تاجالعروس
تاجُ الْعَروس، فرهنگ عربی به عربی سدۀ 12ق / 18م اثر زبیدی (د 1205ق / 1791م). تاج العروس من جواهر القاموس خود شرحی است بر القاموس فیروزآبادی.
فرهنگنویسی در زبان عربی، تا قبل از خلیل بن احمد، به مجموعـههـایی منحصر بـود کـه بیشتر در یک موضوع واحـد ــ شایدبرایاستفادۀشخصی ــ گرد میآمد و هیچگاه ترتیبیخاص در آنها مراعات نمیشد. از اینرو، العین خلیل را در ابتدای سدۀ 2ق / 8م، میتوان آغازی در امر فرهنگنویسی دانست (برای اطلاع از نخستین فرهنگها، نك : هیوود، 81؛ GAS, VIII / 7-20).
در سدۀ 4ق، با ظهور جمهرةاللغة ابندرید، دیوان الادب فارابی، البارع قالی، تهذیب اللغة ازهری، المحیط ابنعباد، الصحاح جوهری و المجمل قزوینی و کتابهای دیگری از این قبیل، فن فرهنگنویسی پویا و بالنده شد، تا سرانجام در مجموعۀ بزرگ لسان العرب تألیف ابنمنظور (630-711ق / 1232-1311م) و سپس در القاموس فیروزآبادی (د 817ق / 1414م) به درجۀ کمال نزدیک شد. چنین بهنظر میآید که پس از القاموس، لغتشناسان دیگر چیز تازهای برای عرضه نداشتند و برای بازنگری، تکمیل و یا اصلاح مجموعههای پیشین به تدوین مجموعههای بزرگ دیگری دست زدند؛ اما دیگر هیچگاه تحول تازهای از نظر روششناسی در این زمینه پدید نیامد، چه، لغتنامههای جدید، یا تقلیدی صرف از فرهنگهای پیشین بود، یا به شرح و نقدنویسی بر فرهنگهای دیگر محدود میشد. نمونۀ بارز این کوششها تاجالعروس است که میتوان آن را در شمار آخرین معجمهای مفصل و طولانی به حساب آورد.
فیروزآبادی نخستین کسی بود که به سبب گستردگی کار، نام قاموس (دریای بزرگ) را بر کتاب خویش نهاد (نك : قاموس، 1 / 99). چه، وی ــ علاوه بر توضیح مصطلحات پزشکی، ذکر اسامی خاص، استفاده از نشانههای اختصاری، ضبط دقیق واژگان و تفاوت گذاشتن میان حرف علۀ واوی و یایـی ــ خود نیز حدود 20 هزار واژه به کتابهای لغوی پیشینیان چون المحیط ابنعباد، العباب صغانی، المحکم ابنسیده و البحر المحیط و النهر الماد اندلسی و الصحاح جوهری افزود (همانجا؛ شلاش، 133؛ هیوود، 90). با وجود این، کتابش عاری از پیچیدگی و ابهام نبود. چه، در اینگونه کتابها، از آنجا که کلمات هیچگاه در بستر تاریخی قرار نگرفتهاند، نمیتوان به ارزش کلمه از نظر بار تاریخی ادبی و عاطفی پیبرد و بدینسان، معانی حقیقی و مجازی بازشناخته نمیشوند. از دیگر معایب قاموس میتوان به عدم تمییز میان کلمۀ فصیح و غیرفصیح، درهم بودن شکلهای گوناگون کلمه، عدم بیان معانی متضاد کلمه و توضیحات زائد و خارج از چارچوب علم فرهنگشناسی دربارۀ بسیاری از کلمات، اشاره کرد.
زبیدی در مقدمۀ پرتکلف و مسجع خود که بیشتر الفاظ غریب را در آن به کار برده، با برشمردن 10 هدف، به علل تألیف کتابش اشاره کرده است که از جمله میتوان به نواقص کار فیروزآبادی و گستردگی زبان عربی اشاره کرد ( تاج...، 1 / 12-47؛ شلاش، 396-410؛ برای ویژگیهای تاج نسبت به معجمهای قبل از خود، نك : قاسم، 75؛ شلاش، 427- 428). تاجالعروس در واقع چون دیگر کتابهای لغت آن زمان، نه تنها لغتنامه، بلکه در نوع خود موسوعهای از علوم مختلف چون علماللغه، بلدان، اعلام، تاریخ، انساب، حیوانات، گیاهان، پزشکی و دیگر علوم آن روزگار است.
زبیدی 29ساله بود (1174ق) که بهاین کار دست یازید و 14 سال در پای آن زحمت کشید (همو، 112، 437). در این کار، وی حدود 500 منبع را پیش روی داشت (نك : تاج، 1 / 5-9؛ درویش، 107؛ هیوود، 89؛ قس: لین، مقدمه، 18-19، که تنها بیش از 100 منبع دانسته است). شلاش تنها به استناد منابع ذکر شده در متن تاج، سعی کرده است این کتابها را استخراج و بر اساس موضوع، تقسیمبندی کند که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: حدود 26 کتاب لغت، 15 معجمخاص، 27 کتاب دربارۀ اسماء و صفات، 16 کتاب دربارۀ مثلثات، اضداد، نوادر، فروق و ...، 6 کتاب معرب و دخیل، 23 کتاب در علم نحو، 18 کتاب در علم صرف و 24 کتاب در باب پژوهشهای لغوی (ص 271- 388).
زبیدی علاوه بر زبان مادریاش، به زبانهای فارسی و ترکی نیز آگاهی داشت (همو، 76). به همین سبب، در بسیاری از جایها به ریشهیابی لغات معرب پرداخته است (مثلاً نك : تاج، ذیل واژههای فرنجمشک، سدیر، فرهادجرد، نرد، اصبهان و شیرین؛ نیز نك : شلاش، 76-81، 140، 231، 234). از جمله منابع وی در این زمینه میتوان به المعرب جوالیقی، شفاءالغلیل خفاجی، برهان قاطع و دیوان سنایی اشاره کرد ( تاج، 1 / 6، 9؛ شلاش، 78-79).
اگرچه زبیدی اساس کار خود را حدود 20 نسخه از قاموس قرار داده بود (شلاش، 238-240)، اما لین (مقدمه،19-20 ) را اعتقاد بر این است که سهچهارم یا نهدهم تاج برگرفته از لسانالعرب است (نیز نك : هیوود، همانجا). با این همه، زبیدی حدود 40 هزار ریشۀ کلمه بر لسان افزوده است (شلاش، 424؛ هیوود، 81، که تاج را شامل 120 هزار ریشۀ کلمه دانسته است). زبیدی هنگام استفاده از نسخههای متعدد کتابهای دیگر، با حفظ امانت، به نسخه بدلها نیز اشاره دارد (شلاش، 244-247).
یادآوری این نکته لازم است که زبیدی کتابی به نام التکملة و الصلة و الذیل لمافات صاحب القاموس من اللغة داشته است. اگر چه وی در مقدمۀ تاج بدان اشاره کرده است (1 / 41)، اما گویا آن زمان، آن را به انتها نرسانده بود و به موازات تألیف تاج، التکملة را هم در دست تألیف داشته است (در اینباره، نك : حجوی، 106- 109؛ شلاش، 140-145).
گفتهاند: وی را زمان مرگ بیش از 25 هزار کتاب بوده که از بیشتر آنها، در شرح قاموس بهره برده است (همو، 71-76).
زبیدی در تنظیم واژهها همچون فیروزآبادی، روش پایانی ـ الفبایی را که همان «روش قافیهای» یا «روش باب و فصل» بود، برگزید. در این روش با توجه به حرف پایانی کلمه، آن را بر اساس ترتیب الفبایی در باب مخصوص آن حرف جای میدهند. سپس با رعایت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلی که درون این باب قرار دارد، مینهند. به عبارت دیگر، الگوی اصلی برای یافتن ریشۀ سه حرفی «فعل» به این ترتیب است: اول، ل؛ دوم، ف؛ سوم، ع. بنابر آنچه گذشت، کتاب 28 باب، و هر باب 28 فصل به شمارۀ حروف الفبا خواهد داشت. البته در برخی از بابها، شمارۀ فصول به 28 نمیرسد، مانند باب حاء، سین، شین و ظاء (نك : تاج، ذیل همین حروف؛ نیز: شلاش، 421-423).
وی گاه به تاریخ پایانگیری حرفی که در دست تألیف داشته، اشاره کرده است (نك : فراج، «ک»؛ شلاش، 184-186) و در پایان کتاب نیز تصریح میکند این کار در رجب 1188 به انتها رسیده است (فراج، «دی»؛ شلاش، 186). بنا بر آنچه زبیدی خود بدان اشاره کرده است، بعد از اتمام تاج العروس این کتاب از استقبال بسیاری برخوردار شد. مثلاً بزرگانی چون سلطان دارفور، پادشاه مغرب و روم یک نسخه از کتابش را درخواست کردند (صدیق حسنخان، 3 / 30؛ شرقاوی اقبال، 236؛ شلاش، 113، 194) و علمای غزه، دمشق، حلب، آذربایجان، تونس، دیار بکر و ...خواستار اجازۀ روایت شدند (همو، 114، 118)؛ همچنین، در وصف آن اشعاری چند سروده شده است (نك : جبرتی، 4 / 144-145؛ شلاش، 191).
پژوهشگران معاصر نیز گاه به تاجالعروس عنایت داشتهاند. از جمله عطاردی خبوشانی، نام همۀ کسانی را که زبیدی به آنها استناد کرده، در دو جلد به نام الرجال فی تاج العروس گرد آورده است (چ حیدرآباد دکن، 1401ق / 1981م). همچنین شوقی معری در پایاننامۀ دکتری خود، همۀ مسائل مربوط به دستور زبان کتاب را به نام معجم مسائل النحو و الصرف فی تاج العروس استخراج کرده است (بیروت، 1996م). هاشم طه شلاش نیز در تز دکتری خود به نام الزبیدی فی کتابه تاج العروس، بعد از پرداختن به زندگینامۀ مؤلف، سعی کرده است به تفصیل چگونگی کار زبیدی را در تاج العروس بررسی کند (بغداد، 1401ق / 1981م).
تاج العروس نخستین بار در 1286-1287ق به طور ناقص در 5 مجلد به چاپ رسید، سپس در 1307ق در 10 مجلد به طور کامل چاپ شد، اما این چاپ نیز کاستیهای فراوانی داشت، تا آنکه چاپخانۀ دارالفکر در بیروت (بدون ذکر سال چاپ) به سرپرستی جواد علی این کتاب را به شکلی مقبول به چاپ رساند. لین آن را به انگلیسی ترجمه کرده، و مد القاموس (بیروت، 1980م) نام نهاده است. عاصم افندی نیز این کتاب را به ترکی ترجمه کرده است (نك : لین، مقدمه، 19؛ شلاش، 193).
مآخذ
تاجالعروس، کویت، 1385ق / 1965م؛ جبرتی، عبدالرحمان، عجائب الآثار، به کوشش حسن محمد جوهر و دیگران، قاهره، 1965م؛ حجوی، محمد، «کتاب التکملة و الصلة و الذیل»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1932م، ج 12، شم 1 و 2؛ درویش، عبدالله، المعاجم العربیة، قاهره، 1956م؛ شرقاوی اقبال، احمد، معجم المعاجم، بیروت، 1407ق / 1987م؛ شلاش، هاشم طه، الزبیدی فی کتـابـه تاج العروس، بغداد، 1401ق / 1981م؛ صدیق حسنخان، محمد صدیق، ابجد العلوم، به کوشش عبدالجبار زکار، دمشق، 1989م؛ فراج، عبدالستار احمد، مقدمه بر تاج العروس (هم )؛ قاسم، ریاض زکی، المعجم العربی،بیروت، 1407ق / 1987م؛ قاموس، بیروت، 1412ق / 1991م؛ نیز: