حاقه
حاقّه، شصت و نهمین سوره از قرآن کریم، دارای دو واحد موضوعی (رکوع)، 52 (یا 51 و یا 50) آیه، 255 کلمه و 480‘1 حرف.
این سوره از عهد نزول قرآن تاکنون، تنها با همین نام در تمامی مصاحف ثبت شده است (ابنندیم، 29-30؛ ابنعاشور، 29 / 102)؛ امـا بـه دو نـامِ غیرمشهور «الواعیه» و «السلسله» ــ برگرفته از آیـات 12 و 32 این سوره ــ نیز خوانده شده است (فیروزآبادی، 1 / 478؛ ابنعاشور، همانجا). نام «حاقه» را از نخستین آیۀ سوره گرفته، و بر آن نهادهاند.
حاقه یکی از سورههای نسبتاً طولانی در مجموعۀ سُوَر مفصل است (نک : سیوطی، الاتقان، 1 / 174؛ رامیار، 596) که در ترتیب تلاوت پس از سورۀ قلم و پیش از معارج جای دارد. سورۀ پس از حاقه در تمامی روایات ترتیب نزول، معارج است، اما گاه سورۀ پیشین، مُلک (نک : طبـرسی، 10 / 613؛ زرکشی، 1 / 193؛ سیـوطی، همـان، 1 / 78) و گاه قلـم معرفـی میشـود (نک : ابـوعمرو، 136؛ رامیار، 612). روایات ترتیب نزول، ردیفهای 74 تا 78 را به این سوره اختصاص دادهاند (بیهقی، 7 / 143؛ زرکشی، همانجا؛ دروزه، 1 / 16؛ رامیار، 38)؛ اما ارقام خاورشناسان در تعیین ترتیب نزول، میان 13 تا 153 در اختلاف است که با روایات اسلامی بسیار تفاوت دارد (نک : همو، 695).
همگان سورۀ حاقه را از دیرباز، سورهای تماماً مکی دانستهاند (مقاتل، 4 / 419؛ ابنجوزی، فنون ... ، 338؛ ابنطاووس، 283؛ معرفت، 1 / 109) که سبک و سیاق آیات نیز گواهی بر این مدعا ست (نک : طباطبایی، 19 / 392). پراکنده نازل شدن این سوره، بهرغم تجاوز از 50 آیه، سبب اظهارنظری از سوی خاورشناسان نشده است؛ برخی تصریح کردهاند که یکباره نازل شده، زیرا هماهنگی آیات آن از آغاز تا پایان نزول یکباره را مدلل میسازد. هر چند آهنگ بیان در این سوره آمیخته با عتاب بسیار است (قطب، 6 / 3674)، اما آمدن «هاء سکت» در پایان 6 آیه، در کنار فواصل مشابه آن، حالت سجعگونه و گوشنوازی به خود گرفته است (نک : ابنعاشور، 29 / 121؛ قطب، 6 / 3676). در برخی روایات غیرمشهور، سورۀ حاقه در شمار اخوات سورۀ هود معرفی شده که تأثیر مفاهیم و موضوعات آن سور چنان بر حضرت محمد (ص) عمیق بوده که باعث پیرگشتن آن حضرت شده است (میبدی، 4 / 350؛ ابنجوزی، زاد ... ، 2 / 355؛ سیوطی، الجامع ... ، 2 / 82)؛ نیز در شمار 34 سورهای دانسته شده است که ناسخ و منسوخی در آن وجود ندارد (نحاس، 226؛ ابنحزم، 62؛ ملاحویش، 5 / 71).
واژۀ «حاقه» که تنها در این سوره بهکار رفته، و شکل و معنای آن با سرآغاز سورۀ قارعه مشابهت دارد، اسم فاعل از حق، به معنای روزی است که وقوع آن حتمی و حقیقی است و یا در آن حقیقت هر امری آشکار میشود (زمخشری، 4 / 598؛ طبرسی، 10 / 515؛ بغـوی، 5 / 144؛ بـرای برخـی تفـاسیر از این واژه، نک : فخرالدین، 30 / 620). برخی ادعای اجماع کردهاند که منظور از حاقه قیامت است (نک : طبرسی، فخرالدین، همانجاها).
محور موضوعی این سوره یادکردی از قیامت و وقایع پس از آن است. 3 بار تکرار واژۀ حاقه در 3 آیۀ متوالی، ذکر دو نام و اصطلاح قرآنی برای قیامت یعنی «القارعه» و «الواقعه»، و بیان وقایع آن زمان بر همین اساس است.
این سوره از 3 بخش تشکیل شده است: بخش نخست، بیان سرگذشت اجمالی عاد، ثمود، قوم فرعون و قوم لوط (با عنوان «مُؤتَفِکات») است (69 / 4-11). سپس به مسئلۀ قیامت پرداخته است و آدمیان به دو گروه کسانی که نامۀ عمل را به دست راست و چپ خود میگیرند، تقسیم شدهاند. هر چند اعطای نامۀ اعمال به اصحاب یمین در دو سورۀ اسراء (17 / 71) و انشقاق (84 / 7) نیز وجود دارد، اما دادهشدن آن نامه به اصحاب شمال از یکسو، و در کنار هم آمدن آندو از سویی دیگر، تنها در این سوره یاد شده است. افزون بر این، امر به زنجیر کشیدن اصحاب شمال و تأکید بر 70 ذراع بودن آن زنجیر و عبارت «وَ لٰا طَعَامٌ اِلّٰا مِنْ غِسْلینٍ» (69 / 36)، و نیز اعتراف در قیامت به سود نبخشیدن مال و از میان رفتن قدرت، از مفاهیم خاص این سوره است (69 / 13-37). بخش پایانی سوره که از آیۀ 38 و با سوگند شروع میشود، با تأکید فراوان به اثبات حقانیت قرآن پرداخته است و پیامبر(ص) را از تهمتهای مختلف مشرکان به دور میداند. سرانجام، این سوره همانند سورههای واقعه، طور و نصر با امر به تسبیح خاتمه مییابد. برخی به روایات شأن نزول تمسک کرده، ذکر رکوع را از این آیه دانستهاند (نک : طوسی، 10 / 111؛ ابنعطیه، 5 / 364؛ فیروزآبادی، همانجا؛ ثعالبی، 5 / 480)؛ هرچند اغلب، آن را از دو آیۀ 74 و 96 سورۀ واقعه میدانند (سورآبادی، 4 / 2526؛ ابنکثیر، 8 / 38؛ فیض، 5 / 128).
سورۀ حاقه از نظر عبارات و آیات، با سورۀ مجاورش، معـارج ــ کـه زوج آن سوره نیز محسوب میگردد ــ پیوندها و همبستگیهای قابل توجهی دارد؛ گویا مشرکی پس از شنیدن سورۀ حاقه، دچار تحیر گشته، و از چگونگی قیامت پرسش کرده است. به همین سبب، گاه سورۀ معارج به عنوان تتمۀ سورۀ حاقه معرفی میشود (سیوطی، تناسق ... ، 143؛ آلوسی، 15 / 62؛ مراغی، 29 / 65؛ حیلی، 29 / 109). رابطۀ مشهود اجمال و تفصیل میان دو سورۀ حاقه و سورۀ پیش از آن، قلم، به دوگونه است: ابتدا آنکه این سوره درصدد شرح اجمال آیات « ... وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ ... » (قلم / 68 / 33) و « ... یَوْمِ الْقیامَةِ ... » (همان / 39) است (بقاعی، 8 / 119؛ آلوسی، 13 / 45؛ زحیلی، 29 / 79)؛ دیگر آنکه چون در دو آیۀ پایانی سورۀ قلم، از قرآن و پیامبر(ص) دفاع شده است، در این سوره آنها را با یادکردی از قیامت و سرانجامِ اقوام مکذب پیشین بیم میدهد و در پایان به دیگر تهمتهای ناروای آنان پاسخ میگوید (ابنزبیر، 345).
این سوره با سورۀ واقعه نیز پیوندی عمیق دارد. افزون بر تشابه و تقارب فراوان سبک و اسلوب بیان آیات و تناسب فواتح و خواتم، در مضامینی چون وصف روز قیامت، گروهبندی انسانها و تنزیه قرآن و پیامبر(ص) مشترکاند (طباطبایی، 19 / 405؛ نیز برای نمونه به ترتیب، نک : حاقه / 69 / 15، 24، 51، 52؛ واقعه / 56 / 1، 24، 95، 96). این ارتباط تا جایی است که آیۀ «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ» عیناً در هر دو سوره آمده است (حاقه / 69 / 52؛ واقعه / 56 / 74).
در بررسی برخی از آیات خاص این سوره باید گفت: آیۀ «... وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانیَةٌ» (69 / 17) که همواره معرکۀ آراء مفسران بوده (نک : طبری، 29 / 37؛ ابنعربی، 2 / 366؛ فخرالدین، 30 / 626)، در این سوره آمده، که در روایات شیعی هم از این 8 حامل عرش الٰهی نام برده شده است (کلینی، 4 / 585؛ قمی، 2 / 384؛ بحرانی، 4 / 377). همچنین در برخی از روایات، بهویژه نزد متکلمان آیات «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْاَقاویلِ ... » (69 / 44-47) که امکان دروغ بستن پیامبر(ص) بر خدا را منتفی میشمارد، بـرای نقد احـادیث و مطالب خلاف عصمت استفاده میشود (نک : سیدمرتضى، 153؛ قاضیعیاض، 2 / 127؛ شوکانی، 3 / 462). گفتنی است که برخی از روایات، نزول آیۀ 12 این سوره را در شأن امام علی(ع) دانستـهاند (نک : طبری، 29 / 36؛ ابنابیحاتم، 1 / 3369-3370؛ عیاشی، 1 / 14؛ حسکانی، 2 / 363؛ واحدی، 465؛ ابنبطریق، 290).
در باب فضیلت سورۀ حاقه، روایاتی از شیعه و سنی وجود دارد که خوانندۀ آن را به داشتن حسابی آسان در قیامت (نک : ثعلبی، 10 / 25؛ بیضاوی، 5 / 243؛ کفعمی، 448) و پاداشی معادل ثواب صالح پیامبر(ع) و شهدا وعده داده است (فیروزآبادی، 1 / 479). خواندن این سوره در نماز، سفارش و تأکید شده است که بدین وسیله دینِ خواننده محفوظ میماند (ابنبابویه، 119؛ دیلمی، 380؛ طبرسی، 10 / 514؛ شیخ بهایی، 194). مواردی چون حفظ جنین و اطفال از خطرات (نک : یافعی، 104؛ کفعمی، 458- 459)، و در امان بودن از فتنۀ دجال از خواص این سوره یاد شده است (ثعلبی، همانجا؛ ابوالفتوح، 19 / 373؛ قرطبی، 19 / 256؛ کاشانی، 9 / 392).
مآخذ
آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، 1415ق؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، تفسیر، به کوشش اسعد محمد طیب، مکه / ریاض، 1419ق / 1999م؛ ابنبابویه، محمد، ثواب الاعمال، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، 1364ش؛ ابنبطریق، یحیى، العمدة، قم، 1407ق؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، زاد المسیر، بیروت، 1422ق؛ همو، فنون الافنان، به کوشش حسن ضیاءالدین عتر، بیروت، 1408ق / 1987م؛ ابنحزم، علی، الناسخ و المنسوخ، به کوشش عبدالغفار سلیمان بنداری، بیروت، 1406ق / 1986م؛ ابنزبیر، احمد، البرهان فی ترتیب سور القرآن، به کوشش محمد شعبانی، مغرب، 1410ق / 1990م؛ ابنطاووس، علی، سعد السعود، قم، 1363ق؛ ابنعاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، تونس، دارالکتب الشرقیه؛ ابنعربی، محییالدین، تفسیر، بیروت، 1422ق / 2001م؛ ابنعطیه، عبدالحق، المحرر الوجیز، به کوشش عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، 1422ق؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1419ق؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوعمرو دانی، عثمان، البیان فی عد آی القرآن، به کوشش غانم قدوری حمد، کویت، 1414ق / 1993م؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، 1366-1372ش؛ بحرانی، هاشم، البرهان، قم، 1394ق؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، 1420ق؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، به کوشش عبدالرزاق غالب مهدی، بیروت، 1415ق؛ بیضاوی، عبدالله، انوار التنزیل، بیروت، 1418ق؛ بیهقی، احمد، دلائل النبوة، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ثعالبی، عبدالرحمان، الجواهر الحسان، بیروت، 1418ق؛ ثعلبی، احمد، الکشف و البیان، بیروت، 1422ق؛ حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، به کوشش محمدباقر محمودی، تهران، 1411ق / 1990م؛ دروزه، محمد عزت، التفسیر الحدیث، قاهره، 1383ق؛ دیلمی، حسن، اعلامالدین، قم، 1408ق؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن کریم، تهران، 1384ش؛ زحیلی، وهبه، التفسیر المنیر، بیروت، 1418ق؛ زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالمعرفه؛ زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، 1407ق؛ سورآبادی، عتیق، تفسیر قرآن کریم، تهران، 1380ش؛ سیدمرتضى، علی، تنزیه الانبیاء، بیروت، 1409ق / 1989م؛ سیوطی، الاتقان، بیروت، 1416ق / 1996م؛ همو، تناسق الدرر، به کوشش عبدالله محمد درویش، دمشق، 1408ق / 1987م؛ همو، الجامع الصغیر، بیروت، 1401ق / 1981م؛ شوکانی، محمد، فتح القدیر، بیروت، عالم الکتب؛ شیخ بهایی، محمد، مفتاح الفلاح، بیروت، 1405ق؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، 1417ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش محمدجواد بلاغی، تهران، 1372ش؛ طبری، محمد، تفسیر، بیروت، 1412ق؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ عیاشی، محمد، التفسیر، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، 1380ق؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، تهران، 1420ق؛ فیروزآبادی، محمد، بصائر ذوی التمییز، به کوشش محمدعلی نجار، بیروت، مکتبة العلمیه؛ فیض کاشانی، محسن، الصافی، تهران، 1415ق؛ قاضی عیاض، الشفاء، بیروت، 1409ق / 1988م؛ قرآن کریم، قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، 1364ش؛ قطب، سید، فی ظلال القرآن،به کوشش محمد قطب، بیروت، 1412ق؛ قمی، علی، تفسیر، قم، 1367ش؛ کاشانی، فتحالله، منهج الصادقین، تهران، 1336ش؛ کفعمی، ابراهیم، المصباح، قم، 1405ق؛ کلینی، محمد، الاصول من الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1365ش؛ مراغی، احمد مصطفى، تفسیر، قاهره، 1365ق / 1946م؛ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، 1396ق؛ مقاتل بن سلیمان، التفسیر، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، 1423ق / 2002م؛ ملاحویش، عبدالقادر، بیان المعانی، دمشق، 1382ق؛ میبدی، احمد، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1371ش؛ نحاس، احمد، الناسخ و المنسوخ، قاهره، 1407ق / 1986م؛ واحدی، علی، اسباب النزول، بیروت، 1411ق؛ یافعی، عبدالله، الدر النظیم، قاهره، مکتبة عبدالحمید احمد حنفی.
یحیى میرحسینی