جالوت
جالوت، نام شخصیتی منفور در قرآن کریم که در جنگ با قوم طالوت، به دست داوود نبی کشته شد؛ قصص جالوت با روایات کتاب مقدس دربارۀ شخصیت جُلیات (گُلیات) دارای هماهنگی بسیار است.
I. جالوت در عهد عتیق
جالوت در تورات جلیاتِ جَتّی (از اهالی جَتّ) خوانده شده (اول سموئیل، 17: 4؛ دوم سموئیل، 21: 19-22؛ اول تواریخ، 20: 5، 8)، و ویژگیهای جسمانی خارقالعادهای چون قدی به بلندای 3 متر و بدنی قدرتمند به او نسبت داده شده است (اول سموئیل، 17: 4-7). با در نظر گرفتن این ویژگیهای جسمانی، و از کنار هم نهادن روایات دیگر عهد عتیق، برخی محققان چنین نتیجه گرفتهاند که جالوت یا جلیات و دیگر جنگجویان غولپیکر زمان داوود احتمالاً از نسل رفائیم، عَناقیان و عَوّیان، یعنی مردمان بومی ساکن ماوراء اردن بودهاند که به داشتن پیکرهایی تنومند شهرت داشتند (نک : تثنیه، 2: 10-11، 20-21، 3: 11؛ دوم سموئیل، 21: 15 بب ؛ مک کارتر، 137؛ جودائیکا، VII/ 738) و به این ترتیب، احتمال دادهاند که جلیات در اصل نه فلسطینی، بلکه از مردمان بومیِ ساکن جَت بوده که به عنوان سرباز در خدمت سپاهیان فلسطین میجنگیده است (هریسن، 524).
بنا بر آنچه درکتـاب اول سموئیل آمده است، هنگامی که دو سپاه بنی اسرائیل و فلسطینیان در درۀ ایلاه با یکدیگر روبهرو شدند، نخست جالوت برای نبرد تن به تن مبارز طلبید و به رجزخوانـی پرداخت. آنگاه داوود برای مبارزه با او پیشقدم شد و با فلاخن خود سنگی به پیشانی او زد که وی را از پای درآورد. پس از آن، با شمشیر سر از تن او جدا کرد و آن را به اورشلیم برد (17: 49-54). شمشیر جالوت نیز در معبدِ محلی به نام نوب نگاهداری میشد و پس از چندی توسط کاهنی به نام اَحیمِلِک بـه داوود بازگردانـده شد (همـان، 21: 8-9؛ 22: 10).
برخلاف این روایت، در کتاب دوم سموئیل آمده است که الحانان، پسر یعری جالوت را کشت (21: 19). این تناقض ظاهراً مورد توجه نویسندۀ کتاب اول تواریخ قرار گرفته است، زیرا وی کوشیده تا با معرفی الحانان به عنوان قاتل لحمی، برادر جالوت، این تناقض را از میان بردارد (20: 5). برخی از محققان نیز بر این باورند که الحانان نام نخست داوود بوده که بعدها تغییر یافته است (جودائیکا، همانجا) و برخی دیگر این تناقض را ناشی از اشتباه نسخهنویسان عهد عتیق میدانند (کلارک، II/ 368-369؛ جودائیکا، نیز هریسن، همانجاها).
مآخذ
عهد عتیق؛ نیز:
Clarke, A., commentary and notes on The Holy Bible, Containing the Old and New Testament, New York, 1977; Harrison, R. K., «Goliath», The International Standard Bible Encyclopedia, Michigan, 1982, vol. II; Judaica; McCarter, P. K., «Rephaim», The International Standard Bible Encyclopedia, Michigan, 1982, vol. IV.
سمانه تولیتی
II. جالوت در قرآن و روایات اسلامی
نام جالوت 3 بار در آیات 249 تا 251 سورۀ بقره (2)آمده است. در این آیات از طالوت و نبرد قوم او با جالوت و سپاه اندک مؤمنان در این رویارویی، انذار طالوت به سپاهش دربارۀ نوشیدن از نهری در مسیرشان، مقابلۀ داوود با جالوت و در نهایت پیروی مؤمنان توصیف کوتاه و گذرایی شده است. لغتشناسان متقدم گاه جالوت را با اصل و ریشهای عربی (جول، به معنای تغییر مکان دادن) یاد کردهاند (راغب، 104؛ طریحی، 1/ 432) و گاه آن را نامی غیرعربی و غیرمنصرف دانستهاند (زبیدی، 1/ 535؛ ابن منظور، ذیل جبت)؛ اما برخی از پژوهشگران متأخر و خاورشناسان مشخصاً به اشتقاق عبری آن اشاره کردهاند (نک : جفری، 97-98؛ اشپایر، 368-369).
آنچه در قرآن کریم به اختصار آمده، در تفاسیر و روایات به تفصیل توضیح داده شده است. براساس روایاتِ تفسیری، پس از موسى (ع) قوم بنی اسرائیل طاغی شدند و از دین بازگشتند؛ پس خداوند عذاب خود را در قالب تسلطِ عمالیق بر ایشان آشکار نمود. بدین شرح که جالوت پادشاه عمالیق ضمن چیرگی بر بنی اسرائیل، زنان و مردان آنها را اسیر کرد و تابوت عهد را از آنان گرفت. با گذشت زمان، قوم به درگاه پروردگار دعا کردند و خلاصی طلب نمودند. خداوند از میان سبط لاویان، نبی خود را بر ایشان مبعوث کرد و از سبط بنیامین پادشاهی را به طالوت عطا فرمود. براساس قصص قرآنی طالوت سپاه خود را برای مقابله و باز گرفتن حقوق قوم خویش از جالوتیان آراست. به هنگام رویاروییِ دو سپاه، جالوت، فرمانده عمالیق که بسیار قدرتمند مینمود، با رجزخوانی سپاه طالوت را تحریک میکرد و کسی را یارای مقابله با او نبود. طالوت شرط کرد اگر کسی بتواند در برابر جالوت ایستادگی کند و او را از میان بردارد، افزون بر آنکه دختر خود را به زنی به او میدهد، نیمی (یا به روایتی ثلث) از حکومت و پادشاهی خود را بدو خواهد بخشید. داوود که سپاهیِ جوانی بود، بیسلاحی درخور، و تنها با فلاخن و سنگهایش به نبرد با جالوت رفت. جالوت به استهزای او پرداخت و وی را از خویشتن به مرگ سپردن بر حذر داشت؛ اما داوود به خواست خدا به راحتی بر او غلبه کرد و همین امر اسباب شکست قوم جالوت را فراهم آورد (طبری، تفسیر، 2/ 849، نیز 843 بب ؛ صنعانی، 1/ 103-104؛ ابن طاووس، 66-67؛ قرطبی، 3/ 256-258).
در منابع روایی پیرامون نام و نشان جالوت سخن فراوان است. در برخی از روایات جالوت نامی عام برای پادشاهان عمالیق دانسته شده، چنانکه قیصر، کسرى و فرعون برای روم، ایران و مصر به کار میرفته است (ابن حزم، 1/ 118؛ قلقشندی، صبح...، 4/ 164)؛ اما در دیگر روایات نامی خاص برای جنگاوری نامی است (طبری، تاریخ، 2/ 823؛ یعقوبی، 1/ 49) که قوم او در شهر سوقاریا سکونت داشتند (واقدی، 2/ 172) و پس از شکست خوردن از سپاه طالوت، به کوههای معروف به «جالوت» در مصر پناه بردند (ادریسی، 1/ 121؛ قلقشندی، همان، 3/ 343). گفتنی است که برخی این نام را ــ شاید تحت تأثیر ضبط تورات ــ غلیاث آوردهاند (یعقوبی، همانجا).
برخی تلاشها برای یافتنِ مطابقتهایی میان قصصِ جالوت و واقعیات تاریخی و تشخیص زمانها و مکانها در این قصص چندان توفیقی را نشان نمیدهد. بر این مبنا، برخی نهر فاصل بین بنیاسرائیل و قوم جالوت را نهر اردن یا فلسطین دانستهاند (طبری، همان، 2/ 836؛ ابن شهر آشوب، 3/ 49؛ ابن حجر، 7/ 228؛ مبارکفوری، 5/ 184). دربارۀ محل تلاقی دو سپاه که به کشته شدنِ جالوت انجامید، برخی از نویسندگان به قصر ام حکیم در نزدیکی مَرج الصُفر (میان یرموک و دمشق)، و کسانی نیز به منطقۀ بیسان در غرب آن اشاره کردهاند. در این میان، کشاندن مبحث به سمت عین جالوت افزون بر یکسانی و هماهنگی نام، تقریباً با بیسان نیز همخوانی دارد (مسعودی، 1/ 62؛ ابن عساکر، 17/ 80؛ ابن کثیر، 2/ 12؛ نیز نک : اطلس...، 111، 223).
فارغ از آنچه به قصص قرآنیِ جالوت و بازخورد آن در روایات مربوط میشود، برخی موضوعات جانبی با این قصص پیوند خورده که حائز اهمیت است؛ این موضوعات که غالباً در شکلِ کلیِ داستان وارد شدهاند، خود سرحلقۀ موضوعات مهمِ ساحاتی از باورداشتهایی از این گونه است: 1. قوم جالوت و ارتباط آن با کوچ صنهاجه، 2. جنگ با جالوت به مثابۀ مبدأ تاریخ، 3. مفهوم و باور تابوت عهد بنی اسرائیل.
1. قوم جالوت و ارتباط با کوچ بربرها
دربارۀ خاستگاه قومیِ جالوت در روایات سخن بسیار آمده، و او را از فلسطیان (فلسطها)، قبطیان، عمالیق و جز آن دانستهاند (طبری، تفسیر، 2/ 810؛ قمی، 1/ 81؛ ابن خلدون، 1/ 231، 2/ 128؛ طبرسی، جوامع، 1/ 228؛ یاقوت، 1/ 368؛ سهیلی، 1/ 145؛ قرطبی، 3/ 247). در پارهای منابع جالوت را از بربرها دانسته، و حتى گاه او را جالوت بربری نامیده، و گفتهاند که قوم او در نقاطی از سرزمین شام و فلسطین ساکن بودهاند. تطابق روایی داستان، و نقل آن در کتاب مقدس هم چنین تعیین مکانی را برمیتابد. در این روایات آمده: بربر که مشتمل است بر گروههای قومی بسیار چون صنهاجه، هوازن و...، با شکست از داوود و سپاه طالوت متفرق شدند، راه غرب در پیش گرفتند و در مناطقی از شمال افریقا چون مصر و سوس و حتى مغرب اقصى و اسپانیا سکنا گزیدند (اصطخری، 20-22؛ ابن خردادبه، 88-92؛ ابن فقیه، 83؛ ادریسی، همانجا؛ ذهبی، 18/ 428؛ ابن خلدون، 6/ 93؛ قلقشندی، همانجا). در بررسی رویکرد نسبشناسان مسلمان و تلاش ایشان برای تبیین پیشینۀ قبایل بربر مصموده، صنهاجه، زناته و زیرمجموعههای آنها، قصص و جنگ جالوت، این موقعیت را فراهم آورده است تا آن را به عنوان مقطعی تاریخی برای زمان افتراق و کوچ بربرهـا در نظر آورند (همـو، قلائـد...، 167 ببـ ). همچنین برخی احتمال دادهاند که گفتۀ سهیلی در روض الانف (1/ 146) مبنی بر خزری بودنِ جالوت ناظر بر بربرهای مرسا الخزر از بلاد صنهاجه باشد ( اطلس، 164، 279).
2. جنگ جالوت به مثابۀ مبدأ تاریخ
در منابع روایی و تفسیری تکرار ترکیب «یوم جالوت» توجه برانگیز است. با توجه به رسم پیشین اعراب در نامگذاری روزها، آشکار است که جنگ جالوتیان و طالوتیان نزد ایشان از چنان اهمیتی برخوردار بوده که سبب به کارگیری این ترکیب شده است (مثلاً نک : ابن ابی شیبه، 7/ 364؛ ابن سعد، 2/ 19؛ احمد بن حنبل، 4/ 290؛ بزار، 8/ 49). اشتهار بدین نام عملاً از آنجا ناشی شده که این روز به عنوان فصل زمانی و نیز مبدأ تاریخ دیده شده است؛ چنان که حتى در بیان مباحث مربوط به داوود نبی این فصلِ زمانی کاملاً رخ مینماید و در منابع، در تبیین قصص او پیش و پس از روز جنگ وی با جالوت آشکارا از یکدیگر جدا شدهاند (نک : نووی، 1/ 181). افزون بر این و مهمتر آنکه در برخی از منابع ورود داوود نبی در جرگۀ نبوت، منوط به پشت سر نهادن آن روز خاص بوده، و یکی از آزمایشهای پیامبری او در یوم جالوت بوده است (نک : طوسی، 2/ 299؛ طبرسی، مجمع...، 2/ 150-151).
روز جالوت همچنین در تناظری قابل توجه با روز بدر در منابع روایی جای یافته است. بر این اساس، در روایات، روز بدر ــ از بابت رویاروییِ دو سپاه کفر و دین و نیز شمار اندک مؤمنان در برابر سپاه پرشمار دشمن و در نهایت، پیروزی مؤمنانِ کمشمار بر خیل عظیم کافران ــ در هماهنگی موضوعی با «یوم جالوت» آمده است (احمد بن حنبل، همانجا؛ عبدالله بن احمد، 1/ 319؛ ابن ابی شیبه، همانجا؛ دینوری، 18؛ طبری، تاریخ، 1/ 331؛ هیثمی، 6/ 93). بیان این هماهنگی و تناظر مخصوصاً در عدد اصحاب پیامبر در مقابل شمار یاران داوود نبی و سپاه طالوت جلوهگر گشته که در آن به ویژه به عدد آشنای 313 اشاره شده است (طبرسی، همان، 2/ 148؛ ابن جوزی، 1/ 261، 298؛ احمد بن حنبل، هیثمی، همانجاها).
3. تابوت عهد
پیونـد حکایت بیرون رفتن تابوت عهد از دست بنی اسرائیل با قصص جالوت از دیگر موضوعات قابل تأمل است. در روایات ستانده شدن تابوت عهد از بنی اسرائیل ــ که در کتاب مقدس هم بدان پرداخته شده ــ به جالوت و قوم او منتسب گـردیده و بیان شده است که آنان تابوت را در مکانی پنهان کردند (نک : طبری، تفسیر، 2/ 832؛ نحاس، 1/ 251-254؛ ابن جوزی، 1/ 251؛ ابن عساکر، 24/ 439؛ قرطبی، 3/ 247).
فارغ از تمامی آنچه به قصص قرآنیِ جالوت و بازتاب آن در منابع روایی مربوط میشود، موضوع نامگذاری به جالوت در طی تاریخ نیز حائز اهمیت مینماید. واقعیت این است که نام جالوت پیش از نامبری آن در قرآن کریم، نزد عرب نمونه نداشته است. این امر را تا نامگذاری مکانی جغرافیایی در ساحل شام به «عین جالوت» مشاهده میکنیم؛ اما آنچه جلبنظر میکند، نام ابوالحسن بن جالوت از شاگردان و اصحاب شیخ ابو احمد خزاعـی ــ یکی از شاگردان ابو مدین شعیب ــ است که رعینی از او روایت کرده بوده است (مقری، 2/ 1043).
روایات مشابه این قصص در سفر اول سموئیل (باب 17؛ 9:21، 10:22)، سفر دوم سموئیل (19:21) و سفر اول تواریخ ایام (5:2-7) از عهد عتیق آمده است. به نظر میرسد راویانِ حدیث و تاریخ نویسان و دیگر نویسندگان با توجه به روایات کتاب مقدسی، افزون بر بیان داستان عهد عتیقی، تلاشی نیز برای هرچه بیشتر هماهنگ نمودن روایات اسلامی با نمونۀ عهد عتیقی آن داشتهاند. بر همین اساس گاه ایجاد برخی تغییرات در نامها بر این پایه استوار است (یعقوبی، 1/ 50؛ مسعودی، 1/ 67-68).
مآخذ
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، 1409ق؛ ابن جوزی، عبد الرحمان، زاد المسیر، بیروت، 1404ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبد الباقی و محبالدین خطیب، بیروت، 1379ق؛ ابن حزم، علی، الفصل، به کوشش محمدابراهیم نصر و عبد الرحمان عمیره، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ ابن خردادبه، عببیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، 1904-1915م؛ ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، نجف، 1376ق؛ ابن طاووس، علی، سعد السعود، قم، 1380ق؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، 1415-1421ق؛ ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، لیدن، 1967م؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی شیری، بیروت، 1408ق؛ ابن منظور، لسان؛ احمد بنحنبل، مسند، قاهره، 1313ق/ 1895م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ اصطخری، ابراهیم، الاقالیم، چ تصویری، به کوشش مولر، گوتا، 1893م؛ اطلس تاریخ الاسلام حسین مونس، قاهره، 1407ق/ 1987م؛ بزار، احمد، المسند ( البحر الزخار)، به کوشش محفوظ الرحمان زینالله، بیروت/ مدینه، 1409ق/ 1988م؛ جوالیقی، موهوب، المعرب، به کوشش احمد محمدشاکر،قاهره، 1361ق/ 1942م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1380ق/ 1960م؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، قم، 1404ق؛ زبیدی، محمد، تاج العروس، به کوشش علی شیری، بیروت، 1414ق/ 1994م؛ سهیلی، عبد الرحمان، الروض الانف، به کوشش مجدی منصور الشوری، بیروت، 1419ق/ 1997م؛ صنعانی، عبدالرزاق، تفسیر القرآن، به کوشش مصطفى مسلم محمد، ریاض، 1410ق/ 1989م؛ طبرسی، فضل، جوامع الجامع، قم، 1418ق؛ همو، مجمعالبیان، بیروت، 1415ق؛ طبری، تاریخ، بیروت، 1410ق؛ همو، تفسیر، بیروت، 1405ق؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، به کوشش احمد حسینی، قم، 1408ق/ 1367ش؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، 1409ق؛ عبدالله بن احمد بن حنبل، مسائل احمد، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ عهد عتیق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، 1372ق؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، 1987م؛ همو، قلائد الجمان، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، 1383ق/ 1963م؛ قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزایری، قم، 1404ق؛ مبارکفوری، محمد، عبدالرحمان، تحفة الاحوذی، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق/ 1966م؛ مقری، محمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1968م؛ نحاس، احمد، اعراب القرآن، به کوشش زهیر غازی زاهد، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ نووی، یحیى، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، 1996م؛ واقدی، محمد، فتوح الشام، بیروت، دارالجیل؛ هیثمی، علی، مجمع الزوائد، قاهره، 1356ق؛ یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1397ق/ 1960م؛ نیز: