جیزه
جیزه، شهر و استانی به همین نام در غرب رود نیل در مصر علیا. نام جیزه در عربی واژهای مفرد (جمع: جیز / جِیَز)، به معنی ناحیه و جانب، کنار وادی (ابن سیده، 7 / 523)، وادی، یا بهترین بخش وادی است (یاقوت، 2 / 176) و چون مسلمانان در این محل از نیل عبور کردند، آن را جیزه (گذرگاه) نامیدند (ابن تغری بردی، 5 / 348، حاشیۀ 1).
شهر جیزه در °29 و´46 عرض شمالی و°31 و´18 طول شرقی واقع است ( بریتانیکا). نویسندگان مسلمان جیزه را قریهای بزرگ یا شهری مقابل فُسطاط مصر (شهر مهم مصر پیش از تأسیس قاهره، در جنوب غربی آن) در ساحل غربی رود نیل دانستهاند (یاقوت، 2 / 177؛ مقریزی، 4(1) / 1).
شهر جیزه در سدۀ 4ق / 10م، آباد، بارونق و دارای مسجد جامع بود (ابن حوقل، 1 / 147؛ مقدسی، 200). نویسندگان سدههای بعد نیز از بناهای زیبا و نیکو، قصرهای بلند، بازارها (ادریسی، 1 / 323)، حمام، بازارچۀ بزازان و ریسندگان، مساجد، آسیاها و مسافرخانههای آن یاد کردهاند (نک : وطواط، 78). در زمان مقریزی (د 845 ق / 1441م) هر یکشنبه، بازار روز بزرگی در جیزه برپا میشد و اصناف و مردم بسیاری در آنجا گرد میآمدند (مقریزی، همانجا). ابن ظهیره شمار مساجد جیزه را 18 نوشته است (ص 107). مجاور مسجد جامع ستونهایی از سنگ رخام سفید، به صورتی خاص برای سنجش و اندازهگیری آب رود نیل و پیشبینی میزان محصول کشاورزی تعبیه شده بود (نک : ابن عبدالمنعم، 183).
گفته شده است که در ناحیۀ جیزه چندان نخلستان و تاکستان و باغهای میوه و بوستانهای گل و چراگاه وجود داشت که با بصره و شام قابل مقایسه بوده است (ابن ظهیره، 69). به نوشتۀ علی پاشا مبارک در شهر جیزه بازارهای بسیار، تجارتخانهها، کاروانسراها، مغازههای پر از کالاهای گوناگون، صاحبان حِرَف، تجار قهوه، حریر و مس، و داروهای گیاهی، کارگاههای روغنکشی، سفالگری و نساجی و چندین آسیا وجود داشته است (10 / 129)، اما به هر حال، چنین رونق و شکوفاییای را در سدۀ 10ق / 16م دیگر نداشته است (ابن ظهیره، همانجا).
میان جیزه و فسطاط، در داخل رود نیل خشکیای وجود داشت که در اوایل اسلام آن را جزیرةُ مصر و جزیرةُ الحِصن میخواندند و بعدها به روضه معروف شد. بر روی آب میان جیزه و جزیرۀ مزبور ــ کـه آن را بحرالجزیره مینامیدند ــ پلی چوبی ساخته بودند که از قایقهای به هم پیوسته (30 قایق) تشکیل میشد و مردم و چهارپایان از آن میگذشتند. پل مشابهی نیز ارتباط میان جزیره و فسطاط را برقرار میکرد (ابن حوقل، 1 / 21، 63؛ مقدسی، همانجا؛ ابوعبید، 1 / 502؛ مقریزی، 1(2) / 259-265، 3 / 5، 4(1) / 3-5، 231؛ سیوطی، 2 / 336).
راههایی از جیزه به سوی مغرب (مقدسی، همانجا)، بُصری الشام (تازی، 126) و ذات الکَرم (ابوعبید، 2 / 626) منتهی میشد؛ با این همه، جیزه خود همواره بخشی از پایتخت مصر به شمار میآمد (مقدسی، 55، 194، 198) و گاه آن را ضاحیۀ (حومه) قاهره نیز میخواندند (نک : ابن فضل الله، 4 / 390).
جیزه به سبب خرّمی باغها و کشتزارها، یکی از تفریحگاههای مشهور مصر به شمار میرفت (ابن رسته، 116) و در حدیثی منسوب به پیامبر اکرم(ص)، جیزه باغی از باغهای بهشت خوانده شده است (مقریزی، 4(1) / 2؛ سیوطی، 1 / 20). بعدها سلاطین ممالیک مصر برای صید، مدتی را در این ناحیه میگذراندند (نک : ابن تغری بردی، 8 / 175، 9 / 34، 10 / 312، 11 / 35، 229، جم ( و دیگر امرا نیز در آنجا خوشگذرانی میکردند (نک : یوسفی، 213).
تاریخچه
جیزه از دورههای پیش از تاریخ، زیستگاه انسانی بوده، و اشیائی از دورۀ نوسنگی در آنجا یافت شده است (بریتانیکا). پس از فتح مصر (اسکندریه) و تأسیس فسطاط به دست عمرو بن عاص در 20ق / 641م، و پس از آنکه مسلمانان از فتح سرزمین نوبه فراغت یافتند، عمرو با اسکان گروهی از مسلمانان در جیزه و تأسیس دژی، این شهر را بنیاد نهاد و آن را پایگاهی برای مسلمانان قرار داد (یعقوبی، البلدان، 330-331، تاریخ، 2 / 156) تا در برابر حملۀ احتمالی دشمن (بیزانسیها) ایستادگی کنند. چون عمرو گزارشی از کار خود برای خلیفه عمر فرستاد، عمر او را از پراکنده کردن لشکریانش در آن سوی آب (نیل) نهی کرد و به وی دستور داد آنها را نزد خود به فسطاط فراخواند. اما چون مسلمانان به اقامت در جیزه دلبستگی یافته بودند، عمرو به دستور عمر در 21ق / 642 م ساختن دژی را (در جایی از شهر که بعدها محلۀ بنی یافع شد) برای آنها آغاز کرد و در سال بعد آن را به پایان رساند، سپس تا زمان عثمان و بعد از آن، بناهای شهر فزونی یافت (ابن عبدالحکم، 128- 129؛ ابن دقماق، الانتصار ... ، 1 / 125-126).
در آستانۀ سقوط دولت امویان، چون مروان بن محمد از سپاه عباسیان شکست خورد و به مصر رفت، هنگام عبور از نیل خانههای مُذهَّب مروانیان را آتش زد و به جیزه رفت و دو پلِ روی نیل را گسست، اما سرانجام پس از جنگی با صالح بن علی عباسی در 23 ذیحجۀ 132ق / 2 اوت 750م در بوصیر ــ از توابع جیزه ــ کشته شد و جیزه همچون دیگر شهرهای مصر به دست عباسیان افتاد (مقریزی، 5 / 96).
در زمان حکومت طولونیان بر مصر (254-292ق / 868-905م)، جیزه اردوگاه بخشی از سپاه مصر بود (نک : بلوی، 103). این شهر یکچند محل شورش عباس بن احمد ابن طولون بر ضد پدر بود (مقریزی، 5 / 99). در جمادی الاول 292 / مارس 905، عیسی بن محمد نُوشَری از سوی مکتفی، خلیفۀ عباسی به حکومت مصر منصوب شد و بساط طولونیان را برچید و آنان را بیرون راند (ابن تغری بردی، 3 / 148).
در سالهای 301 و 302ق / 913 و 914م که تکین خزری از طرف مقتدر، خلیفۀ عباسی والی مصر بود، سپاهیان فاطمی از طرف القائم پسر عبیدالله مهدی، به سرداری حَباسة بن یوسف کُتامی به مصر لشکر کشیدند و تا جیزه پیشروی کردند. اما لشکری از بغداد به یاری تکین آمد و در جنگی که در جمادی الآخر 302 / دسامبر 914 روی داد، سپاهیان فاطمی شکست خوردند و از جیزه بازگشتند (ذهبی، حوادث سالهای 301-320ق، 12، 16؛ مقریزی، 3 / 186).
در 307ق / 919م، سپاهیان عبیدالله مهدی فاطمی به فرماندهی القائم بار دیگر در لشکرکشی به مصر، به جیزه رسیدند و آن را گرفتند. ذکا رومی ــ که در این هنگام والی مصر بود ــ به جنگ با آنان پرداخت و در جیزه اردو زد و خندقی پیرامون لشکریانش حفر کرد. ذکا در همین سال مُرد و تکین، بار دیگر به عنوان والی مصر به جیزه رفت و خندقی دیگر کَند و بر کشتیهای فاطمیان ظفر یافت. مونس خادم از طرف مقتدر به یاری او آمد و القائم به افریقیه عقب نشست (ابن اثیر، 8 / 113؛ ذهبی، حوادث سالهای 331-350ق، 115؛ ابن خلدون، 3(4) / 779؛ مقریزی، 3 / 187؛ ابن تغری بردی، 3 / 196).
جیزه در زمان حکومت علی ابن اخشید بر مصر (349-355ق / 960-966م) مورد توجه قرار گرفت. چون مسجد جامع جیزه در 340ق / 951م، بر اثر طغیان رود نیل خراب شد، محمد بن عبدالله خازن به فرمان امیر ابن اخشید و کافور نایب السلطنۀ مصر، مسجد جامع جیزه را در محرم 350 / فوریۀ 961 بنا کرد. وی ستونهای کلیسایی از توابع جیزه را کَند و آنها را در مسجد جامع نصب کرد (مقریزی، 4(1) / 5).
با حملۀ سپاهیان معز فاطمی به سرداری جوهر صِقلّی کاتب به مصر، جیزه در 17 شعبان 358ق / 6 ژوئیۀ 969م به استیلای آنها درآمد (ذهبی، حوادث سالهای 381-400ق، 31).
در 397ق / 1007م، ابورَکوه، از تبار امویان در مصر، بر ضد الحاکم، خلیفۀ فاطمی سر به شورش برداشت و جیزه را گرفت و سپاه الحاکم را شکست داد. حاکم سپاه دیگری به فرماندهی فضل بن عبدالله برای جنگ با او به جیزه فرستاد. ابورکوه به هِرَمَین، و سپس به سَبخه گریخت، اما مغلوب و سرانجام در 399ق / 1009م کشته شد (ابن اثیر، 9 / 201-202).
در جریان حملۀ فرنگان به دِمیاط در صفر 615 / آوریل 1218 که پس از یک چند محاصره، سرانجام در شعبان 616 به دست آنان سقوط کرد، جیزه نیز در معرض خطر قرار گرفت و فرنگان در حوالی آن لنگر انداختند (همو، 12 / 323-326). این دو شهر در 647 ق / 1249م، در زمان ملک صالح ایوبی (حک 637-647 ق) به دست فرنگان افتاد (ابن خلکان، 5 / 86) و چندی بعد در 651 ق / 1253م، قلعۀ جیزه تخریب شد (ذهبی، حوادث سالهای 641-650 ق، 346). بعداً ملک ظاهر بیبرس، سلطان مملوکی (658-676 ق) پل جیزه را برای مقابله با فرنگان بازسازی کرد (نک : سیوطی، 2 / 336-343). در 708ق / 1308م نیز ملک مظفر بیبرس جاشنیگیر دستور داد برخی پلهای ساخته شده توسط قراقوش را که آسیب دیده بود، ترمیم کنند (مقریزی، 2 / 28-30).
ملک ناصر محمد بن قلاوون، دیگر سلطان مملوکی مصر (سل 693-694ق، 698- 708ق، 709-741ق)، به ناحیۀ جیزه توجه بسیار نمود و در هر شهری پلهای چوبی و سنگی نصب کرد؛ بهویژه با احداث پل امّ دینار و ذخیرۀ آبهای اطراف، زمینهای بسیاری از نواحی جیزه به زیر کشت رفت و با حفر کانالی جریان آب تا جیزه متصل شد (ابن تغری بردی، 9 / 190؛ نیز نک : مقریزی، (2) / 295، 4(1) / 6). ملک ناصر در 724ق / 1324م با صدور فرمانی به وزیرش، درآمد مالیاتی جیزه را به خود اختصاص داد (همانجا). وی همچنین زمینهایی را که ممالیک بُرجیه در نواحی جیزه از آن خود کرده بودند، باز پس گرفت (ابن تغری بردی، 9 / 53). در این دوره درآمد مالیاتی جیزه به 204‘ 153 دینار میرسید (مقریزی، 2 / 19).
در نیمۀ دوم سدۀ 8 ق / 14م از جمله در 755ق / 1354م و 780ق / 1378م، در اثر برخی سیاستهای سختگیرانه نسبت به مسیحیان، شماری از کلیساهای نواحی جیزه تخریب شد (ابن قاضی شهبه، 3 / 577). برخی گزارشها حاکی از آن است که املاک و مزارعی در جیزه برای بعضی خدمات عمومی از جمله برای مساجد و مدارس وقف شده بود (نک : ابن تغری بردی، 13 / 68؛ ابن دقماق، النفحة ... ، 301).
شهر جیزه و نواحی اطراف آن به داشتن آثار کهن مشهور بوده است. از جملۀ آنها اهرام متعلق به دورۀ فراعنهاند که در حدود 7 کیلومتری جنوب غربی جیزۀ کنونی قرار دارند. شمار بسیاری از این اهرام بزرگ و کوچک در ناحیۀ جیزه قرار داشته که از گِل، خشت، و بیشتر از سنگ ساخته شده بودهاند. از معروفترین آنها 3 هرم عظیم (از آنِ خوفو، خَفرع و منکورع / منقورع، از پادشاهان سلسلۀ چهارم فراعنۀ مصر) واقع در جیزه، مقابل قاهره را میتوان نام برد (مقریزی، 2 / 136، 146، 155-157؛ نیز نک : سیوطی، 1 / 68-72؛ ابن تغری بردی، 8 / 175، حاشیۀ 1؛ بوزنر، 91). روی دیوارهای این اهرام نوشتههایی بوده که بیشتر آنها محو شده است (ابن حوقل، 1 / 133؛ ادریسی، 1 / 327).
نزدیک اهرام، مجسمۀ بزرگ و سنگیِ ابوالهول قرار دارد که گفته شده طلسمی بوده است تا شن و ماسه جیزه را فرا نگیرد (نک : مقریزی، 2 / 155-157). افزون بر این، در جیزه مقابر بسیاری از آنِ بزرگان سلسلۀ چهارم فراعنۀ مصر و دودمانهای پس از آن و مقابر کارگران سازندۀ اهرام وجود دارد (بوزنر، همانجا؛ نیز نک : حواس، 88-97). جهانگردان اروپایی از دیرباز به وصف آثار کهن جیزه پرداختهاند (نک : همو، 52-59). گفته شده است که نخستین کاوشها در جیزه به دستور مأمون هنگام ورود وی به مصر صورت گرفت (نک : ابن خلکان، 2 / 293). از اوایل سدۀ 13ق / 19م تا به امروز باستانشناسان مصری، اروپایی و آمریکایی به حفاری و کاوش در منطقۀ جیزه پرداختهاند (نک : حواس، 65 بب ).
سِجن یوسف در بوصیر از توابع جیزه (یاقوت، 3 / 47؛ مقریزی، 4(1) / 7-11؛ قس: ادریسی، 327، در دهشور از توابع جیزه) که حضرت یوسف(ع) 7 سال در آن زندانی بود؛ مسجد موسى که در محل اثر حضرت موسى (ع)ساخته شده؛ «مسجد توبه» محل نگهداری تابوت موسى، یعنی صندوقی که مادر موسى(ع) وی را در آن به نیل انداخت؛ نخلی که حضرت مریم عیسى(ع) را زیر آن شیر داد (مقریزی، 4(1) / 2)؛ و مدفن کَعب الاحبار (ابن جبیر، 30)، از آثاری است که طبق روایات در جیزه وجود داشته است. در زمان احمد بن طولون گنجینهای از دینارهای طلا در اطراف جیزه پیدا شد (مقریزی، 1(1) / 181).
در 579 ق / 1183م، نیز خانۀ هرمس در خاک بوصیر کشف گردید و از آنجا اشیائی همچون جانورانی از پازهر، شیشههای زمرد فام و بتهای مسی به دست آمد (مقریزی، 2 / 136). در جیزه همچنین سنگهای مرمری منقش به تصویر تمساح بود، که گفته میشود به منزلۀ طلسم برای نزدیک نشدن تمساحها به شهر کشیده میشده است (نک : همو، 2 / 155-157).
در ساحل جیزه بنای بسیار زیبایی از آنِ زکیالدین ابوبکر بن علی خَرّوبی، رئیس تجار، بود که در 822 ق / 1419م، مؤیَّد شیخ سلطان مملوکی آن را به خانقاه تبدیل کرد و یکی از علما را به عنوان استاد آن تعیین نمود (طرخان، 114). از این محل با عنوان مدرسۀ خرّوبیه نیز یاد شده است (نک : ابن تغری بردی، 15 / 114).
پس از اشغال مصر توسط نیروهای فرانسوی، شهر جیزه با احداث حصاری برای مقابله با لشکریان عثمانی و انگلیسی، مستحکم شد. اما کمی بعد در نتیجۀ معاهدۀ جیزه که در 14 صفر 1216ق / 27 ژوئن 1801م، میان فرماندهان فرانسوی و انگلیسی به امضا رسید، نیروهای فرانسوی به طور کامل از مصر خارج شدند ( گاه شمار ... ، 1 / 14).
شهر جیزه امروزه سومین شهر بزرگ مصر پس از قاهره و اسکندریه است و بخشی از قاهرۀ بزرگ (شامل قاهره، جیزه و شبرا الخیمه (قلیوبیه)) به شمار میرود. در ساحل جیزه ساختمانهای مسکونی فاخر، بناهای بزرگ و سفارتخانههای کشورهای خارجی وجود دارد که به گونهای آشکار با بناهای کوچک و فقیرانۀ برخی دیگر از محلههای شهر متفاوت است. بسیاری از ثروتمندان و دولتمردان مصر و مأموران سیاسی کشورهای خارجی در جیزه سکنا دارند و سالانه شمار بسیاری از کارگران در جستوجوی کار به این شهر میآیند ( الموسوعة العربیة العالمیة، 8 / 665).
افزون بر مؤسسات پژوهشی موجود در جیزه، در 1924م / 1303ش مقر اصلی دانشگاه قاهره در جیزه تأسیس شد. در این شهر همچنین یک مرکز تحقیقاتی چشم و بینایی، فرهنگستان زبان عربی، مدرسۀ عالی هنرهای تزیینی، و ادارههای دولتی، بهویژه وزارتخانۀ کشاورزی وجود دارد. صنعت فیلمسازی مصر بیشتر در جیزه متمرکز است. صنایع دیگر آن شامل پنبهریسی، منسوجات و کفش است ( بریتانیکا).
شهر جیزه به منزلۀ مرکز استان جیزه، طبق سرشماری 1996م / 1375ش، 868‘221‘2 تن جمعیت داشته است ( الموسوعة العربیة المیسرة، 2 / 933). استان جیزه باریکهای به طول 120 کمـ است و بهجز شهر صف در شرق نیل، باقی استان در غرب نیل، در سمت جنوب قرار دارد. محصول عمدۀ استان جیزه، ذرت، پنبه، گندم، ارزن و خرما ست ( بریتانیکا؛ محجوب، 12 / 573). این استان با مساحت 028‘1 کمـ 2 در بخش شمالی وادی النیل، نزدیک جایی که نیل منشعب میشود و دلتایی را شکل میدهد، واقع شده، و با استانهای بنی سویف (جنوب)، بحیره (شمال)، منوفیه، قلیوبیه و قاهره مجاور است و بخش عمدهای از مواد غذایی قاهره را تأمین میکند ( الموسوعة العربیة المیسرة، نیز محجوب، همانجاها).
اَوسیم / وسیم و منف که در زمان فراعنه، بطالسه، رومیها و در سدههای نخست اسلامی ولایاتی جداگانه بود، در زمان فاطمیان ولایتی واحد به نام جیزه به شمار میرفت. این ولایت در زمان ایوبیان، ممالیک (با نام الاعمال الجیزیة)، و عثمانیها (با نام ولایة الجیزه) نیز برقرار بود. در زمان حکومت محمد علی پاشا ولایت جیزه شامل همۀ شهرهای واقع در ساحل غربی نیل میشد، یعنی منطقهای که اکنون شهر (مرکز) امبابه، جیزه و عیّاط را دربر میگیرد. در رجب 1241 / فوریۀ 1826، بر اساس فرمان عالی نام ولایت به «مأموریة» تغییر یافت و مأمور ویژهای برای جیزه تعیین گردید. در اول محرم 1249ق / 21 مۀ 1833م نیز طبق فرمان عالی نام مأموریه به «مدیریة» تغییر یافت و جیزه مدیریه شد. در 1257ق / 1841م با الحاق اطفیح به جیزه، «مدیریۀ جیزه و اطفیح» شکل گرفت. بعداً در 27 جمادیالاول 1306ق / 1 ژانویۀ 1889م، کلمۀ اطفیح از نام مدیریه حذف شد و «مدیریۀ جیزه» نامیده شد و تاکنون به همین نام خوانده میشود. مدیریۀ جیزه در 1945م / 1324ش از 4 مرکز (شهر) جیزه، امبابه، صف و عیّاط تشکیل میشده است که مجموعاً 193 ناحیۀ قدیم و جدید را دربر میگرفت (رمزی، 6، 8-10؛ برای تفصیل نواحی قدیم و جـدید جیـزه، نک : همـو، 3 بب ). جمعیت استـان جیزه طبق آمـار 1996م / 1375ش، 865‘779‘4 تـن بـوده است ( الموسوعة العربیة المیسرة، همانجا).
علما و دانشمندانی از جیزه برخاستهاند که به جیزی مشهورند و شماری از آنان از این قرارند: ابویوسف یعقوب بن اسحاق، راوی و محدث (حازمی، 1 / 293)؛ ابومحمد ربیع بن سلیمان بن داوود (د 256ق / 870 م)، محدث و فقیه و شاگرد شافعی (همانجا؛ سمعانی، 2 / 144؛ ابن خلکان، 2 / 292)؛ محمد بن ربیع بن سلیمان، محدث و مؤلف کتاب من دخل مصر من الصحابة (سمعانی، همانجا؛ سیوطی، 1 / 478)؛ و علی بن رضوان بن علی بن جعفر (د 453ق / 1061م)، عالم، منجم، طبیب و نویسندۀ کثیر التألیف عهد مستنصر فاطمی (قفطی، 443-444، برای شماری دیگر از علمای منسوب به جیزه، نک : ابن ماکولا، 3 / 47- 48).
مآخذ
ابن اثیر، الکامل؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جبیر، محمد، رحلة، بیروت، 1404ق / 1984م؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن خلدون، تاریخ، بیروت، 1958م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن دقماق، ابراهیم، الانتصار، بیروت، 1310ق / 1893م؛ همو، النفحة المسکیة فی الدولة الترکیة، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1420ق / 1999م؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، بـه کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ ابن سیده، علی، المحکم و المحیط الاعظم، به کوشش عبدالحمید هنداوی، بیروت، 1421ق / 2000م؛ ابن ظهیره، الفضائل الباهرة، به کوشش مصطفى سقا و کامل مهندس، قاهره، 1969م؛ ابن عبدالحکم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، لیدن، 1920م؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1984م؛ ابن فضل الله عمری، احمد، مسالک الابصار، به کوشش حمزه احمد عباس، ابوظبی، 1423-1424ق / 2002-2003م؛ ابن قاضی شهبه، ابوبکر، تاریخ، به کوشش عدنان درویش، دمشق، 1994م؛ ابن ماکولا، علی، الاکمال، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه؛ بلوی، عبدالله، سیرة احمد بن طولون، به کوشش محمد کردعلی، دمشق، 1358ق؛ بوزنر، جورج و دیگران، معجم الحضارة المصریة القدیمة، ترجمۀ امین سلامه، قاهره، 1992م؛ تازی، عبدالهادی، مقدمه بر رحلۀ ابن بطوطه، رباط، 1417ق / 1997م؛ حازمی، محمد، الاماکن، به کوشش حمد جاسر، ریاض، 1415ق؛ حواس، زاهی، هضبة الجیزة عبر العصور، قاهره، 2005م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1409- 1419ق / 1988- 1998؛ رمزی، محمد، مقدمه بر القاموس الجغرافی للبلاد المصریة، قاهره، 1960م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1418ق / 1998م؛ طرخان، ابراهیم علی، حاشیه بر ج 15 النجوم (نک : هم ، ابن تغری بردی)؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1903م؛ گاهشمار رویدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه، تهران، 1369ش؛ مبارک، علی پاشا، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، قاهره، 1994م؛ محجوب، فاطمه، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، قاهره، دارالغد العربی؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ مقریزی، احمد، الخطط، به کوشش گاستون ویت، قاهره، 1911-1927م؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض، 1419ق / 1999م؛ الموسوعة العربیة المیسرة، قاهره، 2001م؛ وطواط، محمد، من مباهج الفکر و مناهج العبر، به کوشش عبدالعال عبدالمنعم شامی، کویت، 1401ق / 1981م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ همو، تاریخ، بیروت، 1415ق / 1995م؛ یوسفی، موسى، نزهة الناظر، به کوشش احمد حطیط، بیروت، 1406ق / 1986م؛ نیز:
Britannica.