تیماء
تَیْماء، نام واحه و شهری باستانی در شمال غربی شبه جزیرۀ عربستان، امروزه شهری در استان تبوک، واقع در عربستان سعودی.
تیماء با 638،28 تن جمعیت (ژانویۀ 2007م/ دی 1385ش)، در °27 و´37 عرض شمالی و °38 و ´32 طول شرقی در ارتفاع 830 متری از سطح دریا واقع است («فرهنگ جهانی»؛ «عربستان سعودی...»، npn.). این شهر در منطقهای هموار واقع شده، و پیرامون آن را بلندیهایی فرا گرفته است (همانجا). آب و هوای تیماء گرم و خشک است و در شمال آن رودهای فصلی جریان دارد. مهمترین منبع آب قسمت مرکزی تیماء چاه هدّاج است که نخلستانهای این منطقه را آبیاری میکند (همانجا).
آثار تاریخی به جا مانده و کاوشهای باستانشناسی در تیماء بیانگر آن است که این ناحیه از دوران باستان یکی از مراکز بازرگانی و شهرنشینی شمال شبه جزیرۀ عربستان بوده است و نام آن در متون باستانی متعلق به سدۀ 7قم به زبانهای آشوری و اکدی به صورتهای تِمئَه، تِمَه و تِماء آمده است («کهنترین...»، 306؛ بیر، 286-296؛ «فرهنگ جدید...»، 1241؛ جاسر، 375-376، 390). همچنین در عهد عتیق از آن به صورت تیما به عنوان واحه، شهر و منزلگاه کاروانها (نک : اشعیا، 21: 14؛ ارمیا، 23:25؛ ایوب، 19:6) ــ که ظاهراً منسوب به یکی از پسرهای اسماعیل(ع) بوده ــ یاد شده است (پیدایش، 15:25؛ تواریخ ایام، 30:1).
تیماء در زمان سلطنت نبونید، پادشاه سلسلۀ کلدانی بابل(556- 538 یا 539 قم) به تصرف این پادشاه درآمد و به عنوان پایتخت بخش غربی امپراتوری او برگزیده شد (سگال، 316-318؛ جاسر، 375-376، 381-383). در 539 قم با بر افتادن پادشاهی بابل به دست کورش بزرگ، سرزمینهای آن پادشاهی به تصرف هخامنشیان درآمد. تیماء در اوایل دوران مسیحیت در قلمرو نبطیان قرار گرفت. از دورۀ استیلای نبطیان بر این شهر کتیبههای بسیاری به زبانهای آرامی، عربی کهن تیمایی و نبطی یافت شده است (EI2). همچنین در شعرهای عرب جاهلی، از جمله در دیوان اِمرؤالقیس از تیماء سخن رفته است (ص 25-26).
در سدههای پیش از اسلام قبیلههایی از قوم یهود در این منطقه ساکن بودند. سموأل بن عادیا، شاعر و حاکم یهودی تیماء، کاخ مستحکمی به نام ابلق الفرد در این منطقه بنیاد نهاد (ذهبی، 2/ 417؛ مسعودی، مروج...، 2/ 73؛ نیز نک : جاسر، 400). شاعران عرب جاهلی در شعرهای خود از او و کاخش بسیار یاد کردهاند (نک : امرؤالقیس، 464- 465؛ ابوالفرج، 14/ 2-3؛ نیز نک : مسعودی، همانجا، التنبیه...، 224- 225؛ ابن بلیهد، 1/ 30). این کاخ تا زمان ابن خردادبه، جغرافینگار سدۀ 3ق نیز همچنان برجا بوده است (نک : ابن خردادبه، 128-129).
برخی از منابع برای آنکه منطقۀ تیماء از نقاط دیگر شبهجزیرۀ عربستان که عنوان تیماء داشتند، تمیز داده شود، از آن با نام تیماء السموأل یاد کردهاند (نک : ابنخمیس، 93، 109؛ ابنبلیهد، همانجا).
در سالهای نخستین ظهور اسلام پس از فتح خیبر و وادیالقرى به دست مسلمانان، یهودیان ساکن تیماء بیمناک شدند؛ از اینرو به پیامبر اسلام (ص) پیشنهاد صلح دادند و در 9ق/ 630م با پیامبر (ص) مصالحه کردند تا در برابر پرداخت جزیه، همچنان در تیماء بمانند و داراییهایشان را نگه دارند (نک : واقدی، 2/ 711؛ ذهبی، 2/ 442؛ بلاذری، 47-49). دربارۀ اینکه آیا عمر در دورۀ خلافت خود (14-23ق) یهودیان تیماء را مانند دیگر یهودیان شبه جزیرۀ عربستان بیرون راند یا نه، روایات متفاوت است (برای آگاهی، نک : واقدی، همانجا؛ ابن هشام، 3/ 372-373؛ بلاذری، همانجا).
تیماء در سدههای نخستین اسلامی شهری پرجمعیت بود و در منطقهای با باغها و نخلستانهای بسیار و آبادتر از تبوک قرار داشت و دارای حصار، مسجد جامع، عمارات بسیار و بازار بوده است (ابنحوقل، 1/ 34؛ مقدسی، 252-253؛ ابوعبید، 1/ 330). اما یاقوت در سدۀ 7ق آنجا را منزلگاهی کوچک بر سر راه حجاج شام دانسته، و همچنین به کاخ ابلقالفرد که در زمان او ویران بوده، اشاره کرده است (1/ 709). به نظر میرسد که افول رونق تیماء در زمان یاقوت بهسبب وقوع زمین لرزه و جنگهایی بوده که در این منطقه رخ داده بوده است (نک : ابنقلانسی، 343).
به گزارش جغرافینویسان سدههای نخستین اسلامی، ساکنان تیماء و پیرامون آن را عشیرههایی از قبیلۀ طی مانند زریق، مرداس، جُوَین، صخر و بنی بحتر تشکیل میدادهاند (همدانی، 1/ 131؛ ابوعبید، همانجا).
ابن خلدون در سدۀ 9ق به اقامت قبیلۀ بنیمالک بنعقیل که شاخهای از بنیکعب بودند، در تیماء اشاره کرده است (6/ 11). براساس بررسیهای صورت گرفته و منابع موجود، در سدههای 9-13ق قبایل دیگری مانند تمیم، سنجاوه، التومان، اسلم و العبد نیز به تیماء مهاجرت کردند و آنجا را تابع خاندانهایی ساختند که بر منطقۀ حائل حکومت داشتند (نک : خزعل، 298؛ پیرن، 279؛ فیلبی، 104).
قبایل ساکن در تیماء پس از همبستگی با قبیلۀ بنیشمر که در منطقۀ حائل ساکن بودند، حکومت آل رشید (1250ق) را در آنجا تأسیس کردند، چنانکه نفوذ حکومت آل رشید تیماء را نیز فرا گرفت (پیرن، 273؛ فیلبی، همانجا). در همین دوره نیز خاندانی دیگر از قبیلۀ بنیشمر در تیماء قدرت یافتند که در 1256ق با کشتار شیوخ آلرشید در آن شهر، حکومتی مستقل، به نام آل رمّان را تأسیس کردند (فیلبی، 105). اما محمد بن عبدالله (1289-1315ق)، از امیران آلرشید، واحۀ تیماء را بار دیگر بر قلمرو آن خاندان افزود (حمزه، 352). در 1334ق/ 1916م عبدالکریم بن رمّان، ناصر بن عتیق، عامل آل رشید در تیماء را به قتل رساند و خود ادارۀ امور تیماء را به دست گرفت. بدینترتیب حکومت تیماء به خاندان آلرمان بازگشت (فیلبی، 105-106). عبدالکریم بن رمّان در پی بیرون راندن شیوخ آلرشید از واحۀ تیماء، کاخ و دژ حکومتی خود را در آنجا بنیاد نهاد، تا منطقه از نفوذ مدعیانی همچون آلرشید و آل سعود در امان بماند (همانجا).
در 1339ق/ 1921م ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمان بن فیصل (حک 1319-1372ق) از شیوخ آلسعود، پس از تصرف حائل و پایان دادن به حکومت آلرشید، عبدالکریم بن رمان را در تیماء به حال خود واگذارد و اجازه داد تا به حکومت خود به صورت نیمه مستقل ادامه دهد (فیلبی، 107). سرانجام در 1370ق/ 1951م، پس از قتل عبدالکریم بن رمان، آلسعود بر تیماء مسلط شد (همو، 109). تیماء که در روزگار عبدالکریم بن رمان دستخوش مشکلات اقتصادی بسیاری شده بود، در دوران حکـومت آلسعود بـه سبب واقع شـدن بـر سـر راه اردن ـ تبـوک ـ مدینه رو به آبادانی نهاد و بر جمعیت آن افزوده شد («عربستان سعودی»، npn.؛ EI2).
از جملۀ کسانی که از تیماء دیدار کردهاند، جهانگردی به نام داوتی بود که در 1294ق/ 1877م به تیماء مسافرت کرد. او نخستین کسی بود که شرح دقیقی از واحۀ تیماء ارائه داد. داوتی به چاه مشهور هلاج و نخلستانهای محلۀ مرکزی این واحه که با این چاه آبیاری میشد، اشاره کرده است (جاسر، 350، 412؛ EI2). همچنین شارل هوبر در 1301ق/ 1884م از تیماء دیدار کرد. او پس از کاوشهایی که در این منطقه کرد، به سنگنبشتهای به وزن حدود 150 کیلوگرم متعلق به سدۀ 6قم به زبان آرامی و خط کنعانی کهن دست یافت. این اثر تاریخی تاکنون از ارزشمندترین سنگنبشتههای کشف شده در عربستان است که از میان آوارهای کاخ ابلقالفرد به دست آمده است و اکنون در موزۀ لوور نگهداری میشود (حتی، 1/ 50؛ جاسر، 350-357).
مآخذ
ابن بلیهد، محمد، صحیح الاخبار عما فی بلاد العرب من الآثار، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، 1392ق/ 1972م؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، العبر، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ ابن خمیس، عبدالله، المجاز بین الیمامة و الحجاز، ریاض، 1970م؛ ابن قلانسی، حمزه، تاریخ دمشق، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1403ق/ 1983م؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ ابوعبید بکری، عبدالله، معجم مااستعجم، به کوشش مصطفى سقا، قاهره، 1364ق/ 1945م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش احمد زکی صفوت، قاهره، 1993م؛ امرؤالقیس، دیوان، بهکوشش محمدابوالفضل ابراهیم،قاهره، 1958م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ پیرن، ژاکلین، اکتشاف جزیرة العرب، ترجمۀ قدری قلعجی، بیروت، 1963م؛ جاسر، حمد، فی شمال غرب الجزیرة، ریاض، 1390ق/ 1970م؛ حتی، فیلیپ و دیگران، تاریخ العرب، قاهره، 1958م؛ حمزه، فؤاد، قلب جزیرة العرب، ریاض، 1388ق/ 1968م؛ خزعل، حسین، حیاة الشیخ محمد بن عبدالوهاب، بیروت، 1968م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ عهد عتیق؛ فیلبی، جان، ارض الانبیاء و مداین صالح، ترجمۀ عمر دیراوی، بیروت، 1965م؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، 1357ق/ 1938م؛ همو، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1965م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ همدانی، حسن، صفة جزیرة العرب، به کوشش هاینریش مولر، لیدن، 1884م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: