زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

حسنین

حَسَنِیْن، از داستانهای منظوم ادب عامه با موضوعی کاملاً تخیلی دربارۀ امام حسن و امام حسین (ع). 
این داستان که در قالب مثنوی و از شاعری ناشناس، در 278 بیت و در بحر متقارب سروده شده، ازجمله آثار مکتب‌خانه‌ای است، و چنین آغاز می‌شود: شود یاورم گر معینِ الٰه / به نظم آورم قصۀ آن دو شاه. اشعار ایرادهایی در وزن و قافیه دارند. کهن‌‌ترین چاپ سنگی کتاب حسنین، با 8 تصویر در 1264 ق / 1227 ش صورت گرفته است. نسخۀ خطی کتاب به شمارۀ 8 / 955 و با تاریخ 1270-1305 ق در کتابخانۀ آستان قدس نگهداری می‌شود (منزوی، خطی، 4 / 3054).
امام حسن و امام حسین (ع) که در پی بردنِ عیدی برای معلم مکتب‌خانۀ خود هستند، نخست به نزد پدر می‌روند و از او طلب هدیه می‌کنند. حضرت علی (ع) آنان را به رفتن به حضور پیامبر (ص) و درخواست هدیه از ایشان ترغیب می‌کند. آنها به نزد پیامبر (ص) می‌روند و خواستۀ خود را مطرح می‌کنند. پیامبر (ص) می‌فرماید: در دنیا تنها یک اسب دارم و می‌توانید آن را هدیه ببرید. در این اثنا جبرئیل گوهری به نزد پیامبر می‌آورد، تا به دو کودک بدهند. کودکان گوهر را می‌گیرند و به دکان شمعون یهودی می‌برند تا بفروشند. در آنجا پیرزن پلیدی آن دو را به بهانۀ خریدن گوهر فریب می‌دهد و به بیابان می‌برد و در مغرب‌زمین، به طال، شاه کافر آنجا، می‌سپارد. طال که مدام در پی ضربه زدن به پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) است و با ایشان سر جنگ دارد، دو کودک را به اسیری می‌گیرد.
در بیابان، ساربانی به نام صالح که به نگاهبانی دو کودک گمارده شده بود، بر تشنگی آنان رحم می‌آورد و به ایشان آب می‌دهد. صالح مورد غضب طال قرار می‌گیرد. طال صالح را می‌کشد و جسد او را در بیابان می‌اندازد. از آن سو پیامبر (ص) و حضرت علی و حضرت زهرا (ع) کودکان را جست‌و‌جو می‌کنند و نمی‌یابند. در بازار، شمعون یهودی ماجرای رفتن دو کودک به همراه پیرزن را بیان می‌کند. حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) اندوهگین به خانه بازمی‌گردند. در این هنگام جبرئیل نزد پیامبر (ص) می‌آید و می‌گوید که کودکان را طال لعین به اسیری برده است. حضرت علی (ع) بر دُلدُل سوار می‌شود و همراه قنبر، غلام خود، راه بیابان را در پیش می‌گیرد. در راه به جنازۀ صالح برمی‌خورند. صالح با دعای حضرت علی (ع) دوباره زنده می‌شود و به دین اسلام درمی‌آید.
حضرت علی (ع) همراه قنبر و صالح به سوی قلعۀ طال می‌روند. حضرت نامه‌ای می‌نویسد و به قنبر می‌دهد تا در چاهی بیندازد؛ آن‌گاه مورچگان به فرمان علی (ع) دشت را پر می‌کنند و به خدمت حضرت علی (ع) می‌آیند. حضرت از آنان می‌خواهد که شب‌هنگام، قلعه را از خوراک و توشه خالی کنند. صبح فغان از یاران و اطرافیان طال برمی‌آید. حضرت، طال را به دین اسلام دعوت می‌کند، اما او نمی‌پذیرد. در جنگی نابرابر، حضرت علی (ع) بسیاری از یاران طال را می‌کشد. طال که درمانده شده است، به اطرافیان دستور می‌دهد کودکان را از زندان بیرون آورند. اما در زندان، اژدهایی از دو کودک محافظت می‌کند و بسیاری از کافران با دم اژدها کشته می‌شوند. سرانجام، طال خود به جنگ حضرت علی (ع) می‌رود و کشته می‌شود. حضرت به زندان می‌رود و از اژدها سپاسگزاری کرده و حسنین را از زندان رها می‌کند. در بازگشت، حضرت علی (ع) صالح را جانشین طال لعین می‌کند. سپس همگی به سوی خانه برمی‌گردند (حسنین، 1-20).
داستان کاملاً تخیلی است و در هیچ‌یک از منابع مربوط به زندگانی امامان حسن و حسین (ع)، نیامده است. به نظر می‌رسد منابع مکتوبی چون دو کتاب حملۀ حیدری (ه‍ م) از راجی کرمانی (سدۀ 13 ق) و باذل مشهدی (سدۀ 11 ق) (منزوی، فهرستواره، 3 / 1627- 1629) و برخی صحنه‌های مجالس تعزیه، و به‌ویژه خاوران‌نامه (ه‍ م) اثر خوسفی قائنی (سدۀ 9 ق) (همان، 3 / 1633) در شکل‌گیری داستان بی‌تأثیر نبوده‌اند؛ برای مثال، هدیۀ نوروزی خواستن حسنین برای معلم مکتب‌خانه، در آغاز داستان، با الهام از تعزیۀ عیدی خواستن حسنین است: حسنین در عید نوروز برای تبریک سال نو نزد پیامبر (ص) می‌روند و عیدی می‌خواهند. پیامبر (ص) لباس نو سبز رنگی به امام حسن (ع) و لباسی سرخ به امام حسین (ع) می‌دهد (شهیدی، 296).

مآخذ

حسنین، کاتب: محمد بن اسماعیل خوانساری، تهران، 1286 ق؛ شهیدی، عنایت‌الله، پژوهشی در تعزیه و تعزیه‌خوانی، به کوشش علی بلوکباشی، تهران، 1380 ش؛ منزوی، خطی؛ همو، فهرستوار.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.