تنس
تَنَس، یا تِنِس، تِنِز، شهری کهن در کشور الجزایر. این شهر بندری با 548‘47 تن جمعیت (1385ش/ 2006م)، در کرانۀ دریای مدیترانه، در شمال الجزایر در 200 کیلومتری غرب شهر الجزیره، در استان شلف واقع است («فرهنگ...»؛ ویکیپدیا).
دیرینگی تنس به سدۀ 8 قم بازمیگردد. موقعیت مناسب جغرافیایی این منطقه در دوران باستان، واقع شدن آن در دهانۀ وادی علاله، حفاظی طبیعی در برابر بادهای غربی و شمال غربی برای کشتیهای بازرگانی به وجود آورده بود؛ از اینرو تنس در آن دوران باراندازی مناسب برای کشتیهای بازرگانی فینیقیها ــ که در این سواحل آمدوشد داشتند ــ بهشمار میرفت (نک : جیلالی، 1/ 49؛ EI2). این شهر در آن دوران کارتِن، کارتنس و یا کارتنا نامیده میشد. نامهای گوناگون این شهر حاکی از آن است که دو شهر با این نام وجود داشته است، یکی شهر باستانی و بربرنشین در پیچ وادی علاله، و دیگری بندر تنس که در 30قم رومیها در آن مستقر بودند (همانجاها؛ لئون افریقی، 2/ 35). پس از غلبۀ رومیها بر فینیقیها در جنگهای پونیک (264-146قم)، این شهر به تصرف رومیها درآمد. در سدۀ 5 م پس از افتادن تنس به دست واندالها، این شهر از رونق افتاد، تا اینکه روم شرقی (بیزانس) آنجا را از تصرف واندالها بیرون آورد (EI2؛ اسعدی، 1/ 134).
در دورۀ فتوحات اسلامی در شمال افریقا نامی از این شهر برده نشده است، اما میبایستی این شهر نیز همچون دیگر شهرها و نواحی این منطقه در سدۀ 1ق/ 7م به قلمرو مسلمانان افزوده شده باشد (همانجا). به نوشتۀ ابوعبید بکری در 262ق/ 786م گروهی از دریانوردان اندلسی از البیره و تدمیر به این شهر مهاجرت کردند و در آن مستقر شدند (ص 61). در 298ق/ 911م فاطمیان این شهر را به تصرف درآوردند، اما اندکی بعد به تصرف زیری بن عطیۀ مغراوی، دستنشاندۀ خاندان اموی قرطبه درآمد (EI2).
تنس در سدههای 4 و 5 ق دارای استحکامات، قلعه، مسجد و بازار بوده، و باروی آن دو دروازه داشته است. آب شهر از طریق رودخانۀ شلف تأمین میشده، و کشاورزی و تجارت دریایی نیز در آن رونق داشته است (ابن حوقل، 1/ 77؛ ابوعبید، 59-61). شهر در این دوره تنس الحدیثه خوانده میشد، تا از ویرانههای دورۀ رومی (تنس القدیمه) متمایز شود (همانجا).
تنس در 473ق/ 1080م به تصرف یوسف بن تاشفین مرابطی درآمد (سلاوی، 1/ 32؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، 6/ 186؛ ابن ابیزرع، 143، 168). تنس در آن روزگار به سبب واقع شدن بر سر راههای ارتباطی که شرق الجزایر را به غرب آن، و مسیله را به تلمسان متصل میکرد، رونق فراوان داشت. این شهر در اوایل سدۀ 7ق بخشی از قلمرو مندیل بن عبدالرحمان مغراوی ــ یکی از دستنشاندگان حفصیان ــ بود (EI2).
تنس در دورۀ حکومت بنی زیان (عبدالوادیان) بهویژه یغمراسن بن زیـان (حک 637-681ق) ــ مـؤسس ایـن سلسلـه ــ به سبب وجود عالمان و متکلمان به مرکزی علمی بدل شده بود (همانجا؛ لین پول، 1/ 59-60). در 688ق/ 1289م ابوسعید عثمان اول (حک 681-703ق)، از خاندان بنی زیان، تنس را از بربرهای مغراوه گرفت (ابن خلدون، یحیى، 1/ 208)؛ اما در 752ق/ 1351م در دوران حکومت ابوثابت الزعیم (حک 749-760ق)، این شهر دوباره به تصرف بربرهای مغراوه درآمد (همو، 1/ 244-245). تنس در سدههای 7 و 8 ق هرچند محل منازعۀ میان عبدالوادیان و مرینیان بود، اما یکی از بندرهای فعال در تجارت با اسپانیا بهشمار میآمد (مونس، 2(2)/ 157؛ EI2).
تنس در 870-871 ق/ 1466-1467م به تصرف حفصیان درآمد (همانجاها؛ جیلالی، 2/ 160). در 917ق/ 1511م اسپانیا برخی از شهرها و بندرهای شمال افریقا را به تصرف درآورد (مونس، همانجا؛ اسعدی، 1/ 136). در پی تصرف این بندرها توسط اسپانیاییها، مردم شمال افریقا از اوروج و برادرش خیرالدین خضر رئیس، معروف به بارباروس کمک خواستند. اوروج در 922ق/ 1516م تنس و دیگر بندرهای شمال افریقا را به تصرف درآورد و حاکم تنس که از سوی اسپانیاییها بر این شهر گمارده شده بود، به قتل رسید و شهر به پایگاه ترکها برای حمله به اسپانیاییها بدل گشت. در 939ق/ 1533م پادگان ترکها در این شهر از 25 مرد زیردست یک «قائد» و فرمانداری که از الجزیره فرستاده شده بود، تشکیل میشد (اوزون چارشیلی، II/ 366؛ التر، 78، 85؛ جیلالی، 3/ 42؛ EI2).
پس از کشته شدن اوروج، خیرالدین بارباروس جانشین او گردید و برای تثبیت پایگاه خود، سرزمینهای قلمرو خویش را تحتالحمایۀ سلطان عثمانی، سلیمان قانونی درآورد و خراجگزار عثمانی شد (نک : اوزون چارشیلی، II/ 366-372). این شهر در سدۀ 12ق/ 18م به سبب صدور غلات و انگور به اروپا دارای شهرت بود و در این دوران شهر 4 مسجد داشت (EI2).
تنس تا 1259ق/ 1843م از تحرکات نظامی فرانسه در الجزایر تا اندازهای برکنار ماند و تنها بندری بود که برای صدور پشم، غلات و دیگر کالاها به اروپا فعالیت میکرد و در اختیار امیر عبدالقادر جزایری (عبدالقادربن محییالدین حسینی، 1223-1305ق، از رهبران مقاومت در برابر فرانسویان) بود. به رغم حضور نیروی دریایی فرانسه در آبهای منطقه، آمدوشد و تجارت در این بندر رونق داشت (سامی، 3/ 1674؛ EI2). فرانسویها در اول ربیعالآخر 1259/ اول مۀ 1843 وارد تنس شدند و اردوگاه تنس ویل را در مقابل شهر تنس بنا کردند. عبدالقادر در بلندیهای ریه مستقر گردید، اما سرانجام از آنجا نیز رانده شد (همانجاها).
تنس که در جنگهای کریمه میان روسیه و عثمانی (1853-1856م)، به انبار علوفه و غلات برای سپاهیان عثمانی بدل شده بود، دچار رکود اقتصادی و کمیابی شدیدی شد و جمعیت آن کاهش یافت (EI2).
مآخذ
ابن ابیزرع، علی، الانیس المطرب، رباط، 1972م؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، العبر، بیروت، 1956-1960م؛ ابن خلدون، یحیى، بغیة الرواد فی ذکرالملوک من بنی عبدالواد، به کوشش عبدالحمید حاجیات، الجزیره، 1400ق/ 1980م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المغرب، الجزیره، 1857م؛ اسعدی، مرتضى، جهان اسلام، تهران، 1366ش؛ التر، سامح عزیز، الاتراک العثمانیون فی افریقیا الشمالیه، ترجمۀ محمودعلی عامر، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ جیلالی، عبدالرحمان، تاریخ الجزائر العام، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1308ق؛ سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1376ق/ 1956م؛ لین پول، استنلی و دیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، 1363ش؛ لئون افریقی، حسن بن محمدوزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1983م؛ مونس، حسین، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت، 1412ق؛ نیز: