جیبوتی
جیبوتی، کشوری در شمال شرقی افریقا (شاخ افریقا) و نام پایتخت آن. جیبوتی با مساحتی حدود 200‘ 23 کمـ 2، از شمال به اریتره، از شمال غربی و غرب و جنوب به کشور اتیوپی، از شرق به خلیج عدن و تنگۀ بابالمندب و از جنوب شرقی به کشور سومالی محدود است («کتابخانه ... »، npn.).
نام جیبوتی ابتدا جبوتی یا گبوتی بود که احتمالاً تلفظ عربی از واژۀ بومی گبود به معنای «فلات حصیری» یا «سینی بافته شده از الیاف خرما» باشد (خطیبی، 73؛ EI2).
کشور جیبوتی از نظر جغرافیای طبیعی، به 3 منطقۀ اصلی تقسیم میشود: 1. دشت ساحلی که پوشیده از شن و بوتههای خاردار است. ارتفاع این دشت به تفاوت تا کمتر از 200 متر میرسد. 2. فلاتهای آتشفشانی که در جنوب و مرکز کشور قرار دارند. در این منطقه چندین دریاچۀ نمک وجود دارد که برخی از آنها پستترین نقاط افریقا به شمار میآیند؛ از جملۀ آنها دریاچۀ نمک عَسَّل است که 155 متر پایینتر از سطح دریا واقع شده، و پستترین نقطۀ افریقا ست. 3. منطقۀ کوهستانی شمال کشور (مراد، 627- 628؛ کوک، 481-482؛ لویس، 396؛ کاکس، 88؛ امجدعلی، 388-389؛ اوبرل، 16).
رود دائمی در این کشور جریان ندارد. بهطورکلی جیبوتی سرزمین بیابانی و خشک و دارای پرتگاههای تند در کنار دریا، مسیلهای عمیق، شنهای سوزان و یا سنگلاخ است. پوشش گیاهی جیبوتی بیشتر بوتههای خاردار کوتاه و علفهای فصلی و نیز درختان پراکندۀ نخل است؛ اما در دامنۀ کوههای گودا و مابلا در شمال کشور، جنگلهای کوچکی به چشم میخورد (امجدعلی، اوبرل، همانجاها). آب و هوای جیبوتی بسیار گرم، و در فصل بارانهای موسمی رطوبت آنجا بسیار است. جیبوتی دو فصل دارد: 1. تابستانهای داغ که دمای هوا در بیشتر روزها به °40 سانتیگراد میرسد و از ماه اردیبهشت تا مهر / مه تا اکتبر ادامه دارد. 2. فصلی نسبتاً خنک که دمای هوا میان °22 تا °30 سانتیگراد است و از آبان تا فروردین / نوامبر تا آوریل طول میکشد (بریتانیکا؛ مراد، نیز کوک، همانجاها).
جیبوتی، تاجوره، اوبوک، دخیل و علی صبیح از شهرهای مهم این کشور است. شهر بندری جیبوتی با 608‘610 تن جمعیت (2009م / 1388ش)، پایتخت، و مرکز اصلی تجارت کشور است («فرهنگ ... »، npn.؛ «کتابخانه»، npn.؛ کاکس، 88-89).
جمعیت کشور جیبوتی در همان سال، 166‘ 873 تن برآورد شده است. بیشتر مردم جیبوتی حامی تبارند. آمار دقیقی از ترکیب قومی جیبوتی در دست نیست، اما سومالیاییها که بهطور عمده شامل اقوام عیسا (بزرگترین قوم کشور جیبوتی)، قدبورسی و ایساکاند، حدود 60٪ از جمعیت کشور را تشکیل میدهند که بیشتر در جنوب کشور سکنا دارند. جمعیت عفّارها نیز که عربها به آنها دناقل (جمع دنقلی) میگویند، حدود 35٪ جمعیت جیبوتی است و بیشتر آنها در شمال و غرب جیبوتی اقامت دارند. همچنین گروهی از عربها (که بیشتر از یمن مهاجرت کردهاند) و اروپاییان (بیشتر فرانسوی) و یا از مردم اتیوپی نیز در آنجا زندگی میکنند (کوک، 482؛ امجدعلی، 390؛ تریمینگام، 8).
زبان رسمی کشور جیبوتی، فرانسوی و عربی است. مردم پایتخت و مناطق ساحلی بیشتر به زبان عربی، و عیساها و عفـارها بـه زبان بومی خود ــ که متعلق به گروه کوشی است ــ سخن میگویند (همانجاها؛ نیز لویس، همانجا). بیشتر مردم جیبوتی مسلمان سنی شافعی مذهباند و شماری یمنی پیرو مذهب زیدیه نیز در این سرزمین زندگی میکنند؛ گروهی مسیحی کاتولیک که همگی اروپایی هستند و شماری پرُتستان و یونانی ارتودُکس نیز در این کشور به سر میبرند (کوک، 484). طریقۀ قادریه که از سدۀ 13ق / 19م به این منطقه راه یافته است، در میان مردم جیبوتی پیروان بسیاری دارد (همو، 484-485).
اقتصاد جیبوتی بر پایۀ تجارت ترانزیتی و خدمات بازرگانی استوار است. از طریق راه آهنِ بندر جیبوتی به آدیس آبابا، بخش عمدهای از تجارت خارجی اتیوپی صورت میگیرد (کاکس، همانجا). در 1998م / 1377ش با افزایش اختلافات مرزی اتیوپی و اریتره فعالیت بندر جیبوتی به گونهای چشمگیر افزایش یافت. در 2003م / 1382ش سهم بخش خدمات تجارتی از تولید ناخالص داخلی، بیش از 80٪ بود («کتابخانه»، npn.). تقریباً همۀ کالاهای مصرفی کشور از مواد غذایی و کشاورزی و صنعتی، وارداتی است (اوفکانسکی، 401-404؛ بریتانیکا).
سرزمین جیبوتی به سبب ناباروری خاکِ بیشتر آتشفشانی آن، از فقیرترین مناطق افریقا به شمار میرود. میانگین سالیانۀ باران از 125 میلیمتر تجاوز نمیکند و فقط در بخش مرتفع سلسله جبال شمال خلیج تاجوره که ارتفاع آن بیش از 200‘1 متر از سطح دریا ست، دارای پوشش گیاهی نسبتاً مناسبی است. محصولات کشاورزی در جیبوتی رونقی ندارد و فقط 3٪ نیازهای غذایی ساکنان از کشتزارها تأمین میشود (لویس، همانجا؛ اوفکانسکی، 401). تولیدات کشاورزی محدود به خرما، میوه و سبزی است که بخش بزرگ آن در امبولی و دخیل تولید میشود و در شهر جیبوتی به فروش میرسد. کشاورزی در 1995م / 1374ش فقط 4 / 3٪ تولید ناخالص ملی را تشکیل میداد، در حالیکه 2 / 75٪ نیروی کار کشور در آن اشتغال داشتند. معادنی چون: نمک، آهن، مس و مقدار کمی سایر فلزات در این کشور وجود دارد. واردات کشور شامل کالاهای مصرفی، زغال سنگ و سیمان، و صادرات آن پوست و محصولات و کالاهای وارد شده از اتیوپی است که دوباره از بندر جیبوتی صادر میشود (همو، 401-404؛ بریتانیکا).
صنعت در این کشور به چند مورد کوچک محدود است. در 1995م / 1374ش صنایع 9 / 19٪ تولید ناخالص ملی را شامل میشد. ایجاد یک مرکز حرارتی و تأسیسات بستهبندی آب معدنی در 1981م در تاجوره اولین طرح صنعتی خارج از پایتخت بود. در 1980م یک برنامۀ ده ساله با کمک صندوق جهانی توسعۀ کشاورزی آغاز شد و بانک توسعۀ اسلامی در 1990م با پرداخت هزینۀ ساخت یک کارخانۀ کنسرو ماهی با ظرفیت 500‘1 تن موافقت کرد. عملیات احداث نخستین کارخانۀ تصفیۀ نفت در 1990م با کمک بخش خصوصی از عربستان سعودی با ظرفیت 100 هزار بشکه در روز آغاز شد. در 1996م هم بخش خصوصی این کشور برای بهرهگیری از امکانات سرمایهگذاری یک شرکت فرانسوی طرح تأسیسات گاز دریای سرخ را آغاز کرد. این کشور در دهۀ 1990م، 90٪ نیاز انرژی خود را وارد میکرد. عملیات ایجاد مراکز زمین گرمایی در 1986 و 1987م به منظور تأمین خودکفایی از لحاظ انرژی و صدور احتمالی آن به کشورهای همسایه آغاز شد (اوفکانسکی، 401-402). بهسازی زیربنای راههای ارتباطی در دهۀ 1980م امکان رقابت کشور در راههای تجارتی را افزایش داد (همو، 402-403).
پیشینۀ تاریخی
وجود آثار تاریخی و افسانههای محلی حکایت از آن دارد که در اوایل سدۀ 3ق / 9م مبلغان دینی از شبه جزیرۀ عربستان به منطقۀ شاخ افریقا ــ که در آن روزگار تحت سیطرۀ حبشیها بود ــ هجوم آوردند و سیاهپوستان بومی آنجا را به نواحی جنوبی و داخلی افریقا راندند. با حضور عربها در منطقه، مردم سومالیایی، ساهو، عیسا و عفار، با دین اسلام آشنا شدند و رفته رفته تا سدۀ 6 ق / 12م مردم این ناحیه به دین اسلام درآمدند و قبیلههای محلی، امارتهای اسلامی کوچکی برپا کـردند (نک : کـرنـون، I / 174؛ تـریمینگـام، 8, 109؛ کوک، 482-484؛ کاکس، 88).
از سدۀ 7 تا 11ق / 13 تا 17م این امارتهای اسلامی کوچک برای دستیابی به استقلال با حاکمان مسیحی حبشه جنگیدند و چند سلطاننشین در امتداد سواحل دریای سرخ ایجاد کردند. این سلطاننشینها امروزه به صورت نمادین در جیبوتی وجود دارند. در سرزمینی که امروزه جیبوتی خوانده میشود، سلطاننشینهای تاجوره، رحیتو، به مرکزیت او بوک، گوبه عد و اَوسا (آئوسا) در باریکهای از غرب و شمال غربی این سرزمین که مقرّ سلطان آن در حبشه بود، وجود داشت (کوک، همانجا؛ لویس، 396)؛ تا آنکه در 1275ق / 1859م فرانسویها به سبب رقابت با انگلیس بر سر تسلط بر ورودی دریای سرخ، به سرزمین جیبوتی کنونی وارد شدند، زیرا انگلیسیها در بندر عدن پایگاه مستحکمی برپا کرده بودند (اوبرل، 56, 58-59). در 3 رمضان 1278ق / 4 مارس 1862م فرانسویها با دو سلطاننشین آنجا پیمانی بستند که طبق آن توانستند با پرداخت پول، بندرگاه اوبوک را به طور کامل در اختیار بگیرند (کوک، 483؛ اوبرل، 58-59).
افتتاح آبراه سوئز در 1285ق / 1869م، سبب توجه بیشتر قدرتهای اروپایی و رقابت آنان بر سر تصاحب شاخ افریقا شد و در 1301ق / 1884م لئونس لاگارد فرانسوی فرماندار اوبوک شد. فرانسویها در همان سال و همچنین در جمادیالاول 1302 / مارس 1885 با حاکمان محلی و اشراف عیسا که در منطقۀ کنونی شهر جیبوتی بودند، پیمان تحتالحمایگی امضا کردند و به موجب آن، توانستند همۀ نواحی شمالی و جنوبی خلیج تاجوره را تصرف کنند (امجدعلی، 390؛ اوبرل، 64-69؛ کاکسن، همانجا). فرانسویها سرزمین تحتالحمایۀ خود را «ساحل فرانسوی سومالیایی و توابع» نامیدند (کرنون، II / 559).
در 1305ق / 1888م نیروهای فرانسوی به منظور رقابت با انگلستان که در آن زمان بر بندر عدن تسلط داشتند، به دستور لاگارد، در ورودی دریای سرخ به برپایی و بنای بندر و شهر جیبوتی پرداختند (خطیبی، 73؛ EI2). فرانسویها در 1306ق / 1888م طی موافقتنامهای با انگلیسیها مرزهای جنوبی جیبوتی را تعیین کردند و در 1309ق / 1891م مقرّ خود را از اوبوک به شهر بندری جیبوتی منتقل ساختند. در 1313ق / 1895م این قلمرو رسماً «ساحل فرانسوی سومالی» نامیده شد (اوبرل، 69؛ کوک، همانجا).
نیروهای فرانسوی طی معاهدات مرزی که در 2 رمضان 1311ق / 9 مارس 1894 و شعبان 1314 / ژانویۀ 1897 با منلیک دوم امپراتور حبشه امضا کردند، و مرزهای این منطقه را با اتیوپی تعیین نمودند. آنان ساخت راه آهن بندر جیبوتی به آدیس آبابا را در همان سال آغاز نمودند. ساخت راه آهن در 1335ق / 1917م به پایان رسید. احداث راه آهن بر اهمیت بندر جیبوتی به عنوان تنها و مهمترین بندر تحت سیطرۀ فرانسویها در دریای سرخ در ساحل افریقا افزود. این بندر از یک سو مرکز دریافت و توزیع کالا از اتیوپی به جیبوتی، و از سوی دیگر محل جذب کارگران قبایل سومالیایی بود (امجدعلی، همانجا؛ اوبرل، 71-78, 91-92؛ کوک، 481-482؛ لویس، نیز کرنون، همانجاها).
نیروهای فرانسوی در 1318- 1319ق / 1900-1901م طی موافقتنامههایی با ایتالیاییها که در اریتره مستقر شده بودند، مرزهای شمالی این سرزمین را تعیین کردند (همانجاها). در 1335-1336ق / 1917- 1918م امپراتور مخلوع حبشه، لیجیاسو به عفارها کمک کرد تا بر ضد فرانسویها قیام کنند، اما قیام آنها سرکوب شد (امجدعلی، همانجا؛ اوبرل، 129).
ایـن سـرزمین در جریـان جنگهای حبشه ـ ایتـالیا و جنگهای ایتالیا ـ انگلستان در 1940-1942م تحت سلطۀ ایتالیا و انگلستان درنیامد و به فرانسۀ آزاد پیوست و در 1945 و 1954م در کمیسیونهایی مرز کنونی آن با اتیوپی تعیین شد (کلافام، 467؛ کاکس، 88).
چند ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم، ساحل فرانسوی سومالی با تصویب مجلس ملی فرانسه، به قلمرو ماورای بحار فرانسه پیوست، و در آن 3 حکومت و یک مجلس ملی بهوجود آمد. این سرزمین در 1956م / 1335ش از لحاظ اداری و سیاسی تغییر سازمان یافت و مجمعی مرکب از 8 وزیر، مسائل مربوط به خدمات عمومی محلی و اخذ مالیات و ادارۀ بندر و اعطای امتیازات را با استقلال نسبی داخلی عهدهدار شد (امجدعلی، همانجا؛ اوبرل، 123؛ مراد، 628- 629؛ کوک، 483؛ کاکس، همانجا). این سرزمین پیرو همهپرسی 1958م / 1337ش، با 75٪ رأی مثبت که بیشتر از سوی عفارها به صندوق ریخته شد، در «جامعۀ فرانسه» باقی ماند و بهرغم فشارهای بسیار طرفداری از سومالی، هر دو گروه عفار و عیسا تحت سرپرستی یک حکمران کل فرانسوی در دولت شرکت نمودند (کوک، همانجا).
تا دهۀ 1960م / 1340ش تقسیم نژادی میان دو جامعۀ عفار و عیسا آشکار نبود، اما مصالح متضاد جهانی در شاخ افریقا و سیاست فرانسه برای تقویت جامعۀ عفار و اصولاً هدف استعماری ایجاد تنش در منطقه، این رابطه را به اختلاف بدل کرد و آن را شدت بخشید (لویس، 396). جامعۀ عیسا به سبب شمار افزون جمعیت خود در پایتخت، بر اقتصاد و سیاست کشور مسلط بود، اما عفارها که کمتر در شهر زندگی میکردند، با تشویق فرانسه در همهپرسی 1967م / 1346ش شرکت کردند و وضعیت را دگرگون ساختند و با 47 / 60٪ آراء به باقی ماندن در چهارچوب جمهوری فرانسه رأی مثبت دادند (همانجا؛ کوک، 483-484). از آن پس، این سرزمین به نام جدید عفار و عیسا خوانده شد (مراد، 629).
عفار و عیسا افزون بر شهر جیبوتی 4 بخش داشت و توسط یک شورای دولتی مرکب از یک رئیس و 9 وزیر اداره میشد و کمیسر عالی فرانسه وزارتخانههای خارجه، دفاع، دارایی و دادگستری ــ به استثنای دادرسیهای سنتی یا مربوط به فقه اسلامی ــ را برعهده داشت و مجلس مشورتی متشکل از 40 عضو با رأی عمومی انتخاب میشد. شخص اول مذهبی در این سرزمین قاضی جیبوتی بود که به طور سنتی از عربها انتخاب میشد و حل و فصل دعاوی میان مسلمانان بر اساس سنت یا فقه را برعهده داشت (کوک، 483-484، 486).
در سالهای پس از 1968م / 1347ش کوشش دولت برای جلوگیری از دخالت سومالیاییها در کارها، به اختلاف میان دو جامعۀ عفار و عیسا دامن زد. جامعۀ سومالیایی عیسا خواستار استقلال بود و با افزایش شمار عیساها و پشتیبانی سازمان وحدت افریقا از استقلال این سرزمین، تلاشهایی برای ایجاد روابط بهتر میان دو جامعۀ عیسا و عفار افزایش یافت که در نهایت به تشکیل یک جنبش سیاسی متحد به نام «اتحاد مردمی افریقایی برای استقلال» انجامید و سرانجام با رأی قاطع همگانی در 8 مۀ 1977م / 6 تیر 1356ش جمهوری جیبوتی به استقلال دست یافت (لویس، همانجا).
جیبوتی مستقل همچون بسیاری از کشورهای افریقا پس از استقلال نیاز به روابط فنی، آموزشی، ارتباطی و حتى اداری با فرانسه داشت و نیروهای نظامی فرانسه برای حفظ امنیت داخلی در این کشور باقی ماندند (چزن، 354-355). انتخاب حسن گولد از طایفۀ عیسا در 1981م / 1360ش، به عنوان اولین رئیسجمهوری جیبوتی مستقل، و پیش گرفتن سیاست یکطرفه از جانب او سبب بروز اختلافات مجدد میان دو جامعۀ نژادی شد که تا دهۀ 1990م ادامه یافت. در این زمان کوشش برای ایجاد تفاهم مجدد میان گروهها فزونی یافت و تهیۀ طرح یک قانون اساسی جدید در 1992م / 1371ش به سازش گروهها از 1994م به بعد انجامید (لویس، 396-399؛ امجدعلی، 392).
مآخذ
خطیبی، عذرا، شاخ افریقا در آیینۀ زمان، تهران، 1376ش؛ کوک، ژ. م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، 1373ش؛ مراد، محمد عدنان، المجتمعات الافریقیة، دمشق، 1995م؛ نیز:
Amjad Ali, S., The Muslim World Today, Islamabad, 1985; Britannica, 1989; Chazan, N. et al., Politics and Society in Contemporary Africa, Boulder, 1988; Clapham, Ch., «The Horn of Africa», The Cambridge History of Africa, Cambridge, 1984, vol. VIII; Cornevin, R. and M. Cornevin, Histoire de l’Afrique, Paris, 1964-1976; Cox, R., «French Somaliland», Africa a Hand Book, ed. L. Colin, London, 1971; EI2; Encarta Reference Library, 2005; Lewis, I. M., «Djibouti», Africa South of the Sahara 1998, London, 1998; The New Encyclopaedia Britannia, Chicago, 1989, vol. XVII; Oberle, Ph. and P. Hugot, Histoire de Dijibouti: des origines à la republique, Paris, 1985; Ofcansky, Th., «Djibuti, Recent History», Africa South of the Sahara, 1998, London, 1998; Trimingham, J. S., Islam in Ethiopia, London, 1952; The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com.