بیارجمند
بیارْجُمَنْد، بخش و شهری به همین نام در شهرستان شاهرود از استان سمنان. این نام در منابع به صورتهای بیار و گُمندار (مرعشی، 86)، بیار و جومند (جمند) و بیارجمند نیز آمده است (نک : عتبی، 360؛ حافظ ابرو، 2 /107؛ ستوده، 163). بیارجمند مركب از نام دو روستای «بیار» و «جمند» است، كه جزء اول آن همان بئار، جمع كلمۀ عربی بِئر به معنای چاه است (ابن منظور، ذیل بأر؛ حافظ ابرو، همانجا؛ لسترنج، 366) و جزء دوم به قلعهای در قومس اطلاق میشده (رشیدالدین، 102) كه به صورتهای جومندر و جوزمندر هم نوشته شده است (نک : اعتمادالسلطنه، 4 /2293).
بخش بیارجمند
این بخش متشكل از دو دهستان به نامهای بیارجمند و خوارتوران، و یك شهر به نام بیارجمند و 48 آبادی دارای سكنه است ( نشریه ... ، 29؛ سرشماری، نتایج، پانزده). این بخش از شمال به بخش میامی شهرستان شاهرود، از خاور به بخش روداب شهرستان سبزوار و بخش انابد شهرستان برداسكن و از جنوب و جنوب خاوری به بخشِ دستگردانِ شهرستان طبس و از باختر به بخش مركزی شهرستان شاهرود محدود است. بخش بیارجمند در منطقۀ دشت كویر واقع شده، و بجز مسیلهایی كه گاه در بهار پرآب میشود، رودخانۀ قابل توجهی ندارد و آب و هوای آن معتدل مایل به گرم و خشك است ( فرهنگ جغرافیایی ... ، 9؛ جعفری، 224).
اقتصاد این بخش برپایۀ كشاورزی و دامداری استوار است كه به علت خشكی هوا بازدهی متوسطی دارد. آب كشاورزی بخش بیارجمند از كاریز و چاههای ژرف و نیمه ژرف تأمین میگردد و از مهمترین محصولات آن گندم، جو، ترهبار، پنبه، زیره، انگور، هلو، زردآلو و خرما را میتوان نام برد ( فرهنگ جغرافیایی، همانجا). مراتع این منطقه در زمستان محل چرای گلههای عشایری از سنگسر و كردهای خراسان است (حقیقت، 261-262). در كوههای خان خودی بر سر راه میاندشت و بیارجمند، معادن مس و نیز فلزات دیگر وجود دارد (جمالزاده، 72؛ كیهان، 3 /261؛ فرهنگ اقتصادی ... ، «شاهرود، 4 /28-5 /28»).
در 1375ش جمعیت این بخش 930‘6 تن (656‘1 خانوار) بوده است ( سرشماری، شناسنامه، 47). بیشتر مردم این بخش شیعۀ دوازده امامی و گروهی نیز حنفی مذهباند. در میان مردم بیارجمند، برگذاری جشن سده، از یادگارهای دوران باستان، همچنان مرسوم است. مردم بیارجمند این جشن را در 55 روز مانده به نوروز برپا میدارند ( فرهنگ جغرافیایی، 10؛ شریعتزاده، 468).
از آثار تاریخی بخش بیارجمند میتوان از بقایای قلعهای متعلق به دورۀ اسماعیلیان كه در حدود 18 كیلومتری شهر در آبادی دزیان واقع است، نام برد. همچنین مسجد جامع شهر بیارجمند متعلق به دورۀ افشاریه و بقعۀ امامزاده جرجیس از دیگر آثار آنجاست (نک : ستوده، 164-165؛ بنی اسدی، 369؛ شریعتزاده، 78).
شهر بیارجمند
این شهر مركز بخش بیارجمند و در °55 و ´49 عرض شمالی و °36 و ´5 طول شرقی در 112 كیلومتری جنوب خاوری شاهرود واقع است. آب و هوای این شهر معتدل و خشك و نزدیك به آب و هوای كویری است. بیشترین دما در تابستانها °44 سانتیگراد و كمترین آن در زمستانها به °15- میرسد و میزان بارندگی آن در حدود 110 میلیمتر در سال است ( فرهنگ جغرافیایی، 9). در 1375ش جمعیت شهر بیارجمند 464‘2 تن (651 خانوار) بوده است ( سرشماری، نتایج، چهل و دو).
پیشینۀ تاریخی
از این دیار نخستینبار در اثر مقدسی یاد شده است. بستگان و نیای مادری مقدسی ــ ابوطیب الشوا ــ از مردم بیار بوده كه از آنجا به شام مهاجرت كردهاند (نک : ص 357). از اینرو، وی با تفصیلات بیشتری از آنجا یاد كرده است. به گزارش مقدسی، در سدۀ 4ق /10م «بیار» شهركی در كنار بیابان، و بر گرد آن دو بارو برپا بوده است و خانههای شهر در میان این دو بارو قرار داشتهاند و مسجد بزرگ شهر در میان باروی بیرونی بوده، و ویرانههای دژی كهن در این بخش از شهر به چشم میخورده است. باروی بیرونی 3 دروازۀ آهنین داشت و پیرامون شهر را كشتزارها، تاكستانها و باغهای میوه در بر میگرفته است و به علت كمآبی، برای استفادۀ بهتر از نیروی آب، آسیابهای این شهر در زیرزمین قرار داشتهاند و آب از بالا بر آنها میریخته است. بیار فاقد منبر و بازار بوده، و دادوستد در خانهها توسط زنان صورت میگرفته است. همچنین این شهر مركز پرورش شتر و گوسفند، و محصولات عمدۀ آن كالاهای بزازی و روغن بوده است. مردمان این شهر در كار ساختمان تبحر داشته، و بیشتر آنها پیرو مذهب حنفی بودهاند. مالیات بیار 26 هزار درهم در سال بوده است (ص 356-357، 365، 367، 371).
وصفهای مقدسی از بافت شهر بیار منطبق با شیوۀ شهرسازی ایرانیان در دورۀ ساسانیان است. اشارۀ مقدسی به وجود دو بارو بر گرد شهر و نیز وجود كهندژی ویران در آن نشان از آبادانی و اهمیت این شهر در گذشتههای دورتر از سدۀ 4ق دارد. این شهر به روزگار مقدسی از دست دیلمیان بیرون شده بود و ظاهراً در اختیار سامانیان قرار داشت (ص 357). حكام آن یا عملاً مستقل بودند و یا در برخی مواقع به یاغیان و گردنكشانی كه در برابر سامانیان قیام میكردند، میپیوستند. این سرزمین میدان تاخت و تاز حكومتهای مختلفی چون آل زیار، آل بویه و غزنویان بود (حقیقت، 95).
در سدۀ 7 ق /13 م یاقوت بیار را شهری میان بسطام و بیهق دانسته، و از چند تن از علما و ادبای آنجا نیز یاد كرده است (1 /772). حمدالله مستوفی در سدۀ 8ق بیار را شهری متوسط وصف كرده كه محصولات آن غله و اندكی نیز میوه بوده است (ص 150). در 740ق /1339م با استیلای امیر وجیهالدین مسعود سربداری بر بیارجمند، این شهر در قلمرو سربداران قرار گرفت (فصیح، 3 / 59).
در 864ق /1460م سلطان حسین میرزای تیموری سپاهیانی را به فرماندهی عبدالعلی ترخان، برای سركوب طوایف عرب ساكن در ناحیۀ بیارجمند كه موجبات ناامنی آنجا را فراهم كرده بودند، گسیل داشت (خواندمیر، 4 /122). در منابع تاریخی و جغرافیایی سدههای بعد نام بیارجمند كمتر دیده میشود. زینالعابدین شیروانی در دورۀ قاجاریه بیارجمند را از شهرهای خراسان دانسته، و آن را جایی خوش با هوایی دلكش وصف كرده است. به نوشتۀ او مردم بیارجمند همه بر مذهب امامیه بودهاند (ص 152). در اواخر سدۀ 13ق /19م شیندلر بر سر راه خود از تهران به مشهد، از بیارجمند گذر كرده است. به گزارش وی بیارجمند در آن تاریخ دارای 200 خانوار جمعیت، و در تیول معیرالممالك بوده است (نک : سه سفرنامه، 168).
مآخذ
ابن منظور، لسان؛ اعتمادالسلطنه، محمد حسن، مرآة البلدان، به كوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1368 ش؛ بنی اسدی، علی، سیمای استان سمنان، قم، 1374 ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیای ایران، تهران، 1379ش؛ جمالزاده، محمدعلی، گنج شایگان، برلین، 1335ق؛ حافظ ابرو، عبدالله، تاریخ (بخش جغرافیای خراسان)، به كوشش د. كراوولسكی، ویسبادن، 1982 م؛ حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ قومس، تهران، 1362ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به كوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331ق /1913م؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1353ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ (بخش غزنویان، آل بویه و آل سامان)، به كوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1338ش؛ زینالعابدین شیروانی، حدائق السیاحة، تهران، 1348ش؛ ستوده، منوچهر، قلاع اسماعیلیه، تهران، 1345 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1375 ش)، شناسنامۀ بخشهای كشور، مركز آمار ایران، تهران، 1378 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1375 ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان شاهرود، مركز آمار ایران، تهران، 1376 ش؛ سه سفرنامه، به كوشش قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران، 1347 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ عتبی، محمد، تاریخ یمینی، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به كوشش جعفر شعار، تهران، 1357ش؛ فرهنگ اقتصادی دهات و مزارع استان سمنان، وزارت جهادسازندگی، واحد آمار و برنامهریزی، تهران، 1360 ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1367ش، ج 30؛ فصیح خوافی، مجمل فصیحی، به كوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311 ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به كوشش محمد حسین تسبیحی، تهران، 1361 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ نشریۀ اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی به همراه مراكز، معاونت سیاسی وزارت كشور، تهران، 1380ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: