تادلا
تادْلا، یا تادله، منطقهای وسیع در نواحی مرکزی مراکش. این منطقه مشتمل بر دشتـی مثلثی شکلِ وسیع و اراضی کوهپایهای و کوهستانی است. منطقۀ تادلا با میانگین 500 متر بلندی از سطح دریا، در شرق از سرچشمۀ رودهای امالربیع و مولویه آغاز میشود و در بلندیهای اطلس میانی (فزاز) در مسیر فوقانی رودخانۀ امالربیع تا محل تلاقی آن با رودخانۀ عبید (وادی العبید) ادامه مییابد. از این نقطه دشتهای تادلا در هر دو بخش این دو رودخانه تا معادن فسفات در شمال پیش میرود و از سوی غرب تا شهرهای سراغنه و شاویه گسترش مییابد و از جنوب، دامنههایرشتهکوههای اطلس بزرگ(دِرِن)را دربرمیگیرد (لئون افریقی، 1 / 176؛ بنعربی،91-92؛ EI2).
بجز زمینهای کوهپایهای که آب و هوایی مدیترانهای دارد، دیگر نواحی تادلا نیمهخشک و خشک است و میانگین سالانۀ بارندگی در آن به 350 میلیمتر میرسد (همانجا). رود امالربیع به درازای 580کمـ ، زمینهای دشت تادلا را مشروب میسازد؛ افزون بر آن، رودخانۀ عبید که درگذشته حد فاصل ناحیۀ آب و هوایی هسکوره و تادلا به شمار میرفت، از دیگر رودخانههای این دشت است که در مسیر خود سرانجام به امالربیع میپیوندد (زبیب، 4 / 58؛ لئون افریقی، 1 / 163، 2 / 246).
دشت تادلا به سبب برخورداری از شرایط آب و هوایی مناسب و خاک حاصلخیز، از نواحی پر رونق کشاورزی و دامداری است. در منابع تاریخی نیز از عمران و آبادانی آن یاد شده است. مرغزارهای پهناوری که در جای جای این دشت گسترده است، امکان پرورشانواع دام را در آنجا فراهم میسازد؛ چندانکه پشم این ناحیه شهرت جهانی دارد. عمدهترین کانونهای کشاورزی دشت تادلا در کرانههای رودخانۀ امالربیع گسترده است. بیشههای انبوه و باغهای سرسبزی که در آنها انواع میوهها به بار مینشیند، بر زیبایی این دشت افزوده است. مرغوبیت محصول پنبۀ تادلا از دیرباز شهرت داشته، و به دیگر نقاط مغرب صادر میشده است (ادریسی، 75؛ لئون افریقی، 1 / 72؛ بنعربی، همانجا).
نخستین ساکنان تادلا بربرها بودند که به همراه کشاورزان زناته، در دشتها، و نیز چوپانان هسکوره ـ صنهاجه، در نواحی کوهستانی به سر میبردند (ادریسی، همانجا؛ EI2 ). عمدهترین آبادی و مرکز این منطقه، شهر کهن تادلا بود که به نوشتۀ ابنعبدالمنعم در سدۀ 9ق آثار بسیاری از قرون گذشته در آنجا پابرجا بوده است (ص 127). این شهر از اهمیت نظامی نیز برخوردار بوده (حجی، 2 / 737)، و دژهای استوارش (حرکات، 184)، همواره مورد توجه حکمرانان مغربی یا شورشیان محلی بوده است. گذرگاههای ارتباطی تادلا که شمال و جنوب مغرب را به یکدیگر متصل میساخت، و نیز وجود منابع طبیعی سرشار و خاک حاصلخیز، بر اهمیت این شهر میافزود، و همین امتیازات به مرور زمان موجب پدید آمدن فرهنگ و تمدنی درخشان در تادلا شد و از همان آغاز فتح اسلامی اعتبار یافت (حجی، 2 / 737- 738).
نخستین تماس تادلا با مسلمانان هنگامی بود که عقبة بن نافع (د 63ق) در بازگشت از سوس از تادلا گذر کرد (زبیب، 2 / 29؛ EI2). در 172ق / 788م ادریس بن عبـدالله (د 177ق) به یاری بربرهای فاس و مکناس، تادلا را به تصرف خویش درآورد. با تأسیس امیر نشین ادریسی در منطقه، اسلام نیز در آنجا گسترش یافت. تا پیش از این زمان بیشتر مردمان تادلا مسیحی یا یهودی بودند. گذرگاههای ارتباطی که شهرهای عمدۀ مغرب همچون فاس و تلمسان را به یکدیگر متصل میساخت (ادریسی، 76، 81)، سبب شده بود که این شهر از تجارتی پررونق برخوردار گردد، چنانکه بازرگانان فاس آنجا را محل مناسبی برای عرضۀ کالاهای خود همچون پوشاک، زین و لگام اسب، چاقو و شمشیر یافتند و از آنجا اسب، پوست و محصولات دیگر میخریدند (لوتورنو، 1 / 608-609).
هنگامیکهمحمدبن ادریس (حک 213-221ق) ازامرایآلادریس (ه م)، قلمرو خود را میان برادرانش تقسیم کرد، احمد بر تادلا و مکناس امارت یافت (نک: ابنابی زرع، الانیس...، 20، 51؛ ابونصر، 79؛ لوتورنو، 1 / 60). از لحاظ عمران و آبادی و اهمیت در میان شهرهای ناحیۀ تادلا، تنها شهر دای واقع در کوهپایهها قابل مقایسه با شهر تادلا بود (EI2). به گزارش ابوعبید بکری، دای قلعهْ شهری بود با تجارت پررونق که بازرگانانی از فاس، بصره، سجلماسه و دیگر شهرها، برای داد و ستد بدانجا آمد و شد داشتند (2 / 844). افزون بر موقعیت ممتاز بازرگانی، این شهر دارای منابع غنی معدنی به ویژه معادن مس بود (ادریسی، 74)؛ شاید به سبب همین مزیتها بود که دای شهر اصلی و مهم قلمرو آل ادریس به شمار میرفت (EI2).
در سدۀ 4ق بنییفرن (نک: ه د، یفرن، بنی) از شاهزادگان بربر زناته که بر شاله وسلا حکومت داشتند، به یاری متحدان خود ایالت تادلا را به تصرف خود درآوردند (ابن خلدون، 7(1) / 44) و تا 449ق / 1057م که مرابطون بر تادلا چیره شدند، در دست آنها بود (ابنابی زرع، همان، 129، 142؛ ابنخلدون، 7(1) / 95؛ سلاوی، 2 / 14-15). ظاهراً این کشمکشها آسیبهای فراوانی بر شهر دای وارد ساخت ، زیرا به هنگام استیلای مرابطون در سدۀ 5ق، این شهر با تعمیرات و مرمتهای بسیار به صورت شهر نوبنیادی درآمد و از آن پس تا حدود 170 سال مرکز ناحیۀ تادلا بود (حجی، 1 / 278، 2 / 736-737؛ EI2). با حاکمیت مرابطون بر تادلا مذهب مالکی نیز در آن ناحیه رواج یافت (زبیب، 2 / 235). دوران حکومت مرابطون بر تادلا در526ق / 1132م با چیرگی موحدون بر آن پایان یافت (ابن ابی دینار، 114؛ ابن اثیر، 10 / 578)، اما شهر دای در درگیریهای میان آنان ویران شد (EI2).
در دورۀ موحدون شهر تادلا صحنۀ جنگ و گریز و کشمکشهای میان حکمرانان محلی و قبایل بومی بود که از آن میان، میتوان به شورشابوالربیع سلیمانو ادریسبنبطان صنهاجی اشاره کرد (نک : مراکشی، 276-277؛ ابن خلدون، 6(3) / 510؛ بیذق، 75-76، 103، 125). احتمالاً ریشۀ این درگیریها، مخالفت مردم تادلا با برخی از گرایشها و باورهای موحدون از قبیل اعتقاد به مهدویت بوده است؛ به هر حال، بر اثر این ناآرامیها تادلا آسیبهای بسیار دید (نک : حجی، 2 / 737؛ EI2).
در سدۀ 7ق / 13م بنیمرین (نک : ه د، مرین، بنی) پس از به قدرت رسیدن درمغرب آهنگ تصرف تادلا کردند؛ اماکوششهای آنان بینتیجه ماند، زیرا سپاهیان موحدی به یاری قبایل عرب منطقه، آنان را منهزم ساختند؛ به همین سبب، در 666ق / 1268م یعقوب بن عبدالحق مرینـی(حک 656-685ق) برای سرکوب هم ـ پیمانان عرب موحدون به تادلا تاخت و آسیبهای بسیاری بر این شهر وارد ساخت. تادلا که بر اثر شورشها و ناآرامیهای دورۀ موحدون آبادانی خود را از دست داده بود، بر اثر این درگیریها یکسره ویران شد (نک : ابن ابیزرع، الذخیرة...، 116؛ ابن خلدون، 7(2) / 326، 374-375، 7(3) / 643، 674؛ ابن قطان، 35؛ سلاوی، 4 / 32، 53-54؛ EI2). بنیمرین به تدریج سیطرۀ خود را بر سراسر ناحیۀ شرقی، غربی و شمالی مغرب تا ام الربیع و ناحیۀ تادلا گسترش دادند (ژولین، 2 / 215)، تا آنکه در 943ق / 1536م به دست سعدیون سرنگون شدند و از آن پس فرمانروایان سعدی بر تادلا حکومت یافتند (602 / VII،EI1).
در 992ق / 1584م، زیدان، از شاهزادگان سعدی از سوی پدرش احمد منصورذهبی نایب الحکومۀ ایالت تادلا شد. به فرمان وی شهری در کرانۀ رودخانۀ ام الربیع بنا شد که به قصبۀ زیدانیه موسوم گشت. این قصبه پس از درگذشت احمد منصور، در جنگهایی که میان پسران او روی داد، ویران شد (EI2).
دیری نپایید که علویان بر ایالت تادلا چیره شدند. در دورۀ فرمانروایی آنان، این ناحیه در آرامش نسبی به سر میبرد و حکمرانان علوی شورشهای محلی را که گاه با تحریک شیوخ دلاییه روی میداد، سرکوب میکردند (ژولین، 2 / 293-294) و برای برقراری نظم و قانون و عمران منطقه میکوشیدند (نک : ابنزیدان، 2 / 119-121؛ سلاوی، 9 / 164، 168).
مولای اسماعیل از سلاطین علوی مغرب دستور داد تا در سراسر مغرب قصبههای استواری بنا کنند؛ یکی از این قصبهها، در 1099ق بر فراز صخرهای عظیم مشرف بر رودخانۀ ام الربیع ساخته شد تا سپاهیان فرزندش، احمد ذهبی در آنجا استقرار یابند؛ از این رو، همۀ امکانات و تجهیزات مورد نیاز را در آنجا تدارک دید. احمد ذهبی که از جانب پدرش به فرمانروایی ایالت تادلا منصوب شده بود، در عمران و آبادانی آنجا کوشید و قصبۀ دیگری در محدودۀ قصبۀ مولای اسماعیل بنا کرد و در نزدیکی آن نیز قصری برای خود برپا داشت؛ این دو قصبه بر روی هم، قصبۀ تادلا خوانده میشد. افزون بر اینها، در دورۀ فرمانروایی علـویان، پل مشهور تادلا بـه درازای150 متر بر روی رود امالربیع ساخته شد (بن عربی، 91-92؛ EI2 ).
تادلا در طول تاریخ خود به سبب تماس با مراکز مهم فکری، شاهد فعالیتهای فرهنگی و گرایشهای صوفیگری بسیار بود؛ از اینرو، زاویههای متعددی در سراسر این ایالت بر پا شد که نفوذ فراوانی بر جریانات منطقه داشتند و زمینۀ رشد فکری، معنوی، دینی و فرهنگی مردمان تادلا را فراهم ساختند. از این میان، میتوان زاویههای دلاء، بوجعد، تَمَجّوت و اَحَنصال را نام برد. بیشتر علما و صوفیان این منطقه نام قومی تادلی دارند، در حالی که برخی از آنها مطابق با زاویه یا قبیله یا منطقهای که به آن تعلق داشتند، شناخته میشدند (نک : حجی، 1 / 316، 2 / 736، 738؛ زبیب 3 / 387؛ EI2).
در اوایل سدۀ 20م، فرانسویها درصدد سیطره بر مغرب و از جمله تادلا برآمدند، اما حکمرانان محلی از هیچ کوششی برای رهایی سرزمین خود از سلطۀ فرانسویان دریغ نورزیدند و افزون بر آن، مقاومتهای مردمی نیز در منطقه توانست تا حدودی پیشروی نیروهای فرانسوی را سد کند. با این همه، سرانجام فرانسویان توانستند در فاصلۀ سالهای 1913 تا 1914م تادلا را به همراه دیگر مناطق مغرب به تصرف خود درآورند (ابونصر، 357 356-؛ بنعربی، 92).
بنابر نخستین تقسیمات کشوری مراکش که پس از استقلال آن کشور، در 28 آذر 1334ش / 19 دسامبر 1955م به تصویب رسید، ایالت بنی ملال یکی از ایالتهای سیزدهگانۀ مراکش تعیین شد که در برگیرندۀ بیشتر اراضی تادلا اعم از دشتها و کوهستـانها بود. در 1353ش / 1974م ، این ایالت به دو ایالت بنیملال و ازیلال تقسیم شد. محدودۀ جدید ایالت بنیملال، شامل دشتهای تادلا بود و ایالت ازیلال نواحی کوهستانی تادلا را دربرمیگرفت (EI2). اما پس از چندی بر اساس تغییراتی که در تقسیمات کشوری مراکش صورت گرفت، ایالتی به نام تادلا ـ ازیـلال بـه وسعت 125، 17 کمـ 2 شکل گرفت کـه شامـل بخشهای عمدهای از ایالت تاریخی تادلا بود. جمعیت این ایالت در1384ش / 2005م، 277‘ 462 ‘1 تن برآورد شده است و قصبۀ تادلا با 344‘41 تن جمعیت یکی از شهرهای تابع این ایالت است («فرهنگ...»).
مآخذ
ابن ابی دینـار، محمد، المؤنس، بهکـوشش محمد شمام، تونس، 1387ق؛ ابن ابی زرع، علی، الانیس المطرب، رباط، 1972م؛ همو، الذخیرةالسنیة، رباط، 1972م؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابنخلدون، العبر؛ ابن زیدان، عبدالرحمان، اتحاف اعلام الناس، رباط، 1349ق / 1931م؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1975م؛ ابن قطان، حسن، نظم الجمان، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، 1990م؛ ابوعبیدبکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وانلون و ا. فره، تونس، 1992م؛ ادریسی، محمد، صفة المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس، لیدن، 1965م؛ بن عربی، صدیق، کتاب المغرب، بیروت، 1404ق / 1984م؛ بیذق، ابوبکر، اخبار المهدی بن تومرت، به کوشش عبدالحمید حاجیات، الجزایر، 1986م؛ حجی، محمد، جولات تاریخیة، بیروت، 1995م؛ حرکات، ابراهیم، النظام السیاسی و الحربی فی عهد المرابطین، دارالبیضاء، منشورات مکتبة الوحدة العربیه؛ زبیب، نجیب، الموسوعة العامة لتاریخ المغرب و الاندلس، به کوشش احمد ابن سوده، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ژولین، ش. ا.، تاریخ افریقیا الشمالیة، ترجمۀ محمد مزالی و بشیربن سلامه، تونس، 1983م؛سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1954م؛ لوتورنو، روژه، فاس قبل الحمایة، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1406ق / 1986م؛ لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1983م؛ مراکشی، عبدالواحد، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، 1368ق / 1949م؛ نیز: