زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه

تجانی

تِجانی، خاندانی بزرگ، از اهل علم و ادب و متصدی امور دیوانی در دولت حفصیان تونس (حک‍ 625-981ق / 1228-1573م). این خاندان به قبیلۀ تِجان در مراکش منسوب است (عبدالوهاب، مقدمه...، 7).
ظاهراً ابوالقاسم تجانی (د ح 555 ق / 1160م) نخستین فرد از این خاندان بوده است که به تونس درآمد و به همراه سپاه موحدون، به فرماندهی عبدالمؤمن بن علی (حک‍ 524- 558ق / 1130-1163م) در فتح تونس حضور یافت (همانجا؛ نیز نک‍ : فروخ، 6 / 376). وی سپس در دیوان رسائل تونس به کار پرداخت. در همان روزگار، فرزندش، محمد به دنیا آمد که بعدها در خدمات دولتی و دیوانی، جانشین پدر شد (عبدالوهاب، همان، 8). محمد در تونس شاهد قیام بنوغانیه، از بازماندگان مرابطون، و تسلط یحیی بن اسحاق بر آن سرزمین بود. در این مدت، بنوغانیه هزینه‌های سنگینی به عنوان جریمه بر دوش او نهادند (همانجا).
در 625ق / 1228م، حفصیان در تونس استقلال یافتند و ابراهیم و احمد، فرزندان محمد به دستگاه دیوانی آنان پیوستند. این دو تن از چهره‌های صاحب‌نام و پرنفوذ در دربار ابوزکریای اول (حک‍ 625-647ق)، مؤسس سلسلۀ حفصیان بودند (همان، 9). گویند ابراهیم (د ح 660ق / 1262م) در حمایت از ابن ابار (ﻫ م) که برای نجات شهر بلنسیه در قصیده‌ای از ابوزکریای اول یاری جسته بود، کتاب موازرة الوافد و مبارزة الناقد فی الانتصار لابن الابار را نوشت که شگفتی و تقدیر فراوان معاصرانش را در پی داشت (همان، 9-10). برخی از چهره‌های علمی و ادبی، از فرزندان و نوادگان این دو برادر اینان‌اند:

1. ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ ابراهیم

(635-713ق / 1238-1313م)،فقیه، ادیب و شاعر چیره‌دست تونسی. وی از ابوعبدالله ابن ابّار قُضاعی اجازۀ روایت دریافت نمود. ابوالحسن نزد مادر شاعر خود کسب دانش کرد (نک‍ ‍: ابن طواح، 162) و المقامات را نزد پدر فرا گرفت. او در محضر درس ابوعلی غسانی، ابن شقر، سوسی رعینی و دیگران نیز حضور یافت. وی همچنین مدایح بسیاری دربارۀ ابن طیر قابسی سروده است (همو، 163). ابوالحسن پس از مرگ استاد خویش، ابن غماز (د 693ق)، به جمع‌آوری اخبار و آثار او در کتاب تسلیة القلب الحزین فی میراثی قاضی قضاة المسلمین پرداخت (نک‍ : ابن عبدالملک، 1(1) / 413؛ محفوظ، 1 / 215). برخی کتاب علامة الکرامة فی کرامة العلامة را اشتباهاً به او منسوب می‌دانند (همو، 1 / 216). عبدری در رحلۀ خود، وی و خانوادۀ عالمش را بسیار ستوده، و خود را همنشین و شاگرد او در ادب خوانده، و اخبار و اشعاری از وی نقل کرده است (نک‍ : ص 257-263). ابوالحسن مدتی ناخواسته در طرابلس اقامت گزید و در 684ق راهی مکه شد و پس از به جای آوردن مناسک حج به تونس بازگشت. ابن طواح (ص 165) تاریخ درگذشت او را 713ق و در حدود 80 سالگی دانسته، اما عبدالوهاب (همان، 13) پس از 708ق / 1308م نوشته است.

2. ابوحفص عمر بن ابراهیم

 برادر ابوالحسن، دبیر دانشمند. عبدری (نک‍ : ص 262) در تونس با وی دیدار کرده است. خواهرش، زینب نیز از ادبای مشهور تونس بود (نک‍ : عبدالوهاب، همان، 13-14). عبدری او را به نام نخوانده، اما دو قطعه از شعرش را به نقل از برادرش، علی آورده است (همانجا).

3. ابوالفضل محمد بن علی بن ابراهیم

(د ح 718ق / 1318م)، ادیب، شاعر و دبیر نامدار عصر حفصیان. وی به روزگار سلطان ابوعصیده (حک‍ 694- 709ق)، ابویحیى زکریا لحیانی (حک‍ 711-717ق) و پسرش، محمد ابوضربه (حک‍ 717- 718ق)، در خدمت دولت حفصیان بود (عبدالوهاب، همان، 15؛ محفوظ، 1 / 217). او در 718ق در جریان نبرد سلطان ابوضربه با ابوبکر حفصی، حاکم مراکش کشته شد (عبدالوهاب، همان، 15-16؛ محفوظ، همانجا). پسرعمویش، عبدالله، مؤلف رحلة، سخت شیفتۀ وی و فصاحت گفتارش بود. قصاید و نامه‌های فراوانی که این دو به یکدیگر نوشته‌اند، در رحلة (نک‍ : ص 88- 89، 221-227، 280-295) موجود است. کتاب الناسم، یا الناسخ دربارۀ دانشمندان زمان (همان، 223) و الحلی التیجانیة و الحلل التجانیة (نک‍ : ابن طواح، 164؛ مقری، 4 / 121) از آثار او ست که اینک در دسترس نیست (نک‍ : عبدالوهاب، همان، 16-17).
وی برادری به نام ابوزکریا یحیى داشته که در رحلۀ عبدالله تجانی (ص 190-191) از او به عنوان فقیهی بزرگ یاد شده، و مؤلف در نامه‌ای به وی، ابراز لطف، اشتیاق و تفاخر نموده است.

4. ابوعبدالله محمد بن احمد بن محمد

(د پس از 710ق / 1310م)، شاعر، ادیب و دبیر دورۀ حفصیان. در منابع کهن و متأخر گاه میان او و شخصیت و آثار فرزندش، عبدالله خلط شده است (مثلاً نک‍ ‍: زرکشی، 63؛ حاجی خلیفه، 1 / 370، 713؛ بغدادی، 2 / 141؛ زرکلی، 5 / 324؛ کراچکوفسکی، 1 / 383 بب‍ ‍(. اما در رحلۀ فرزندش، عبدالله، نام وی محمد آمده است (نک‍ : ص 235، سطر 11، ص 281، سطر 6، ص 296، سطر 1). ابن طواح (ص 165-166)، دانش او را ستوده، و پنداشته که وی راوی ابن ابار (د 658ق) بوده است (نیز نک‍ ‍: مقری، 4 / 120-121). محمد نزد علما و ادیبان مشهوری چون ابن برطله، احمد غماز بلنسی (د 693ق)، قاضی تونس، ابن عمر هواری و دیگران دانش آموخت (عبدالوهاب، مقدمه، 17).
وی در 684ق / 1285م به درخواست امیر بجایه، به آن شهر رفت و از ندیمان الواثق باللـه ابوزکریا یحیى (حک‍ 683- 698ق) شد. سپس به دستور ابویحیى زکریای لحیانی (حک‍ 711-717ق) به تونس بازگشت و مقام ارجمندی در دیوان انشاء برعهده گرفت (همان، 17- 18). آن‌گاه امیر لحیانی در 706ق / 1306م، به قصد حج، تونس را ترک گفت و محمد را در رأس دیوان انشاء نهاد (همان، 18). این امیر نامه‌ای در احوال فرزندش، عبدالله، به خط خود، برای تجانی فرستاد (نک‍ ‍: تجانی، رحلة، 194-196). این امر، درجۀ تقرب او را نسبت به امیر آشکار می‌سازد. عبداللـه، فرزندش، اشعاری را که وی در مناسبتهای گوناگون سروده بود و نیز برخی قصاید و نامه‌های پدر را در رحلة گرد آورده است (نک‍ ‍: ص 117، 129-130، 194-196، 198، 234-235، 294).
مضمون بیشتر قصاید و نامه‌های وی، ابراز اشتیاق به فرزند و امیر لحیانی و ابومحمد ازدی عسیلی و شِکوه از دوری آنان است. مقری تلمسانی (4 / 121، 5 / 182-183) نیز ابیاتی از او را در کسب مجوز روایت از ابن ابار و 2 بیت حکمت‌آمیز آورده است. اسماعیل بن یوسف غرناطی، حاکم اندلس، قلم شیوا و اشعار زیبای او را در کتاب مستودع العلامة ستوده است (عبدالوهاب، همانجا). برخی تحفة العروس و نزهة النفوس و الوفاء ببیان فوائد الشفاء را اشتباهاً به وی منسوب نموده‌اند (مثلاً نک‍ : حاجی خلیفه، 1 / 370؛ بغدادی، 2 / 141-142؛ آربری، V / 62؛ زرکلی، همانجا). از او فرزند دیگری هم به نام ابوالعباس احمد بر جای مانده بود (عبدالوهاب، همان، 19) که در شعر و ادب توانا بوده (نیفر، 1 / 292)، و قصیدۀ بلند و زیبای او خطاب به برادرش، عبدالله در رحلۀ عبدالله تجانی (نک‍ : ص 198-203) آمده است.

5. ابومحمد عبدالله بن محمد بن احمد

(میان سالهای 670-675 ـ پس از 718ق / 1318م)، دبیر، فقیه، شاعر و سفرنامه‌نویس مشهور تونسی در عصر حفصیان (حک‍ 625-981ق). از زندگی وی، به‌رغم شهرت و اعتبار فراوانی که داشته، اطلاعات بسیار اندکی دردست است و در برخی منابع، میان شخصیت و بعضی از آثار او با پدرش خلط شده است. حتى دربارۀ نام او نیز اتفاق نظر وجود ندارد. پژوهشگری که دربارۀ او و خاندانش بیشترین اطلاعات را به دست می‌دهد، حسن حسنی عبدالوهاب، محقق رحلۀ وی است. در جاهای مختلف این اثر، نام او عبدالله و کنیه‌اش ابومحمد ضبط شده است، اما در عنوان کتابش تحفة العروس و نزهة النفوس (به کوشش ابوهاجر، بیروت، 1409ق / 1989م)، وی را ابوعبدالله محمد بن احمد خوانده‌اند که نام پدرش است. حاجی خلیفه (1 / 370) و زرکشی (همانجا) نیز او را چنین خوانده‌اند، با این تفاوت که زرکشی (همانجا)، وی را فرزند ابراهیم می‌داند و حاجی خلیفه (همانجا) او را بجایی گفته که تصحیف است.
عبدالله در تونس متولد و بزرگ شد (نک‍ ‍: نیفر، 1 / 283؛ عبدالوهاب، ورقات...، 3 / 162). وی نزد پدرِ عالم و ادیب خویش دانش آموخت و در مجالس تفسیر، حدیث و علوم ادبی حضور یافت (همانجا). از دیگر استادان او می‌توان به ابوبکر بن عبدالکریم عوفی (د 698ق)، ابوالقاسم کلاعی، علی و عمر تجانی، و ابوعلی عمربن علوان (د 710ق) اشاره کرد (همان، 3 / 163-164).
عبدالله در آغاز سدۀ 8ق / 14م، در زمان سلطان ابوعصیده (حک‍ 694- 709ق / 1295- 1309م) به عضویت دیوان انشاء درآمد و با دبیران مشهوری چون ابن حسینه (د 740ق / 1339م)، عبدالرحمان ابن نزار، ابوعبدالله محمد هواری، محمد بن ابی زالی بلوی، محمد بن یعیش، احمد رصافی و دیگران ارتباط یافت (همان، 3 / 168). سپس ابویحیى لحیانی او را به عنوان دبیر مخصوص خود برگزید. عبدالله تجانی در رحلة (ص 4) می‌نویسد که وی در 706ق / 1306م به همراه امیر لحیانی برای ادای فریضۀ حج از تونس خارج شد و پس از 975 روز در صفر 708ق / 1308م به تونس بازگشت (همان، 393). او در این سفر، همراه سرور خویش از تونس و بخشی از غرب لیبی کنونی دیدن کرد (نک‍ : همان، 362، 376، 393؛ فروخ، 6 / 378). امیر لحیانی در نامۀ خود به پدر عبداللـه در تونس احوال فرزند او را وصف کرده است (تجانی، همان، 194). وی پس از جلوس بر تخت سلطنت در تونس در 711ق / 1311م، عبدالله تجانی را به ریاست دیوان انشاء برگزید (نک‍ : زرکشی، 62-63؛ نیز نک‍ : EI2) و چندی بعد (717ق / 1317م) وظیفۀ مهرداری سلطان نیز به او واگذار شد (زرکشی، 63). عبداللـه ظاهراً به طور مستمر از کتابخانۀ حفصیه سود می‌جسته، و بی‌شک، کتب نفیس و مخطوطات ارزشمندی در اختیار داشته است (عبدالوهاب، مقدمه، 24؛ نیز نک‍ : EI2).
با کناره‌گیری امیر لحیانی از قدرت در 717ق و انتقال سلطنت به فرزندش، محمد ابوضربه، دیگر خبری از عبدالله تجانی و اعضای خاندان او نیست. شاید آنها در پی نبرد دشوار ابوضربه با سلطان ابوبکر حفصی، حاکم قسنطینه کشته شده، و یا به سرزمینهای دور گریخته باشند (عبدالوهاب، همان، 28- 29؛ فروخ، 6 / 377). برخی تاریخ درگذشت او را 721ق / 1321م نوشته‌اند (نک‍ : مخلوف، 206؛ زرکلی، 4 / 125)، اما عبدالوهاب (همان، 29) این ادعا را بی‌اساس خوانده است. عبدالله ظاهراً فرزندی به نام علی داشته است (همان، 10)، اما از احوال او اطلاعی دردست نیست.

آثـار

الف ـ چاپی

1. رحلة، که مهم‌ترین اثر عبدالله تجانی است و به کوشش حسن حسنی عبدالوهاب، همراه با مقدمه‌ای سودمند و فهارس جامع در تونس (1377ق / 1958م) منتشر شده است. این اثر، پیش‌تر به کوشش ویلیام مارسه در تونس (1345ق / 1927م) چاپ شده بود؛ اما با استقبال چندانی مواجه نشد (نک‍ : عبدالوهاب، همان، 44-45).
اسلوب رحلۀ عبدالله تجانی ادیبانه و نثر آن مرسل و به دور از تعقیدات و تکلف و تصنع است. این سفرنامه با ستایش خداوند آغاز شده است (نک‍ : ص 3) و با قصیدۀ اندرزآمیز مؤلف در مدح پیامبر(ص) و توسل جستن به وی پایان می‌یابد (ص 393-395). رادس نخستین اقامتگاه وی پس از خروج از تونس بود. عبدالله آن‌گاه از حامة الجزیرة، مرناق، جزیرۀ شریک، باشو، صلتان، اهریقلیه، سوسه، منستیر، وردانین، جمّ، ساحل، صفاقس، جبنیاته، لبیده، محرس، قابس، جربه، قشتیل، طره، بشری، تاکمرت، توزر، غمراسن، زواوه، زواغه، زنزور، طرابلس، تاجوره، مهدیه و... دیدن کرده، و به معرفی امیران، شاعران، دانشمندان، پارسایان و فقهای آنها پرداخته است. او ویژگیهای
نظامی، وسعت، وجه تسمیه، محصولات کشاورزی، قدمت و دیگر خصوصیات اماکن مزبور را نیز تشریح کرده، و پیوسته جنبه‌های تاریخی را با مسائل جغرافیایی و ادبی درهم آمیخته است. عبدالله تجانی به مؤلفان مختلف و کتابهای معتبری چون المسالک ابوعبید بکری، الانموذج ابن رشیق، انسابِ قریش زبیر ابن ابی‌بکر، خریدة القصر عمادالدین کاتب اصفهانی و... استناد کرده، و نامه‌ها و اشعار دوستان و بعضی از افراد خاندان خویش را به تفصیل آورده است (مثلاً نک‍ : ص 88- 89، 117، 129-130، 140، 147- 148، 164- 168). وی همچنین مکاتباتی با دانشمندان و فقیهان و ادیبان عصر خویش داشته که متن آنها را در اثر خود آورده است (مثلاً نک‍ : ص 140، 148- 149، 169-172، 191، 224- 227، جم‍ ‍).
ابن خلدون (د 808ق / 1406م) از سفرنامۀ وی ستایش بسیار کرده، و در کتاب العبر خود، در فصل ویژۀ شمال افریقا، از آن استفادۀ فراوان برده است (نک‍ : کراچکوفسکی، 1 / 384). روسو، خاورشناس فرانسوی نیز گزیده‌ای از رحله را در 1268- 1269ق / 1852-1853م ترجمه کرده است؛ اما ترجمۀ او بر طبق اصول معینی نبوده، و گاهی به کج فهمی درافتاده است (نک‍ ‍: EI2). آماری نیز گزیده‌های بلندی از آن را به ایتالیایی ترجمه، و منتشر کرد. بل هم بخش کوتاهی از رحله را در کتاب «بنوغانیۀ» خود (چ الجزیره، 1321ق / 1903م) به فرانسوی ترجمه کرد (نک‍ : همانجا).
2. تحفة العروس و نزهة النفوس، کتابی است در 25 باب. این اثر دائرةالمعارف جامعی است در باب آداب معاشرت با زنان، اخلاق و صفات و وصف اعضای ایشان، عفاف، زینت، آیین استفادۀ عطر، حقوق متقابل زن و مرد، تعصب نکوهیده و پسندیده و جز آنها. خاتمۀ آن مشتمل بر داستانهای خنده‌آور و دل‌انگیز دربارۀ زناشویی است و در آن از آیات و احادیث و شرح و تفسیر آنها استفاده شده است (نک‍ : ص 12-15).
عبدالله تجانی به اشعار شاعران بزرگی چون نابغۀ ذبیانی، اعشى، فرزدق، شریف رضی و دیگران نیز استشهاد کرده است. تحفة العروس پیش‌تر در 1301ق / 1883م در قاهره منتشر شده بود؛ سپس در 1409ق / 1989م به کوشش ابوهاجر در بیروت تجدید چاپ شد. در همین سال، محمدابراهیم دسوقی آن را در قاهره چاپ کرد. روسو نیز متن مختصر و بسیار مغلوطی از آن را به فرانسوی برگردانده که در 1264ق / 1848م در الجزایر و پاریس چاپ شده است (عبدالوهاب، ورقات، 3 / 184؛ نیز نک‍ ‍: EI2). عبدالله تجانی در این اثر به شیخ خود، ابن علوان هذلی و درگذشت او در 710ق / 1310م اشاره نموده است(نک‍ : دسوقی، 6). از این‌رو، تاریخ تألیف این اثر فوق را باید پس از آن تاریخ و شاید به گفتۀ بغدادی (2 / 142)، 711ق / 1311م دانست.

ب ـ خطی

 الوفاء ببیان فوائد الشفاء، و آن شرحی بوده است بر الشفاء بتعریف حقوق المصطفى اثر قاضی عیاض در 4 جزء که اکنون دو جزء آن در کتابخانۀ جامع الزیتونه موجود است (فهرس...، 1 / 61-62؛ عبدالوهاب، همان، 3 / 178).

ج ـ یافت نشده

1. اداء اللازم فی شرح مقصورة حازم، که آن را در 699ق / 1300م در شرح الفیۀ حازم قرطاجنی در مدح خلیفه مستنصر بالله بن ابی زکریای اول حفصی تألیف نمود (عبدالوهاب، همان، 3 / 177).
2. الدرر النظیم (تجانی، رحلة، 366)، در ادبیات و شرح حال شاعران و ادیبان حفصی (عبدالوهاب، همان، 3 / 179-180).
3. نفحات النسرین فی مخاطبة ابن شبرین، که حاوی گفت‌وگوها و مکاتبات وی با ادیب اندلسی، ابن شبرین سبتی بوده است (تجانی، همان، 164).
4. تقیید على صحیح مسلم، که آن را در طرابلس در 707ق / 1307م پس از قرائت صحیح مسلم نزد عبدالعزیز سبائی نوشته است (نک‍ : همان، 255؛ عبدالوهاب، مقدمه، 35، ورقات، 3 / 180).
5. تقیید علی المسند الصحیح للبخاری، که در همان سال و همان‌جا تألیف شده بود (تجانی، همان، 256؛ عبدالوهاب، همانجاها).
6. علامة الکرامة فی کرامة العلامة، که ظاهراً در تشریح اهمیت علامت کوچک و بزرگی بوده که با قلم درشت در بالای فرمانها و اوامر سلاطین حفصی و حاکمان مراکش می‌نوشته‌اند (عبدالوهاب، همان، 3 / 182).
7. احکام مغیب الحشفة، و آن چنان که از تحفة العروس تجانی (ص 342) برمی‌آید، از نخستین آثار او در جوانی و مشتمل بر 50 حکم در تصحیح و تکمیل آراء ابن علوان هذلی (د 710ق) بوده است.

شعر تجانی

 از عبدالله اشعاری پراکنده در رحله باقی مانده که در مناسبتهای مختلف و خطاب به فقیهان، علما و ادیبان عصر خویش و غالباً در پاسخ به مکاتبات آنان سروده شده است؛ اما سروده‌های وی، غالباً از مضامین بکر و زیبا و تخیلات شاعرانه تهی است.مخاطبان شعر او در رحله اینان‌اند: ابن‌ نزار سهمی (نک‍ ‍: ص 140)، ابوبکر نفزاوی و ابراز ارادت و اشتیاق نسبت به وی (ص 147- 149، 175-177)، ابوبکر محمد بن شبرین (ص 169-171)، ابومحمد عبدالواحد بن ابی یغمور هنتاتی (ص 171)، ابوابراهیم بن حسینه (ص 171، 192-194، 231-232)، دو پسر عمویش، ابوالحسن علی تجانی (ص 190-191) و ابوالفضل محمد (ص 224-226، 280-281، 285-287)، ابوعبدالله محمد هواری و محمد بلوی (ص 228-230، 297- 299)، ابومحمد عبدالله ازدی (ص 236)، ابوعبدالله محمد بن یعیش (ص 295، 304-305)، احمد رصافی (ص 300)، ابوالقاسم بن محمد بن ملجوم (ص 301)، محمد بن رأس حجله (ص 301-302)، محمد جزری (ص 302-303)، شیخ عبدالعزیز بن عبید (ص 306-307) و مدح پیامبر اکرم(ص) و توسل جستن به وی در قصیده‌ای زیبا و اندرزگونه (ص 393-395) که در آن از آیات قرآنی اقتباس نموده است (مثلاً نک‍ ‍: ص 393، بیتهای 2، 5، ص 394، بیتهای 1، 2، 6، 7) و شاید بتوان آن را زیباترین و بهترین سرودۀ او برشمرد.

مآخذ

ابن طواح، محمد، سبک المقال لفک العقال، به کوشش محمد مسعود جبران، بیروت، 1995م؛ ابن عبدالملک، محمد، الذیل و التکملة للکتابی الموصل والصلة، به کوشش محمد بن شریفه، بیروت، دارالثقافه؛ بغدادی، هدیه؛ تجانی، عبدالله، تحفة العروس و نزهة النفوس، به کوشش ابوهاجر، بیروت، 1409ق / 1989م؛ همو، رحلة، به کوشش حسن حسنی عبدالوهاب، تونس، 1377ق / 1958م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ دسوقی، ابراهیم، مقدمه بر تحفةالعروس تجانی، قاهره، 1409ق / 1988م؛ زرکشی، محمد، تاریخ الدولتین الموحدیة و الحفصیة، به کوشش محمد ماضور، تونس، 1966م؛ زرکلی، اعلام؛ عبدالوهاب، حسن حسنی، مقدمه بر رحلة (نک‍ : هم‍ ، تجانی)؛ همو، ورقات عن الحضارة العربیة بافریقیة، به کوشش محمد عروسی مطوی، تونس، 1392ق / 1972م؛ عبدری، محمد، رحلة، به کوشش محمد فاسی، رباط، 1388ق / 1968م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، دارالعلم للملایین؛ فهرس المخطوطات المصورة، ادب، کویت، 1405ق / 1984م؛ کراچکوفسکی، ا. ی.، تاریخ الادب الجغرافی العربی، ترجمۀ صلاح‌الدین عثمان هاشم، قاهره، 1381ق / 1961م؛ محفوظ، محمد، تراجم المؤلفین التونسیین، بیروت، 1402ق / 1982م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، بیروت، 1350ق / 1935م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر؛ نیفر، محمد، عنوان الاریب، به کوشش علی نیفر، بیروت، 1416ق / 1996م؛ نیز:

Arberry ; EI2.
هادی نظری منظم

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.