تافیلالت
تافیلالِت، ناحیهای آباد در جنوب شرقی مراکش. تافیلالت نامی است بربری و در منابع به صورتهای تافیلات، تافیلِت، تافلالت، تافللت، تافلاله و فلاله نیز آمده است (نک : ابن خلدون، عبدالرحمان، ۶۳ / ۶؛ شحاده، 6 / 63؛ ابن زیدان، ۲۱۷ / ۱؛ مونس، ۲(۳) / ۱۲).
دشت آبرفتی تافیلالت متشکل از مجموعه واحههای حاصلخیز حوضۀ رود زیز، در حاشیۀ صحرا، و رود غریس و نیف، با محدودهای به مساحت حدود ۱۲ هزار هکتار است. عمدهترین محصول این ناحیه خرماست که از نخلستانهای آنجا که دارای حدود ۳۶۰ هزار اصله نخل است، به دست میآید (بن عربی، ۹۸؛ بستانی، 6 / 23؛ قس: EI2؛ «دائرة المعارف...»). بجز این، باغها و کشتزارهایی نیز وجود دارد و در برخی جاها از آب چاه برای آبیاری استفاده میشود (EI2). چرمسازی مهمترین صنعت در تافیلالت است و چرم فیلالی از شهرت فراوانی برخوردار است و در سراسر شمال افریقا خواهان دارد. این چرم از پوست بز که به وسیلۀ پوست درخت گل ابریشم دباغی میشود و رنگ برنزی دارد، به دست میآید (همانجا).
مرکز آن، شهر تاریخی سِجِلماسه در کرانۀ این منطقه قرار داشت. این شهر با شکوه که عیسی بن یزید، از خوارج صُفریه، در ۱۴۰ق / ۷۵۷م بنیان نهاده بود (بن عربی، همانجا؛ ابوالنصر، 74)، در ۷۶۴ق / ۱۳۶۳م تخریب شد؛ پس از چند سده، این شهر به دست مولای اسماعیل (حک 1083- 1139ق / 1672-1727م، نک : ادامۀ مقاله) بازسازی گردید و سرانجام در1233ق / ۱۸۱۸م قبایل آیت عطه آن را ویران کردند (بریتانیکا؛ EI2). در تافیلالت همچنین آثار و ویرانههای روستایی به نام عبار به چشم میخورد (بن عربی، همانجا).
شهر ریصانی (قصر ریصانی، دربارۀ قصر، نک : ادامۀ مقاله)، توسط مولای اسماعیل در شمال سجلماسه و برای مراقبت از کاروانها ساخته شد (بن عربی، ۱۴۵؛ هالم، 91؛ بریتانیکا؛ EI2). این شهر مرکز قدیم تجارت کاروانی میان جنوب مراکش، صحرا و سودان غربی بوده است (همانجا). نزدیک ریصانی، قصبۀ ابوالقاسم نگادی، یکی از قهرمانان مقاومت در تافیلالت، جای دارد (بن عربی، همانجا). بجز اینها، تافیلالت شهرها و روستاهایی چند را در برمیگیرد (نک : همو، ۲۶۵). از دیگر مراکز مهم شهری تافیلالت، الرشیدیه (قبل از استقلال: قصرالسوق) است که مرکز اصلی اداری آن است و در جنوب آن اِرفود، در ساحل راست رود زیز در ۲۱ کیلومتری ریصانی قرار دارد. الرشیدیه و ارفود اکنون با جادهای که از میان کوههای اطلس بزرگ و اطلس میانی میگذرد، به اَزرو و سپس فاس و مکناس میپیوندند (همو، ۵۱، ۲۲۱؛ EI2). در حومۀ تافیلالت، بازار بزرگ بوعام و زاویۀ مولای علیالشریف (د 847ق / 1443م) نیای خاندان شریفهای فیلالی مراکش (نک : دنبالۀ مقاله) قرار دارد (بن عربی، 145؛ EI2).
لئون افریقی (د ح ۹۵۷ق) وصفی مشروح از ناحیۀ تافیلالت که از آن با نام اقلیم سجلماسه یاد کرده، به دست داده است. به گفتۀ وی، اینناحیه به طول ۲۰ میل به موازات رود زیز از شمال به جنوب کشیده شده بود و نزدیک به ۳۰۰ قصر (اقامتگاههای گلی مستحکم، نک : EI2) بزرگ و کوچک و شماری خانه را شامل میشد. مهمترین آنها 3 قصر بود: 1. تَنِجْیوت نزدیک سجلماسه که حدود هزار خانوار در آنجا سکنا داشتند و صنعتگرانی را در خود جای داده بود. 2. تَبُعصامَت که بزرگتر و توسعه یافتهتر از دیگر قصرها بود و شمار بسیاری از بازرگانان بیگانه و صنعتگران و تاجران یهودی در آن سکنا داشتند. شمار سکنۀ این قصر در واقع از مجموع ساکنان دیگر نواحی بیشتر بوده است. 3. قصر بزرگ و پرجمعیت مأمون که در آنجا تجار بسیاری از یهود و مسلمان ساکن بودند. ادارۀ هر یک از این قصرها با امیری خاص بود. مردم دائماً با یکدیگر در ستیزه و کشمکش بودند و شبکههای آبرسانی منشعب از رودخانه را تخریب، و نخلها را قطع، و به یاری عربها یکدیگر را غارت میکردند. در این قصرها سکۀ پست طلا و نقره ضرب میشد و بخشی از درآمد منطقه، از جمله جزیۀ بسته شده بر یهود و سود حاصل از ضرب سکه به امیرها، و بخشی دیگر مانند مالیات کالا به امرای عرب تعلق داشت (لئون افریقی، 1 / 125-126).
بیشتر مردم تافیلالت در فقر به سر میبردند و به کارهای پست اشتغال داشتند و قوت غالب آنها خرما و اندکی گندم بود، اما برخی از اشراف ثروتمند آنجا که با سرزمین سودان تجارت داشتند، در ازای کالاهایی که بدانجا صادر میکردند، طلا و برده وارد میکردند. در تابستانهای گرم و سوزان و غبارآلود تافیلالت که بیشتر رودخانهها خشک میشوند، جز آب شور چاهها، آبی برای آشامیدن یافت نمیشد. مردم هنگامی که با هم متحد بودند، باروهایی برای دفع حملات عربها میساختند، اما به گاه اختلاف و نزاع این باروها را خراب میکردند و هر گروهی برای دفاع از خود از عربها یاری میجست (همو، 1 / 126- 127).
سجلماسه، مرکز ناحیه، شهری بود بسیار آبادان و متمدن، با خانههایی زیبا و ساکنانی که از راه تجارت با سرزمین سودان ثروتمند شده بودند. آنجا مساجدی زیبا و مدارسی با آبگیرهایی چند داشت که به وسیلۀ چرخابها و جویبارهایی منشعب از رود زیز آب میگرفتند (همو، 1 / ۱۲۷).
ناحیۀ تافیلالت که ظاهراً تا سدۀ 8ق به سجلماسه معروف بود (عبدالحمید، ۴۲۱ / ۲)، جزو نخستین فتوحات مسلمانان در شمال افریقاست. گفته میشود که موسی بن نُصیر فاتح مغرب، ضمن فتوح خود پس از ۸۳ق / 702م درعه و صحرای تافیلالت را گشود (ابن خلدون، یحیى، ۱۶۵). بعدها در زمان مرابطون، مجموعۀ واحههای تافیلالت، به مرکزیت سجلماسه، مرکزی متمدن، مهم و دارای تشکیلات اداری شد (مونس، ۲(۳) / ۱۷۰). هنگامی که یعقوب المنصور، خلیفۀ موحدی (حک ۵۹۵-۵۸۰ق / 1184- 1199م) برخی از قبایل هلالیه را در اواخر سدۀ ۶ق از افریقیه به صحرای مغرب اقصا (مراکش) منتقل کرد، عربهای ذوی حسّان از قبیلۀ مَعقل با شماری کمتر از ۲۰۰ تن همراه هلالیان به مغرب آمدند و در منطقۀ میان ملویه تا تافیلالت مستقر شدند (سلاوی، 2 / 178؛ احمد، ۱۴۷).
پس از ۶۴۰ق / ۱۲۴۲م والی موحدی در منطقۀ تافیلالت شورید، اما به دست مخالفانش تسلیم خلیفه، و کشته شد (برنسویک، ۶۳ / ۱). سپس تافیلالت به استیلای مرینیان درآمد. چون سلطان ابوالحسن علی مرینی به حکومت مغرب اقصا رسید (732- 749ق / 1332- 1348م)، برادرش ابوعلی در تافیلالت مستقر شد. ابوالحسن بعدها بر ابوعلی چیره شد و پس از آن تلمسان را نیز از آل زیّان گرفت (ابن خلدون، عبدالرحمان، 6 / 63). در زمان مرینیان خاندانهایی از قبیلۀ معقل، قصرهایی را در بیابان میان تافیلالت و تیکورارین ساختند و در آنجا سکنا گزیدند (همو، ۸۷ / ۶).
تافیلالت خاستگاه سلسلۀ علوی یا شریفهای فیلالی است که از سدۀ ۸ق در این ناحیه مستقر شدند. آنان با ضعف دولت سعدیان (شریفهای حسنی) نفوذ خود را در جنوب مغرب و وادی سوس نیز گسترش دادند (یحیى، ۶۶-۶۵ / ۳).
به دنبال پیروزی شریفها در نبردی که در ۹۲۲ق / ۱۵۱۶م میان ابوالعباس احمد اعرج وَطاسی و آنان در بیرون مراکش درگرفت، احمد به فاس بازگشت و شریفها بر تافیلالت چیره شدند. هنگامی که روابط میان احمد و برادرش محمدالشیخ تیره، و احمد مغلوب شد، پسرش زیدان به تافیلالت گریخت و بر آنجا دست یافت و آن را از سوی عموی خود محمدالشیخ پرتغالی (حک 875- 931ق / 1470-1525م) اقطاع گرفت (سلاوی، ۱۲-۱۰ / ۵). در ۱۰۴۱ق / ۱۶۳۱م شریف مولای محمد حکومت جدیدی را در مراکش (مغرب) بنیان نهاد (یحیى، ۶۶ / ۳).
مولای محمد در ۱۰۴۸ق مدافعان پادگان دلاء را از تافیلالت بیرون راند و از آنجا به گسترش سلطه و نفوذ خود پرداخت (ژولین، 224). سپس مولای رشید (حک 1075-1082ق / 1664-1671م) حکومت را از دست برادرش مولای محمد خارج کرد و با تصرف فاس در ۱۰۷۶ق در واقع مؤسس خاندان علویان مغرب به شمار آمد (یحیى، همانجا). او در تافیلالت پایگاه و پناهگاهی امن تدارک دید (ژولین، 225).
تافیلالت گاهگاهی صحنۀ شورش برضد حکومت بود. در زمان مولای اسماعیل، برادرش، حرّان در تافیلالت قیام کرد و اسماعیل تنها پس از گذشت ۱۲ سال از این قیام، و مرگ حران، توانست امنیت را در ۱۰۹۸ق / ۱۶۸۷م برقرار سازد. وی در تافیلالت پیش تاخت و قبایل عرب را به وجده منتقل و سرکوب کرد (همو، 230-231). در ۱۱۹۸ق / ۱۷۸۴م سلطان سیدی محمد بن عبدالله به تافیلالت رفت و آنجا را به تصرف درآورد و چون عمویش، حسن بن اسماعیل، بربرهای آیت عطه و آیت یفلمان را پیرامون خود گرد آورده بود، سیدی محمد بربرها را از قصرهایشان بیرون راند و شوکت حسن را درهم شکست (سلاوی، ۵۲-۵۱ / ۸).
پس از به حکومت رسیدن خاندان شریفان فیلالی، هزاران تن از آنان در تافیلالت باقی ماندند، یا برای اقامت بدانجا بازگشتند. خلیفۀ سلطان مراکش به طور سنتی نمایندۀ سلطۀ دولت (مخزِن) در میان آنان و در وادی زیز بود (EI2). این شریفها از توجه و کمک دولت برخوردار بودند و سلطان سیدی محمد برای شریفهای تافیلالت، بجز بخششهای متفرقه، راتبۀ سالانهای معادل ۱۰۰ هزار دینار مقرر کرده بود (سلاوی، ۷۰ / ۸).
پس از آنکه مراکش در ۱۳۳۰ق / ۱۹۱۲م به تحتالحمایگی فرانسه درآمد، هیئتی فرانسوی وارد تیغمَرت شد، اما قبایل بربر آیت عطه به رهبری شریف سملالی و ابوالقاسم نگادی بیدرنگ با حضور این هیئت مخالفت کردند (EI2؛ بن عربی، ۹۸). مردم تافیلالت در 1334ق / ۱۹۱۶م برضد پیمان تحتالحمایگی و اشغالگران فرانسوی قیام کردند. سملالی از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۹م به جهاد با فرانسویان برخاست و در تافیلالت و آیت عطه ضرباتی سنگین بر فرانسویان وارد کرد. جانشین وی نیز تا ۱۹۳۵م به این جهاد ادامه داد (خطاب، 270-۲69).
تافیلالت از لحاظ اقتصادی و تجاری دارای موقعیتی ممتاز، و سجلماسه بزرگترین مرکز تجاری دروازههای صحرا بود (مونس، ۲(۳) / ۱۲). تافیلالت از یک سو با فاس در شمال، و از سوی دیگر با سرزمین سودان مبادله داشت و ارتباط تجاری میان آنها را برقرار میکرد (لوتورنو، ۱۲۲ / ۱) و راهی قدیمی و مهم که مهاجران و لشکریان فاتح از آن میگذشتهاند، شهرهای فاس و مکناس(مکناسه) را در شمال، به تافیلالت در جنوب متصل میکرد (عبدالحمید، 2 / 409). تجارت با تافیلالت بهرغم مسافت طولانی و دشواریهای راهی که از کوههای اطلس میانی و سپس اطلس بزرگ با ارتفاعی بیش از دو هزار متر و از سرزمین قبایل جنگجو میگذشت، همواره از نوعی رونق برخوردار بوده است. در طول صد سال گذشته کالاهایی همچون چای، ادویه، موم، کتاب، کفش، پارچههای پنبهای و ابریشمی، شکر و لوازم زین اسب را از فاس به تافیلالت میبردند و از سوی دیگر، کالاهایی مانند خرما، رنگ دباغی (تاکّاوت)، پوستهای دباغی شده، برده و محصولات سودانی مانند عنبر، پر شترمرغ، خردۀ طلا و صمغ از تافیلالت به فاس صادر میشد. بخشی از خرمای بسیار مرغوب تافیلالت به فاس، و از آنجا به انگلستان صادر میشد. موادی را نیز که از فاس به تافیلالت میبردند، بیشتر میان قبایلی که تا ناحیۀ درعه و حتى سودان گسترده بودند، پخش میشد؛ در نتیجه فاس و تافیلالت بیشتر دو مرکز مبادلۀ تجاری بودند که از یکسو با اروپا و از سوی دیگر با سرزمین سیاهان مرتبط بودند. این تجارت که به وسیلۀ کاروانهای تجاری انجام میشد، به قدری اهمیت داشت که گسترش راههای دریایی نیز نتوانست آن را کاملاً از میان بردارد (لوتورنو، ۶۱۱-۶۱۰ / ۱).
تافیلالت یکی از مراکز مهم علمی و نشر فرهنگ اسلامی در مغرب بود که علمای دیگر جاها، مانند تکرور، برای تحصیل بدانجا میرفتند. این ناحیه در دورۀ دوم سلسلۀ شرفای سعدی، به همت خاندان آل طاهر مرکز علمی شکوفایی بود که از آن جمله میتوان به بزرگانی همچون عبدالله بن علی بن طاهر حسنی، مؤلف، مفسر، محدث و از علمای مشهور تافیلالت که بیشتر زندگی علمی خود را در زادگاهش گذراند و پسرش، محمد معروف به مولای ابن علی که نزد وی دانش آموخت (نک : حجی، ۷۰ / ۱، ۲۲۵، ۲۸۷، ۳۲۳)؛ ابوسالم عبدالله بن محمد عیاشی (د ۱۰۹۰ق / 1679م)، مؤلف رحلة، از قبیلۀ آیت عیاش، نزدیک تافیلالت، و احمد بن عبدالعزیز هلالی سجلماسی (د ۱۱۷۵ق / 1761م) عالم و مؤلف رحلة که در تافیلالت سکنا گزید (نک : لوی پرووانسال، ۱۸۵، ۲۲۵)، اشاره نمود.
مآخذ
ابن خلدون، عبدالرحمان، العبر، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، ۱۹۸۱م؛ ابن خلدون، یحیى، بغیة الرواد، به کوشش عبدالحمید حاجیات، الجزایر، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م؛ ابن زیدان، عبدالرحمان، اتحاف اعلام الناس، رباط، 1348ق / 1929م؛ احمد، مصطفى ابوزید، اثر القبائل العربیة فی الحیاة المغربیة، مغرب، ۱۹۸۲م؛ برنسویک، روبر، تاریخ افریقیة فی العهد الحفصی، ترجمۀ حمادی ساحلی، بیروت، ۱۹۸۸م؛ بستانی، بطرس، دائرة المعارف، بیروت، دارالمعرفه؛ بنعربی، صدیق، المغرب، بیروت، 1404ق / 1984م؛ حجی، محمد، جولات تاریخیة، بیروت، ۱۹۹۵م؛ خطاب، محمود شیت، قادة فتح المغرب العربی، بیروت، ۱۳۹۳ق / ۱۹۷۳م؛ سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1954-1956م؛ شحاده، خلیل، تعلیقات بر العبر (نک : هم ، ابن خلدون، عبدالرحمان)؛ عبدالحمید، سعد زغلول، تاریخ المغرب العربی، اسکندریه، ۱۹۷۹م؛ لوتورنو، روژه، فاس قبل الحمایة، ترجمۀ محمدحجی و محمد اخضر، بیروت، 1406ق / ۱۹۸۶م؛ لوی پرووانسال، مؤرخو الشرفاء، ترجمۀ عبدالقادر خلادی، رباط، 1977م؛ لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمدحجی و محمداخضر، بیروت، ۱۹۸۳م؛ مونس، حسین، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت، ۱۴۱۲ق؛ یحیى، جلال، المغرب الکبیر، بیروت، ۱۹۸۱م؛ نیز:
Abun-Nasr, J. M., A History of the Maghrib, Cambridge, 1971; Britannica; The Columbia Encyclopedia, 2001; EI2; Halm, H., Das Reich des Mahdi, München, 1991; Julien, Ch.A., Histoire de l'Afrique du Nord, Paris, 1964.
محمدرضا ناجی