زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه

بیشاپور

بیشاپور، شهر و یكی‌ از 5 كورۀ ایالت‌ فارس‌ در دورۀ ساسانیان‌ و سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی‌. ویرانه‌های‌ این‌ شهر در 24 كیلومتری‌ باختر كازرون‌، بر سر راه‌ فهلیان‌، در كنار رودخانۀ شاپور واقع‌ است‌ (سامی‌، 2 / 142). آب‌ این‌ رود از میان‌ درۀ تنگ‌ چوگان‌ در شمال‌ این‌ محل‌، به‌ طرف‌ بیشاپور روان‌ است‌ و از جنوب‌ باختری‌ِ ویرانه‌های‌ این‌ شهر می‌گذرد. آثار پلی‌ نیز تقریباً روبه‌روی‌ بخش‌ میانی‌ ویرانه‌ها نمودار است‌ (مصطفوی‌، 121-122). 
برخی‌ واژۀ بیشاپور را مخفف «به‌ از اندیو شاپور» یا «وهی‌ انتیوك‌ شاپور» كه‌ در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنای «بهتر از انطاكیه‌، شهر شاپور» است‌، می‌دانند (نک‍ : سرفراز، 36) و برخی‌ دیگر آن‌ را بر گرفته‌ از واژۀ «بیه‌ شاپور» به‌ معنای «سرور شاپور» یا «خدایگان‌ شاپور» دانسته‌اند (نک‍ : «شهرستانها ... »، 345؛ ایرانیكا، IV / 287) و برخی‌ نیز برگرفته‌ از واژۀ پهلوی «وه‌ شاپور ـ به‌ شاپور» به‌ معنی «شاپور نیك‌» یا «شهر زیبای‌ شاپور»، می‌دانند (سامی‌، همانجا؛ گیرشمن‌، I / 14، نیز 139). 
بیشاپور بر سر راهی‌ باستانی‌ كه‌ جادۀ شاهی‌ نامیده‌ می‌شد، واقع‌ بود و این‌ شهر را می‌توان‌ محل‌ ارتباط راههای‌ قدیمی‌ ایران‌ دانست‌. این‌ راه‌ در روزگار ساسانیان‌، شهر گور (فیروزآباد) و بیشاپور را به‌ تیسفون‌ وصل‌ می‌كرد و از بیشاپور نیز راهی‌ به‌ كرانۀ خلیج‌فارس‌ امتداد داشته‌ است‌ (سرفراز، 23؛ كریمی‌، 703). مؤلف ‌ناشناختۀ رسالۀ «شهرستانهای‌ ایران‌» (ص‌ 336) بنیاد این‌ شهر را از شاپور اول‌ ساسانی‌ (سل‍ 240-270 م‌) می‌داند، اما در تاریخ‌ باستانی‌ ایران‌ آن‌ را به‌ تهمورث‌ پیشدادی‌ نسبت‌ داده‌اند كه‌ بنابر برخی‌ روایتها بر اثر حملۀ اسكندر ویران‌ شد و شاپور اول‌ آن‌ را بازسازی‌ كرد (نک‍ : مسعودی‌، 1 / 223؛ حمزه‌، 38-39؛ ابن‌ بلخی‌، 63؛ احمد زركوب‌، 19). اما كاوشهای‌ باستان‌شناختی‌ در ویرانه‌های‌ بیشاپور، نشان‌ می‌دهد كه‌ این‌ شهر بر روی‌ زمین‌ بكر ساخته‌ شده‌ است‌ و داستانهای‌ بعدی‌ كه‌ بنای‌ آن‌ را به‌ زمانهای‌ كهن‌تر نسبت‌ می‌دهند، ساخته‌ و پرداختۀ اذهان‌ است‌ (گیرشمن‌، I / 36). 
بیشاپور از معدود شهرهای‌ باستانی‌ ایران‌ است‌ كه‌ تاریخ‌ بنای‌ مكتوب‌ دارد. این‌ تاریخ‌ بر سنگ‌ نوشته‌ای‌ است‌ كه‌ در مركز بیشاپور یافت‌ شده‌ است‌ و بر اساس‌ آن‌، تاریخ‌ بنای‌ این‌ شهر به‌ اواسط سدۀ 3 م‌ باز می‌گردد (سرفراز، 36). بیشاپور اندكی‌ پس‌ از پیروزی‌ شاپور اول‌ بر والریانوس‌ (260 م‌) یا شاید پیش‌ از آن‌ توسط شاپور ساخته‌ شد. این‌ شهر برخلاف‌ شهرهای‌ دورۀ پارتی‌ دایره‌وار نیست‌، بلكه‌ طرحی‌ چهار ضلعی‌ دارد (گیرشمن‌، 139؛ نیز نک‍ : بخش‌ دوم‌ مقاله‌). برخی‌ این‌ نوآوری‌ در شهرسازی‌ را ناشی‌ از نفوذ هنر رومی‌ می‌دانند. در جنگهای‌ شاپور اول‌ با رومیان‌، 70 هزار اسیر رومی‌ به‌ ایران‌ آورده‌ شد و بسیاری‌ از این‌ اسیران‌ كه‌ در میان‌ آنها، معماران‌، مهندسان‌ و متخصصان‌ فنی‌ هم‌ بودند، در شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ اسكان‌ یافتند و در ساختن‌ پلها، سدها و راهها به‌ خدمت‌ گرفته‌ شدند. همچنین‌ فعالیتهای‌ عظیم‌ معماری‌ در دوران‌ شاپور اول‌، می‌توانسته‌ است‌ توجه‌ هنرمندان‌ و صنعتگران‌ غرب‌ را به‌ سوی‌ ایران‌ برای‌ كار جلب‌ نماید (نک‍ : هرمان‌، 98؛ پرادا، 197)؛ ولی‌ دربارۀ تأثیر رومیان‌ بر هنر ایرانی‌ دورۀ ساسانیان‌ نباید غلو كرد ( ایرانیكا، همانجا). 
بیشاپور شهری‌ شاهانه‌ بود كه‌ بناها و تندیسهای‌ موجود در آن‌ نمایندۀ قدرت‌، شكوه‌ و جلال‌ بنیان‌گذار آن‌، یعنی‌ شاپور اول‌ ساسانی‌ بوده‌ است‌ (گیرشمن‌، I / 21). به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌ شهر برای‌ شاپور اول‌ اهمیت‌ فراوانی‌ داشته‌، تا جایی‌ كه‌ آن‌ را به‌ نام‌ خود خوانده‌ است‌. بنابر متنی‌ مانوی‌، شاپور اول‌ در این‌ شهر درگذشته‌ است‌ و آثار و شواهد به‌ دست‌ آمده‌ نیز نشان‌ می‌دهد كه‌ آرامگاه‌ وی‌ در غاری‌ در نزدیكی‌ بیشاپور است‌ و مجسمه‌ای‌ عظیم‌ از او به‌ بلندی‌ 7 متر كه‌ از سنگی‌ یكپارچه ‌تراشیده ‌شده‌ بود، در آن‌ واقع ‌است‌ (همو، I / 179-181, II / 28-29؛ نیز نک‍ : بخش‌ دوم‌ مقاله‌). 
بیشاپور تا یك‌ سده‌ پس‌ از مرگ‌ شاپور اول‌ (270 م‌)، همچنان‌ اهمیت‌ خود را حفظ كرد. سنگ‌نگاره‌هایی‌ كه‌ از جانشینان‌ وی‌ در صخره‌های‌ پیرامون‌ بیشاپور بر جای‌ مانده‌ است‌، نشان‌ از آن‌ دارد كه‌ این‌ شهر تا اواخر سدۀ 4م‌ همچنان‌ مورد توجه‌ پادشاهان‌ ساسانی‌ بوده‌ است‌؛ ولی‌ از آن‌ پس‌، به‌ نظر می‌رسد كه‌ شاهان‌ ساسانی‌ شهرهای‌ دیگری‌ را بر بیشاپور ترجیح‌ می‌دادند (گیرشمن‌، II / 28-30). 
6 سنگ‌ نگاره‌ از شاپور اول‌ و جانشینان‌ وی‌ در دو سوی‌ رودشاپور، در تنگ‌ چوگان‌ بر جای‌ مانده‌ است‌ (نک‍ : مصطفوی‌، 124- 128؛ واندنبرگ‌، 55-56). اصطخری‌ در سدۀ 4ق‌ از نگهبانانی‌ كه‌ به‌ نوبت‌ از سنگ‌نگاره‌های‌ شاهان‌ ساسانی‌ پاسداری‌ می‌كردند، یاد می‌كند (ص‌ 150). 
پس‌ از ظهور اسلام‌، بیشاپور در 23ق‌ / 644م‌ و به‌ روایتی‌ در 24 ق‌ به‌ صلح‌ گشوده‌ شد، ولی‌ به‌ صورت‌ مركز آشوب‌ و قیام‌ برضد تازه‌واردان‌ باقی‌ ماند، تا اینكه‌ بار دیگر در 26ق‌ به‌ دست‌ ابوموسى اشعری‌ به‌ جنگ‌ گشوده‌ شد (بلاذری‌، 547؛ طبری‌، 4 / 177؛ ابن‌ بلخی‌، 114-116). ضرب‌ سكه‌های‌ معروف‌ به‌ عرب‌ ـ ساسانی‌ در ضرابخانه‌های‌ بیشاپور كه‌ برخی‌ از آنها تاریخ‌ چند دهه‌ پس‌ از فتح‌ را نشان‌ می‌دهند، مؤید آن‌ است‌ كه‌ این‌ شهر اهمیت‌ خود را همچنان‌ حفظ كرده‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : میچل‌ براون‌، 196-197). 
در سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی‌، در تقسیمات‌ رسمی‌ ولایت‌ فارس‌ كه‌ از روزگار ساسانیان‌ برجای‌ مانده‌ بود، بیشاپور یكی‌ از كوره‌های‌ پنج‌گانۀ فارس‌ به‌ شمار می‌رفت‌ (ابن‌ خردادبه‌، 47؛ اصطخری‌، 97؛ ابن‌حوقل‌، 2 / 264). شاپور (بیشاپور) از نظر وسعت‌ كوچك‌ترین‌، و با این‌ همه‌، آبادترین‌ و سبز و خرم‌ترین‌ كورۀ ولایت‌ فارس‌ به‌ شمار می‌آمد (نک‍ : شوارتس‌، 59). مقدسی‌ (ص‌ 432) از این‌ شهر با نام‌ شهرستان‌ یاد كرده‌، و ابن‌ خردادبه‌ (ص‌ 45) مركز كورۀ شاپور را نوبندجان‌ دانسته‌ است‌ كه‌ جای‌ تأمل‌ دارد. شهرهای‌ نوبندجان‌ و كازرون‌ بزرگ‌ترین‌ شهرهای‌ كورۀ شاپور در سدۀ 4ق‌ بوده‌اند (اصطخری‌، 97- 98؛ ابن‌ حوقل‌، همانجا). 
شهر شاپور از اواسط سدۀ 4ق‌ كم‌كم‌ اعتبار و اهمیت‌ گذشتۀ خود را از دست‌ داد و از جمعیت‌ آن‌ كاسته‌ شد و مردم‌ شهر به‌ تدریج‌ به‌ كازرون‌ روی‌ آوردند. بیشاپور در دوران‌ آبادانی‌، در دامنۀ كوهی‌، در میان‌ دو درۀ سرسبز پوشیده‌ از كشتزارهای‌ سرسبز، باغهای‌ میوه‌ و جنگل‌ جای‌ داشته‌، و رودخانه‌ای‌ از كنار آن‌ می‌گذشته‌ است‌ و آب‌ این‌ رودخانه‌ در خندقی‌ كه‌ بر گرد شهر حفر شده‌ بود، می‌افتاد. از جملۀ محصولات‌ این‌ شهر، غله‌، نیشكر، انواع‌ مركبات‌، زیتون‌، انگور و خرما بوده‌ است‌. خانه‌های‌ آن‌ از سنگ‌ و گچ‌ ساخته‌ شده‌ بود و از لحاظ رفاه‌ و آبادانی‌ بر شهر استخر برتری‌ داشت‌ (مقدسی‌، 432-433). 
در كنار بیشاپور دژی‌ به‌ نام «دُنبلا» وجود داشت‌ و در داخل‌ این‌ دژ مسجدی‌ بود كه‌ كف‌ آن‌ را با سنگ‌ سیاه‌ فرش‌ كرده‌ بودند و به‌ روایتی‌ افسانه‌آمیز پیامبر اسلام‌ (ص‌) در آن‌ نماز گزارده‌ بود. در كنار دژ مسجدی‌ نیز بود؛ همچنین‌ از مسجد دیگری‌ به‌ نام‌ مسجد خضر یاد شده‌ است‌ كه‌ دیوارهای‌ آن‌ با سنگ‌ مرمر پوشیده‌ شده‌ بود و گفته‌اند كه‌ در دوران‌ ساسانیان‌ زندان‌ شهر بوده‌ است‌. در بیشاپور بازار كهنه‌ای‌ وجود داشت‌ كه‌ در سدۀ 4 ق‌ / 10 م‌ ویران‌ و متروك‌ بود (نک‍ : همانجا). در همین‌ سده‌ بیشاپور از مراكز عمدۀ زردشتیان‌ فارس‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و در این‌ شهر دو آتشكدۀ بزرگ‌ به‌ نامهای‌ شبرخشین‌ و گنبد كاووس‌ برپا بود كه‌ زردشتیان‌ برای‌ زیارت‌ این‌ دو آتشكده‌ از دیگر نقاط به‌ بیشاپور می‌آمدند ( حدودالعالم‌، 133؛ اصطخری‌، 118). 
در اوایل‌ سدۀ 6ق‌ بیشاپور توسط ابوسعید شبانكاره‌ای‌ ــ حاكم‌ منطقه‌ ــ ویران‌ شد (نک‍ : ابن‌ بلخی‌، 142؛ احمد زركوب‌، 19، 40-41؛ مصطفوی‌، 110)؛ اما پس‌ از چیرگی‌ سلجوقیان‌ بر فارس‌، این‌ شهر بار دیگر رو به‌ آبادانی‌ نهاد (ابن‌ بلخی‌، همانجا)، ولی‌ هرگز اعتبار و اهمیت‌ گذشتۀ خود را بازنیافت‌. 
جغرافی‌نویسان‌ سده‌های‌ 7 و 8 ق‌ دربارۀ این‌ شهر تنها به‌ بازگویی‌ مطالبی‌ از جغرافی‌نویسان‌ سده‌های‌ پیشین‌ اكتفا كرده‌اند (نک‍ : یاقوت‌، 3 / 5؛ حمدالله‌، 125). باستان‌شناسان‌ ایرانی‌ در كاوشهای‌ خود در این‌ شهر، آثار و مصالحی‌ تا دوران‌ مغول‌ یافته‌اند ( ایرانیكا، IV / 289). ظاهراً از این‌ تاریخ‌ به‌ بعد این‌ شهر متروك‌ شده‌، و امروزه‌ تنها ویرانه‌هایی‌ از آن‌ بر جای‌ مانده‌ است‌. 

مآخذ

ابن‌ بلخی‌، فارس‌نامه‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌ و نیكلسن‌، لندن‌، 1921م‌؛ ابن‌ حوقل‌، محمد، صورةالارض‌، به ‌كوشش‌ كرامرس‌، لیدن‌، 1939 م‌؛ ابن‌ خردادبه‌، عبیدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1306 ق‌/ 1889م‌؛ احمد زركوب‌، شیرازنامه‌، به‌ كوشش‌ بهمن‌ كریمی‌، تهران‌، 1310ش‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1894م‌؛ بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ انیس‌ طباع‌ و عمر انیس‌ طباع‌، بیروت‌، 1407ق‌/1987م‌؛ حدود العالم‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1340ش‌؛ حمدالله‌ مستوفی‌، نزهةالقلوب‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌، لیدن‌، 1331 ق‌/1913 م‌؛ حمزۀ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوك‌ الارض‌ و الانبیاء، بیروت‌، 1961م‌؛ سامی‌، علی‌، تمدن‌ ساسانی‌، شیراز، 1344ش‌؛ سرفراز، علی‌اكبر، «بیشاپور»، شهرهای‌ ایران‌، به‌ كوشش‌ محمدیوسف‌ كیانی‌، تهران‌، 1366ش‌، ج‌ 2؛ شوارتس‌، پاول‌، جغرافیای‌ تاریخی‌ فارس‌، ترجمۀ كیكاووس‌ جهانداری‌، تهران‌، 1372ش‌؛ «شهرستانهای‌ ایران‌»، ترجمۀ احمد تفضلی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ كوشش‌ محمد یوسف‌ كیانی‌، تهران‌، 1368ش‌، ج‌ 3؛ طبری‌، تاریخ‌؛ كریمی‌، بهمن‌، «دشت‌ شاپور ـ شهر شاپور ـ غارشاپور»، گوهر، تهران‌، 1356ش‌، س‌ 5، شم‍ 9؛ گیرشمن‌، رمان‌، هنر ایران‌ در دوران‌ پارتی‌ و ساسانی‌، ترجمۀ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌، 1350ش‌؛ مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، به‌ كوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، 1384ق‌/ 1964م‌؛ مصطفوی‌، محمدتقی‌، اقلیم‌ پارس‌، تهران‌، 1343ش‌؛ مقدسی‌، محمد، احسن‌التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛ یاقوت‌، بلدان‌؛ نیز:

Ghirshman, R., Bîchâpour, Paris, 1971; Herrmann, G., The Iranian Revival, Oxford, 1977; Iranica; Mitchell-Brown, H., «Coins», The Arts of Persia, Ahmedabad, 1990; Porada, E., Ancient Iran, London, 1965; Vanden Berghe, L., Archéologie de l’Irān ancien, Leiden, 1959.

علی‌ كرم‌ همدانی‌
 

باستان‌شناسی‌ بیشاپور

بیشاپور شهری‌ سلطنتی‌، و ساختۀ شاپور اول‌ ساسانی‌ (سل‍ 240-270م‌) بوده‌، كه‌ اكنون‌ بقایای‌ آن‌ در حاشیۀ جنوبی‌ رودخانۀ شاپور در نزدیكی‌ كازرون‌ واقع‌ شده‌ است‌. از آثار تاریخی‌ این‌ محوطه‌ ویرانه‌های‌ شهر، نقوش‌ برجستۀ تنگ‌ چوگان‌ و مجسمۀ عظیم‌ شاپور اول‌ در غار شاپور را می‌توان‌ یاد كرد. 
نام‌ محل‌ بر روی‌ مهرهای‌ دورۀ ساسانی‌ (ژینیو، 15-20) و به‌ اختصار نیز بر سكه‌های‌ ساسانی‌ كه‌ در كاوشهای‌ باستان‌شناختی‌ از محل‌ یافت‌ شده‌ است‌، دیده‌ می‌شود (واكر، 185). نام‌ بیشاپور در متون‌ جغرافی‌نویسان‌ دورۀ اسلامی‌ به‌ صورتهای «سابور»، «بشاوور» و «بشاور» نیز آمده‌ است‌ (طبری‌، 1/172؛ مقدسی‌، 432؛ اصطخری‌، 123؛ ابن‌بلخی‌، 142؛ حمدالله‌، 150-152). در دو مدرك‌ متعلق‌ به‌ عصر ساسانی‌ از بیشاپور نام‌ برده‌ شده‌ است‌. نخستین‌ِ آن‌، كتیبه‌ای‌ است‌ كه‌ آپاسای‌، حاكم‌ شهر روی‌ یكی‌ از ستونهای‌ یادبود در خود محل‌ دستور نگاشتن‌ آن‌ را داده‌ است‌ (نک‍ : دنبالۀ مقاله‌). دومین‌ منبع‌ هم‌عصرِ آن‌ متن‌ موسوم‌ به‌ زندگی‌نامۀ مانی‌ است‌ كه‌ امروزه‌ فقط ترجمۀ قبطی‌ آن‌ در دست‌ است‌ و از آخرین‌ بازدید شاپور اول‌ از بیشاپور و درگذشت‌ وی‌ در محل‌ سخن‌ به‌ میان‌ می‌آورد (گیرشمن‌، بیشاپور، I/10). 
پیروزی‌ شاپور اول‌ بر والرین‌، امپراتور روم‌ و اسكان‌ اسیران‌ رومی‌ شامل‌ فن‌آوران‌ و نیروی‌ كار با تجربه‌ و مشاركت‌ آنها در بنای‌ شهر یادمانی‌ بیشاپور موجب‌ گزینش‌ محل‌ شهر در نقطه‌ای‌ شد كه‌ رودخانۀ شاپور پس‌ از عبور از درّه‌ به‌ دشتی‌ حاصل‌خیز می‌رسید و در عین‌ حال‌ بدنه‌های‌ شیب‌دار دره‌ زمینۀ مناسبی‌ برای‌ نمایش‌ نقوش‌ برجستۀ پیروزیهای‌ شاپور اول‌، و تپۀ بلند مشرف‌ به‌ شهر محل‌ مستحكمی‌ برای‌ ایجاد كهن‌دژ شهر بود. تاریخ‌ آغاز برپایی‌ شهر را می‌توان‌ 244 م‌ دانست‌ (همان‌، I/12, 36؛ هرمان‌، 101). 
ویژگیهای‌ این‌ شهر همانند «دورا ـ اروپوس‌» با نقشۀ شطرنجی‌ در كنار فرات‌ و «آی‌ خانم‌» در كنار آمودریاست‌ كه‌ از پیش‌ در شهرسازی‌ ایران‌ زمین‌ استفاده‌ شده‌ بود (گیرشمن‌، همان‌، I/25, 28)، اما در اینجا شاپور اول‌ با وارد كردن‌ عناصر كاخهای‌ هخامنشی‌، مثل‌ نیم‌تنۀ گاو برای‌ نگاهداشتن‌ سقف‌، یا نعل‌ درگاه‌ مصری‌ توجه‌ به‌ گذشته‌ را نمایش‌ داد (همان‌، I/28). كاخها و آتشكده‌ها نیز با مشاركت‌ فن‌آوری‌ پارسی‌ و رومی‌ در چهارچوبی‌ نوین‌ جای‌ گرفتند (همانجا)؛ با اینكه‌ طراحی‌ شهر بیشاپور ته‌رنگ‌ رومی‌ دارد، اما دارای‌ ویژگیهای‌ معماری‌ ایرانی‌ است‌. 
طراحی‌ شهر براساس‌ نقشه‌ای‌ چهارگوشه‌ بوده‌ است‌. جبهه‌های‌ شمالی‌ و غربی‌ به‌ رود شاپور محدود می‌شد و جبهه‌های‌ جنوب‌ شرقی‌ و جنوب‌ غربی‌ حصاری‌ محكم‌ داشت‌ كه‌ خندقی‌ در پشت‌ آن‌ بود. این‌ خندق‌ در سمت‌ جنوب‌ با زاویه‌ای‌ قائمه‌ چرخیده‌ و در سمت‌ شرق‌ به‌ كوهی‌ می‌پیوست‌ كه‌ در قلۀ مرتفع‌ و منفرد آن‌، دژ مستحكم‌ نظامی‌ ساخته‌ شده‌ بود (همان‌، I/29، ایران‌ ... ، 139). شهر دارای‌ 4 دروازه‌ به‌ نامهای‌ هرمز، بهرام‌، مهر و شهر بود كه‌ هركدام‌ در میان‌ یكی‌ از جبهه‌های‌ چهارگانۀ شهر واقع‌ بودند. از این‌ دروازه‌ها خیابانهای‌ اصلی‌ شهر آغاز می‌شد و پس‌ از عبور از بخشهای‌ مختلف‌، در مركز شهر بر هم‌ عمود می‌شدند و شهر را به ‌4 بخش‌ تقسیم ‌می‌كردند (همانجاها؛ مقدسی‌، 433). در محل‌ تقاطع‌ این‌ دو خیابان‌ حاكم‌ بیشاپور در 266م‌ به‌ افتخار شهریار خود بنای‌ یادبودی‌ برپا ساخته‌ بود، شامل‌ 3 پایه‌ ستون‌ كه‌ بر روی‌ دو تای‌ آنها دو ستون‌ یكپارچه‌ برپاست‌، با كتیبه‌ای‌ به‌ پهلوی‌ پارتی‌ و ساسانی‌ بر روی‌ یكی‌ از آنها كه‌ آشكار می‌كند پیكرۀ شاپور اول‌ بر روی‌ پایۀ سوم‌ استوار بوده‌ است‌ (گیرشمن‌، بیشاپور، همانجا، ایران‌، 151). خیابانی‌ كه‌ در طول‌ مسیر خود به‌ رودخانه‌ می‌رسید، با گذر از پلی‌ باشكوه‌ و یادمانی‌ (كه‌ هنوز پایه‌های‌ آن‌ برجاست‌) ادامۀ مسیر می‌داد. محلۀ شاهی‌ به‌ وسعت‌ 400×500 متر در زاویۀ شرقی‌ شهر جای‌ داشت‌، و كاخها به‌ صورت‌ فشرده‌ در مدخل‌ شرقی‌ شهر واقع‌ بودند. شهر دارای‌ محله‌هایی‌ بود با محدوده‌ای‌ مشخص‌، خانه‌ها از پشت‌ به‌ هم‌ متصل‌ بودند و ورودی‌ آنها به‌ خیابان‌ گشوده‌ می‌شد و پیرامون‌ هر خانه‌ را باغی‌ احاطه‌ می‌كرد (همانجا، نیز بیشاپور، I/30-33). 
بیشتر ساختمانهای‌ عصر ساسانی‌ در 5 فصل‌ كاوشهای‌ هیئت‌ فرانسوی‌، میان‌ سالهای‌ 1314 و 1319ش‌، در محلۀ شاهی‌ واقع‌ در سمت‌ شرقی‌ شهر كه‌ با استحكامات‌ محصور می‌شده‌، یافت‌ شده‌ است. مهم‌ترین‌ بخش‌ این‌ كشفیات‌ شامل‌ 4 مجموعۀ ساختمانی‌ می‌شود: 
1. ساختمانی‌ نیمه‌ زیرزمینی‌ كه‌ با تخته‌ سنگهای‌ بزرگ‌ بنا شده‌، و شامل‌ یك‌ تالار مربع‌ شكل‌ است‌ (هر ضلع‌ 14 متر). روی‌ دیوار شمال‌ غربی‌ این‌ بنا كه‌ ارتفاع‌ اولیۀ خود (نزدیك‌ به‌ 14 متر) را حفظ كرده‌ است‌، هنوز آثار سرستونهای‌ سنگی‌ به‌ شكل‌ گاو بالدار به‌ چشم‌ می‌خورد كه‌ تیرهای‌ چوبی‌ سقف‌ را نگاه‌ می‌داشته‌اند (همان‌، I/98). ورود به‌ این‌ بنا از طریق‌ پلكان‌ سنگی‌ با 20 پله‌ كه‌ طاقی‌ سنگی‌ آن‌ را می‌پوشانده‌، میسر می‌شده‌ است‌. این‌ بنا احتمالاً به «آناهیتا»، ایزد آب‌ و باروری‌ اهدا شده‌ است‌ (همو، ایران‌، 149). 
2. بزرگ‌ترین‌ بنای‌ ساسانی‌ كشف‌ شده‌ در این‌ محدوده‌، كاخ‌ چلیپایی‌ شكلی‌ است‌ مركب‌ از یك‌ تالار مركزی‌ (22 متر در هر ضلع‌) و 4 ایوان‌ جانبی‌. گیرشمن‌ معتقد است‌ كه‌ گنبد عظیمی‌ به‌ بلندی‌ 20 متر تالار مركزی‌ مزین‌ به‌ 64 طاقچه‌ را با تزیینات‌ گچ‌بری‌ شدۀ رنگین‌ متأثر از نقوش‌ رومی‌ پوشانده‌ بود كه‌ امروزه‌ از میان‌ رفته‌ است‌ ( بیشاپور،II/11). برخی‌ نیز معتقدند كه‌ فضای‌ مركزی‌ بنا مسقف‌ نبوده‌ است‌ (هرمان‌، 101؛ ایرانیكا، IV/288). در جنوب‌ پرستشگاه‌ و در غرب‌ كاخ‌ چلیپایی‌ شكل‌، حیاط بزرگی‌ (40×20 متر) كه‌ كف‌ آن‌ با موزاییكهای‌ مركب‌ از نقشهای‌ هندسی‌، پرنده‌ و گلها و پیكر زنان‌ و مردان‌ تزیین‌ شده‌ بود، قرار داشت‌ (گیرشمن‌، همان‌، فصل‌ 2). 
3. در مشرق‌ كاخ‌ نیز 3 ایوان‌ بود كه‌ ایوان‌ مركزی‌ (مشهور به‌ موزاییك‌) پهن‌تر و دیوارهای‌ آن‌ با گچ‌بری‌ و كف‌ آن‌ با موزاییك‌ تزیین‌ شده‌ بود. این‌ موزاییكها كه‌ زنان‌ و مردان‌ درباری‌، نوازندگان‌ و رقاصان‌ را نشان‌ می‌داد، یكی‌ از جالب‌ترین‌ و زیباترین‌ بخشهای‌ شهرساسانی‌ بوده‌ است‌ (همان‌، فصل‌ 3). 
4. خارج‌ از این‌ محدوده‌، به‌ فاصلۀ 100 متری‌، بنای‌ تمام‌ سنگی‌ بزرگی‌ یافت‌ شده‌ كه‌ گمان‌ می‌رود كاخی‌ بوده‌ است‌ كه‌ شاپور به‌ امپراتور اسیر رومی‌، والرین‌ اختصاص‌ داده‌ بود (همان‌، I/138). تمامی‌ محلۀ شاهی‌ با استحكاماتی‌ متشكل‌ از باروهای‌ سنگی‌ محصور می‌شده‌ است‌ (همان‌، I/38-39). 
در شمال‌ شهر و در كنارۀ رودخانۀ شاپور در تنگ‌ چوگان‌، 6 نقش‌ برجستۀ ساسانی‌ بر بدنه‌های‌ غربی‌ و شرقی‌ كوه‌ وجود دارد: 
نخستین‌ و كهن‌ترین‌ نقش‌ صحنۀ تاج‌گذاری‌ شاپور اول‌ را نشان‌ می‌دهد كه‌ به‌ سبك‌ نقوش‌ زمان‌ اردشیر است‌. در این‌ صحنه‌ شاپور سوار بر اسب‌ تاج‌ شاهی‌ را از اهوره‌مزدا كه‌ او نیز سوار بر اسب‌ است‌، دریافت‌ می‌كند. زیر پای‌ اسب‌ اهوره‌مزدا، پیكرۀ اهریمن‌، و زیرپای‌ اسب‌ شاپور، پیكر گوردیانوس‌ سوم‌، امپراتور شكست‌ خوردۀ روم‌ كنده‌ شده‌ است‌. نقش‌ زانو زدۀ فیلیپ‌ عرب‌ نیز در میان‌ دو نقش‌ دیگر دیده‌ می‌شود. احتمالاً این‌ نقش‌ در حدود سال‌ 240م‌ كنده‌ شده‌ است‌ (همان‌، I/50-54، شكل‌ 5). 
نقش‌ دوم‌ پیروزی‌ شاپور بر والرین‌ را نشان‌ می‌دهد. در این‌ نقش‌ شاپور دست‌ راست‌ والرین‌ را در دست‌ دارد و فیلیپ‌ عرب‌ در برابر شاه‌ زانو زده‌ است‌ و گوردیانوس‌ سوم‌ زیرپای‌ اسب‌ شاه‌ قرار دارد و درباریان‌ و اسرای‌ رومی‌ نیز در نقش‌ دیده‌ می‌شوند (همان‌، I/55-64، شكل‌ 6). 
نقش‌ سوم‌ كه‌ بر سطح‌ كاو كنده‌ شده‌ است‌، شاه‌ را سوار بر اسب‌ در مركز صحنه‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ دست‌ والرین‌ را گرفته‌، و فیلیپ‌ عرب‌ نیز در برابر او زانو زده‌ است‌ (همان‌، I/65-72، شكل‌ 7). 
نقش‌ چهارم‌ مربوط به‌ زمان‌ بهرام‌ دوم‌ (274-293م‌) است‌ كه‌ پیروزی‌ بر عربها را نشان‌ می‌دهد (همان‌، I/76-79، شكل‌ 9). 
نقش‌ پنجم‌ صحنۀ تاج‌گذاری‌ بهرام‌ اول‌ (271-274م‌) است‌ كه‌ شباهت‌ بسیاری‌ به‌ نقش‌ شاپور اول‌ در نقش‌ رجب‌ دارد (همان‌، I/73-75، شكل‌ 8). 
آخرین‌ نقش‌ تنگ‌ چوگان‌ صحنۀ پیروزی‌ شاپور دوم‌ را، نشسته‌ بر تخت‌ و نیزه‌ و شمشیر در دست‌، نشان‌ می‌دهد كه‌ به‌ تقلید از نقوش‌ شاپور اول‌ در دو ردیف‌ كنده‌ شده‌ است‌. در سمت‌ چپ‌ این‌ صحنه‌، نقش‌ درباریان‌ و افراد ارتش‌، و در سمت‌ راست‌ اسرای‌ زنجیر شده‌ كه‌ به‌ سوی‌ شاه‌ حركت‌ می‌كنند، نشان‌ داده‌ شده‌ است‌ (همان‌، I/79، شكل‌ 10). 
مجسمۀ بزرگ‌ شاپور در غارشاپور به‌ فاصلۀ 4 كیلومتری‌ شمال‌ شرق‌ بیشاپور قرار دارد. این‌ مجسمه‌ با بلندای‌ بیش‌ از 7 متر از استالاكتیتی‌ كه‌ سقف‌ و كف‌ غار را به‌ هم‌ می‌پیوسته‌، تراشیده‌ شده‌ است‌ (همو، ایران‌، 162, 165؛ هرمان‌، 98). 
پس‌ از آمدن‌ مسلمانان‌ تغییرات‌ بزرگی‌ در شهر صورت‌ گرفت‌ كه‌ نتیجۀ آن‌ افزایش‌ جمعیت‌ در محله‌های‌ بخش‌ مركزی‌ شهر بود (گیرشمن‌، بیشاپور، I/35). شرحی‌ كه‌ مقدسی‌ در قرن‌ 4ق‌/10م‌ از بیشاپور بر جای‌ گذاشته‌، نشان‌ می‌دهد كه‌ شهر پس‌ از انقراض‌ سلسلۀ ساسانی‌ در 642 م‌ به‌ حیات‌ خود ادامه‌ داده‌ است‌. دخل‌ و تصرفات‌ شناسایی‌ شده‌ در محدودۀ ایوان‌ موزاییك‌ همراه‌ با كشف‌ سكه‌های‌ اواخر قرن‌ نخست‌ و اوایل‌ قرن‌ 2ق‌ نشان‌ از تداوم‌ استقرار جمعیت‌ در این‌ نقطه‌ از شهر دارد (نک‍ : واكر، 190-191). مقدسی‌ از چند مسجد در بیشاپور نام‌ می‌برد كه‌ كف‌ یكی‌ از این‌ مساجد با قطعه‌ سنگهای‌ سیاه‌ پوشانده‌ شده‌ بود (ص‌ 433؛ نیز نک‍ : بخش‌ اول‌ مقاله‌). می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ به‌ سبب‌ كمیاب‌ بودن‌ سنگ‌ مرمر سیاه‌ در منطقه‌، این‌ قطعه‌ سنگها را از تالار مركزی‌ ایوان‌ موزاییك‌ برای‌ احداث‌ مسجد آورده‌ باشند و مشاهدات‌ باستان‌ شناختی‌ این‌ نكته‌ را تأیید می‌كند (گیرشمن‌، همان‌، II/14). مسجد دیگر كه‌ در دژ واقع‌، و به‌ قول‌ مقدسی‌ تماماً از سنگ‌ مرمر ساخته‌ شده‌ بود (همانجا)، احتمالاً همان‌ بنای‌ معروف‌ به‌ كاخ‌ والرین‌ است‌ كه‌ در نزدیكی‌ استحكامات‌ قلعۀ دختر قرار دارد (گیرشمن‌، همان‌، I/138). 
بنای‌ بزرگی‌ كه‌ به‌ شكل‌ دژی‌ نظامی‌ (250×150متر) در محدودۀ جنوبی‌ شهر واقع‌ شده‌، ممكن‌ است‌ به‌ علت‌ متروك‌ شدن‌ ساختمانهای‌ ساسانی‌ در آغاز دورۀ اسلامی‌، در این‌ بخش‌ از شهر بنا شده‌ باشد (همان‌، II/34-35؛ رایس‌، 187). با بنیاد و رونق‌ گرفتن‌ كازرون‌ در قرن‌ 5 ق‌/11 م‌، بیشاپور یكسره‌ متروك‌ شد. افول‌ بیشاپور را می‌توان‌ از شرح‌ ابن‌ بلخی‌ در قرن‌ 6 ق‌/12 م‌ دریافت‌ كه‌ این‌ مكان‌ را ویرانه‌ای‌ وصف‌ می‌كند (ص‌ 142). 
آثار محوطۀ بیشاپور در فهرست‌ بناهای‌ تاریخی‌ به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌ (مشكوتی‌، 141-142). 

مآخذ

ابن‌ بلخی‌، فارس‌نامه‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌ و نیكلسن‌، لندن‌، 1921م‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1927م‌؛ حمدالله‌ مستوفی‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، 1336ش‌؛ طبری‌، تاریخ‌؛ مشكوٰتی‌، نصرت‌الله‌، فهرست‌ بناهای‌ تاریخی‌ و اماكن‌ باستانی‌ ایران‌، تهران‌، 1349ش‌؛ مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛ نیز:

Ghirshman, R., Bîchâpour, Paris, 1956-1971; id, Iran: Parthes et Sassanides, Paris, 1962; Gignoux, Ph., Catalogue des sceaux, camées et bulles sasanides, Les Sceaux et bulles inscrites, Paris, 1978; Herrmann, G., The Iranian Revival, Oxford, 1977; Iranica; Rice, D. T., «The City of Shāpūr», Ars Islamica, New York, 1968, vol. II; Walker, J., «Monnaies sassanides et arabes provenant des fouilles de Bîchâpour», Bîchâpour, Paris, 1956, vol. II.

علی‌ موسوی‌

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.