ختمی
خَتْمی، یا خطمی، از گیاهان خودرو با رنگها و خواص دارویی مختلف.
این گیاه را خیروج (بیرونی، 238)، خیری و گل همیشهبهار نیز نامیدهاند (برهان ... ، ذیل خیرو).
ختمی ساقههایی پوشیده از کرک، به ارتفاع 5 / 0 تا 5 / 1 متر دارد و در نواحی مختلف، بهویژه سواحل ماسهای، زمینهای کموبیش شور و نواحی مرطوب میروید (زرگری، 1 / 352-353). گونههای مختلف ختمی گلهایی متفاوت دارند؛ مثلاً ختمی طبی گلهای سفید یا صورتی، ختمی کنفی گلهای صورتی و برگهای سفیدرنگ، ختمی کوهی گلهای صورتی یا زرد و برگهای دلی و بریده، و ختمی درختی ــ که نوع زینتی آن است ــ گلهای صورتی، بنفش و کبودرنگ دارد (گلگلاب، 63).
فاضل هروی دربارۀ زمان کاشت و رویش آن مینویسد که ختمی را در مهر و آبان، و نوع بهاری آن را در فروردین میکارند و از خرداد تا آخر سال، زمان رسیدن گل آن است و همهساله، گل میدهد (ص 137).
طب کهن برای ختمی خـواص گرم به اعتـدال قائل است (نک : کاسانی، 2 / 844؛ ابنسینا، 335). قسمتهای مختلف گل ختمی به صورتهای گوناگون، برای درمان بیماریهای اعضای مختلف بدن چون رودهها، ریهها، معده، کلیهها و مثانه استفاده میشده است. در طب مردمی نیز به پیروی از طب کهن، از گلبرگ، تخم، ریشه، ساقه و برگهای آن بهره میبرند. لعاب گل ختمی ملین، برطرفکنندۀ یبوست (کاسانی، همانجا؛ حاجیزین، 148؛ شاه ارزانی، 2 / 795)، و تنظیمکنندۀ عادت ماهانه است (حاجیزین، همانجا؛ عقیلی، 394). ترکیب ریشۀ آن با سرکه، درد دندان را تسکین میدهد (رازی، 20 (1) / 399؛ حاجیزین، همانجا). لعاب آن برطرفکنندۀ زخم روده و اسهال، و سبب بندآمدن خون است (رازی، کاسانی، همانجاها). ضماد برگ ختمی التیامبخش ورم پستـان و مقعـد است (رازی، عقیلی، همانجاها) و در تـرکیب بـا روغن زیتون، برای سوختگی با آتش سودمند است (عقیلی، ابنسینا، همانجاها). لعاب برگ آن نیز برای تقویت مو (حاجیزین، همانجا) و همچنین تخم آن برای درمان سرفه ــ ناشی از گرمی ــ سودمند است (کاسانی، عقیلی، همانجاها). جوشاندۀ ختمی درد ناشی از گزش زنبور یا سایر حیوانات را التیام میبخشد (حاجیزین، عقیلی، همانجاها) نیز از دانۀ ختمی بهعنوان شکنندۀ سنگ مثانه یاد شده است (ابومنصور، 131؛ کاسانی، همانجا).
مردم شهرهای مختلف از ختمی و اجزاء گوناگون آن در طب مردمی بهره میبرند. در خیاو یا مشکینشهر برای درمان دلدرد کودکان، از چهارگل، ترکیبی از گل ختمی، گل بنفشه، گل پنیرک و گل کدو، بهره میگیرند (ساعدی، 136). در تهران قدیم، برای تسکین دلدرد کودکان از تنقیۀ گل ختمی (شهری، 3 / 176)، و در اردکان یزد، از ترکیب ختمی با بذر کتان، خبازی (نوعی ختمی) و اسفرزه استفاده شده است (طباطبایی، 701). مردم دامغان از گل ختمی در ترکیب با سایر گیاهان دارویی برای درمان حصبه (طاهریا، 124)، و شیرازیها از دمکردۀ گل ختمی برای سینهدرد و همچنین سرماخوردگی (همایونی، 120، 129) بهره میبرند. در خراسان برای آسانی وضع حمل، ریشۀ گل ختمی خبازی را با عرق بیدمشک و شکر کفمال میکنند و میخورند (شکورزاده، 133-134)؛ همچنین از این گیاه برای درمان بواسیر، سردرد گرم و تب سرخک استفاده میشود.
مردم دوان نیز گل ختمی را برای رفع گرمی و سردرد (لهساییزاده، 322)، و ساکنان ایزدخواست برای درمان سینهدرد و سرفه، ترکیب دمکردۀ گل ختمی صحرایی و شماری از گیاهان دیگر را به کار میگیرند (رنجبر، 517). مردم سیرجان سرخک یا سرخجه را با ختمی درمان میکنند (بختیاری، 339). در کوهپایۀ ساوه، ختمی برای مداوای سرفه، سردرد شدید، دلدرد یا زخم معده به کار میرود (سالاری، 332). در پیرسواران از تنقیۀ گل ختمی برای درمان دلدرد و یبوست (رسولی، 286)، و در تنکابن برای رفع سرماخوردگی (خلعتبری، 110) استفاده میشود.
مردم از گل ختمی برای آرایش و زیبایی نیز بهره میبردند ( ایرانیکا، VI / 302). بعضی از چهرههای مذهبی در اسلام برای رنگکردن موهای خویش ختمی را با حنا مخلوط میکردهاند (مجلسی، 46 / 298). انیسالدوله، سوگلی ناصرالدین شاه، در جوانی برای زیبایی و شفافیت موی خود به جای صابون از گل ختمی برای شستوشوی موهای خود استفاده میکرد (شهری، 4 / 316). در ایلام، لرستان و گروس نیز گل ختمی برای تقویت موی سر، جلوگیری از ریزش مو و همچنین التیام خارش پوست استفاده میشود (اسدیان، 260-261؛ عسکری عالم، 4 / 324؛ هاشمنیا، 68). مردم جروق (اطراف کازرون) بوتههای گل خروک (گل ختمی) را میکوبند و با آرد بلوط مخلوط و خمیر میکنند و با آن نان «خُتک» میپزند (جوکار، 241).
برخی بر این باورند که در هنگام تحویل سال نو، باید برای حفظ سلامت در طول سال از دواهای مخصوص بهره گیرند؛ از این رو، برای کاستن درد مفاصل، روغن هفتگل را به 7 بند بدن خویش میمالند. روغن هفتگل از ترکیب گلهای سرخ، زرد، ختمی، یاس، همیشهبهار، نیلوفر و بنفشه به دست میآید (جواهرکلام، 316).
مآخذ
ابنسینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1364 ش؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1371 ش؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ برهان قاطع؛ بیرونی، ابوریحان، الصیدنة، به کوشش عباس زریاب، تهران، 1370 ش؛ جواهرکلام، علی، «نوروز سلطانی»، جهان نو، تهران، 1325 ش، س 1، شم 10؛ جوکار، خداخواست، کمربند سبز فارس، شیراز، 1388 ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، به کوشش محمدتقی میر، تهران، 1371 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاریپور، تهران، 1384 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، 1373 ش؛ زرگـری، علی، گیـاهان دارویـی، تهران، 1365 ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکینشهر، تهران، 1344 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ شاهارزانی، محمداکبر، طب اکبری، به کوشش مؤسسۀ احیای طب طبیعی، قم، 1387 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ طاهریا، محمدعلی، گزیدهای از فرهنگ عامیانـۀ دامغانـی، دامغـان، 1344 ش؛ طبـاطبایی اردکانـی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1388 ش؛ عقیلیعلوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، تهران، 1371 ش؛ فاضل هروی، «ارشاد الزراعه»، مجموعۀ علم ایرانی، چ سنگی، تهران، 1323 ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ گلگلاب، حسین، گیا، تهران، 1356 ش؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق/1983 م؛ هاشمنیا، محمود و ملوک ملکمحمدی، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، 1380 ش؛ همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز: