خشبیه
خَشَبیّه، عنوانی که نخستین بار به پیروان مختار بن ابیعبید ثقفی در 66 ق / 686 م داده شد و پس از شکست قیام مختار، همچنان برای اشاره به برخی نهضتهای شیعی در سدۀ 2 ق / 8 م، با ملاکها و وجه تسمیههای مختلف به کار رفت و مصادیق متفاوت یافت و بهتدریج نظریات دیگری دربارۀ خاستگاه آن نام مطرح شد.
مهمترین گزارش تاریخی دربارۀ نامگذاری خشبیه و ظاهراً نخستین کاربرد آن، مربوط به حوادث قیام مختار و اطلاق این عنوان از سوی عبدالله بن زبیر به همراهان ابوعبدالله عجلی است. ابوعبدالله عجلی در ایام حج 66 ق از سوی مختار، مأمور نجات و یاری محمد بن حنفیه شد. محمد بن حنفیه که از سوی عبدالله بن زبیر در منطقۀ زمزم محبوس بود و برای بیعتکردن با عبدالله تحت فشار قرار داشت، تهدید شده بود که در صورت خودداری از بیعت، خود و کسانش سوزانده خواهند شد ( اخبار ... ، 104؛ بلاذری، 6 / 397؛ طبری، 6 / 76). سپاهیان ابوعبدالله عجلی، با توجه به تحریم شرعی جنگ در ایام حج، هنگام ورود به مکه با خود شمشیر نداشتند و در عوض چماقهای چوبین (خشب) به دست گرفته بودند. پس از آنکه ابوعبدالله عجلی توانست محمد بن حنفیه را از اسارت عبدالله بن زبیر رها کند، عبدالله بن زبیر که خود را در خطر میدید، در سخنانی گفت: از این گروه «خشبیه» در شگفت هستم که میپندارند من قاتل حسین بن علی (ع) هستم؛ به خدا سوگند اگر قاتلان او را به دست آورم، خواهم کشت (بلاذری، 3 / 476؛ نویری، 21 / 39).
منابع در اینکه چه کسی به سپاه ابوعبدالله عجلی دستور منع استفاده از شمشیر را داد، گزارش یکسانی ندادهاند. نویسندۀ اخبار الدولة العباسیة در جایی این دستور را به مختار نسبت میدهد (همانجا) و در جای دیگر، محمد بن حنفیه را کسی میداند که پس از اطلاع از نزدیکی سپاه به مکه، بنابر سنت پیامبر (ص)، خواست سپاهیان ابوعبدالله بدون شمشیر و سلاح بُرنده به مکه وارد شوند (ص 106). بلاذری افزوده است هریک از همراهان ابوعبدالله در دفاع از محمد بن حنفیه به جای سلاح، تکهای هیزم که برای سوزاندن محمد بن حنفیه در کنار محبس او فراهم آمده بود، برداشتند و به همین سبب خشبیه نام گرفتند (6 / 397). بههرحال، پس از آنکه محمد بن حنفیه از بند عبدالله بن زبیر رهایی یافت، با 4هزار تن از همراهانش که از آنان با عنوان خشبیه یاد شده است، مراسم حج را به جای آورد (ابنسعد، 5 / 77).
گزارش دیگر دربارۀ نامگذاری خشبیه نیز به قیام مختار و به ماجرای نبرد ابراهیم بن مالک اشتر با عبیدالله بن زیاد در 67 ق در نصیبین ارتباط دارد (مسعودی، مروج ... ، 3 / 98؛ بلاذری، همانجا). گفته شده است در این نبرد که به پیروزی ابراهیم و تشکیل حکومتی موقت در نصیبین منجر شد، بخشی از سپاه ابراهیم به جای شمشیرهای فولادی، «خشب» در دست داشتند (ابنقتیبه، 622؛ مقدسی، 5 / 133).
پس از شکست و سرکوب قیام مختار در کوفه و به قتل رسیدن 6هزار تن از خشبیه به دست مصعب بن زبیر (مسعودی، التنبیه ... ، 270)، عنوان خشبیه و نسبت خشبی همچنان برای اشاره به بازماندگان این قیام به کار میرفت. پس از آن نیز جریانهای شیعی که همزمان با قدرتگرفتن عباسیان تهدیدی برای خلافت عباسی بودند، در شمار خشبیه قرار گرفتند. در 145 ق / 762 م و در قیام محمد بن عبدالله نفسزَکیّه و برادر او، ابراهیم ابن عبدالله محض، عنوان خشبیه بار دیگر مطرح شد. منصور، خلیفۀ عباسی، پس از قتل ابراهیم بن عبدالله، خطبهای در کوفه خواند و شیعیان کوفه و حامیان زیدی ابراهیم را سَبَئیّۀ خشبیه نام داد (بلاذری، 4 / 362). منابع غیرشیعی این گروه خشبیه را از شیعیانی دانستهاند که عقیده داشتند پیش از ظهور مهدی نباید دست به شمشیر برد، و به همین سبب در نبردها چوبدستی به کار میبردند و ازاینرو، خشبیه نام گرفتند (ابنحزم، 5 / 45؛ ابنتیمیه، 1 / 36).
قیام نفسزکیه و ابراهیم بن عبدالله از سوی زیدیه حمایت میشد (شهرستانی، 1 / 155). ظاهراً ازهمینرو، برخی فرقهنگاران فرقهای را که در خراسان صُرخابیّه نام داشت، خشبیه نامیدند. این فرقه منسوب به شخصی به نام صُرخاب طبری بود (خوارزمی، 49؛ ابوتمام، 95).
کسانی گفتهاند پیروان زید بن علی که چوبۀ دار زید را نزد خود نگاه داشته بودند، خشبیه نامیده شدند (ابناثیر، 2 / 32؛ ابراهیم حربی، 2 / 545؛ ذهبی، 1 / 432). این وجه تسمیه برای کسانی که از سابقۀ تاریخی خشبیه آگاه بودند، چندان معتبر نبود (ابناثیر، 2 / 33). ابهام مربوط به اطلاق عنوان خشبیه به جریانهای مختلف شیعی، باعث میشد که برخی عنوان خشبیه را معادل با شیعه بدانند (ابنعبدالبر، 23 / 378).
عبدالله بن عمر که با شخص مختار مناسبات دوستانه و نسبت خویشاوندی داشت (بلاذری، 6 / 377، 381)، اقامۀ نماز با کسانی که خشبیه نامیده شدند، و سلامدادن به آنان را جایز میدانست (ابنسعد، 4 / 127- 128؛ بیهقی، 3 / 174). کسان دیگری از اهل حدیث، گرچه خشبیه را تکفیر نکردند، به تحقیر آنان پرداختند (عبدالله بن احمد، 2 / 548؛ رحیلی، 91؛ خلال، 3 / 496) و گاه آنها را بهسبب پیروی از قیام مختار، مبتدع نامیدند (نک : ابنسعد، 6 / 286؛ سمعانی، 5 / 134؛ ابنعبدالبر، همانجا).
مآخذ
ابراهیم حربی، غریب الحدیث، به کوشش سلیمان عاید، مکه، 1405 ق / 1985 م؛ ابناثیر، مبارک، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ ابنتیمیه، احمد، منهاج السنة النبویة، به کوشش محمد رشاد سالم، ریاض، 1406 ق / 1986 م؛ ابنحزم، علی، الفصل، به کوشش محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1410 ق / 1990 م؛ ابنعبدالبر، یوسف، التمهید، به کوشش مصطفى بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، 1387 ق؛ ابنقتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1992 م؛ ابوتمام خراسانی، باب الشیطان من کتاب الشجرة، به کوشش ویلفرد مادلونگ و پاول واکر، لیدن، 1998 م؛ اخبار الدولة العباسیة، به کوشش عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت، دارالطلیعه؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417 ق / 1996 م؛ بیهقی، احمد، السنن الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1424 ق / 2003 م؛ خلال، احمد، السنة، به کوشش عطیه زهرانی، ریاض، 1410 ق / 1989 م؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، دارالکتاب العربی؛ ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، 1382 ق / 1963 م؛ رحیلی، ابراهیم، الانتصارللصحب و الآل، مدینه، 1423 ق / 2003 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، 1382 ق / 1962 م؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه؛ طبری، تاریخ؛ عبدالله بن احمد، السنة، به کوشش محمد سعید سالم قحطانی، دمام، 1406 ق / 1986 م؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، دارالصاوی؛ همو، مروج الذهب، قم، 1404 ق / 1984 م؛ مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، 1423 ق.