زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

جاوید

جاوید، یا جاوی، جاویدی، یکی از 4 شاخۀ ایل بزرگ ممسنی که متشکل از چند تیره است. جاوید در کنار طوایف بَکِش، دشمن زیاری و رستم تشکیل‌دهندۀ 4 شاخۀ بزرگ ایل ممسنی (ه‍ م) است (برای اطلاع دربارۀ خاستگاه و همچنین مهاجرت ایل ممسنی و برخی اختلاف‌نظرها، نک‍ : حمدالله، 540-542؛ بدلیسی، 44، 47؛ منتخب التواریخ...، 38؛ سردار اسعد، 537؛ دوبد، 171؛ کرزن، II/ 318). 
کهن‌ترین سندی که از طایفۀ جاوید نام برده، متن فرمانی است از شاه طهماسب (سل‍ 930-984ق/ 1524-1576م) که به سکونت طایفه‌های جاوید، بکش و رستم در شولستان اشاره می‌کند (برای متن فرمان، نک‍ : میرجعفری، 7-8). فارس‌نامۀ ناصری نیز کهن‌ترین منبعی است که طایفۀ جاوید و 3 طایفۀ دیگر الوارممسنی را نخستین‌بار به صورت مستقل و همراه با نواحی مسکونی هر یک ذکر کرده است (فسایی، 303؛ نیز نک‍ : دومورینی، 52). با وجود اختلاف‌نظر ایوانف و فیلد دربارۀ شمار تیره‌های این طایفه، هر دو ناحیۀ ممسنی را زیستگاه آنان دانسته‌اند (ایوانف، 252؛ فیلد، 222). 

ساختار اجتماعی

چنان که گفته شد طایفۀ جاوید یکی از اجزاء تشکیل‌دهندۀ ایل ممسنی است و بنا بر اسناد موجود (نک‍ : میر جعفری، همانجا) جاویدیها از دورۀ صفوی به طور مستقل و با دستگاه رهبری سیاسـی ـ اجتماعی خاص خود، جدا از ایل ممسنی می‌زیسته، و ایلخانی مشترک نداشته‌اند (مثلاً نک‍ : فسایی، همانجا؛ ایوانف، 150). از این‌رو می‌توان ساختار اجتماعی و رده‌بندی سازمان ایلی طایفۀ جاوید را با سایر طوایف ممسنی یکسان، و همانند طایفه‌های لر مسکون در منطقه به شمـار آورد (نقیب‌زاده، 63؛ برای اطلاع بیشتر نک‍ : ه‍ د، ممسنی). 
در بررسی رده‌بندی طایفۀ جاوید از بزرگ‌ترین تا کوچک‌ترین رده، می‌توان طایفه، تیره، اولاد یا دهه و خانوار را شناسایی کرد (برای اطلاع دربارۀ نظام رده‌بندی در ایلات لر، نک‍ : بلوکباشی، 73-74؛ نیز دربارۀ تقسیمات درون طایفه‌ای، نک‍ : شهشهانی، چهار فصل...، 40). برخی از محققان سازمان ایلی طوایف ایل ممسنی را شبیه ایل بختیاری دانسته‌اند، با این تفاوت که مرزهای اجتماعی و مناصب سیاسی آنها چندان روشن نیست و جایگاه این طوایف در ساختار قدرت منطقه‌ای چندان مهم نبوده است (نقیب‌زاده، همانجا).
طایفۀ جاوید به دو شاخۀ جاوید لَلَه و جاوید ماهوری تقسیم می‌شد و هر کدام دارای تیره‌هایی بوده است (قهرمانی، 505؛ نیز نک‍ : حبیبی، ممسنی...، 199-201). سبب تقسیم‌بندی طایفۀ جاوید را کشته‌شدن اسماعیل خان (کلانتر و خان طایفۀ بزرگ جاوید) و اختلاف افتادن میان داعیه داران قدرت، فتح‌الله خان برادر اسماعیل خان، و خلیل خان فرزند اسماعیل خان بر سر به دست گرفتن قدرت دانسته‌اند (یادداشتها...). آن دسته از ایل یا طایفۀ بزرگ جاوید که با خلیل خان منطقه را ترک، و در ماهور ممسنی سکنا گزیدند و پس از چندی با فرونشستن کدورتها دوباره به منطقۀ جاوید بازگشتند، به جاوید ماهوری، و دستۀ دیگر که تحت سرپرستی فتح‌الله خان بودند، به جاوید لَلَه شهرت یافتند (حبیبی، همان، 199، حاشیۀ 1). نام‌گذاری لَلَه به این دسته از جاویدیها را مطلعان محلی به دو صورت توجیه کرده‌اند: یکی به سبب سکونت تیره‌های کوچندۀ جاوید در دره‌های ژرف و هموار و گسترده‌ای که به گویش لری ممسنی «له» می‌نامند، و دیگر به سبب سرپرستی و نگهبانی فتح‌الله خان از این طایفه (همانجا). در تقسیم‌بندی کنونی، شمار تیره‌های هر یک از دو شاخۀ جاوید ماهوری و جاوید‌ لَلَه در منابع به اختلاف آمده است (برای اطلاع از نام و شمار تیره‌ها، نک‍ : حبیبی، همان، 199-200؛ قهرمانی، 485؛ بهمن بیگی، 54). مرکز جاوید ماهوری، مورکی، و مرکز جاوید ‌لله، مهرنجان است (حبیبی، همان، 18، 232). 

قشربندی

نوع قشربندی در این طایفه کم و بیش متفاوت با قشربندی در سایر ایلات و عشایر بوده است، چرا که با فراز و فرودهایی که طوایف ایل ممسنی در طول سالهای متمادی داشته، و همچنین به سبب اینکه پیش از سایر عشایر یکجانشین شده‌اند، بسیاری از ویژگیهای ایلی و عشایری را از دست داده‌اند. در میان طایفۀ جاوید مانند طوایف دیگر ممسنی، 5 قشر متمایز از یکدیگر وجود داشت: این 5 قشر عبارت بودند از خانها و کلانتران، کدخدایان، رعایای صاحب زمین و گله، رعایای بی‌زمین و چوپان و نوکر و مهتر و کاسب‌کار که هر قشر ویژگیهای خاص خود را داشت و از تحرک عمودی در مراتب اجتماعی میان اقشار برخوردار نبود (یادداشتها؛ نیز نک‍ : شهشهانی، همان، 148-149). 

قلمرو و سرزمین

نام جغرافیایـی منطقه و طایفـۀ ساکن در آن به جـاوی یا جاویـدی مشهـور است. این منطقـۀ وسیـع و کوهستانی از شمال و شرق به اردکان، از جنوب به منطقۀ دشمـن زیاری، و از غرب به منطقۀ بکش و رستم محدود مـی‌شود (حبیبی، همان، 198). منطقۀ جاویدی شامل 209 روستای کوچک و بزرگ است و وجود چراگاههای گستردۀ پر آب و علف در این ناحیه، نقش مهمی در زندگی عشایر کوچنده و نیمـه کوچندۀ جاوی دارد (همانجا). این منطقه دارای چشمه‌های آب فراوان و جنگلهای بلوط و اقسام درختان جنگلی و گردو و باغستانهای سردسیری است (همان، 199؛ اقتداری، 578). 

شمار خانوار

کهن‌ترین سندی که دربارۀ جمعیت ایل ممسنی در دست است، از محمد حسین مستوفی است که شمار کل عشایر ممسنی را در اواخر دورۀ صفویه، یعنی در زمان شاه‌سلطان حسین دو«لَک» برابر با 200هزار خانوار آورده است (ص 409). اما دیگران شمار جمعیت ایل را با اختلاف فاحش آورده‌اند، مثلاً در 1301ق/ 1884م، 19 هزار خانوار (کرزن، II/ 319) و در 1329ق/ 1911م، هزار خانوار (دومورینی، 52، نیز نک‍ : ه‍ د، ممسنی). 
شمار خانوار جاوید در میان منابع مختلف به اختلاف آمده است: مسعودکیهان در 1311ش، هزار خانوار (2/ 90) و فیلد در 1313ش/ 1934م 700 خانوار (همانجا) داده است. طبق سرشماری 1366ش، شمار خانوارهای عشایر کوچندۀ طایفۀ جاوید در شهرستان ممسنی 842‘1 خانوار و 526‘10 نفر بوده است (سرشماری اجتماعی...، 13). حبیبی فهلیانی شمار خانوارهای طایفۀ جاوید لَلَه و جاوید ماهوری را به تفکیک محل سکونتشان در روستاها داده است (نک‍ : ممسنی، 201-213). 

کوچ

طوایف ایل ممسنی همچون دیگر عشایر تا دورۀ پهلوی همگی کوچرو بودند (همان، 198). به نظر ایوانف (ص 76) در سدۀ 13ق بخشی از این ایل کوچگردی را رها کردند و یکجانشین شدند. در دورۀ رضا شاه همگام با تحولات و تغییراتی در کشور و بنا بر سیاست‌گذاریهای دولت در تخته قاپو‌کردن عشایر، حدود 80٪ از تمام طوایف ممسنی را تخته قاپو کردند (حبیبی، همانجا). چنان‌که محققان گزارش کرده‌اند، این طایفه مهاجرت منظمی ندارد؛ مردم جاوید زمستان در محل سکنای خود می‌مانند و تابستان به مناطق خوش آب و هوا می‌روند (بهمن‌بیگی، 70؛ فیلد، 222). شمار اندکی از آنها، همانند گذشته در حدود 30 کیلومتر در منطقه جا به جا می‌شوند (سرشماری اجتماعی، 67؛ حبیبی، همان، 199). این نوع کوچروی نمایانگر این است که عشایر طایفۀ جاوید اندک‌اندک علاقه به چادرنشینی را از دست می‌دهند (بهمن‌بیگی، 5). 

اقتصاد و معیشت

شماری از خانوارهای طایفۀ جاوید که یکجانشین شده‌اند، در کنار مزارع و بوستانهای خود زندگی می‌کنند (حبیبی، همان، 199-200). کشاورزی در این منطقه به صورت دیم و آبی است (همانجا). زمینهای زراعتی این منطقه تا 1342ش به اربابان تعلق داشت. بنا بر آنچه حبیبی فهلیانی (همان، 198) آورده است، با اجرای اصلاحات ارضی، نظام ارباب و رعیتی از میان رفت و در امر کشاورزی در منطقه دگرگونی ایجاد شد. در دهستانهای محل زندگی طایفۀ جاوید، بسیاری از مردم در کنار زراعت به دامپروری، پرورش طیور و زنبور عسل نیز می‌پردازند (سرشماری عمومی...، 48). 
طایفۀ جاوید به تولید صنایع‌دستی مانند قالی، گلیم، زیلو و جاجیم نیز اشتغال دارند (پرهام، 32؛ نیز نک‍ : سیف، 317-318؛ ادواردز، 289) و زنان این طایفه و 3 طایفۀ دیگر ایل ممسنی افزون بر ادارۀ خانواده، نقش بسیار مهمی در انواع تولیدات ایفا می‌کنند (شهشهانی، «زنان...»، 103 بب‍ ‌).

ادارۀ طایفه

درگذشته، ایل و منطقۀ ممسنی زیر نظر خان اداره می‌شده است (اعتمادالسلطنه، 918-919) و خان رهبری همۀ طوایف ایل را برعهده داشت و هر یک از شاخه‌ها یا طایفه‌های ایل را کلانتری از دودمان خوانین سرپرستی می‌کرد (یادداشتها). ایوانف نیز دربارۀ نحوۀ ادارۀ طوایف ممسنی می‌نویسد که هر کدام از این طوایف توسط یک کلانتر، به طور جداگانه و به شکل موروثی اداره می‌شدند (ص 76-77). آخرین کلانتر از خوانین جاوید، اسماعیل خان بود که تا هنگام مرگش بر دو طایفۀ جاوید لَلَه و جاوید ماهور ریاست می‌کرد. پس از کشته‌شدن او در 1325ش، دستگاه رهبری دو طایفه از هم جدا شد و سرپرستی جاوید ماهوری را خلیل‌خان پسر اسماعیل خان، و سرپرستی جاوید لَلَه را محمدعلی خان، فرزند فتح‌الله خان، برادر اسماعیل خان برعهده گرفتند (یادداشتها، نیز دربارۀ خط رهبری خوانین در طایفۀ جاوید، از زمان کریم‌خان زند تا جداشدن رهبری جاوید لَلَه و جاوید ماهوری، نک‍ : نمودار یادداشتها؛ شهشهانی، چهار فصل، 265).

نمودار رهبری طایفۀ جاوید

زکی‌خان (در زمان کریم‌خان)

باقرخان (اواخر زند و اوایل قاجار)

خلیل‌خان (فتحعلی‌شاه)

فتح‌الله خان

محمد‌علی خان

فتح‌الله خان                اسماعیل‌خان (1325ش ‌کشته ‌شد)

(آخرین رئیس)          محمدعلی خان (د 1342ش)              خلیل‌خان

بهمن‌بیگی کلانتر را بالاترین محکمه و مرجع ذکر کرده است و دربارۀ اهمیت حکم کلانتر می‌نویسد: تنها کلانتر می‌تواند حکم و رأی نهایی را دربارۀ امری صادر یا باطل کند (ص 46). بر همین‌اساس، اختلافات نیز درمیان این‌طوایف‌به‌شیوۀ کدخدا منشی حل و فصل می‌شده است (اقتداری، 581). گرمرودی از کلانتران این طایفه به عنوان «نجیب‌ترین» کلانتران در میان سایر کلانتران طوایف یاد می‌کند (ص 138). منطقۀ جاوید تا 1342ش به صورت ملوک‌الطوایفی اداره می‌شد و سران فئودال بر آن حکومت داشتند؛ در همین زمان سمت خانی نیز از میان رفت (حبیبی، همان، 218-232). 
در سخن از جنگاوری این قوم و طوایف آن می‌توان به این مطلب اشاره کرد که خوانین جاویدی در طول تاریخ سیاسی ایل، بارها در کنار حکومت وقت و در برابر دشمنان یا در مقابل حکومت جنگیده‌اند (مستوفی، 404؛ باور، 72-73؛ نقیب‌زاده، 63). در ترانه‌های حماسی نامکتوب نیز که سینه به سینه نقل می‌شود، به دلیری جنگاوران جاویدی در مقابله با دشمن اشاره شده است (نک‍ : حبیبی‌، شعر...، 222، 309-310). 

زبان و مذهب

گویش مردم طوایف ممسنی لری است (بهمن‌بیگی، 5) و بر طبق آماری که ارانسکی در زمان تألیف کتاب خود، ارائه می‌دهد، در ممسنی حدود 25 هزار نفر به لهجۀ لری سخن می‌گفته‌اند (ص 312، 321). طایفۀ جاوید همانند دیگر طوایف ایل ممسنی، مسلمان و بر مذهب شیعۀ‌ اثنا‌عشری هستند (بهمن‌بیگی، 72؛ فیلد، 222).

آموزش و پرورش

پس از تأسیس ادارۀ آموزش عشایر در 1336ش در شیراز و گسترش کلاسهای آموزشی در میان عشایر فارس، سواد آموزی در میان طایفه‌های ممسنی در بالابردن سطح علمی و فرهنگی عشایر، به ویژه مردم طایفۀ جاوید بسیار مؤثر بود، چنان‌که نحوۀ معیشت آنان را نیز تغییر داد (قاسمی، 30-31؛ برای جزئیات شکل‌گیری آموزش عشایری و مدارس ابتدایی و راهنمایی، نک‍ : حبیبی، ممسنی، 201-213). 7 مدرسۀ راهنمایی تحصیلی در نیمۀ دوم دهۀ 1340 ش، در مراکز ایلات اسکان داده شده از جمله در منطقۀ جاوید ممسنی، و دیگر مراکز ایجاد شد (امان‌اللٰهی، 228). 

مآخذ

اُرانسکی، ی. م.، مقدمۀ فقه اللغۀ ایرانی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1358ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة‌البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367ش؛ اقتداری، احمد، خوزستان و کهگیلویه و ممسنی، تهران، 1359ش؛ امان‌اللٰهی بهاروند، سکندر، کوچ‌نشینی در ایران، تهران، 1370ش؛ ایوانف، م. س.، عشایر جنوب (عشایر فارس)، ترجمۀ کیوان پهلوان و معصومه داد، تهران، 1385ش؛ باور، محمود، کوه‌گیلویه و ایلات آن، گچساران، 1324ش؛ بدلیسی، شرف‌خان، شرف نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1343ش؛ بلوکباشی، علی، جامعۀ ایلی در ایران، تهران، 1382ش؛ بهمن بیگی، محمدبهمن، عرف و عادت در عشایر فارس، تهران، 1324ش؛ پرهام، سیروس، شاهکارهای فرش‌بافی فارس، تهران، 1375ش؛ حبیبی فهلیانی، حسن، شعر، موسیقی و ادبیات شفاهی مردم ممسنی، شیراز 1384ش؛ همو، ممسنی در گذرگاه تاریخ، تهران، 1371ش؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش؛ دوبد، ک. ا.، سفرنامۀ لرستان و خوزستان، ترجمۀ محمدحسین آریا، تهران، 1371ش؛ دومورینی، ژ.، عشایر فارس، ترجمۀ جلا‌‌ل‌الدین‌ رفیع فر، تهران، 1375ش؛ سردار اسعد، علیقلی و عبدالحسین سپهر، تاریخ بختیاری، تهران، 1288ق؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده (1366ش)، نتایج تفصیلی (ایل ممسنی)، مرکز آمار ایران، تهران، 1368ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1365ش)، استان فارس، مرکز آمار ایران، تهران، 1367ش؛ سیف، هادی، «گذری و نظری به ایل ممسنی»، فصلنامۀ هنر، تهران، 1365ش، شم‍ 12؛ شهشهانی، سهیلا، چهارفصل آفتاب، تهران، 1366ش؛ همو، «زنان ممسنی»، آرش، تهران، 1360ش، شم‍ 4؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، تهران، 1314ق؛ قاسمی، طهمورث، «نگاهی گذرا بر ایل ممسنی»، فصلنامۀ عشایری ذخایر انقلاب، تهران، 1370ش، شم‍ 17؛ قهرمانی ابیوردی، مظفر، تاریخ وقایع عشایری فارس، تهران، 1373ش؛ کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311ش؛ گرمرودی، فتاح، سفرنامۀ ممسنی، به کوشش فتح‌الدین ‌فتاحی، تهران،1370ش؛ مستوفی، محمدحسین، «آمار مالی و نظامی در 1128ق»، فرهنگ ایران زمین، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، 1353ش، شم‍ 20؛ منتخب التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، به کوشش ژان اُبن، تهران، 1336ش؛ میر جعفری، حسین و مجید هاشمی اردکانی، «فرمان شاه طهماسب صفوی»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1353ش، س 9، شم‍ 1؛ نقیب‌زاده، احمد، دولت رضا شاه و نظام ‌ایلی، تهران، 1379ش؛ یادداشتهای علی بلوکباشی بر اساس پژوهشهای میدانی در ایل ممسنی، زمستان 1342ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.