زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

تومان

تومان، از واحدهای کهن شمارش،‌ اصطلاحاً عنوان ‌دسته‌های بزرگ نظامی، برخی درجات و مناصب لشکری، و دسته‌ای از تقسیمات کشوری. این واژه به صورتهای تومن، تمان، تُمن و تومانه نیز در منابع آمده است. برخی از محققان تومان را اصلاً واژه‌ای ترکی ـ مغولی (برهان...، 1/ 535؛ معین، 1/ 535؛ قدری، ذیل واژه)، و بعضی دیگر ریشۀ آن‌ را تُخاری ــ شاخه‌ای از زبانهای ایرانی ــ می‌دانند که احتمالاً از زبان چینی کهن بدان راه یافته است (کلاوسن، II/ 507؛ دورفر، EI2, X/ 619, EI1, VIII/ 836;؛ II/ 641-642؛ روشن، 3/ 2345). تومان در زبان ترکی به معنی 10 ‌هـزار است (برهان، نیز معین، همانجاها)، همچنین‌ به ‌‌معنی‌ خیلی ‌زیاد (سامـی، 1/ 453) و هزار‌هزار نیز آمده است (کاشغری، I/ 202). مغـولان که نامی برای شمارش بیش از 100 نداشتند، هزار و 10 هزار را از زبان ترکی گرفتند (روشن، همانجا). 
تومان در واحدهای نظامی به سپاه مرکب از 10 هزار نفر گفته می‌شد. تقسیم سپاه به10 هزار نفر در ایران باستان نیز معمول بود و مهم‌ترین نمونۀ آن سپاه 10 ‌هزار نفری موسوم به «جاودانان» است (کخ، 297- 298). اگر چه این واژه قبل از مغولان نیز کم‌و‌بیش متداول بوده است (کسروی، 55)، لکن کاربرد حقیقی و عمومی آن به دوران مغولان باز می‌گردد که تقسیم سپاه به واحدهای 10 ‌هزار نفری رایج بوده است (جوینی، 1/ 23، جم‍ ؛ رشید‌الدین، جامع...، 1/ 329، جم‍ ‌). فرمانده سپاه 10 هزار نفری را امیر تومان می‌نامیدند (جوینی، همانجا؛ رشیدالدین، همان، 2/ 1123، 1215؛ آق‌سرایی، 61). شمار افراد تومانها در پاره‌ای نقاط از 3 تا 7 هزار نفر متغیر بود (EI2، همانجا). امرای تومانات بیشتر از بزرگان مغول ــ که خود ریاست قبیله‌ای را برعهده داشتند ــ انتخاب می‌شدند. این امرا در دستگاه نظامی و دولتی از موقعیت ممتازی برخوردار بودند و مناصب بسیار مهم به آنها واگذار می‌شد (اشپولر، 399؛ پتروشفسکی، 2/ 528-529). منصب امیر تومانی بالاتر از میرپنجه و پایین‌تر از امیر نویان به شمار می‌رفت (مدرسی، 52). 
تقسیمات تومان و درجۀ امیر تومانی در ادوار پس از ایلخانان نیز فراز و فرودهایی وجود داشته است، چنان که در دوران ترکمانان در سده‌های 8 و 9 ق/ 14 و 15م اصطلاح امیر تومان (روملو، 1/ 242) و سرداران تومانات (ابوبکر طهرانی، 2/ 427) به کار می‌رفت. تقسیم سپاه به تومانات یعنی 10 هزار نفر، اگر چه تومان نامیده نمی‌شد، در دورۀ صفویه هم رایج بوده است؛ مثلاً شمار افراد توپخانۀ شاهی که فرمانده آن توپچی‌باشی (مینورسکی، 55) خوانده می‌شد، 10 ‌هزار نفر بود (قوزانلو، 1/ 376-377). 
در آستانۀ تشکیل سلسلۀ قاجار، اصول جدید نظام به‌تدریج رسمیت‎یافت و واحدهای‎پیاده وتوپخانه دردسته‌های 10‌هزارنفری شکل گرفت که تومان نامیده می‌شد (همو، 2/ 682). در دوران ‌ناصرالدین ‌شاه و صدارت ‌امیرکبیر تقسیمات و دگرگونیهای جدیدی در سپاه پدید آمد. بر اساس این تقسیم‌بندی که آن را «تومان‌بندی» می‌گفتند، سپاه ایران به 10 تومان تقسیم شد و هر تومان 4 تا 11 هنگ را شامل می‌شد (کاظمی، 27؛ قائم‌مقامی، 69؛ مقتدر، 66-67؛ تاریخ...، 1/ 24-25). تومان‌بندی ظاهراً در 1307 یا 1308ق لغو گردید (قائم مقامی، همانجا). عنوان امیر تومانی در دورۀ قاجار عنوان افتخاری نیز محسوب می‌شد و شاهزادگان قاجار و برخی از دولتمردان از این عنوان و امتیازات آن، شامل نشان و حمایل، استفاده می‌کردند (اعتمادالسلطنه، 1/ 349-350). 
در تقسیمات کشوری هم اصطلاح تومان کاربرد داشت. قصبه‌ای که 100 روستا را شامل می‌شد (برهان، همانجا)، تومان نام داشت. همچنین هر یک از ایالاتی که از آن 10 ‌هزار مرد جنگی بیرون می‌آمد (ابن‌عربشاه، 14)، و نیز هر ناحیه‌ای که درآمد مالیاتی آن به 10 هزار دینار می‌رسید (نوایی، 831)، نیز تومان نام داشت. تومانها اغلب در زمرۀ اقطاعات نظامی بود (پیگولوسکایا، 2/ 380؛ بیانی، 195). از آنجا که در برخی ادوار لشکریان یک فرمانده تقریباً مِلک او به شمار می‌رفت و به وارثانش می‌رسید (اشپولر، 398-399)، بارتولد تومان را همان ایل و الوس دانسته است (نک‍ : EI1، همانجا). در تقسیمات کشـوری قلمرو عثمانی نیز تومان معـادل و برابر بـا سنجـاق ــ‌ شامل چند بخش ــ بوده است (سامی، همانجا؛ پاکالین، III/ 119).
تومان در مسکوکات نیز به عنوان واحد شمارش به کار می‌رفت. این اصطلاح به طور اعم به معنی 10 ‌هزار و به طور اخص به معنی 10 ‌هزار زر یا دینار بوده است (قزوینی، یادداشتها، 2/ 113، مقدمه بر...، 60). حمدالله مستوفی خراج بلاد عراق را «128 هزار هزار درهم معادل 133‘2 تومان و کسری...» آورده است (ص 29)، یعنی هر 6 درهم را یک دینار محاسبه کرده است. چنین به نظر می‌آید که نخستین کاربرد این اصطلاح نیز به دوران ایلخانان باز می‌گردد که در شمارش پولهای رایج مانند بالش، آقچه و نظایر آن، استعمال می‌شده است (جوینی، 1/ 169؛ رشید‌الدین، همان، 2/ 1493، تاریخ...، 314، 316؛ پاکالین، I/ 34). 
از گزارش حمدالله مستوفی برمی‌آید که در سدۀ 8 ق، برخلاف دوره‌های بعد مسکوکی به نام تومان وجود نداشته، و فقط واحد شمارش بوده است. در دورۀ تیموریان اصطلاح تومان کُپکی (شرف‌الدین، 401، 913) در شمارش به کار می‌رفت که یک تومان آن با 6 تومان عراقی مساوی بود (نوایی، 832). در زمان ترکمانان آق‌قویونلو تومان عنوان واحد بزرگ سکۀ رایج بود که ارزش دقیق آن را به آسانی نمی‌توان تعیین کرد (هینتس، 129)، اما با توجه به حقوق سالیانۀ امرای بزرگ که هزار تومان بوده است (فضل‌الله، 103، 127، جم‍ ‌)، ارزش آن مشخص می‌شود. اصطلاح تومان تبریزی در دورۀ ترکمانان و ادوار بعد نیز کاربرد داشته‎است‎(ابوبکرطهرانی، 2/ 341، 363؛ محمدکاظم، 2/ 540؛ نادرمیرزا، 259). تومان تبریزی یک ترکیب اضافی است و شاید بازمانده از دوران سلطنت غازان خان است که تبریز مقر حکومت وی بود و فرمان یکسان کردن اوزان و مقادیر از سوی وی صادر و به سایر شهرها ابلاغ شد (رشیدالدین، جامع، 2/ 1457-1466). 
در زمان صفویان سکه‌ای به نام تومان وجود نداشته، بلکه واحدی برای محاسبه بوده است (طاهری، 333؛ پیگولوسکایا، 2/ 554؛ شاردن، 4/ 381). واحد جدید پول در دورۀ صفویان «عباسی» نام داشت که معادل 200 دینار بود و یک تومان یا 10 ‌هزار دینار، با 50 عباسی برابر بـوده است. اولیا چلبـی ــ سیاح عثمانی ــ که در زمان شاه صفی به ایران آمده بود، از تومان با عنوان واحد شمارش پول رایج یعنی عباسی نام می‌برد (نک‍ : دیانت، 2/ 124-125). 
در روزگار سلطنت نادرشاه سکۀ نادری رواج داشت که معادل 500 دینار بود، یعنی یک تومان معادل 20 نادری بود (نادر میـرزا، همانجـا). سکـۀ طلای تومـان نخستیـن‌بار در دورۀ فتحعلی‌شاه و به فرمان او ضرب شد (EI1، همانجا). در زمان ناصرالدین‌شاه در 1295ق/ 1878م تومان طلا از طلای 90٪ ضرب می‌شد و شماری سکۀ 10 ‌تومانی به ضرب رسید. در 1308ش با تصویب مجلس، آحاد پول تغییر یافت و مقرر شد که هر ریال معادل 100 دینار و 10 ریال برابر با یک تومان باشد. از آن تاریخ واحد پول رسمی ریال شد و با اینکه از نظر قانونی تومان از آحاد مسکوکات پول رایج نیست، ولی در تمام نقاط واحد شمارش به تومان، برابر با 10 ریال است (نک‍ : ه‍ د، پول).

مآخذ

آق‌سرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، به کوشش عثمان توران، آنکارا، 1943م؛ ابن‌عربشاه، احمد، عجائب المقدور، قاهره، 1305ق؛ ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، 1356ش؛ اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، 1365ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1330ش؛ بیانی، شیرین، تاریخ آل جلایر، تهران، 1345ش؛ پتروشفسکی، ا.پ.، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1357ش؛ پیگولوسکایا و دیگران، تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سدۀ هیجدهم، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1346ش؛ تاریخ ارتش نوین ایران، ستاد بزرگ ارتشتاران، تهران، چاپخانۀ ارتش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، تهران، 1367ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة‌القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق/ 1913م؛ دیانت، ابوالحسن، فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، تبریز، 1367ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، تاریخ مبارک غازانی، به کوشش کارل یان هارتفرد، 1358ق/ 1940م؛ همو، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، 1373ش؛ روشن، محمد، تعلیقات بر جامع التواریخ (نک‍ : هم‍ ، رشیدالدین فضل‌الله‌)؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش؛ سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ شاردن، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمدعباسی، تهران، 1336ش؛ شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصام‌الدین اورونبایف، تاشکند، 1972م؛ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، 1354ش؛ فضل‌الله بن روزبهان، تاریخ عالم آرای امینی، به کوشش محمداکبر عشیق، تهران، 1382ش؛ قائم مقامی، جهانگیر، تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران، تهران، 1326ش؛ قدری، حسین کاظم، تورک لغتی، استانبول، 1928م؛ قزوینی، محمد، مقدمه بر تاریخ جهانگشای (نک‍ : هم‍ ، جوینی)؛ همو، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363ش؛ قوزانلو، جمیل، تاریخ نظامی ایران، تهران، 1315-1331ش؛ کاظمی، محمد، تاریخ پنجاه سالۀ نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، تهران، 1355ش؛ کخ، هایدماری، از زبان داریوش، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، 1379ش؛ کسروی، احمد، کاروند، به کوشش یحیى ذکاء، تهران، 1352ش؛ مدرسی، یحیى و دیگران، فرهنگ اصطلاحات دورۀ قاجار (قشون و نظمیه)، تهران، 1380ش؛ محمد کاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمد امین ریاحی، تهران، 1364ش؛ معین، محمد، تعلیقات برهان قاطع (هم‍ ‌)؛ مقتدر، غلامحسین، پاسداران شاهنشاهی ایران در ادوار مختلف تاریخ، به کوشش حسین احمدی‌پور، تبریز، 1347ش؛ مینورسکی، و. و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1334ش؛ نادر میرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز، به کوشش محمدمشیری، تهران، 1360ش؛ نوایی، عبدالحسین، تعلیقات بر احسن التواریخ (نک‍ : هم‍ ، روملو)؛ هینتس، والتر، تشکیل دولت ملی در ایران، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.