تفرشی
تَفْرِشی، مصطفی بن حسین، نویسندۀ کتاب نقد الرجال و عالم رجالی سدۀ 10 و 11ق/ 16 و 17م. نسب تفرشی از طریق حسن افطس، به امام زینالعابدین (ع) میرسد (نک : ریحانیزدی، 257-258). در نوشتههای تذکرهنویسان، اطلاعات چندانی دربارۀ زندگانی او در دست نیست؛ جز آنکه خوانساری محتمل دانسته است که وی از عموزادگان فیضالله بن عبدالقاهر حسینی، فقیه و متکلم رجالی باشد (7/ 159، نیز نک : 5/ 352-353).
داماد تفرشی، میرداوود بن اسماعیل هم از علمای شیعه در سدۀ 11ق است (آقابزرگ، طبقات...، 566). افندی نیز در تذکرۀ عنایتالله قُهبایی، یادآوری نکتههایی را در باب مصاحبت وی با تفرشی، به تذکرۀ تفرشی موکول کرده (4/ 303)، و از عهده برنیامده است (قس: 5/ 212).
تفرشی همواره از سوی علمای دورههای بعد برای دقت علمی و دانش فراوان ستایش شده است (برای نمونه، نک : حر عاملی، 2/ 322؛ استرابادی، 510؛ افندی، همانجا؛ کنی، 64؛ خوانساری، 7/ 159؛ تفرشی، حسین، 100).
او از بزرگترین شاگردان ملاعبدالله شوشتری، رجالی مشهور است (نک : تفرشی، مصطفیٰ، 3/ 99؛ حر عاملی، همانجا؛ خوانساری، 7/ 158-159؛ استرابادی، همانجا). برخی معاصران که از ادامۀ تحصیلات وی نزد ملاعبدالله شوشتری تا سر حد «اجتهاد» سخن گفتهاند ( دایرةالمعارف…، 4/ 467)، به نظر میرسد که میان کسب «اجازۀ روایت» با «اجازۀ اجتهاد» خلط کردهاند. در هر حال، در اجازۀ روایتی که شوشتری به تفرشیداده، اگرچه از وی به عنوان فرزند عزیز یاد کرده، و بر تبحر و مهارت او در علوم حدیث تأکید ورزیده (منزوی، 566)، سخنی دالّ بر فقهدانی او به میان نیاورده است. از اینها گذشته، عمدۀ شاگردان شناختهشدۀ ملاعبدالله شوشتری دارای شهرت و تألیفات حدیثی هستند (آقابزرگ، مصفی المقال، 242؛ دوانی، 33، حاشیه). از دیگر کسانی که به تفرشی اجازۀ روایت دادهاند، عبدالعالی بن علی کرکی عاملی است (حر عاملی، همانجا).
همۀ تذکرهنویسان مشهور متأخر، دربارۀ شاگردان تفرشی مطلبی نقل نکردهاند. خوانساری گوید که هیچ مشاهده نکرده است عالمی از علمای حدیث از تفرشی روایت کند (7/ 159). شرفالدین علی شولستانی از تفرشی اجازۀ روایت گرفته، و محمدباقر مجلسی، نقد الرجال تفرشی را به واسطۀ او در اختیار داشته است (مجلسی، 107/ 72).
مامقانی تعجب کرده که چرا تاریخ ولادت و درگذشت تفرشی با همۀ شهرتش ضبط نشده، و به ما نرسیده است (2/ 218). گزارشهای اندکی دربارۀ ایام حیات او در دست است. در 1044ق/ 1634م که ملامراد تفرشی، التعلیقة السجادیة را به پایان برده، تفرشی را با عبارت «ایده الله» دعا کرده که نشان میدهد هنوز در قید حیات بوده است (آقابزرگ، الذریعة، 24/ 274، نیز طبقات، همانجا).
نظر به آنکه تفرشی خود گزارش میکند که عبدالعالی بن علی کرکی (د 993ق/ 1585م) را درک کرده (3/ 64)، کتاب نقد الرجال را نیز در 1015ق/ 1606م به پایان رسانیده (5/ 429)، و هم آنکه در اجازۀ شوشتری به تفرشی در 1020ق/ 1611م، با الفاظی در شأن یک جوان از وی یاد شده است (نک : منزوی، همانجا)، میتوان زندگی او را از حدود سالهای دهۀ 980ق/ 1570م تا حدود سالهای دهۀ 1050ق/ 1640م دانست.
آثـار
تفرشی نقد الرجال را تنها یکی از تألیفات خود برشمرده است (نک : مقدمه…، 1/ 18). به هر روی، گزارشی دال بر وجود کتابی دیگر از او در دست نیست.
در نقد الرجال به صراحت یادآور شده که عمدۀ محاسن کتابش، دستاوردهای شاگردی ملاعبدالله شوشتری است (3/ 99). خوانساری با اعتماد به نقلی از سیدنعمتالله جزایری، شباهت روش نقد الرجال تفرشی را به تألیفی از فیضالله بن عبدالقاهر حسینی تا آن حد دانسته است که محتمل میداند که او هم از دیگر مشایخ تفرشی باشد (5/ 353، 7/ 159).
او در نقد الرجال کوشیده است که با نگرشی انتقادی، اقوال و آراء مختلف را در ترتیبی نیکو و عباراتی جامع و کوتاه گرد آورد (مقدمه، 1/ 11؛ برای آشنایی با نمونههایی از تمجید نقد الرجال، نک : خوانساری، همانجا؛ اردبیلی، 2/ 233). حر عاملی و به تبع او افندی و استرابادی گویند که تفرشی در این کتاب، کمتر به رجال متأخر از شیخ طوسی نظر داشته است (همانجاها). در برابر، خوانساری (همانجا) معتقد است که به نسبت دیگر کتابهای رجالی، تفرشی بیشتر به متأخران پرداخته، و حتیٰ به نظر میرسد که برخلاف دیگر رجالیان، قصدش جامعیت در ذکر علمای بزرگ متأخر بوده است. تفرشی در مقدمهای که بر کتاب خود نوشته است، منابع خود را در نگارش این کتاب ذکر میکند (1/ 35-36). البته منابع او بیش از آنهاست و بسیاری از آنها را در ضمن کتاب آورده است (نک : بحرالعلوم، 1/ 52). بدینطریق، برخی نقلها که از کتب قدما کرده، تنها منبع ما برای دستیابی به آن دیدگاههاست (مقدمه، 1/ 15).
از دیگر مزایای کتاب تفرشی را آن دانستهاند که تا سرحد امکان، اقوال علما را بدون تغییر نقل کرده است (نک : آقابزرگ، الذریعة، 4/ 224). نیز از دیگر مزایای کار او، تعرض به مستندات رجالیان در توثیق و تضعیف، برشماردن مشایخ و شاگردان هر راوی، دقت در اختلاف نسخ و کوشش در ضبط صحیح اسامی است (مقدمه، 1/ 14، نیز برای آشنایی با برخی مزایای دیگر نقد الرجال، نک : 1/ 14-15).
نقد الرجال از همان آغاز نگارش، با استقبال گستردهای در میان علمای حدیث مواجه گشت و حتیٰ برخی از همعصران خود تفرشی در زمان حیاتش بر آن حاشیه زدند (برای نمونه، نک : تعلیقات…، 5/ 428). پس از آن، حاشیه، شرح و تکملههایی بر آن نوشتهاند که نشان از تداول این کتاب در دورههای مختلف دارد. در میان تکملههایی که بر این کتاب نوشته شده است، میتوان به تکملة الرجال عبدالنبی کاظمی، و در میان حاشیهها، به تعلیقۀ محمدتقی مجلسی اشاره کرد (برای آشنایی با حواشی، شروح و تکملههای نقد الرجال، نک : آقابزرگ، همان، 6/ 227-228، مصفیالمقال، 155، 194، 273، 324، 481؛ دوانی، 382).
مآخذ
آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة (قرن 11)، به کوشش علینقی منزوی، قم، 1367ش؛ همو، مصفی المقال، به کوشش احمد منزوی، تهران، 1378ق/ 1959م؛ اردبیلی، محمد، جامع الرواة، قم، 1403ق؛ استرابادی، محمد، منهجالمقال، چ سنگی، 1306ق؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، 1410ق؛ بحرالعلوم، محمدصادق، تعلیقات بر تکملة الرجال عبدالنبی کاظمی، نجف، مطبعة الآداب؛ تعلیقات بر نقد الرجال (نک : هم ، تفرشی، مصطفیٰ)؛ تفرشی، حسین، نخبة المقال، چ سنگی؛ تفرشی، مصطفیٰ، نقدالرجال، قم، 1418ق؛ حر عاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، نجف، 1385ق؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، 1411ق؛ دایرة المعارف تشیع، به کوشش احمد صدر حاجسیدجوادی و دیگران، تهران، 1373ش؛ دوانی، علی، علامۀمجلسی، تهران، 1370ش؛ ریحانیزدی، علیرضا، آینۀ دانشوران، به کوشش ناصر باقری بیدهندی، قم، 1372ش؛ کاظمی، عبدالنبی، تکملة الرجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، مطبعة الآداب؛ کنی، علی، توضیح المقال، چ سنگی، تهران، 1300ق؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1350ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق؛ مقدمه بر نقد الرجال (نک : هم ، تفرشی، مصطفیٰ)؛ منزوی، علینقی، تعلیقات بر طبقات... (نک : هم ، آقابزرگ).