زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

تایباد

تایْباد، شهرستان و شهری در استان خراسان رضوی. در منابع تاریخی از این شهر با نامهای تایاباذ (سمعانی، 3 / 11؛ ابن عساکر، 1 / 146)، طایباذ (جنید، 119)، تائب‌آباد (جامی، 498) و تایاد (اعتمادالسلطنه، 1 / 539) یاد شده است. رضاقلی هدایت نام این شهر را تایباد یاد کرده، و اصل آن را تایب‌آباد دانسته است (نک‍ : ص 255). 
دربارۀ وجه تسمیۀ تایباد نظرات مختلفی ارائه شده است. برخی آن را برگرفته از واژۀ طیبات به معنی جای پاکان، نیکان و مردان نیکو دانسته‌اند (نوبان، 139) و برخی این نام را متشکل از دو بخش «تای» و «باد» می‌دانند و براین باورند چون در این ناحیه بادهایی می‌وزد که مدت وزش آن 12 ساعت در روز است و آن 12 ساعت را «تای» می‌گویند، از این‌رو، به تایباد معروف شده است (فرهنگ جغرافیایی آبادیها...، 15). 
شهرستان تایباد: این شهرستان با وسعتی حدود 084‘5 کمـ‍2 از شمال به شهرستان تربت جام، از خاور به کشور افغانستان، از جنوب و جنوب باختری به شهرستان خواف و از باختر به شهرستان تربت حیدریه محدود است (جعفری، 279؛ جغرافیا...، 1 / 623-624؛ اطلس...، 108). 
شهرستان تایباد متشکل از 3 بخش مرکزی، میان‌ولایت و باخرز، و 6 دهستان و 3 شهر به نامهای تایباد، باخرز و کاریز، و 195 آبادی دارای سکنه است (نشریه...، 19؛ جعفری، همانجا؛ سرشماری...، پانزده). این شهرستان از دو بخش جلگه‌ای و کوهستانی تشکیل شده است و ارتفاع آن از غرب به شرق به‌تدریج کاسته می‌شود (جغرافیا، همانجا). بلندترین کوههای این شهرستان عبارت‌اند از سرتخت (603‘2 متر)، مرغی آب (026‘2 متر)، گرگاب (975‘1 متر) و سرپی (969‘1 متر) (فرهنگ جغرافیایی کوهها...، 4 / 93، 176، 189). 
مهم‌ترین رودخانۀ این شهرستان هریرود است که بخشی از مرز بین ایران و افغانستان را تشکیل می‌دهد (جغرافیا، همانجا). رودخانۀ فصلی کال مرغاب نیز که در شمال این شهرستان جریان دارد، از کوه رنجه در حدود 40 کیلومتری شمال باختری شهر تایباد سرچشمه می‌گیرد، پس از دریافت شعباتی چند به صورت رودخانه‌ای دائمی درمی‌آید و به هریرود می‌پیوندد (فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا). آب و هوای این شهرستان برّی و نیمه‌خشک است و از نظر بارندگی از نواحی خشک به‌شمار می‌آید (جعفری، همانجا). 
بنابر سرشماری 1375ش، جمعیت شهرستان تایباد 679‘ 127 تن بوده است که از این شمار 78 / 35٪ در نقاط شهری و 22 / 64٪ در نقاط روستایی سکنا داشته‌اند (سرشماری، شانزده). 70٪ اهالی این شهرستان سنی مذهب، و 30٪ آنان شیعه‌اند (فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا). 
فعالیتهای اقتصادی در این شهرستان بر پایۀ کشاورزی استوار است. تره‌بار، گندم، جو، انگور، توت، انار و انجیر مهم‌ترین فرآورده‌های کشاورزی آن است. صنایع دستی از قبیل قالی، قالیچه، گلیم‌بافی و انواع پارچه از دیگر فعالیتهای اقتصادی اهالی این شهرستان است (همانجا؛ جغرافیا، 1 / 624). 

شهر تایباد

 این شهر که مرکز شهرستان تایباد است، در ارتفاع 810 متری از سطح دریا و در °60 و´46 طول جغرافیایی و °33 و ´44 عرض جغرافیایی، در خاور استان خراسان رضوی واقع است (جعفری، همانجا). جمعیت شهر تایباد در سرشماری 1375ش، 479‘38 تن بوده است (سرشماری، چهل و دو). 

پیشینۀ تاریخی

 نام تایباد در هیچ‌یک از منابع تاریخی و جغرافیایی سده‌های نخستین هجری دیده نمی‌شود. نام این شهر نخستین‌بار در منابع سدۀ 6ق به عنوان یکی از روستاهای پوشنگ از توابع هرات آمده است (نک‍ : سمعانی، 3 / 11؛ ابن عساکر، 1 / 146). یاقوت نیز در سدۀ 7ق گفته‌های سمعانی دربارۀ تایباد را تکرار کرده، اما مطلبی به آن نیفزوده است (نک‍ : 1 / 816). این امر نشان از آن دارد که تایباد تاپیش از تهاجم مغولان روستایی کوچک بوده، و اعتبار چندانی نداشته است. این شهر در ناحیۀ تاریخی باخرز (ﻫ م) خراسان واقع بوده است (توکلی مقدم، 1 / 245). 
آغاز رونق تایباد به روزگار حکومت تیموریان بازمی‌گردد. بیشتر بناهای تاریخی موجود در تایباد نیز مربوط به همین روزگار است. امیر تیمور در 772ق / 1370م به هنگام لشکرکشی به خراسان در این شهر با ابوبکر تایبادی از صوفیان سدۀ 8ق، ملاقات کرد و از آنجا متوجه هرات شد و ناحیۀ پوشنگ را تسخیر کرد (اسفزاری، 2 / 36- 38). در زمان سلطنت شاهرخ، پسر و جانشین امیر تیمور، وزیر وی غیاث‌الدین پیراحمد خوافی به احترام ابوبکر تایبادی، مسجدی به نام وی در تایباد ساخت که به مسجد مولانا معروف گشت. این مسجد یکی از بهترین نمونه‌های هنر معماری در دورۀ تیموریان به‌شمار می‌آید (برای مشخصات معماری، نک‍ : مصطفوی، 179 ff.؛ نیز بخش بعدی همین مقاله). وی همچنین مدرسه‌ای به نام غیاثیه در خرگرد از توابع تایباد بنا کرد (مصطفوی، همانجا). 
وجود کاروان‌سرایی مربوط به روزگار شاه‌عباس‌صفوی در تایباد نشان از رونق بیشتر این شهر در دوران صفویه دارد (فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 15). با رونق گرفتن تایباد حصاری به دور این شهر کشیده شد. رکن‌الدوله در سفرنامه‌اش از شهر تایباد به عنوان یک قلعۀ آباد یاد می‌کند و ضمن توصیف این شهر به تولید ابریشم در آنجا اشاره دارد (نک‍ : منشی، 109). 
در 1294ق / 1877م یوسف خان هزاره به حکومت جام و باخرز منصوب شد. این دو ناحیه که تا پیش از آن حالت متروک داشت، در ایام حکومت یوسف خان رو به آبادی نهاد. وی ابتدا خوشکک را مقر حکومتی خود قرار داد، ولی پس از چندی، به تقاضای اهالی تایباد، به علت اغتشاشهای محلی (احتمالاً نزاع شیعه و سنی)، یوسف‌خان تایباد را مرکز حکومت خود قرار داد (بیات، 20). 
پس از درگذشت یوسف خان در1302ق، پسرش اسماعیل‌خان سرهنگ، حکومت جام و باخرز را عهده‌دار شد، اما پس از چندی (احتمالاً در نخستین سالهای جنبش مشروطه) میان او و برادرش محمدرضاخان بر سر ریاست هزاره‌ها رقابت درگرفت و سرانجام، محمدرضاخان که لقب شجاع‌الملک را نیز گرفته بود، در این مقام تثبیت شد. در ایام حکومت او کشت پنبه و صنعت نوغان‌کشی در منطقه رواج یافت و حتى نوعی کارخانۀ پنبه پاک‌کنی در تایباد احداث گردید (همو، 21). 
با اشغال ایران در شهریور 1320 توسط نیروهای متفقین، محمد یوسف‌خان‌ صولت‌السلطنه، فرزند محمد رضاخان‌ شجاع‌ الملک پس از پدر بر جای او نشست. او که در 1311ش در پی سیاست قلع و قمع سران عشایر و طوایف که از جانب رضاشاه دنبال می‌شد، دستگیر، و املاکش در خراسان با املاکی در فارس تعویض شده بود، از ضعف دولت مرکزی و فروپاشی تشکیلات ارتش کشور بهره جسته، دست به شورش زد و بر بخشهایی از خراسان و از آن میان بر تایباد مسلط شد، اما در بهمن همان سال با بازسازی تشکیلات ارتش، نیروهایی به خراسان گسیل، و ایـن شورش سرکـوب شد (همو، 23 بب‍ ؛ ادیب هروی، 318- 319). 
امروزه اهمیت شهر تایباد در این است که بر سر راه هرات واقع شده، و این امر تا حدی باعث رونق تجارت در این شهر گردیده است (نک‍ : اطلس، همانجا). با توسعۀ این شهر در دهه‌های اخیر بنابر مصوبۀ مورخ 26 / 3 / 1359ش وزارت کشور، نام شهرستان باخرز به شهرستان تایباد به مرکزیت شهر تایباد تغییر کرد (بدیعی، 2 / 248؛ نشریه، همانجا). 

مآخذ

ابن عساکر، علی، معجم الشیوخ، به کوشش شاکر فحام، دمشق، 1421ق؛ ادیب هروی، محمدحسن، الحدیقةالرضویة، مشهد، 1326ش؛ اسفزاری، محمد، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1339ش؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، گیتاشناسی، تهران، 1383ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآةالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367ش؛ بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1367ش؛ بیات، کاوه، صولت السلطنۀ هزاره و شورش خراسان، تهران، 1370ش؛ توکلی مقدم، غلامحسین، وجه تسمیۀ شهرهای ایران، تهران، 1375ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی‌پور، تهران، 1336ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، شدالازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1328ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1375ش)، استان خراسان، مرکز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمی، حیدرآباد دکن، 1383ق؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1363ش، ج 55؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379ش؛ منشی، محمدعلی، سفرنامۀ رکن‌الدوله به سرخس، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1356ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1384ش؛ نوبان، مهرالزمان، نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان، تهران، 1374ش؛ هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، تهران، 1338ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: 

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.