زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

تبوک

تَبوک، واپسین غزوۀ پیامبر(ص). در9ق / 630م، بازرگانانی که از شام به سرزمین حجاز وارد می‌شدند، به مسلمانان خبر دادند که هرقل (هراکلیوس)، امپراتور روم شرقی، سپاهی عظیم برای جنگ با مسلمانان و حمله به مدینه گرد آورده، و اعراب نصرانی سرحداتِ شام را نیز با خود همراه کرده، پیش‌قراولان این سپاه تا ناحیۀ بَلقاء (ه‍ م) رسیده، و هرقل خود در حمص فرود آمده است (واقدی، 3 / 990؛ ابن سعد، 2 / 165؛ نیز نک‍ : صالحی، 5 / 626)؛ اما در روایت موجود از موسی بن عُقبه و ابن اسحاق، از این‌گونه اخبار سخنی به میان نیامده، و تنها به قصد آشکار پیامبر(ص) برای نبرد با رومیان اشاره شده است (نک‍ : موسی بن عقبه، 294؛ ابن هشام، 4 / 169-170؛ نیز نک‍ : طبری، 3 / 100-101). البته در 8ق، اگرچه مسلمانان در نبرد مؤته با وجود شمار اندک، در برابر سپاه روم با دلاوری ایستادند، اما سرانجام، فرماندهان خود، زیدبن حارثه و جعفربن ابی‌طالب را از دست دادند (نک‍ : واقدی، 2 / 755 بب‍ ؛ طبری، 3 / 36- 42).
با این‌همه، پیامبر(ص) بی‌درنگ به تدارک سپاه پرداخت و مسلمانان را به جهاد با رومیان برانگیخت (واقدی، 3 / 992؛ نیز نک‍ : ابن هشام، طبری، همانجاها). حتى شماری از اصحاب را برای گردآوری نیرو، به نزد قبایل دیگر نقاط گسیل داشت (واقدی، 3 / 990؛ نیز نک‍ : ابن سعد، همانجا). پیامبر(ص) همچنین مسلمانان را تشویق فرمود تا از اموال خود سپاه را تجهیز کنند (واقدی، 3 / 991-992؛ نیز نک‍ : ابن سعد، همانجا؛ یعقوبی، 2 / 67). البته پاره‌ای شرایط خاص مانند گرمای سخت و اوضاع نامساعد اقتصادی برخی از اصحاب، بر دشواریها می‌افزود (موسی بن عقبه، ابن هشام، طبری، همانجاها)؛ چندان که سپاه مسلمانان را در این غزوه «جیش العُسرة» خوانده‌اند (بلاذری، انساب...، 1 / 471). افزون بر این، فعالیت گروهی از اهل مدینه که به ایشان منافق گفته می‌شد، در دلسردی مسلمانان تأثیر داشت (واقدی، 3 / 995-996؛ برای مقابلۀ پیامبر(ص) با اقدامات آنان، نک‍ : ابن هشام، 4 / 171).
با این‌همه، سپاه انبوهی که از مسلمانان فراهم آمد (واقدی، نیز بلاذری، همانجاها)، در اوایل رجب 9 / اکتبر 630 به سوی مرزهای روم در شمال شبه‌جزیره به راه افتاد (واقدی، 3 / 1000). البته عبدالله بن اُبَیّ و یارانش در برابر پیامبر(ص) صف‌آرایی کردند و شماری دیگر از منافقان نیز از همراهی آن حضرت تن زدند (همو، 3 / 1003؛ ابن هشام، 4 / 173؛ برای تحلیلی از رفتار منافقان، نک‍ : وات، 190-191). چون پیامبر(ص) و سپاهیان اسلام به تبوک رسیدند، اثری از رومیان دیده نشد (واقدی، 3 / 1019) و مسلمانان پس از چند روز درنگ، به مدینه بازگشتند (همو، 3 / 1015؛ طبری، 2 / 373). 
غزوۀ تبوک دستاوردهایی برای مسلمانان به دنبال داشت: خالدبن ولید به فرمان پیامبر(ص)، اُکَیدربن عبدالملک، فرمانروای مسیحی دومة الجندل را پس از اندکی جنگ و گریز به مدینه آورد و پیامبر(ص) با وی به شرط پرداخت جزیه پیمان صلح بست (موسی بن عقبه، 297- 298؛ واقدی، 3 / 1030-1031؛ نیز نک‍ : وات، 115). همچنین با اهالی اذرح (ه‍ م) و جربا و ایله نیز پیمانهای مشابهی منعقد گردید (بلاذری، فتوح...، 59، 68؛ طبری، 3 / 108- 109). 
بنابر روایات، امام علی بن ابی‌طالب(ع) که در همۀ غزوه‌ها حضور داشت، در این غزوه به فرمان پیامبر(ص) در مدینه جانشین آن حضرت بود (ابن هشام، 4 / 173-174؛ طبری، 3 / 103-104) و این موضوع، موجب گفت‌وگوهایی در میان منافقان گردید، چندان‌که امام(ع) بی‌درنگ سلاح برگرفت و در میانۀ راه به سپاه پیامبر(ص) پیوست؛ اما پیامبر(ص) به آن حضرت سخنی بدین مضمون فرمود که «نمی‌خواهی برای من، همچون هارون برای موسى باشی؟» و امام(ع) به مدینه بازگشت (همانجاها؛ نیز نک‍ : صالحی، 5 / 637- 638). این سخن که بعدها به «حدیث منزلت» شهرت یافت، ازجمله مناقب امام علی(ع) است و یکی از ادلۀ حقانیت خلافت بلافصل آن حضرت پس از پیامبر(ص) شمرده می‌شود (مفید، 1 / 154- 158؛ ابوالصلاح، 143 بب‍ ؛ علامۀ حلی، 220؛ امینی، 3 / 198-202؛ برای طرق حدیثی این روایت، نک‍ : کنتوری، سراسر کتاب). 
این غزوه همچنین چهرۀ منافقان را برای مسلمانان آشکارتر کرد؛ ازجمله توطئۀ شماری از ایشان در راه بازگشت، در سوء قصد نسبت به جان پیامبر(ص) با هوشیاری برخی از اصحاب ناکام ماند (واقدی، 3 / 1042؛ نیز نک‍ : صالحی، 5 / 669-672؛ برای یکی دیگر از تردید افکنیهای منافقان، نک‍ : واقدی، 3 / 1009-1010)، با این‌همه، تحمل پیامبر(ص) و حتى نرم‌خویی آن حضرت با آنان و کسانی که از همراهی ایشان سرپیچی کردند، بسی آموزنده و تأمل‌برانگیز است (نک‍ : موسی بن عقبه، 300؛ ابن سعد، 2 / 168؛ طبری، 3 / 107)؛ چنان‌که، پس از بازگشت، عذر منافقان را پذیرفت (همو، 3 / 111؛ نیز نک‍ : ابن هشام، 4 / 186-187) و حتى 3 تن از مسلمانان که از شرکت در این سفر خودداری کرده بودند، و پیامبر(ص) به مسلمانان فرمان داده بود تا کسی با ایشان سخن نگوید، با نزول آیاتی از سورۀ توبه بخشیده شدند (برای تفصیل، نک‍ : موسی بن عقبه، 301-305؛ ابن هشام، 4 / 187 بب‍ ؛ طبری. همانجا؛ برای آیاتی که در شأن غزوۀ تبوک نازل شد، نک‍ : توبه / 9 / 38 بب‍ ؛ نیز واقدی، 3 / 1060 بب‍‌ ). 

مآخذ

ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن هشام، عبدالملک، سیرةالنبی(ص)، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، المکتبة التجاریه؛ ابوالصلاح حلبی، تقی، تقریب المعارف، به کوشش رضا استادی، قم، 1404ق؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، 1403ق / 1983م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417ق / 1996م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1863م؛ صالحی، محمد، سبل الهدى والرشاد، به کوشش فهیم محمد شلتوت و جودت عبدالرحمان هلال، قاهره، 1404ق / 1983م؛ طبری، تاریخ؛ علامۀ حلی، حسن، انوارالملکوت، به کوشش محمد نجمی زنجانی، قم، 1363ش؛ قرآن مجید؛ کنتوری، حامدحسین، عبقات الانوار، حدیث منزلت، اصفهان، 1366ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413ق؛ موسی بن عقبه، المغازی، به کوشش محمد باقشیش ابومالک، رباط، 1994م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1960م؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.