توگو
توگو، کشوری در غرب افریقا. این کشور با 785،56 کمـ 2 مساحت و 5399236 تن جمعیت (1385ش/ 2007م) از شمال به کشور بورکینافاسو، از شرق به بنین، از غرب به غنا و از جنوب به خلیج گینه در اقیانوس اطلس محدود است. توگو کشوری مستطیل شکل است و طول آن از شمال به جنوب 550 کمـ و عـرض آن میـان 40 تـا 130 کمـ متغیر است («فرهنگ...»؛ انکارتا).
از لحاظ ناهمواریها توگو را میتوان به دو بخش زمینهای پست ساحلی در جنوب که بیشتر به صورت تالابهایی پوشیده از ساوان است و بخشهای ناهموار مرکزی و شمالی که شامل ارتفاعاتی نهچندان بلند است، تقسیم کرد. کوه آگو، واقع در نواحی مرکزی کشور با 986 متر ارتفاع بلندترین کوه توگو است (جعفری، 207؛ کوک، 283؛ انکارتا). آب و هوای آن گرم و مرطوب و پرباران است و رودخانههای اوتی و مونو از مهمترین رودخانههای توگو است (جعفری، همانجا؛ انکارتا).
توگو به 5 استان سنترا، کارا، ماری تیم، پلاتی اوکس و ساوانس تقسیم میشود. بندر لومه با 122،756 تن جمعیت (1385ش/ 2007م) پایتخت و مهمترین شهر توگو است («فرهنگ»؛ «شهرها...»، I/ 713).
اقتصاد توگو برپایۀ کشاورزی استوار است. 66٪ از نیروی کار این کشور در بخش کشاورزی به کار مشغولاند. مهمترین محصولات کشاورزی آن شامل کاساوا یا مانیوک (گیاهی که از دانههای آن نوعی آرد درست میشود)، یام، ذرت، موز، نارگیل، قهوه، کاکائو و غلات است (جعفری، همانجا؛ انکارتا). بخش معدن با فراوردههایی همچون فسفات و سنگ آهک که برای تولید سیمان کاربرد دارد، از جایگاه خاصی در اقتصاد توگو برخوردار است. بخش صنعت نیز از دیگر فعالیتهای اقتصادی این کشور است. مهمترین محصولات صنعتی آن سیمان، آرد، روغن نخل و منسوجات است (همانجاها). مهمترین صادرات توگو را فلزات و سنگ معدن که شامل انواع فسفات است و همچنین پنبه، کاکائو، قهوه، سیمان و دانههای روغنی تشکیل میدهد. واردات آن نیز محصولات غذایی، پارچه، ماشینآلات، تجهیزات برقی، مصالح ساختمانی و تجهیزات حمل و نقل است ( انکارتا).
مناطق مختلف توگو به وسیلۀ 520،7 کمـ جاده به یکدیگر متصل میشوند که 32٪ آن، راه شوسه است. راههای اصلی این کشور بیشتر از جنوب به شمال کشیده است و لومه را به بورکینافاسو پیوند میدهد. لومه بندر اصلی این کشور است، اما انتقال فسفات از بندر کپمه نیز صورت میگیرد. توگو شبکۀ راهآهنی به طول 537 کمـ دارد که شمال را به جنوب متصل میکند (همانجا).
جمعیت توگو از 37 گروه قومی و نژادی تشکیل میشود. مام پروسی، داگومبا، کونکومبا، کوتوکولی، کومبا، تچام (بسری)، کابره، مینا و اِوه اصلیترین گروههای قومی این کشورند (همانجا؛ کوک، 284). این اقوام مختلف به دو گروه زبانی سخن میگویند: اقوام مام پروسی، داگومبا، کونکومبا، کوتوکولی، کومبا و تچام و کابره که در شمال این کشور به سر میبرند، به گروه زبانی گور، و اقوام مینا و اوه در جنوب به گروه زبانی کوا سخن میگویند (همانجا)؛ اما زبان رسمی و اداری در توگو زبان فرانسوی است ( انکارتا). 38٪ از جمعیت این کشور پیرو انیمیسم، 34٪ از آنان مسیحی و 19٪ نیز مسلماناند (همانجا). انیمیستها و مسیحیان بیشتر در جنوب، و مسلمانان در شمال این کشور سکنا دارند (کوک، 286، 288). مسلمانان بیشتر در شهر سوکوده که پایگاه تاریخی آنان در توگو به شمار میآید و نیز در شهرهای سانسانه مانگو و داپانگو زندگی میکنند (همو، 286- 287؛ EI2).
در 1343ش/ 1964م قاسم مِنساه از طایفۀ اوه، محمدبلّی الفوتی از طایفۀ پل، و مامافوسِنی از طایفۀ کوتوکولی برای بالا بردن سطح فرهنگی همکیشان مسلمان خود «اتحادیۀ مسلمانان توگو» را ایجاد کردند. پشتیبانی از دین اسلام، هماهنگ کردن اعمال مذهبی، توسعۀ مدرسههای آموزش قرآن، ساختن مسجد و سازمان دادن سفر حج از مهمترین هدفهای این اتحادیه است (کوک، 290).
طریقتهای قادریه و به خصوص طریقت تیجانیه از فرقههای مذهبی در میان مسلمانان توگو است و مسلمانان بیشتر پیرو این طریقتها هستند. البته طریقۀ ابراهیم نیاس (تربیّه) نیز در شهر سوکوده پیروانی دارد. این طریقتها به لحاظ دارا بودن عقاید خاص از سوی «اتحادیۀ مسلمانان توگو»، مغایر با اسلام تشخیص داده شدهاند که این امر سبب مخالفتهایی با آنان شد. این مخالفتها در سالهای 1970 و 1972م موجب بروز خشونتهایی میان طرفداران اتحادیۀ مسلمانان با پیروان ابراهیم نیاس در سوکوده شد (کوک، همانجا).
بیشتر گروههای نژادی ساکن در توگو در سدههای 11-13ق/ 17- 19م به این سرزمین وارد شدهاند. اما اوهها که بیشترین گروه قومی توگو را تشکیل میدهند، در سدههای 5-6 ق/ 11-16م منطقۀ ساحلی چپ رودخانه نیجر را ترک کردند و به توگو آمدند. از دیگر اقوامی که به این سرزمین وارد شدند، قوم مینا (گِن) بودند که در سدۀ 17م از غنا (ساحل طلا) مهاجرت کردند، و در نواحی جنوبی سرزمین توگو مسکن گزیدند. همزمان با آنان طایفۀ داگومبا نیز در شمال توگو ساکن شدند و امیرنشینکوچکی را پدید آوردند (جعفری، همانجا؛ انکارتا؛ «دائرة المعارف...»، II/ 456).
پرتغالیها در اواسط سدۀ 9ق/ 15م به سواحل توگو وارد شدند. در آن دوران تجارت برده در کرانههای خلیج گینه که به خلیج برده موسوم بود، رواج داشت (همانجاها؛ ویکیپدیا، «تاریخ توگو»؛ پیک، 265؛ کرنون، I/ 217-218). پیش از آمدن پرتغالیها به این سرزمین مردم آن زندگی ساده و ابتدایی داشتند. منابع تاریخی آگاهیهای چندانی دربارۀ مردم و سرزمین توگو پیش از آمدن پرتغالیها به آنجا به دست ندادهاند (ویکیپدیا).
فرانسویها نخستینبار در 1035ق/ 1626م به این منطقه وارد شدند. سپس در 1201ق/ 1787م پایگاه آنِشو را برپا کردند، هرچند آنها به زودی آنجا را ترک کردند، اما در سالهای 1865- 1883م پیوسته با این منطقه ارتباط داشتند (کوک، 285). طی این دوران توگو تحت فشار اتحادیۀ اکوامه و پادشاهی آشانتی در غرب و همچنین پادشاهی داهومی در شرق قرار داشت ( انکارتا). توگو در آن روزگار بخشی از ساحل بردگان بود و نخستین سرزمین شکار برده برای اروپاییان به شمار میرفت و اروپاییان در آنجا پایگاههایی برای نگهداری برده ایجاد کرده بودند (همانجا؛ ویکیپدیا، «تاریخ توگو»).
نخستین آشنایی مردم توگو با اسلام در سدۀ 12ق/ 18م صورت گرفت. در این سده گروهی از بازرگانان و صنعتگران مسلمانِ هائوسا و اقوام پل به شمال توگو رفتند و در آنجا مستقر شدند. این مسلمانان تا دهۀ 1960م به عنوان غریبه تلقی میشدند. در این زمان اوروجوبوی دوم، پادشاه توگو تحت تأثیر برادر ناتنی خود، حاج عبدالایی آپی ــ نخستین شخصی که پیـرو حـاج عمر در طریقت تیجـانیه شد ــ اسلام آورد. پادشاه تحت تأثیر مسلمانان فولبه که از قلمرو اقوامِ هائوسا گریخته بودند، قرار داشت و حتى میخواست اسلام را مذهب رسمی کوتوکولیها کند؛ با این حال تودۀ مردم که پیرو انیمیسم بودند، مقاومت میکردند. با مرگ پادشاه (ح 1878م) انیمیستها سر به شورش برداشتند و جنگ داخلی شروع شد، چنانکه حتى اوروجوبوی سوم پادشاه جدید، مجبور به ترک اسلام شد (کوک، 287- 288؛ الٰهی، 73). کوتوکولیها از نخستین قبایلی بودند که اسلام آوردند. آنان معتقدترین اقوام مسلمان شمال توگو به شمار میآیند (کوک، 288). افزون بر آن، اهالی ساکن در شمال این کشور که با پادشاهیهای به اسلام گرویدۀ داگومبا و مام پروسی (درغنا) هم جوار بودند، تحت نفوذ اسلام قرار گرفتند. به این ترتیب گسترش اسلام در توگو از یک سو به سبب توسعۀ تجارت و پراکنده شدن بازرگانان مسلمان، و از سوی دیگر نفوذ پادشاهیهای اسلامی منطقه بود (همانجاها).
در 1301ق/ 1884م گوستاو ناختیگال نمایندۀ آلمان برای تقویت منافع کشور خود در افریقا به منطقۀ توگوویل وارد شد که حاصل آن تثبیت موقعیت دولت آلمان در بخشی از سواحل این منطقه بود («دائرة المعارف»، II/ 457؛ ویکیپدیا، «توگولند»). در همین سال آلمان توگولند را که توگوی کنونی بخش شرقی آن بود و 3/ 2 مساحت آن را تشکیل میداد، به عنوان سرزمین تحتالحمایۀ خود بنیاد نهاد و در 1894م آن را به متصرفات خود افزود ( انکارتا؛ ویکیپدیا، «توگولند»). در سالهای 1897 و 1899م طبق پیمانهایی که میان دولت آلمان از یک سو و دولتهای فرانسه و انگلستان از سوی دیگر منعقد شد، حدود مستعمرههای آن در منطقه مشخص شد («دائرة المعارف»، همانجا).
اشغال توگولند به وسیلۀ آلمانیها هرچند در آغاز با مقاومتهایی روبهرو شد، اما بعدها این سرزمین به سبب پیشرفتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، مستعمرهای نمونه شناخته شد (همانجا؛ انگلبرت، 1058؛ کرنون، II/ 532؛ مولوی، 884, 886).
در دوران استعمار میان کسانی که اسلام آورده بودند و انیمیستها تنشهایی وجود داشت؛ با این حال تنها به سبب پیشرفتهای اقتصادی، سرانجام اسلام پیروز شد. البته در دورۀ استعمارزدایی نتوانست از عهدۀ همکاری با مسیحیان و انیمیستهای جنوب کشور برآید (کوک، همانجا).
در 1914م در دوران جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی و فرانسوی بر نیروهای آلمانی در توگولند پیروز شدند و طبق قراردادی در 30 اوت همان سال سرزمین توگولند میان انگلیس و فرانسه تقسیم شد. توگولند در 1919م براساس معاهدۀ ورسای تحت قیمومت جامعۀ ملل قرار گرفت. در 1301ش/ 1922م با تقسیم توگولند به دو بخش شرقی و غربی، حاکمیت قسمت بزرگتر (توگوی کنونی) که بخش شرقی آن بود، به فرانسه، و بخش غربی آن به بریتانیا واگذار شد. پس از جنگ جهانی دوم در 1956م، بخش بریتانیا به مستعمرۀ دیگر آن کشور یعنی ساحل طلا (غنای کنونی) منضم شد و در 1336ش/ 1957م با استقلال غنا این منطقه همچنان بخشی از آن سرزمین باقی ماند («دائرةالمعارف»، همانجا؛ ویکیپدیا، «توگولند»، «تاریخ توگو»، «غنا»). در 20 اردیبهشت 1339ش/ 27 آوریل 1960م توگوی فرانسه با نام جمهوری توگو به استقلال رسید (ویکیپدیا، «تاریخ توگو»).
مآخذ: الٰهی، حسین، «اسلام در توگو»، مشکوٰة، مشهد، 1367ش، شم 20؛ جعفری، عباس، گیتاشناسی نوین کشورها، تهران، 1382ش؛ کوک، ژوزف، م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، 1373ش؛ نیز: