زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

بوصیری

بوصیری‌، ابوعبدالله‌ شرف‌الدین‌ محمد بن‌ سعید بن‌ حماد دَلاصی‌ (608-694 یا 695ق‌ /1211-1295 یا 1296م‌)، شاعر، فقیه‌، كاتب‌ و حسابدار. نیاكان وی ظاهراً از قبیلۀ بزرگ‌ صنهاجه‌ بودند، اما خود او به‌ بوصیر مصر كه‌ زادگاه‌ پدرش‌ بوده‌، منسوب‌ است‌. نسبت‌ دلاصی‌ را نیز از زادگاه‌ مادرش‌ دلاص‌ گرفته‌ است‌. با در هم‌ آمیختن‌ این‌ دو نسبت‌ گاه‌ او را دلاصیری‌ نیز خوانده‌اند (ابن‌ شاكر، 3 /362). 
وی‌ در دلاص‌ یا بَهشیم‌ (منطقۀ بَهنَسا) زاده‌ شد. گفته‌اند: در آغاز به‌ تصوف‌ روی‌ آورد و به‌ ابوالعباس‌ مرسی‌ (د 686ق‌ / 1287م‌)، خلیفۀ ابوالحسن‌ شاذلی‌ (د 656ق‌ /1258م‌) پیوست‌، اما ظاهراً شیوۀ زندگی‌ او میان‌ مردم‌ با تصوف‌ واقعی‌ همساز نبود (فروخ‌، 3 /673)؛ سپس گویا حدود 10سال در قدس‌ و مدینه‌ و پس‌ از آن‌ 13سال‌ در مكه‌ اقامت‌ گزید و به‌ تعلیم‌ قرآن‌ مشغول‌ شد. حدود سال‌ 659ق‌ به‌ مصر بازگشت و در دستگاه دیوانی، در بلبیس‌ شرقی‌ به‌ عنوان‌ كاتب‌ (مباشر) به‌ كار پرداخت‌؛ اما پس‌ از 4سال‌ بهتر آن‌ دید كه‌ خود مكتب‌ خانه‌ای‌ برای‌ تعلیم‌ قرآن‌ در بلبیس‌ و سپس‌ در قاهره تأسیس كند (همو، 3 /673-674؛ GAL, S, I /467). 
بوصیری‌ با شاعران‌ بزرگی‌ همعصر بود، از آن‌ جمله‌اند: ابن‌ نبیه‌ (د 619ق‌)، ابن‌ فارض‌ (د 632ق‌)، ابن‌ مطروح‌ (د 649ق‌) و بهاء زهیر (د 656ق‌) و جز آنان‌ (مصطفى‌، 3 /267)؛ اما بی‌گمان‌ او از ابوالعباس‌ مرسی‌ بیش‌ از دیگران‌ درس‌ آموخت‌. چند تن‌ از مشاهیر نیز در شمار شاگردان‌ و راویان اخبار و قصاید او در مدح‌ پیامبر(ص‌) بوده‌اند؛ مشهورترین‌ آنها اینان‌اند: نحوشناس‌ معروف‌ ابوحیان غرناطی (د 745ق‌)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د 734ق‌) و عزالدین‌ ابن‌ جماعه‌ كه‌ مدتی‌ قاضی‌ القضات‌ مصر بود (همو، 3 /267- 268). 
بوصیری‌ به سبب‌ اشتغال‌ به‌ كار كتابت‌ و تعلیم‌ در دستگاه‌ دولت‌، در نثر مهارت‌ تمام‌ یافته‌ بود، چنان‌كه‌ در تعلیقهایی‌ كه‌ بر قصیدۀ معروف خویش، المخرج و المردود علی‌ النصارى و الیهود نگاشته‌، اسلوبی‌ مرسَل‌ و بی‌تكلف‌ به‌ كار برده‌، هر چند كه‌ به‌ قول‌ فروخ‌ (3 /674-677)، از زیبایی‌ هنری‌ و نوآوری‌ تهی‌ است‌. اما در شعر، وی‌ به‌ خصوص‌ با سرودن‌ قصایدی‌ در مدح‌ حضرت‌ پیامبر(ص‌) شهرت‌ یافت‌. 
شعر او را می‌توان‌ به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ كرد: 1. شعر اجتماعی‌ كه‌ بیشتر در مدح‌ و هجا و شكایت‌ از روزگار و خلاصه‌ امور مربوط به‌ زندگی‌ روزمره‌ است‌؛ 2. اشعاری‌ كه‌ در مدح‌ پیامبر (ص‌) سروده‌ است‌ (ركابی‌، 175). دربارۀ ارزش ادبی گروه‌ نخست‌، عقاید متفاوت‌ و حتى متضاد است‌. گروهی‌ می‌پندارند كه‌ بافت‌ این‌ اشعار ناهمگون‌ است‌، در آنها سستی و استواری درهم‌ آمیخته‌، از معانی‌ برازنده‌ تهی‌ است‌، عباراتش عامیانه‌ است‌ (نک‍ : مصطفى‌، 3 /269)، روح‌ عامی‌گرایی‌ و تعابیر مردمی‌ روزمره‌ سراسر آنها را پوشانده‌ است‌، اسلوب‌ آنها سخت‌ ناهنجار است‌ (ركابی‌، 178) و عموماً از اسلوب‌ و كلمات‌ شاعران‌ دیگر حتى در استفاده‌ از الفاظ نوخاسته‌ و هجاهای‌ گزنده تقلید كرده‌ است‌ (اسكندری‌، 311). برخی‌ دیگر به‌ عكس‌، آن اشعار را سخت‌ دل‌ انگیز و خوش‌ تركیب‌ وصف‌ كرده‌اند (ابن‌ شاكر، 3 /364). حتى گفته‌اند كه‌ از شعر جزّار و ورّاق‌ نیز برتر است‌ (مقریزی‌، 5 /663، از قول‌ ابن‌ سیدالناس‌؛ سیوطی‌، 1 /570) و هر كس‌ نیك‌ در شعر او بنگرد به‌ مزایای‌ آن‌ پی‌ خواهد برد (ابن‌ عماد، 5 /432)، چه‌، الفاظی‌ آراسته‌ و قافیه‌ای‌ استوار دارد و از تكلف‌ ناپسند به‌ دور است‌ (مصطفى‌، 3 /270). 
برخی‌ نیز در توجیه هرزه‌گوییهای‌ او چنین‌ اظهار نظر كرده‌اند كه‌ وی‌ از سرطبع‌ و ذوق‌ شاعرانه‌ شعر می‌سروده‌ است‌ و به‌همین‌ سبب‌، در شعر او زشت‌ و زیبا به‌ هم‌ آمیخته‌، و به‌ آرایه‌های‌ لفظی‌ عنایت‌ نشده‌ است‌؛ و خلاصه‌ قصاید او گاه‌ بر حسب‌ طبع‌ شاعر سخت‌ دراز شده‌ است‌ (مثلاً قصیدۀ او در مدح‌ امیر ایدمر تركی‌ به‌ 310بیت‌، و همزیۀ او در مدح‌ پیامبر(ص‌) به‌ 636بیت‌ بالغ‌ می‌گردد) (همو، 3 /271، 273). 
دستۀ دوم‌ اشعار او، قصایدی‌ است‌ كه‌ درمدح‌ پیامبر(ص‌) سروده‌ است‌ و عموماً آنها را اشعاری‌ استوار پنداشته‌اند. در این‌ نوع‌ اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید كرده‌، و تعابیر و تصاویر زندگی‌ بیابانی‌ را عیناً تكرار كرده‌ است‌؛ چنان‌ كه‌ اصرار بسیار بر آن‌ دارد كه‌ نامهای‌ جغرافیایی‌ را كه‌ میان‌ شاعران‌ حجاز و نیز در مدایح‌ پیامبر (ص‌) رایج‌ است‌، تكرار كند و آگاهی‌ خود را از زبان‌ عربی‌ و اسرار شعر سرایی‌ سنتی‌ به‌ اثبات‌ رساند (ركابی‌، 176- 178). 
معروف‌ترین‌ قصیدۀ بوصیری‌ همانا الكواكب‌ الدریة فی‌ مدح‌ خیرالبریة است‌ كه‌ بیشتر به‌ نام «بُرده‌» شهرت‌ یافته‌، و در آن‌ با قصیدۀ بردۀ كعب‌ بن‌ زهیر به‌ معارضه‌ برخاسته‌ است‌ (دربارۀ این‌ نام‌گذاری‌، نسخه‌های‌ خطی‌ و شروح‌ آن‌: نک‍ : ه‍ د، برده‌). 
دیگر مدیحه‌های‌ مشهور او عبارت‌اند: 1. القصیدة الهمزیة فی‌ المدائح النبویة، یا اُم‌القُرى فی مدح ‌خیر الورى كه 18‌شرح‌،11تخمیس‌ و 2 تشطیر دارد (GAL, I/313; GAL, S, I/470-471). ذخر المعاد علی‌ وزن‌ بانت‌ سعاد، یا الكلمة الطیبة و الدیمة الصیبة فی‌ مدح‌ الرسول‌ (ص‌). 3. القصیدة الخمریة، كه‌ 3 شرح‌ دارد و یكی‌ از آنها را جامی‌ با نام‌ لوامع‌ القصیدة الخمریة به‌ فارسی‌ نگاشته‌ است‌ (GAL, I/313-314; GAL, S, I/471-472). القصیدة المضریة فی‌ الصلاة علی‌ خیرالبریة، كه‌ علاوه‌ بر شرح‌ عربی‌، یك‌ ترجمه‌ و شرح‌ به‌ تركی‌ دارد و 3بار نیز تخمیس‌ شده‌ است (GAL, I/314)‌. 5. التوسل‌ بالقرآن‌، و آن‌ دعایی‌ است‌ شامل‌ نام‌ همۀ سوره‌های‌ قرآن‌ كه‌ به‌ قصد نابودی‌ ظالم‌ خوانده‌ می‌شود. 6. یائیه‌، كه‌ سیوطی‌ (د 911ق‌) و بورینی‌ (د 1024ق‌) آن‌ را شرح‌ كرده‌اند. 7. لامیه‌، در مدح‌ حضرت‌ پیامبر(ص‌) كه‌ در معارضه‌ با بانت‌ سعاد سروده‌ شده‌ است‌. 8. لامیه‌ای‌ دیگر به‌ نام‌ المخرج‌ و المردود علی‌ النصارى‌ و الیهود در رد عقاید مسیحیان‌ و یهودیان‌. 9. قصیده‌ای‌ در مدح‌ ابوالعباس‌ مرسی‌ و تسلیت‌گویی‌ به‌ مناسبت‌ وفات‌ شیخ‌ وی‌ ابوالحسن‌ شاذلی‌ (همانجا). 

مآخذ

ابن‌ شاكر، محمد، فوات‌ الوفیات‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1974م‌؛ ابن‌ عماد، عبدالحی‌، شذرات‌ الذهب‌، بیروت‌، 1399ق‌ /1979م‌؛ اسكندری‌، احمد و مصطفى عنانی‌، الوسیط فی‌ الادب‌ العربی‌ و تاریخه‌، قاهره‌، دارالمعارف‌؛ ركابی‌، جودت‌، الادب‌ العربی‌، دمشق‌، 1403ق‌ /1983م‌؛ سیوطی‌، حسن‌ المحاضرة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1387ق‌ /1967م‌؛ فروخ‌، عمر، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، 1981م‌؛ مصطفى‌، محمود، الادب‌ العربی‌ و تاریخه‌، قاهره‌، 1356ق‌ /1937م‌؛ مقریزی‌، احمد، المقفی‌ الكبیر، به‌ كوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، 1411ق‌ /1991م‌؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.