توج
تَوَّج، شهری کهن در جنوب غربی ایالت تاریخی فارس. امروزه محل دقیق این شهر را نمیتوان به درستی تعیین کرد، ولی باتوجه به منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی، میتوان حدس زد تلهای بزرگی که در نزدیکی ده کهنۀ امروزی در بخش شبانکاره از شهرستان دشتستان واقع در استان بوشهر، موجود است، بقایای بر جای مانده از شهر تاریخی توج باشد (تفضلی، 345-346؛ ویلسن، 74-75؛ اقتداری، 102). در منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی نام این شهر به جز توج (دینوری، 127؛ جوالیقی، 89)، با عناوین توَّز (مقدسی، 331) و تَوّه (ناصرخسرو، 163؛ بیرونی، 2/ 559) نیز آمده است.
پیشینۀ تاریخی
در گزارشهای مربوط به حرکت سفاین اسکندر مقدونی از شهری به نام «تائوکه» یاد شده است که برخی از محققان آن را از نظر موقعیت، منطبق با توج دورۀ اسلامی میدانند (شوارتس، 98؛ EI2, IX/ 310). اگر چنین باشد، پیشینۀ تاریخی این شهر دستکم به روزگار هخامنشیان میرسد. بنابر متن پهلوی کتاب شهرهای ایران، این شهر در دورۀ ساسانیان «توژک» خوانده میشده است (نک : کسروی، 141، حاشیه 3).
از تاریخ توج به روزگار ساسانیان آگاهیهای روشنی در دست نیست. طبری گزارش کرده است که شاپور دوم ساسانی (سل 309 یا 310-379م) پس از مسلط شدن بر امور کشوری، به سرکوب عربهای حدود مرزهای ایران ــ که در زمان خردسالی وی در نواحی و شهرهای مرزی ایران دست به غارت و تباهی گشوده بودند ــ پرداخت و گروهی از آنان را که از قبایل تغلب، عبدالقیس و بکربن وائل بودند، در کرمان، توج و اهواز جای داد (2/ 55، 61).
به گزارش یعقوبی، این شهر در 13ق/ 634م به روزگار ابوبکر، به دست عثمان بن ابیعاص که توسط افراد قبیلۀ عبدقیس همراهی میشد، گشوده شد (2/ 134)؛ اما دیگر مورخان، فتح این شهر را به روزگار عمربن خطاب دانستهاند. بلاذری (1/ 379-380) و قدامة بن جعفر (ص 387) فتح این شهر را در 19ق/ 640م، و ذهبی (ص 223) آن را در 21ق/ 642م به دست عثمان بن ابیعاص ذکر کردهاند. طبری از دو جنگ مسلمانان با اهالی توج یاد کرده است که جنگ دوم در 23ق روی داده است (4/ 174). اگر سخن طبری را بپذیریم، میبایستی که اهالی این شهر پس از گشوده شدن نخستین آن به دست عربها، آنان را از شهر رانده باشند و بار دیگر در 23ق این شهر مجدداً به دست عثمان بن ابی عاص فتح شده باشد. ابن بلخی نیز از دوبار لشکرکشی عربها به ایالت فارس و شهر توج خبر میدهد که نخستینبار به فرماندهی علاءبن حضرمی، و بار دوم توسط عثمان بن ابی عاص صورت گرفته است (ص 271-272)؛ اما برخی از منابع، فاتح توج را مجاشع بن مسعود معرفی کردهاند (یاقوت، 1/ 890؛ ابن عبدالمنعم، 143؛ خطاب، 256-257).
مجاشع از سردارانی بود که در خلافت عمر همراه ابوموسى اشعری فرماندهی گروهی از نیروهای عرب را در یورش به خوزستان برعهده داشت و احتمالاً وی از طرف ابوموسى اشعری برای کمک به اعرابی که از راه دریا به فارس تاخته بودند، مأمور شده بود. عربها که از جانب بصره وارد خوزستان شده بودند، با نیروهای عثمان بن ابیعاص که از جانب دریا وارد فارس شده بودند، در نزدیکی ارجان به یکدیگر پیوستند که منجر به فتح دیگر شهرهای فارس و خوزستان شد (نک : ابن بلخی، 274) و احتمالاً این اختلاف میان منابع تاریخی دربارۀ فتح این شهر و فاتح آن از همینجا ناشی شده است.
منابع تاریخی تأکید دارند که این شهر به دست عثمان بن ابیعاص، بازسازی گردید و وی پس از بنا کردن مسجدی، آنجا را پایگاه مسلمانان قرار داد (خلیفه، 99؛ بلاذری، 1/ 379؛ دینوری، ذهبی، همانجاها).
توج در دورۀ اسلامی از شهرهای پررونق ایالت فارس بهشمار میرفته است. اوج رونق این شهر در سدۀ 4ق/ 10م بوده است. اصطخری توج را پنجمین شهر بزرگ فارس، و از حیث بزرگی همسنگ ارجان دانسته است (ص 128؛ نیز نک : لسترنج، 259). مؤلف گمنام حدودالعالم مردم این شهر را بسیار توانگر توصیف کرده است (ص 132). علت رونق و ثروت توج، واقع بودن آن بر سر راه بازرگانی بندر گناوه به کازرون و همچنین تولید پارچههای کتانی مرغوب و بینظیری (نک : ابن حوقل، 261) بوده است که بدان پارچههای توزی میگفتند (مقدسی، 331-332؛ یاقوت، همانجا؛ نهچیری، 363؛ بارتولد، 163). این پارچهها به سراسر دنیای اسلام آن روزگار صادر میشده است (اصطخری، 153؛ سارجنت، 52).
توج در سرحد کورههای اردشیر خوره و شاپور خوره واقع بوده است. هرچند که جغرافیدانان اسلامی، سرحدات کورهها را دقیقاً مشخص نکردهاند و در آثار آنان مطالب ضد و نقیض دربارۀ وابستگی شهرها با این یا آن منطقه دیده میشود (بارتولد، 164)، اما بیشتر جغرافیدانان دورۀ اسلامی توج را از شهرهای کورۀ اردشیر خوره دانستهاند (ابن خردادبه، 44؛ اصطخری، 104، 106؛ قدامه، همانجا)، و مقدسی آن را در شمار شهرهای کورۀ شاپور خوره برشمرده است (ص 324-325).
توج در کنار رودخانۀ شاپور واقع بوده است (EI2, X/ 398) و به واسطۀ شهرت این شهر، این رودخانه، پس از رسیدن به توج، رودخانۀ توج خوانده میشده است (لسترنج، 256؛ EI2, IX/ 309). این شهر بنا به وضع اقلیمیاش، هوایی گرم و نخلستانهای فراوانی داشته است (اصطخری، 128؛ یاقوت، همانجا).
در 322ق/ 934م، برخی از نواحی فارس ازجمله توج دستخوش تاخت و تاز پیروان ابوطاهر قرمطی واقع شد؛ اما در نبردی که میان قرمطیان و اهالی توج روی داد، قرمطیان منهزم شدند و یکی از سرداران بزرگ آنها به نام ابن غمر در این جنگ به اسارت درآمد و والی توج وی را نزد خلیفه به بغداد فرستاد (ابن اثیر، 8/ 294-295؛ ابوعلی مسکویه، 5/ 284). در همین سال، فارس به تصرف عمادالدوله ابوالحسن علی بن بویه درآمد و توج نیز ضمیمۀ قلمرو آل بویه شد (همو، 5/ 297- 298). به روزگار عضدالدولۀ دیلمی (حک 338-372ق) طوایفی از اعراب شام به فرمان وی در توج اسکان داده شدند (نک : ابن بلخی، 326؛ مشکور، 519-520؛ لسترنج، 259).
توج در سدۀ 6 ق/ 12م رو به ویرانی نهاد و در قرن 8 ق تنها نامی از آن مانده بود، چنانکه حمدالله مستوفی در سدۀ 8 ق تنها از خرابههای آن یاد کرده است (ص 116).
مآخذ
ابن اثیـر، الکامل؛ ابن بلخـی، فارسنامه، به کـوشش لستـرنج و نیکلسن، همراه با حواشی منصور رستگار فسایی، شیراز، 1374ش؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، بیروت، 1992م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1984م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجاربالامم، به کوشش آمدرز، قاهره، 1332ق/ 1914م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیجفارس و دریای عمان، تهران، 1348ش؛ بلاذری، احمد، فتوحالبلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، 1403ق؛ بیرونی، ابوریحان، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، 1374ق/ 1955م؛ تفضلی، احمد، «شهرستانهای ایران»، شهرهای ایران، به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران، 1368ش؛ جوالیقی، موهوب، المعرّب، به کوشش احمدمحمد شاکر، قاهره، 1361ق؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق/ 1913م؛ خطاب، محمود شیت، قادة فتح بلاد فارس ( ایران)، بیروت، 1394ق/ 1974م؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر؛ دینوری، احمد، الاخبارالطوال، قاهره، مطبعۀ عبدالحمید احمد حنفی؛ ذهبی، محمد، تاریخالاسلام، حوادث 11-40ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1987م؛ شوارتس، پاول، جغرافیای تاریخی فارس، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1372ش؛ طبری، تاریخ؛ قدامةبن جعفر، الخراج، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، 1981م؛ کسروی، احمد، شهریاران گمنام، تهران، 1357ش؛ مشکور، محمدجواد، جغرافیای تاریخی ایران باستان، تهران، 1371ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408ق/ 1987م؛ ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1356ش؛ نهچیری، عبدالحسین، جغرافیای تاریخی شهرها، تهران، 1370ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر؛ نیز: