تهامه
تِهامه، دشتی ساحلی و پست در امتداد دریای سرخ در غرب شبه جزیرۀ عربستان. این دشت وسیع و مستطیلیشکل از خلیج عقبه در جنوب اردن تا تنگۀ بابالمندب در جنوبیترین نقطـۀ یمن امتداد دارد. دشت تهامـه با بیش از 000،2 کم درازا از شرق به رشته کوههای سراة (با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی) و از غرب به کرانههای دریای سرخ محدود است و پهنای آن بسته به دوری و نزدیکی کوههای سراة از دریای سرخ میان 60 تا120 کم متغیر است (زکریا، 80؛ حجرییمانی، 1(1)/ 157). پهنای تهامه در نواحی شمالی اندک، و در نواحی جنوبی بیشتر است (شریف، 19).
این دشت دارای شیب ملایمی است، به نحوی که هر چه از ساحل به سمت غرب پیش رویم، بر ارتفاع اراضی آن افزوده میشود ( الامام…، 17). بیشتر سرزمین تهامه پوشیده از شن، و آب و هوای آن بهویژه در کرانههای دریا بسیار گرم و مرطوب است. میزان رطوبت هوا در سواحل گاهی به 90٪ و دمای هوا در تابستانها به بیش از °45 سانتیگراد میرسد؛ به همین سبب، بیشتر کاروانهای بازرگانی درگذشته شبانه از این سرزمین گذر میکردند. بارندگی در تهامه کم و نامنظم است و میانگین سالانۀ آن حدود 200 میلیمتر است (کحاله، 48؛ باوزیر، 178؛ زکریا، 82؛ الموسوعة…، 1/ 742-743). گاهی بادهایی موسوم به سموم در این منطقه میوزد که باعث حرکت شنها و ایجاد گردبادهایی مهیب میشود (همانجا).
کوههای رضوى، ابوقبیس، حراء (جبلالنور)، صفا، عرفات، مروه و ثبیر از جمله بلندیهای سرزمین تهامهاند (عرام، 396، 418-419). از کوههایی که به موازات تهامه کشیده شده است، رودها و خشکرودهای چندی سرچشمه میگیرند که بیشتر آنها در شنزارهای این سرزمین فرو میروند و بعضی دیگر به دریای سرخ میپیوندند (زکریا، 102؛ الموسوعة، 1/ 402-422). خاک تهامه در بعضی جاها بسیار حاصلخیز است و در آن انواع درختان خرما، موز، انار و دیگر میوهها و همچنین انواع بنشن و غلات کشت میشود.
مردم تهامه افزون بر کشاورزی به دامداری، صید ماهی و مروارید و همچنین ساخت قایق اشتغال دارند (نک : زکریا، 81، 82، 118، 131؛ مقحفی، 1/ 243-244؛ حجری یمانی، 1(1)/ 162). بقایای جانداران دریایی که به فراوانی در این سرزمین یافت میشود، مؤید آن است که تهامه در گذشتههای دور بخشی از بستر دریای سرخ بوده است و با پس رفتن آب دریا سر از آب بیرون آورده است (زکریا، 80-81).
سرزمین تهامه به 3 بخش عمده تقسیم میشود: 1. تهامۀ حجاز به مرکزیت مکه در شمال؛ 2. تهامۀ عسیر به مرکزیت ابها در بخش میانی؛ 3. تهامۀ یمن به مرکزیت زَبید در جنوب (مونس، 206، 213؛ حمزه، 18؛ کحاله، 12-13). تهامۀ یمن نسبت به دیگر نواحی شبهجزیرۀ عربستان از رطوبت و گرمای بیشتر و سوزانتری برخوردار است (وهبه، 5؛ کحاله، 79). این بخش از تهامه براساس قبایل ساکن در آن به 4 قسمت تقسیم میشود. این تقسیمبندی از جنوب به شمال عبارتاند از: سرزمین بنیمجید به مرکزیت شقاق؛ سرزمین اشعریها به مرکزیت زبید؛ سرزمین عکها که پهناورترین و مهمترین بخش تهامۀ یمن به شمار میرود و شهرهای مهمی چون باجل، بیتالفقیه و حُدیده در آن واقعاند؛ و سرزمین حکم بن سعد، معروف به مخلاف سلیمانی به مرکزیت شهر کهن عثر (بعکر، 323-324).
تهامه شهرها و آبادیهای بسیاری دارد که دیرینگی بعضی از آنها به روزگار باستان میرسد. شهرهای وَجه، مدینه و ینبع در شمال؛ مکه و جده در بخش میانی؛ جیزان (جازان)، حدیده، بیتالفقیه، زبید و حَیس در جنوب مهمترین شهرهای این سرزمیناند (نقشۀ عمومی...).
بعضی از آبادیهای معروف و کهن تهامه اینها ست: جَبَله که گویند نخستین آبادی تهامه است (عرام، 408)؛ ابواء که مدفن حضرت آمنه، مادر پیامبر اکرم (ص) در آنجا ست (همو، 405، جم )؛ بنیسعد که پیامبراکرم(ص) در کودکی مدتی در آنجا بود (همو، 410)؛ حدیبیه که صلح معروف میان پیامبر(ص) و مشرکان در آنجا منعقد شد (همانجا)؛ جحفه در نزدیکی غدیرخم (همو، 413؛ مقدسی، 77)؛ و اُمّالعیال که از موقوفات حضرت زهرا(ع)بوده است (عرام، 404).
چند منطقۀ دیگر نیز در شبهجزیرۀ عربستان و کرانههای دریای سرخ به تهامه معروفاند، مانند تهامۀ جنوبی در کرانههای دریای عرب (علی، 1/ 170؛ زکریا، 80)، تهامۀ شرقی که جوف یا یمامه نیز خوانده میشود (عبدالرحمان، 1/ 145؛ زکریا، همانجا)، و تهامۀ حبشه (سواحل امروزی اریتره) در کرانههای غربی دریای سرخ (ابن خردادبه، 155؛ ابن مجاور، 83؛ هارون، 375).
نام سرزمین تهامه که غور یا سافله نیز خوانده شده است، در لغت از ریشۀ «ت ه م» به معنای شدت گرما و سکون هوا گرفته شده است و در اصطلاح به زمین پست با آب و هوای ساکن اطلاق میشود (یاقوت، 1/ 902؛ ابن منظور، ذیل تهم). این واژه در متون عربی جنوبی به صورت تهمت و تهمتم به معنای «سواحل پست واقع میان کوه و دریا» آمده است و ظاهراً با واژۀ بابلی تیامتو به معنای دریا و تیهوم عبری همریشه است (علی، همانجا). منسوبان به این منطقه تهامی خوانده میشوند (ابنمنظور، همانجا)؛ و از آنجا که مکه زادگاه پیامبر اسلام (ص) در تهامه واقع بود، به ایشان تهامی نیز میگفتند (ابن خلکان، 3/ 381؛ ابن عبدالمنعم، 141-142).
جغرافیدانان مسلمان معمولاً تهامه را جزو اقلیم دوم (همدانی، 47؛ ابن رسته، 96)، و یکی از 5 بخش تشکیلدهندۀ جزیرة العرب برمیشمردند (همدانی، 83، 85؛ ابوالفدا، 78)؛ اما ابن خردادبه تهامه را از نواحی اِتیوفیا (یکی از 4 بخش آباد زمین) دانسته است (همانجا).
پیشینۀ تاریخی
یافتههای باستانشناختی دیرینگی اقامت انسان در تهامه را به هزارۀ 7قم میرساند ( الموسوعة، 1/ 744). به نوشتۀ برخی از مورخان دورۀ اسلامی، عمالقه نخستین مردمانی بودند که به سبب خشکسالی در یمن، راهی تهامه شدند و در آنجا اقامت گزیدند (مسعودی، 2/ 161؛ ابن سعید، 1/ 55؛ ابن خلدون، 2/ 30). سپس قبایل مضر، ربیعه، ایاد و انمار ــ که همگی از فرزندان نزار بن معد بن عدنان بودند ــ در آنجا ساکن شدند (همدانی، 83؛ ابوعبید، 1/ 57). به استناد کتیبههای باستانی یمن، تهامه در آن روزگار از عدن تا شام در مسیر کاروانهای بازرگانی قرار داشت و همواره مورد توجه دولتهای کهن یمن، و صحنۀ کشمکش میان آنها بود (حداد، 1/ 46-47؛ ترسیسی، 46-48، 58).
از تاریخ سیاسی نواحی شمالی و میانی تهامه در پیش از اسلام آگاهی چندانی در دست نیست، اما تاریخ نواحی جنوبی این سرزمین در پیوند با تاریخ پادشاهیهای سبا (800-115قم) و حمیر (115قم-525م) بوده است. تهامۀ یمن در روزگار فرمانروایی این خاندانها در زمرۀ قلمرو آنان به شمار میرفت (نک : حداد، 1/ 83 بب ).
از حدود سال 400م و پس از آن لقب «فرمانروای عربهای جبال و تهامه» در سنگنوشتههای به دست آمده در یمن دیده میشود که مؤید چیرگی پادشاهان حمیری بر نواحی گستردهتری از تهامه است (همو، 1/ 118؛ پیوتروفسکی، 72). در 340م حبشیها تهامۀ یمن را به تصرف درآوردند؛ اما دیری نپایید که در 375م توسط حمیریان از آنجا بیرون رانده شدند (حداد، 1/ 115-116).
در سدۀ 6م، پس از شکسته شدن سد مأرب قبیلههای ازد به تهامه کوچ کردند (اصمعی، 85) که نامدارترین آنها قبیلۀ معروف عکّ بود (یعقوبی، 1/ 204-206؛ یاقوت، 2/ 77). در 525 م، حبشیها بار دیگر به یمن حمله کردند و آنجا ــ از جمله تهامه ــ را حدود 50 سال در تصرف داشتند (زکریا، 47؛ حداد، 1/ 124-125)، تا آنکه سیف بن ذی یزن از نسل شاهان حمیری از خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی برای بیرون راندن حبشیان از یمن یاری جست. انوشیروان سپاهی از ایرانیان همراه او به یمن فرستاد و این سپاه موفق به بیرون راندن حبشیان از یمن شد (طبری، 2/ 139-142).
تهامۀ یمن در آغاز حکومت ایرانیان (ابناء) بر یمن، ولایتی مستقل به شمار میرفت (هارون، 375) و تا ظهور اسلام تابع پادشاهان ساسانی بود (پیوتروفسکی، 80) و کارگزاری که از جانب مرزبان منطقۀ بادیه منصوب میشد، مأمور گردآوری خراج آنجا بود (ابن خردادبه، 128).
با توجه به آنکه پادشاهان حمیری از میانههای سدۀ 5م، جز ذونواس حمیری (حک 515-525م) همگی پیرو آیین مسیح بودند، این دین در تهامه رواج داشت (شهاب، 79-81؛ علی، 2/ 585). اما در کنار مسیحیت، بتپرستی نیز در تهامه پیروان بسیار داشت. از مهمترین بتهای قبایل اشعری و عک، بتی به نام سعد (کلبی، 37؛ ابن درید، 56) و بتی مسین به نام المنطبق یا المنطیق بود که معروف است پس از چیرگی مسلمانان بر تهامه و شکستن آن بت، شمشیری درون آن یافت شد که پیامبر(ص) آن را مِخذم نامید و برای خود نگهداشت (ابن حزم، 494؛ ابنحبیب، 318). از دیگر بتهای مردم تهامه، ذوالخلصه در تباله بود. این بت که از سنگ سفید ساخته شده بود، در رمضان 10ق توسط جریر بن عبدالله بجلی ــ که از جانب پیامبر اکرم(ص) مأمور فتح تباله بود ــ شکسته شد (کلبی، 34-36؛ ابن حبیب، 317).
در 6 ق/ 627م اسلام به تهامه راه یافت (سید، 41) و در 7ق گروهی از مردم قبیلههای عک و اشعری به اسلام درآمدند و پیامبر(ص) نیز ابوموسى اشعری را به عنوان عامل خود بر بخشی از تهامه گماشت (ابن سعد، 1/ 348-349، 7/ 434؛ شجاع، 179). در 8 ق پیامبراکرم(ص) خالد بن ولید را روانۀ نواحی جنوبی تهامه کرد تا مردم و قبیلههای ساکن آنجا را به اسلام دعوت کند؛ اما او افراد قبیلۀ بنی جَذیمه را کشت و با این کار خشم رسول اکرم(ص) را برانگیخت. آنگاه حضرت محمد(ص)، علیبن ابیطالب (ع) را روانۀ آن سرزمین کرد تا با پرداخت خونبهای کشتهشدگان و غرامت از آن مردم دلجویی کند (طبری، 3/ 66-68). در 10ق باذان ــ کارگزار ساسانیان در یمن ــ مسلمان شد (همو، 3/ 158) و تهامه مانند دیگر نواحی یمن به قلمرو مسلمانان افزوده شد. سپس پیامبراکرم(ص) باذان را به فرمانروایی سراسر یمن از جمله تهامه گماشت (همو، 3/ 227-228) و علی بن ابی طالب(ع) و تنی چند از صحابه را برای ترویج اسلام به آن سرزمین روانه کرد (زکریا، 49).
پس از رحلت حضرت رسول(ص) برخی از قبایل تهامه بهویژه عکها و گروهی از اشعریها مرتد شدند (طبری، 3/ 320)، اما سپاهیان اسلام به سرداری عبدالله بن ابی امیة بن مغیرۀ مخزومی و طاهر بن ابی هاله آنان را سرکوب کرد (همانجا؛ ابن حجر، 2/ 222؛ ابن اثیر، 3/ 73).
در زمان خلافت ابوبکر، تهامه بخشی از تقسیمات اداری شبهجزیرۀ عربستان به شمار میرفت که شامل تهامۀ حجاز و تهامۀ عسیر تا مخلاف (استان) صعده به مرکزیت مکه بود (مونس، 206). پس از خلفای راشدین تهامه به عنوان بخشی از یمن زیرنظر والیان اموی و سپس والیان عباسی اداره میشد و تا نیمۀ دوم سدۀ 2ق از آرامش نسبی برخوردار بود ( الموسوعة، 1/ 615-618).
به روزگار خلافت هارونالرشید (حک 170-193ق) مردم تهامه برضد محمد بن خالد برمکی کارگزار عباسیان در یمن شوریدند و او را از آنجا بیرون راندند. هارونالرشید برای سرکوب شورشیان نیروهایی را به سرکردگی حماد بربری به تهامه گسیل داشت (ابومخرمه، 2/ 64-65). در 202ق/ 817م، قبیلههای ساکن تهامه بهویژه قبیلههای عک و اشعری از ضعف دستگاه خلافت عباسی که بر سر جانشینی هارونالرشید دچار آشفتگی بود، سود جستند و سر به شورش برداشتند. مأمون در 203ق، به توصیۀ وزیرش فضل بن سهل، یکی از نوادگان زیاد ابن ابیه به نام محمد بن عبدالله بن زیاد را به همراه سپاهی برای سرکوب شورشیان به تهامه فرستاد. محمد بن عبدالله پس از تصرف تهامه در شعبان 204، شهر زبید را به فرمان مأمون بازسازی کرد و یا به روایتی بنیاد نهاد و آنجا را مرکز حکومت خویش قرارداد (عمارۀ یمنی، 42-45) و بدینسان، نخستین حکومت نیمه مستقل در تهامۀ یمن تأسیس شد.
حکام بنی زیاد تا حدود سال 412ق/ 1021م بر تهامه حکومت داشتند، تا آنکه در آن تاریخ، بنی نجاح از بردگان حبشی دستگاه خلافت عباسی جای آنان را در تهامه گرفتند (ابی دیبع، 237). حکومت بنی نجاح در تهامه در 554 ق/ 1159م به دست علی بن مهدی رُعینی حمیری ــ بنیانگذار دولت بنی مهدی ــ بر افتاد (همو، 255).
در 569ق/ 1174م، تورانشـاه ایوبی ــ برادر صلاحالدین ایوبی و از ایوبیان مصر ــ زبید مرکز حکومت بنی مهدی را تصرف کرد و به حیات سیاسی آن خاندان پایان داد (حداد، 2/ 93، 95). تورانشاه در بازگشت به مصر، ابومیمون مبارک بن کامل کنانی را به حکومت تمامه گماشت (همو، 2/ 98). حکومت ایوبیان بر یمن نیز در 626 ق/ 1229م به دست نورالدین عمر بن علی رسولی منقرض شد و تهامه در قلمرو خاندان رسولیان یمن قرار گرفت (همو، 2/ 115-116)؛ تا آنکه در 858ق/ 1454م، بنی طاهر جایگزین رسولیان شدند (ابن قاسم، 2/ 585-586).
در دورۀ ملک مجاهد شمسالدین علی بن طاهر، بنیانگذار دولت بنی طاهر (حک 858-883 ق)، مردم تهامه در سالهای 871ق و 875 ق برضد او شوریدند (همو، 2/ 603-604). ناآرامیهای تهامه در دورۀ ملک ظافر صلاحالدین عامر دوم، آخرین حاکم خاندان بنی طاهری یمن نیز ادامه داشت (همو، 2/ 617، 618، 620)، تا آنکه در زمان او ممالیک چَرکسی مصر بر تهامه دست یافتند. در 923ق/ 1517م دولت ممالیک مصر به دست سلطان سلیم عثمانی برافتاد؛ اما حکام چرکسی تهامه با سلطان عثمانی بیعت کردند و تا 945ق/ 1538م که سلطان سلیمان قانونی به حکومت آنان در یمن پایان داد، بر مسند خود باقی بودند (حداد، 2/ 193).
از تهامه بزرگان بسیاری برخاستهاند که نامورترین آنان عبارتاند از: حصین بن نضله، معروف به کاهن که در روزگار جاهلیت به بزرگ اهل تهامه شهرت داشت (ابن درید، 474؛ ابنعبدربه، 3/ 349). ابوموسى اشعری صحابی معروف و کارگزار پیامبر(ص) در بخشی از تهامه (ابومخرمه، 2/ 117؛ بعکر، 100-102). عیاض بن غنم اشعری از صحابۀ پیامبر(ص) (همو، 164). عبدالرحمان غافقی تهامی (د 114ق) از سرداران اموی و فاتح بخشی از جنوب فرانسۀ امروزی (همو، 203-207؛ جرافی، 88). ابوقرّه موسی بن طارق زبیدی شاگرد مالک بن انس و مؤلف نخستین مسند حدیث در تهامه (ابومخرمه، 2/ 259-260؛ بعکر، 325). عبدالرحمان ابن دیبع زبیدی مورخ و مؤلف قرة العیون باخبار الیمن المیمون و نیز بغیة المستفید باخبار مدینة زبید (همو، 464).
از شاعران نامدار تهامه میتوان از ابوالحسن علی تهامی (مق 416ق/ 1025م) (ابن خلکان، 3/ 378-381) و حسین بن علی قمی، معروف به ابن قم، شاعر دربار صلیحیان یمن (عمارۀ یمنی، 194-202) نام برد.
مآخذ
ابن اثیر، علی، اسدالغابة، به کوشش محمدابراهیم بنا و دیگران، قاهره، دارالشعب؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361ق/ 1942م؛ ابن حجـر عسقلانی، احمـد، الاصابة، قاهـره، 1328ق؛ ابن حـزم، علی، جمهرة انساب العرب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382ق/ 1962م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق/ 1889م؛ ابن خلدون، العبر، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، 1981م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن درید، محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بغداد، 1399ق/ 1979م؛ ابن دیبع، عبدالرحمان، قرة العیون باخبار الیمن المیمون، به کوشش محمد علی اکوع، صنعا، 1409ق/ 1988م؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخـویه، لیدن، 1309ق/ 1891م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن سعید مغربی، علی، نشوة الطرب، به کوشش نصرت عبدالرحمان، عمان، 1982م؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1984م؛ ابن قاسم، یحیى، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهـره، 1388ق/ 1968م؛ ابن مجاور، یـوسف، تاریخ المستبصر، به کـوشش ا. لوفگرن، بیروت، 1407ق/ 1986م؛ ابن منظور، لسان؛ ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ابومخرمه، عبدالله طیب، تاریخ ثغر عدن، به کوشش ا. لوفگرن، لیدن، 1936م؛ اصمعی، عبدالملک، تاریخ العرب قبل الاسلام، به کوشش محمدحسن آل یاسین، بغداد، 1959م؛ الامام المتوکل علیالله اسماعیل بن القاسم، به کوشش سلوى سعد سلیمان غالبی، 1411ق/ 1991م؛ باوزیر، سعید عوض، معالم تاریخ الجزیرة العربیة، عدن، 1385ق/ 1966م؛ بعکر، عبدالرحمان، کواکب یمنیة، بیروت، 1410ق/ 1990م؛ پیوتروفسکی، م.ب.، الیمن قبل الاسلام، ترجمۀ محمد شعیبی، بیروت، 1987م؛ ترسیسی، عدنان، بلاد سبأ و حضارات العرب الاولى، بیروت، 1990م؛ جرافییمنی، عبدالله، المقتطف من تاریخ الیمن، به کوشش زید بن علی وزیر، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ حجری یمانی، محمد، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، به کوشش اسماعیل اکوع، صنعا، 1416ق/ 1996م؛ حداد، محمدیحیى، تاریخ الیمن السیاسی، بیروت، 1407ق/ 1986م؛ حمزه، فؤاد، قلب جزیرة العرب، ریاض، 1388ق/ 1968م؛ زکریا، احمد وصفی، رحلتی الی الیمن، دمشق، 1406ق/ 1986م؛ سید، ایمن فؤاد، تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن، قاهره، 1408ق/ 1988م؛ شجاع، عبدالرحمان عبدالواحد، الیمن فی صدر الاسلام، دمشق، 1408ق/ 1987م؛ شریف، احمدابراهیم، «الحجاز قبیل ظهور الاسلام، الموقع الجغرافی و اهمیته»، الجزیرة العربیة فی عصر الرسول(ص) و الخلفاء الراشدین، به کوشش عبدالقادر محمود عبدالله و سامی صقار، ریاض، 1410ق/ 1989م؛ شهاب، حسن صالح، عدن فرضة الیمن، صنعا، 1410ق/ 1990م؛ طبری، تاریخ؛ عبدالرحمان، نصرت، تعلیقات بر نشوة الطرب (نک : هم ، ابن سعید)؛ عرام بن اصبغ، «اسماء جبال تهامة و سکانها و ما فیها من القرى»، نوادر المخطوطات، المجموعة الخامسه، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، 1374ق/ 1955م؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1968م؛ عمارۀ یمنی، نجمالدین، تاریخ الیمن، به کوشش محمدعلی اکوع، صنعا، 1399ق/ 1979م؛ کحاله، عمررضا، جغرافیة شبه جزیرة العرب، به کوشش احمدعلی، قاهره، 1384ق/ 1964م؛ کلبی، هشام، الاصنام، به کوشش احمد زکی پاشا، قاهره، 1332ق/ 1914م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1966م؛ مقحفـی، ابراهیم احمـد، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، بیروت، 1422ق/ 2002م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ الموسوعة الیمنیة، به کوشش احمد جابر عفیف، صنعا، 1423ق/ 2003م؛ مونس، حسیـن، اطلس تاریخ الاسـلام، قاهـره، 1407ق/ 1987م؛ نقشۀ عمومی خاورمیانه، گیتاشناسی، تهران، 1382ش؛ وهبه، حافظ، جزیرة العرب فی القرن العشرین، قاهره، 1387ق/ 1967م؛ هارون، عبدالسلام، مقدمه بر « اسماء جبال تهامة…» (نک : هم ، عرام)؛ همدانی، حسن، صفة جزیرة العرب، به کوشش محمد اکوع، صنعا، 1403ق/ 1983م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379ق/ 1960م.