خارک
خارْک، جزیرهای در خلیج فارس و نام بخش و شهری در استان بوشهر.
جزیرۀ خارک در نیمۀ شمالی خلیج فارس و در شمال غربی بندر بوشهر و جنوب غربی بندر گناوه، در حدود °50 و ´18 طول شرقی، و °29 و ´15 عرض شمالی واقع است. این جزیره تقریباً به صورت یک مثلث است که قاعدۀ آن به سوی شمال خلیجفارس کشیـده شده است (جغرافیـا ... ، 3-4؛ نقشه). خـارک بـا 21 کمـ2 مساحت، به عنوان بخش خارک جزو شهرستان بوشهر است و جزیرۀ کوچک خارکو واقع در شمال شرقی آن، از توابع بخش خارک بهشمار میرود. جمعیت این جزیره در 1385ش، 800‘8 تن بوده است ( نشریه ... ، استان بوشهر؛ جغرافیا، 4؛ «درگاه ... »، بش ).
خارک جزیرهای مرجانی است که دیرینگی آن به حدود یک میلیون سال پیش میرسد و حدود 14 هزار سال است که بر سطح خلیج فارس نمودار شده است (گیرشمن، 4). بلندترین نقطۀ خارک تپۀ دیدهبانی، با 83 متر ارتفاع است. آبوهوای این جزیره گرم و مرطوب بوده، و میانگین بارش سالانۀ آن اندک است (جغرافیا، 5، 22).
ساکنان جزیرۀ خارک آب شیرین مورد نیاز خود را با حفر چاه و قنات تأمین میکنند. پیش از ایجاد تشکیلات صنعت نفت، کشاورزی در این جزیره با استفاده از آب قنات، رواج داشت (همان، 37- 38، 87). در سطح جزیرۀ خارک صخرههایی از جنس آهک وجود دارد که سنگهای آن در ساختمانسازی و نیز ساخت ساروج به کار میرفته است. در اوایل سدۀ 20 م، شرکت نفت ایران و انگلستان از این سنگ در ساخت بناهایی در آبادان استفاده میکرد (پورزاهد، 13؛ رزمآرا، 7).
ریشۀ نام خارک چندان روشن نیست. در منابع کهن غربی از این جزیره با نامهایی چون ایکار (یا ایکاریوس)، آراکیا و اسکندریه یاد شده است (گیرشمن، 5, 6). در بیشتر منابع جغرافیایی اسلامی، این نام به صورت امروزین آن ثبت شده است، اما برخی منابع آن را به صورت خارَک (نک : سمعانی، 2/ 305؛ یاقوت، 2/ 387)، و خارگ (نک : فسایی، 2/ 1586) نیز آوردهاند.
برپایۀ برخی یافتههای باستانشناختی، جزیرۀ خارک، از حدود هزارۀ 3 قم در قلمرو ایلامیان بوده است. با توجه به یافتهشدن کتیبههای ایلامی در بوشهر، و نیز نزدیکی جزیرۀ خارک به این کرانهها، چنین احتمالی دور از ذهن نیست. همچنین آثاری از دورۀ سلوکیان و ساسانیان در خارک یافت شده است. وجود گورهایی متعلق به مسیحیان نسطوری در جزیرۀ خارک، نشان میدهد جماعتی از نسطوریان احتمالاً از سدۀ 3 تا 7 م در این جزیره میزیستهاند (گیرشمن، 5, 9-10, 17).
جغرافینگاران مسلمان سدههای نخست هجری، خارک را جزیرهای آباد توصیف کردهاند که در آن کشتزارها و نخلستانهایی وجود داشته است و مردم آن به تجارت مشغول بودهاند. برپایۀ این منابع، خارک در سدۀ 4 ق/ 10 م از توابع گناوه (جنابه) بهشمار میآمده، دارای منبر بوده، و از اینرو، مرکز حکومتی بوده است (ابنخردادبه، 61؛ ابنحوقل، 267؛ مسعودی، 1/ 126). بنا به روایت یاقوت، خارک در سدۀ 7 ق/ 13 م جزو اقلیم فارس بهشمار میرفته است (همانجا). همچنین این جزیره از نظر صید مروارید اهمیت داشته است و گونهای مروارید گرانبها در سواحل آن به دست میآمده است که به آن «در یتیم» میگفتهاند (اصطخری، 106-107؛ حدود ... ، 20-21؛ ابوالفدا، 373).
جزیرۀ خارک تا پیش از صفویان، جزو قلمرو حکومتهای محلی جنوب ایران بود؛ ازجمله ملوک هرموز که در سدۀ 8 ق/ 14 م سواحل جنوب ایران و خارک را در تصرف خود داشتند (نک : اقبال، 42). در سدۀ 10ق/ 16م، پرتغالیها جزیرۀ خارک را تصرف، و یک نمایندگی تجاری در آن تأسیس کردند. اما بعدها نیروهای عرب محلی آنان را از جزیره بیرون راندند. پس از پرتغالیها تونو، جهانگرد فرانسوی، در 1076 ق/ 1665 م به خارک سفر کرد. او از رونق کشاورزی و صید مروارید در این جزیره سخن گفته است. خارک در این زمان حاکمی جداگانه داشته، و جزو قلمرو صفویان بوده است (گیرشمن، 7).
در دورۀ شاه سلیمان صفوی، به دلیل بروز اختلافاتی میان حکومت ایران و هلند، نیروهای این کشور خارک را در 1095 ق/ 1684 م تصرف کردند و تا 1096 ق این جزیره را در اختیار داشتند (اقبال، 95، 96). در 1166 ق/ 1753 م، در دورۀ حکومت کریمخان زند، بارون فون کنیپهاوزن خارک را از میرناصر، حاکم بندر ریگ و خارک، برای هلندیان اجاره کرد. او یک مرکز تجاری در جزیره تشکیل داد و قلعهای مستحکم بنا کرد (امین، 223-226). پس از چندی میرمهنا پسر میرناصر، که با هلندیان اختلاف داشت، به خارک حمله، و هلندیان را از آنجا بیرون کرد (نامی، 163-164؛ نک : امین، 232-233؛ ویلسن، 212). به دستور کریم خان زند جزیرۀ خارک محاصره شد. در این میان، اطرافیان میرمهنا علیه او شورش کردند و او مجبور به فرار از خارک شد؛ بدین ترتیب، جزیره به تصرف نیروهای زندیه درآمد و حسن سلطان از سوی کریم خان به حکمرانی بندرریگ و خارک منصوب شد (نامی، 165-166؛ ویلسن، 213).
حکومتهای ایران دوبار با واگذاری جزیرۀ خارک به فرانسه موافقت کردند، اما هیچگاه این امر محقق نشد. نخست، کریم خان زند طی توافقنامهای با کمپانی هند شرقی فرانسه، خارک را در اختیار این کمپانی گذاشت که با برچیده شدن کمپانی در 1184 ق/ 1770 م، موضوع پیگیری نشد. فتحعلی شاه قاجار نیز در پی عقد قرارداد فین کنشتاین با ناپلئون بناپارت در 1222 ق/ 1807 م، خارک را به فرانسویان واگذارد. اما در 1224 ق/ 1809 م این قرارداد لغو شد (وادالا، 174؛ گاردان، 90-91). به دنبال لشکرکشی محمدشاه به افغانستان، بریتانیا برای وادار ساختن ایران به ترک محاصرۀ هرات، خارک را در 1254 ق/ 1838 م به اشغال خود درآورد. با وجود عقبنشینی سپاه ایران از افغانستان، این جزیره تا 1258 ق/ 1842 م در تصرف بریتانیا باقی ماند. در این مدت نمایندگی سیاسی بریتانیا نیز به طور موقت از بوشهر به خارک انتقال یافت. پس از خروج نیروهای انگلیسی، نیروهای دولت ایران در جزیره مستقر شدند (سپهر، 2/ 722-724؛ کرزن، II/ 404-405؛ یاپ، 81؛ نک : رائین، 1/ 106).
ناصرالدین شاه قاجار در 1273 ق/ 1856 م شهر هرات را تصرف کرد. بریتانیا نیز، خارک و برخی از نواحی جنوب ایران را به اشغال خود درآورد. با انعقاد قرارداد پاریس در 1274 ق/ 1857 م، هرات برای همیشه از ایران جدا شد و نیروهای بریتانیا خارک را تخلیه کردند (هدایت، 10/ 690، 724؛ سپهر، 3/ 1336؛ ویلسن، 213، 214؛ نک : رائین، 1/ 107).
در جریان جنگ جهانی اول (1333-1337 ق/ 1914- 1918 م)، بار دیگر نیروهای انگلیسی جزیرۀ خارک را اشغال نموده، از آنجا به بوشهر و دشتستان حمله کردند. خارک تا پایان جنگ در تصرف انگلستان بود (همو، 1/ 107- 108).
جزیرۀ خارک از 1312 تا 1327 ش در دورۀ حکومت پهلوی به صورت تبعیدگاه مجرمان درآمد و به صورت زندانی بزرگ اداره میشد (پورزاهد، 30).
در 1337 ش، جزیرۀ خارک با توجه به عمق مناسب سواحل آن، برای پهلو گرفتن نفتکشهای بزرگ، به عنوان پایانۀ صدور نفت خام برگزیده شد و پس از ساخت تأسیسات لازم و نیز کشیدن لولههای زیردریایی برای انتقال نفت خام از سواحل ایران به جزیره، در 1344 ش، به بندری بزرگ برای صدور نفت خام تبدیل شد. با آغاز کار شرکت نفت در جزیره، عدۀ زیادی به خارک مهاجرت کردند؛ به گونهای که جمعیت این جزیره که در 1335 ش حدود 600 تن بود، در 1355 ش به بیش از 000‘8 تن رسید (جغرافیا، 55-56، 91-92).
آثار تاریخی گوناگونی در خارک وجود دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
1. مقابر سنگی
قدیمیترین آثاری که تاکنون در جزیرۀ خارک شناسایی شدهاند، دو قبر سنگی متعلق به هزار سال پیش از میلاد و دوران ایلامیها ست. این قبرها در سنگ کنده شدهاند و هنوز لحد آنها که دو تخته سنگ ضربی است، برجای مانده است. از آنجا که مقابر در سنگ کنده شدهاند، در دوران قدیم بارها مورد استفاده قرار گرفتهاند. بومیان این جزیره براساس یک افسانۀ قدیمی، به محل این قبرها «دو دخترون» میگفتند. در قسمتی از کوهستان جزیره، مقابر کهن متعددی با دهانههای گرد وجود دارند که عمق چندانی ندارند. شماری از قبرها هم مدخلهای کوتاه دارند و بالای درگاه آنها نقش صلیب وجود دارد که میرساند مدفن مسیحیان بودهاند (گیرشمن، 8؛ رائین، 1/ 102-103؛ مصطفوی، 145-146).
2. معبد یونانی
از دوران حضور و زندگی یونانیان در ایران، یعنی از زمان ورود اسکندر مقدونی (323-331 قم) به ایران تا پایان دوران اشکانی، معبدی در قسمت کوهستانی جزیرۀ خارک باقی مانده است که به دلیل بنای آن در یک جزیره، باستانشناسان غربی و به تبع آنها باستانشناسان داخلی، آن را متعلق به پوزئیدون (نپتون رومیها) یا خدای دریاها در اساطیر یونانی دانستهاند، اما برای این انتساب، استنادات تاریخی کافی وجود ندارد. این معبد براساس معماری یونانی و با استفاده از سنگهای بزرگی که هنرمندانه تراشیده شده و از خارج وارد گردیده، ساخته شده است (گیرشمن، 9-10؛ رائین، 1/ 103).
3. بقعۀ میرمحمد حنفیه
این آرامگاه براساس اعتقاد ساکنان جزیره مزار محمد حنفیه، فرزند حضرت علی (ع) است، اما انتساب این مرقد به محمد بن حنفیه فاقد استنادات تاریخی است. برخی از جغرافیانویسان کهن مانند یاقوت حموی (2/ 387) نیز به وجود قبر وی در خارک اشاره کردهاند، البته یاقوت هم در صحت تعلق آن به محمد بن حنفیه تردید کرده است. این بقعه بنایی چهارگوش و دارای یک گنبد مرتفع هرمیشکل و یک گنبد کوچک مدور است. روی گنبد اول به طور کامل، و روی گنبد دوم تا نیمه مضرس است، یعنی مقرنسکاری خاص معماری اسلامی که غالباً در داخل سقف گنبدی درگاههای ابنیۀ مذهبی بهکار میرفته است، روی سقف گنبدهای این بنا به صورت برجستهکاری اجرا شده است. شکل گنبدِ هرمی و اصلی این مرقد همچون بسیاری از آرامگاههای امامزادگان شیعی در ایران، شبیه به گنبد آرامگاههای انبیای آیین یهود ــ همچون آرامگاه دانیال در شوش ــ است. درون فضای این بقعه مزین به ازارهای از کاشیهای ستارهای و هشتضلعی و زرین فام عهد مغول است که قسمت اعظم آنها از میان رفته است و بر روی تعدادی از آنچه باقی مانده، تاریخ 738 ق به چشم میخورد. این بنا ــ به غیر از کاشیها ــ با استفاده از همان سنگهای آهکی نرم جزیره و ملاط گچ و آهک ساخته شده است. بخشی از ساختمان این بنا از دورۀ قاجار است، زیرا این آرامگاه در سدۀ 13 ق/ 19 م از سوی سعود بن عبدالعزیز، امیر وهابیها، مورد حمله و تخریب قرار گرفت و بعد از پایان آن حملات، از سوی ساکنان جزیره و حاکمان محلی تعمیر و بازسازی شد (آلاحمد، 80-85؛ مصطفوی، 144-145؛ فرامرزی، 26-27؛ ابراهیم، 64-65؛ رائین، 1/ 104).
مآخذ
آلاحمد، جلال، جزیرۀ خارک، در یتیم خلیج فارس، تهران، 1361 ش؛ ابراهیم کازرونی، محمد، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، به کوشش منوچهر ستوده، گیلان، 1367 ش؛ ابنحوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938 م؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق؛ ابوالفدا، تقویمالبلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870 م؛ اقبال آشتیانی، عباس، مطالعاتی در باب بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس، تهران، 1384 ش؛ امین، عبدالامیر محمد، منافع بریتانیا در خلیج فارس، ترجمۀ علی رجبی یزدی، تهران، 1370 ش؛ پورزاهد، رضا، جزیرۀ خارک، اهواز، 1352 ش؛ جغرافیای جزایر ایرانی خلیج فارس، استان بوشهر، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1381 ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل )؛ رائین، اسماعیل، دریانوردی ایرانیان، تهران، 1350 ش؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (جزایر ایران در خلیج فارس)، تهران، 1320 ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخالتواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، 1377 ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ فرامرزی، احمد، جزیرۀ خارک، به کوشش حسن فرامرزی، تهـران، 1347 ش؛ فسایی، حسن، فارسنـامۀ ناصری، به کـوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ گاردان، آ. د.، مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1362 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق/ 1965 م؛ مصطفوی، محمدتقی، اقلیم پارس، تهران، 1375 ش؛ نامی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتیگشا، تهران، 1363 ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1385 ش؛ نقشۀ تقسیمات کشوری ایران، تهران، گیتاشناسی، شم 390؛ وادالا، ر.، خلیج فارس در عصر استعمار، ترجمۀ شفیع جوادی، تهران، 1356 ش؛ ویلسن، آرنلد، خلیج فارس، ترجمۀ محمد سعیدی، تهران، 1345 ش؛ هدایت، رضاقلی، ملحقات روضةالصفا، تهران، 1339 ش؛ یاپ، ملکم و ب. کوپربوش، خلیج فارس در آستانۀ قرن بیستم، ترجمۀ حسن زنگنه، تهران، 1380 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: