حورالعین
حورُالْعِيْن، تعبيری قرآنی در سخن از دوشيزگان بهشتی که به عنوان يکی از نعم الٰهی، در پاداش اعمال نيک کسان در نظر گرفته شده است. حورالعين که به گونۀ خاصی به جاذبههای زيبايیشناسانۀ بهشت تصريح دارد، در بسط روايی، مسير بهرهوری از لذات جسمانی را طی نموده است.
بخش نخست اين ترکيب، حور، شکل جمع از واژۀ حوراء يا احور مشتق از حَوَرَ، به معنای سفيد و کمرنگ، و بخش دوم آن، عين، صورت جمع واژۀ اعين به معنای زيباچشم يا فراخچشم است (راغب، 262، 599-600؛ ابنمنظور، ذيل واژهها). مستشرقان در زبانهای سامی به جستوجوی ریشۀ حور پرداختهاند، اما هاوگ آن را دارای اصلی ایرانی میپندارد (جفری، 117-119؛ نيز مشکور، 1/ 200-201؛ گزنيوس، 301). برخی از آنان هم برپایۀ سریانی بودن تعبیر، ترجمۀ حورالعین به «انگور سفید» را پیشنهاد کردهاند (کریمی نیا، 54-55).
ترکيب حورالعين، در معنای دختران بهشتی 3 بار در قرآن کريم به کار رفته است (دخان/ 44/ 54؛ طور/ 52/ 20؛ واقعه/ 56/ 23). همچنين دو واژۀ حور و عين هر کدام به تنهايی در مفاهيمی مشابه به کار رفتهاند. حور در آيۀ 72 از سورۀ الرحمٰن (55)، در مفهوم پردهنشينانی مستور از چشم ديگران، و واژۀ عين در آيۀ 48 از سورۀ صافات (37) (قاصرات الطرف) در مفهوم (همسرانی) چشمفروهشته و فراخديده آمده است. مبتنی بر آيات قرآن کریم از ديدنيهای لذتبخش بهشت حورالعين يا دختران بهشتیاند (دخان/ 44/ 54؛ طور/ 52/ 20؛ الرحمٰن/ 55/ 70، 72) که همچون ياقوت و مرجان (همان/ 58) و مرواريد (واقعه/ 56/ 23) در پس پردههايی از چشم ديگران مستورند (الرحمٰن/ 55/ 72) و هيچ کس آنها را لمس نکرده است (همان/ 74). آنان همنشين بهشتياناند و بر بالشهای سبز و فرشهايی زيبا آرميدهاند (همان/ 76).
البته هستند آياتی که در آنها ضمن سخن از بهشت و نعمتهای آن، بدون ذکر ترکيب حورالعين، به صورتهای متفاوتی همچون قاصرات الطرف (صافات/ 37/ 48؛ ص/ 38/ 52؛ الرحمٰن/ 55/ 56) و ازواج مطهره (بقره/ 2/ 25؛ آل عمران/ 3/ 15؛ نساء/ 4/ 57) به همين معنا استفاده شده است.
در قرآن کریم اگرچه از رابطۀ جنسی مردان با حورالعين سخنی صریح نيامده، اما در تفاسير و روايات، به تفصيل بدان اهتمام (طبری، 23/ 22؛ طوسی، 8/ 467)، و اوصاف جذاب ايشان برشمرده شده است؛ همچون بيان شفافيتی غيرطبيعی که بدان مغز استخوان آنها قابل مشاهده است (دارمی، 2/ 336؛ بخاری، 4/ 88؛ الاختصاص، 351؛ برای تفسير شفافيت بدن حوريان، نک : شوئن، 185). موضوع حورالعين از صدر اسلام سؤالانگيز بوده، و حتى سبب شده است تا پيامبر (ص) در پاسخ به يکی از زنان خود، به مرتبۀ افضل زنان دنيايی نسبت به حورالعين (زنان آخرت) تصريح نمايد (طبرانی، 23/ 368؛ ابنبابويه، 3/ 469).
بسط روايی اين مفهوم قرآنی، در تشویق به اموری چون رفتن به جهاد نیز دیده میشود؛ چنانکه مبتنی بر روايات، جهادگران پس از شهادت نزد حوريان خواهند شتافت (ابنمبارک، 70-71؛ شيبانی، 1/ 8، 24؛ ابن ابی شيبه، 7/ 547).
به رغم آنکه موضوع رابطۀ جنسی خيالانگيز با حورالعين برای خاورشناسان مهم نموده (هورويتس، 543؛ برتلس، 263)، به عنوان يک پيشينه، در انديشۀ عارفانه، حورالعين مفهومی متعالی است که بدون وصال حق، بیارزش است (مولوی، 1/ 430)؛ و نزد برخی عالمان متأخر با برداشتی متفاوت در نقد اين لذات جنسی، روايات مربوط به کثرت حوريان برای مردان نامعتبر دانسته شده است (رضا، 1/ 234).
مآخذ
ابن ابی شيبه، عبداللٰه، المصنف، به کوشش کمال يوسف حوت، رياض، 1409 ق؛ ابنبابويه، محمد، من لايحضره الفقيه، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1404 ق؛ ابنمبارک، عبداللٰه، الجهاد، به کوشش نزيه حماد، تونس، 1972 م؛ ابنمنظور، لسان؛ الاختصاص، منسوب به مفيد، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1413 ق؛ بخاری، محمد، صحيح، استانبول، 1315 ق؛ دارمی، عبداللٰه، سنن، دمشق، 1349 ق؛ راغب اصفهانی، حسين، مفردات الفاظ القرآن، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/ بيروت، 1412 ق/ 1992 م؛ رضا، محمد رشید، تفسير المنار، بيروت، دارالمعرفه؛ شيبانی، محمد، کتاب السير الکبير، به کوشش صلاحالدين منجد، قاهره، 1960 م؛ طبرانی، سليمان، المعجم الکبير، به کوشش حمدی سلفی، موصل، 1404 ق/ 1983 م؛ طبری، تفسير، به کوشش صدقی جمیل عطار، بیروت، 1405 ق؛ طوسی، محمد، التبيان، به کوشش احمد حبیب قصير عاملی، نجف، 1383 ق/ 1964 م؛ قرآن کريم؛ کريمینيا، مرتضى، «مسئلۀ تأثير زبانهای آرامی و سریانی در زبان قرآن»، نشر دانش، تهران، 1382 ش، س 20، شم 4؛ مشکور، محمدجواد، فرهنگ تطبيقی عربی با زبانهای سامی و ايرانی، تهران، 1357 ش؛ مولوی، کليات شمس، به کوشش بديع الزمان فروزانفر، تهران، 1362 ش؛ نيز: