تیس
تیس (طیس)، یا تیز، مهمترین بندرگاه و مرکز بازرگانی ناحیۀ تاریخی مکران. این بندر امروزه اهمیت و اعتبار گذشتۀ خود را از دست داده است و به صورت روستایی ساحلی در 9 کیلومتری شمال بندر چابهار در کرانۀ خاوری خلیج چابهار بر سر راه چابهار به نیکشهر و بندر کنارک جای دارد (جعفری، 320؛ راهنما...، 8).
روستای تیس دارای آب و هوایی گرم و خشک است و کوههای شهبازبند از شمال خاوری، لاوری از خاور و پیلبند از جنوبخاوری آن را در بر گرفتهاند و رودخانۀ لاوری از میانآن میگذرد. مردمان تیس به کار کشاورزی، دامداری و ماهیگیری اشتغال دارند، به زبان بلوچی سخن میگویند و از لحاظ دینی مسلمانِ سنی مذهباند. بر اساس سرشماری 1385ش، 776 خانوار (873‘3 نفر) در این روستا ساکن بودهاند ( فرهنگ...، 138/ 81؛ «درگاه...»، بش ).
پیشینۀ تاریخی
کهنترین آگاهیها از بندر تیس به دورۀ ساسانی باز میگردد. تیس در آن روزگار بندر غربی استان مکران بهشمار میآمد و توسط جادهای به پوهل پهرگ (فوهل ـ فهره) ایستگاه مرزی ساسانیان بر کرانۀ رود بمپور میپیوست (برونر، 773, 777) و بر سر راه دریایی ابریشم بود (رایین، 240).
ابن بلخی فتح تیس را به دست تازیان، توسط لشکر بصره دانسته، ولی به تاریخ این رویداد اشاره نکرده است (ص 283). در نوشتههای جغرافیایی سدۀ 4ق/ 10م که از این شهر با نام تیز یاد شده، آگاهیهای روشن و جالبی دربارۀ آنجا گزارش شده است. بزرگ بن شهریار رامهرمزی، ناخدای ایرانی، در نیمۀ نخست سدۀ 4ق نام تیز را در اثر معروف خود عجائب الهند آورده است (ص 83، 102). در حدودالعالم تیز نخستین شهر از حدود سند و بر کران دریا بهشمار رفته است (ص 124). مقدسی تیز را باراندازی معروف، پر از نخلستان، دارای چندین کاروانسرا، مسجدی زیبا و مردمی میانهحال نوشته است (ص 478). ابودلف هنگامی که از بهترین آب معدنی جهان در سلماس سخن گفته، افزوده است که همانند این آب را فقط در شهر تیز و ناحیۀ مکران دیده است (ص 51-52). اصطخری تیز را بزرگترین شهر مکران و فرضۀ (بندرگاه) این سرزمین نامیده است (ص 177).
در 360ق/ 971م عابد بن علی از سرداران عضدالدولۀ دیلمی پس از سرکوب شورش قفصها و بلوچها، تیز را گرفت و در آنجا دست به کشتار گشود و گروهی از مردم آنجا را نیز به اسارت برد، تا آنکه مردم تیس ناگزیر شدند دست از نبرد کشیده، راه و رسم مسلمانی پیش گیرند (ابن اثیر، 8/ 613؛ ابوعلی مسکویه، 2/ 298-299). این رویداد نشان میدهد که گروههایی از مردم این سرزمینها، تا آن هنگام هنوز مسلمان نشده بودند.
در 422ق/ 1031م مسعود غزنوی سپاهی به تیز فرستاد و آنجا و سرزمینهای مجاورش را تصرف کرد (ابن اثیر، 9/ 412). در سفر ملک قاورد، از شاهان سلجوقی کرمان (سل 433-466ق) به مکران، تیس مرمت گردید (وزیری، 1/ 349). در زمان ارسلان شاه (495-536 ق) مجدالدین وزیر، برای نظارت به بندر تیز گسیل شد و در آنجا با مردم به عدالت رفتار کرد (افضلالدین، 145-146).
در دوران سلطنت طغرل سلجوقی (551-562 ق) بندر تیز از چنان رونقی برخوردار گردید که تمغای (باج و خراج) آن به 15 هزار دینار اجاره رفت (وزیری، 1/ 370-371). افضلالدین کرمانی در سدۀ 6 ق/ 12م در کتاب عقدالعلى بیشترین آگاهیها را دربارۀ بندرتیس داده است؛ بنا به نوشتۀ او، از این بندر کالاهای بسیار، از راه بازرگانی و دستمزد کشتیها به خزانۀ پادشاه میرسیده، و تیس بندرگاه مردم هند، سند، حبشه، زنگبار، مصر، دیار عرب، عمان و بحرین بوده است. وی از فراوردههای کمیاب و نیز بردههای هندی، حبشی و زنگی سخن گفته است که همۀ آنها را از تیس به جاهای دیگر میبردهاند (ص 127-128). در همین زمان است که این بندر از دیدگاه بازرگانی بر هرمز ــ که رو بـه ویرانـی بـود ــ بـرتـری یـافت (لستـرنـج، 330). پس از درگذشت ملک طغرل، و رو به زوال نهادن جیرفت و قمادین، کاروانهای بازرگانی مسیر خود را از بندر تیس برمیگزیدند و به همین سبب، مردم آن بسیار ثروتمند شده بودند (محمدبن ابراهیم، 176).
در 584 ق/ 1188م، تیس بدون شک یک بندر بزرگ بهشمار میآمده، و کاروانها به علت ناامنی و بسته بودن راه بندر هرمز، از راه آن رفتوآمد میکردند. بندر تیس همچنین مرکزی برای خرید و فروش شکر مکران و احتمالاً مرکز تجارت گندم سیستان بوده است (سایکس، 110). در نیمۀ نخست سدۀ 8 ق/ 14م، برخی تیس را مرکز مکران، و برخی آن را از شهرهای بزرگ این سرزمین بهشمار آوردهاند (ابوالفدا، 22؛ حمدالله، 262).
در سالهای پایانی سدۀ 10 و سالهای آغازین سدۀ 11ق با ورود پرتغالیها [به خلیجفارس و دریای عمان]، یکی از سرداران ناحیۀ ساحلی مکران، به نام میرجیِّند، به ایستادگی در برابر آنها پرداخت و چندینبار نیروهای پرتغالی را از بندر تیس و آبهای آن بیرون راند (افشار سیستانی، 328). پرتغالیها در تیس یک دژ نظامی ساخته بودند که ویرانههای آن هنوز برجا ست (همو، 21). در زمان سلطنت نادرشاه افشار (1148-1160ق)، یکی از سرداران بزرگ وی به نام پیرمحمدخان به بلوچستان گسیل گردید. او بندر تیس را تصرف کرد و امیر دینار مکرانی را به حکومت آنجا گمارد (وزیری، 2/ 662). در 1280ق/ 1863م محمد ابراهیم خان سعدالدولۀ بلوچ در تیس برج بزرگی برپا ساخت، اما در همان سال توسط دین محمدخان جدگال ویران شد (سدیدالسلطنه، 299).
چنین به نظر میرسد که بندر تیس در زمان شاهان قاجار مدتها به صورت ناشناخته مانده بوده است. به نوشتۀ میرزامهدی خان سرتیپ قائنی (تألیف: 1292ق/ 1875م) در 1282ق وکیلالملک [حاکم کرمان] بهوسیلۀ خانهای این سرزمین از وجود بندری در کنار دریا آگاه شد و سرتیپ قائنی را روانۀ تیس کرد. وی برای تسلط دولت، قلعۀ کوچکی در آنجا ساخت و 20 خانوار از مردم دشت را در آنجا سکنا داد. میرزا مهدی افزوده است: از آنجا که این بندر شایستهتر از چابهار است و دارای مرتع نیز هست، وکیلالملک غیر از قلعه، ساختمانهای خوب دیگری نیز در آنجا بنا کرد، قلعۀ تیس بسیار خوب است، بدنۀ آن از سویی به دریا میپیوندد، آب آنجا از چاهها ست، ولی شیرینتر و گواراتر از چابهار است. از سوی دریا دیوار بزرگی کشیدهاند و برای بارانداز و غیره دژ معتبری است، اصل قلعۀنو در روی تپۀ بلندی ساخته شده، و شمار اندکی درخت از گونهای که در چابهار است، در آنجا هم پیدا میشود (ص 193-194).
افضلالملک کرمانی در 1315ق/ 1897م، قلعۀ قدیم تیس را دژی ویران نوشته، و افزوده است که قلعه و ساختمانهای نوی که به دستور شاه و به فرمان وکیلالملک ساخته شدهاند، به پایان رسیدهاند. وی جمعیت این بندر را در زمان خود، 75 خانوار نوشته است (ص 106).
تیس در 1320ش، دهکـدهای کوچک، سکـونتگاه ماهیگیران و دارای 15-20 خانـۀ حصیری بوده است (رزمآرا، 104). یکـی از علل کـاهش روزافزون اهمیت بنـدر تیس، از میان رفتـن تولیـد نیشکر و پانیـذ در مکران، و صـادر نشـدن آن بـود، زیـرا چنانکه پیشتر یاد شد، تیس مرکز خرید و فروش و صدور این فراورده بوده است (سیدسجادی، 330؛ اقتداری، 601، 607).
آثار تاریخی
در درۀ تیس، بلندی مشرف بر دره و دماغۀ رأس تیز، ویرانهها، قبرستانها و آرامگاههای سنگی بر جای مانده است که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: کلات، پیروز گَتّه، بلوچ گَتّه، بان مسیتی، بند پله بند، سدهای دهانۀ رأس تیز، قبرستان زرآباد، ویرانههای شهبازبند و تیس کوبان (همو، 610-611).
مآخذ
ابن اثیر، الکامل؛ ابن بلخی، فارسنامه، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز، 1374ش؛ ابودلف، مسعر، الرسالةالثانیة، به کوشش بطرس بولگاکف و انس خالدوف، ترجمۀ محمد منیر مرسی، قاهره، 1970م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ه . ف. آمدرُز، قاهره، 1333ق/ 1915م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ افشار سیستانی، ایرج، چابهار و دریای پارس، زاهدان، 1372ش؛ افضلالدین کرمانی، احمد، عقدالعلى، به کوشش علی محمد عامری نائینی، تهران، 1356ش؛ افضلالملک کرمانی، محمود، «بلوچستان»، یادگار، تهران، 1328ش، س 5، شم 8 و 9؛ اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیجفارس و دریای عمان، تهران، 1348ش؛ بزرگ بن شهریار، عجائب الهند، به کوشش محمدسعید طریحی، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1333ق/ 1915م؛ «درگاه ملی آمار» (نک : مل ، SCI)؛ راهنمای منطقۀ آزاد چابهار، تهران، 1382ش؛ رایین، اسماعیل، دریانوردی ایرانیان، تهران، 1350ش؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (مکران)، تهران، 1320ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیجفارس و دریای عمان در صد سال پیش، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1371ش؛ سیدسجادی، منصور، باستانشناسی و تاریخ بلوچستان، تهران، 1347ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1372ش؛ محمدبن ابراهیم، سلجوقیان و غز در کرمان، به کوشش باستانی پاریزی، تهران، 1343ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ میرزامهدی خان سرتیپ قائنی، «کتابچۀ سیاحتنامۀ بلوچستان»، به کوشش ایرج افشار، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1368ش، شم 28؛ وزیری، احمدعلی، تاریخ کرمان، به کوشش باستانی پاریزی، تهران، 1364ش؛ نیز: