زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

بهشهر

بِهْشَهْر، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ مازندران‌. 

شهرستان‌ بهشهر

این‌ شهرستان‌ از شمال‌ به‌ دریای‌ مازندران‌ و خلیج‌ گرگان‌، از شرق‌ به‌ كردكوی‌ و بندر گز، از جنوب‌ به‌ دامغان‌ و از غرب‌ به‌ نكا و ساری‌ محدود است‌ (نقشه‌...). شهرستان‌ بهشهر از 3 بخش‌ مركزی‌، گلوگاه‌ و یانه‌سر، و 3 شهر بهشهر، رستمكلا و گلوگاه‌، و 6 دهستان‌ تشكیل‌ شده‌ است‌ ( نشریه‌...،55-56). شبه‌ جزیرۀ میانكاله‌ در شمال‌ شرقی‌ این‌ شهرستان‌ واقع‌ است‌ (نقشه‌...). 
بخشهای‌ شمالی‌ شهرستان‌ بهشهر از نوار ساحلی‌ نسبتاً باریكی‌ تشكیل‌ شده‌، و در نواحی‌ جنوبی‌ آن‌ بلندیهای‌ البرز واقع‌ است‌ (جعفری‌، دائرةالمعارف‌...، 221). كوه‌ شادر با ارتفاع‌ 251‘ 3 متر و بادله‌ با ارتفاع‌211‘ 3متر از بلندترین‌ كوههای ‌اطراف‌ بهشهرند (همو، كوهها...، 90، 351). رود نكا و زارم‌ رود از مهم‌ترین‌ و پرآب‌ترین‌ رودهای‌ بهشهرند (همو، رودها...، 246، 465). آب‌ و هوای‌ این‌ شهرستان‌ معتدل‌ و مرطوب‌ است‌ (عسكری‌، 19). شهرستان‌ بهشهر پوشیده‌ از انواع‌ گیاهان‌ جنگلی‌ است‌. در گذشته‌، تمام‌ جلگۀ بهشهر پوشیده‌ از جنگل‌ بوده‌، كه‌ امروزه‌ از وسعت‌ آن‌ كاسته‌ شده‌ است‌ (همو، 81). 
اقتصاد این‌ شهرستان‌ بر پایۀ كشاورزی‌، دام‌پروری‌، صید ماهی‌ و صنایع‌ جانبی‌ آنها استوار است‌. كشاورزی‌ در این‌ شهرستان‌ به‌ دو طریق‌ دیمی‌ و آبی‌ صورت‌ می‌گیرد و آب‌ لازم‌ از رودخانه‌ و چاههای‌ ژرف‌ و نیمه‌ ژرف‌ تأمین‌ می‌شود. از عمده‌ترین‌ محصولات‌ آنجا گندم‌، برنج‌، پنبه‌، توتون‌، دانه‌های‌ روغنی‌ و مركبات‌ است‌ ( فرهنگ‌...،107).كارخانه‌های‌ چیت‌سازی‌، پنبه‌ پاك‌كنی‌، روغن‌كشی‌، نئوپان‌سازی‌، ریسندگی‌، توتون‌ خشك‌كنی‌، نیروگاه‌ گازی‌ و شیلات‌ از مراكز صنعتی‌ مهم‌ بهشهرند (همانجا؛ قلعه‌بندی‌، 15، 22؛ شایان‌، 94). تأسیسات‌ شیلات‌ این‌ شهرستان‌ در 20 كیلومتری‌ شمال‌ نكا واقع‌ است‌ ( فرهنگ‌، همانجا). دام‌پروری‌ نیز در شهرستان‌ بهشهر توسعه‌ یافته‌ است‌ و محصولات‌ آن‌ به‌ نقاط دیگر صادر می‌شود (همانجا). جانوران‌ گوناگونی‌ از جمله‌ پلنگ‌، خرس‌، گراز، شغال‌، گرگ‌ و جز آنها در جنگلهای‌ آنجا یافت‌ می‌شود (همانجا؛ عسكری‌، 94). 
براساس‌ سرشماری‌ عمومی‌ آبان‌ ماه‌ 1375، جمعیت‌ شهرستان‌ بهشهر 731‘176 نفر بوده‌ است‌ كه‌ از این‌ شمار 19 /56٪ در نقاط شهری‌، و بقیه‌ در روستاها اقامت‌ داشته‌اند (سرشماری‌...،شانزده‌). از آبان‌ ماه‌ 1316، بخش‌ اشرف‌ (بهشهر) در شمار بخشهای‌ تابع‌ شهرستان‌ ساری‌ بود (مجموعه ‌قوانین‌...،84)، ولی‌ از 1333ش‌ خود به‌ شهرستان‌ بدل‌ گردید (عسكری‌، 267). 

شهر بهشهر

این‌ شهر كه‌ مركز شهرستان‌ بهشهر است‌، در °53 و ´32 طول‌ شرقی‌ و °36 و ´41 عرض‌ شمالی‌ و در ارتفاع‌ 15 متری‌ از سطح‌ دریا واقع‌ است‌ (جعفری‌، دائرةالمعارف‌، همانجا). این‌ شهر در منطقۀ جلگه‌ای‌ قرار دارد و تا 10 كیلومتری‌ جنوب‌ آن‌ را زمینهای‌ كشاورزی‌ و جنگلی‌ پوشانیده‌ است‌. راه‌آهن‌ تهران‌ ـ بندر تركمن‌ از این‌ شهر می‌گذرد ( فرهنگ‌، 108، 109). بر مبنای‌ آخرین‌ سرشماری‌ رسمی‌، بهشهر بیش‌ از 71 هزار نفر جمعیت‌ داشته‌ است‌ (سرشماری‌، «چهل‌»). 

نام‌گذاری

در طول‌ تاریخ‌ همواره‌ از تمام‌ و یا قسمتی‌ از این‌ شهرستان‌ با نامهای‌ كبودجامه‌، پنجاه‌ هزار یا پنجهزار، هزار جریب‌، كلباد، قره‌ طغان‌، طاحونه‌ سر، آسیاب‌ سر، خرگوران‌، اشرف‌ و بهشهر یاد شده‌ است‌ (چكنگی‌، 16، 26، 48، 120؛ حجازی‌، 148؛ برزگر، 2(1) /33؛ ستوده‌، 5(2) /615؛ اقبال‌، 1 /40). 

پیشینۀ تاریخی

یافته‌های‌ باستان‌ شناختی‌ در غار هوتو، واقع‌ در غرب‌ بهشهر دیرینگی‌ زیست‌ انسان‌ را در این‌ منطقه‌ به‌ دوران‌ پیش‌ از تاریخ‌ می‌رساند (مشكوتی‌، 182؛ صمدی‌، «انسان‌ قدیم‌...»، 237- 239، «كشف‌ آثار...»، 21-24). بهشهر امروزی‌ كه‌ از نواحی‌ طبرستان‌ بود، یكی‌ از زیستگاههای‌ نخستین‌ تپوران‌ به ‌شمار می‌آید (نک‍ : فره‌وشی‌، 429؛ ماركوارت‌، 131؛ مهجوری‌، 1 /24). این‌ ناحیه‌ در دورۀ ساسانی‌ از بخشهای‌ كوست‌ شمال‌ ایران‌ بود و با فرمانروایی‌ مرزبانان‌ (اسپهبدان‌) اداره‌ می‌شد (ماركوارت‌، همانجا). پس‌ از سقوط دولت‌ ساسانی‌، اسپهبدان‌ طبرستان‌ سالها به‌‌عنوان‌ امرای‌ مستقل‌ در این‌ ناحیه‌ فرمانروایی‌ داشتند و تا قرنها استقلال‌ خود را حفظ كردند (نک‍ : نولدكه‌، 673-674؛ كریستن‌سن‌، 501). حكمرانان‌ محلی‌ آن‌ ناحیه‌ كه‌ به‌ اسپهبدان‌ مشهور بودند، از 45 تا 750ق‌ /665 تا 1349م‌ بر بخشهایی‌ از طبرستان‌ حكومت‌ می‌كردند (نک‍ : ه‍ د، آل‌ باوند). باو مؤسس‌ سلسلۀ باوندی‌ یكی‌ از سرداران‌ یزدگرد سوم‌ به‌ هنگام‌ فتوحات‌ اسلامی‌ در ایران‌ بود. در روزگار او طبرستان‌ دستخوش‌ فتنه‌ و آشوب‌ هپتالیان‌ شده‌ بود. مردمان‌ آنجا كه‌ از آسیبهای‌ هپتالیان‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ بودند، فرمانروایی‌ طبرستان‌ را به‌ وی‌ پیشنهاد كردند. وی‌ با شرایطی‌ فرمانروایی‌ طبرستان‌ را پذیرفت‌ و این‌ خطه‌ را از وجود هپتالیان‌ پاك‌ كرد و پس‌ از 15 سال‌ فرمانروایی‌ كشته‌ شد؛ اما چندی‌ بعد فرزندش‌ سهراب‌ قاتل‌ پدر را كشت‌ و بار دیگر بر این‌ ناحیه‌ چیره‌ گشت‌ (ابن‌ اسفندیار، 154-156). 
طبرستان‌ و از جمله‌ ناحیۀ بهشهر در حدود سال‌ 225ق‌ /840م‌ توسط عبدالله‌ بن‌ طاهر گشوده‌ شد و در زمرۀ قلمرو طاهریان‌ قرار گرفت‌ (نک‍ : بلاذری‌، 474-475؛ زرین‌كوب‌، 606). در سده‌های‌ 3 تا 5ق‌ /9-11م‌ این‌ ناحیه‌ قلمرو علویان‌، طاهریان‌ و صفاریان‌ بود. در 602ق‌ /1206م‌ نصرت‌الدین‌ اسپهبد كبودجامه‌ به‌ فرمان‌ حسام‌الدوله‌ اردشیر باوندی‌ بر جناشك‌ در قلمرو تكش‌ خوارزمشاه‌ حمله‌ برد و حكمران‌ آنجا را به‌ قتل‌ رساند. خوارزمشاه‌ نیز به‌ تلافی‌، ولایت‌ كبودجامه‌ و نواحی‌ اطراف‌ آن‌ را ویران‌ كرد (مرعشی‌، 183-184؛ نیز نک‍ : قفس‌ اوغلی‌، 150). 15 سال‌ پس‌ از این‌ واقعه‌ به‌ هنگام‌ یورش‌ مغولان‌ به‌ مازندران‌، ركن‌الدین‌ كبودجامه‌ای‌ برادرزادۀ نصرت‌الدین‌ از فرصت‌ استفاده‌ كرد و با مغولان‌ متحد شد و به‌ یاری‌ ایشان‌ بر كبودجامه‌ دست‌ یافت‌ (نک‍ : نسوی‌، 68؛ نیز اقبال‌، همانجا؛ قس‌: رشیدالدین‌، 1 /470-471). 
مقارن‌ با نخستین‌ لشكركشی‌ امیرتیمور به‌ مازندران‌ در 784ق‌ / 1382م‌، این‌ سامان‌ قلمرو امیرولی‌ بود. در این‌ سال‌ تیمور تا حدود كبودجامه‌ پیش‌ راند، اما تصرف‌ آنجا تا 786ق‌ به‌ تأخیر افتاد (شرف‌الدین‌، 1117؛ نظام‌الدین‌، 89، 94-96؛ میرجعفری‌، 27-28). 
چون‌ مادر شاه‌ عباس‌ صفوی‌ اهل‌ مازندران‌ بود (هدایت‌، 24؛ فلسفی‌، 1 /19-20)، به‌ این‌ ناحیه‌ توجه‌ خاصی‌ مبذول‌ می‌داشت‌. در 1021ق‌ /1612م‌ به‌ فرمان‌ شاه‌ عباس‌ شهر «اشرف‌» بنا نهاده‌ شد (برزگر، 2(1) /33). به‌ روایت‌ اسكندربیك‌ (ص‌ 1411)، این‌ نام‌ از آن‌رو بر آنجا نهاده‌ شد كه‌ از نظر «نزاهت‌ و خرمی‌ اشرف‌ امكنة» مازندران‌ بوده‌ است‌. چون‌ شاه‌ عباس‌ به‌ هنگام‌ سفر به‌ مازندران‌ در اشرف‌ اقامت‌ می‌كرد، نزدیكان‌ و همراهان‌ او عمارتهایی‌ در آن‌ ساختند و شهر رو به‌ آبادانی‌ نهاد (نک‍ : همو، 1412). همچنین‌ در 1023ق‌ /1614م‌ پس‌ از لشكركشی‌ شاه‌ عباس‌ به‌ گرجستان‌ بسیاری‌ از ارمنیان‌ و گرجیان‌ قفقاز به‌ مازندران‌ كوچانیده‌ شدند و در اشرف‌ و دیگر شهرهای‌ مازندران‌ جای‌ گرفتند (حكیم‌، 57-58). 
شاه‌ عباس‌ برای‌ جلوگیری‌ از تاخت‌ و تاز قبایل‌ تركمن‌ به‌ اشرف‌، خندقی‌ احداث‌ كرد كه‌ از دامنۀ كوهها تا دریا ادامه‌ داشت‌. سالها به‌ سبب‌ این‌ اقدام‌ مازندران‌ و اطراف‌ آن‌ از غارت‌ مصون‌ ماند و چون‌ این‌ خندق‌ در نزدیكی‌ كُلباد واقع‌ بود، به «جَرّ كلباد» معروف‌ شد (نامی‌، 77- 78؛ اعتمادالسلطنه‌، مرآة...، 1022؛ بامداد، 3 /413). 
دلاواله‌ اشرف‌ را شهری‌ آباد با باغهای‌ بسیار، خیابانی‌ عریض‌ و مناظر دلپذیر و خانه‌هایی‌ كه‌ بدون‌ نظم‌ در میان‌ درختان‌ بنا شده‌، وصف‌ كرده‌ است‌ (1 /641). با انقراض‌ حكومت‌ صفوی‌ و ناآرامیهای‌ پس‌ از آن‌، شهراشرف‌ دستخوش‌ حوادث ‌گوناگونی‌ گردید و آبادانی‌ و شكوفایی‌ خود را از دست‌ داد. با هجوم‌ افغانها به‌ ایران‌، پیش‌ از تسخیر اصفهان‌، طهماسب‌ میرزا برای‌ گردآوری‌ سپاه‌ به‌ مازندران‌ رفت‌ و در 1137ق‌ / 1725م‌ وارد اشرف‌ شد (مفتون‌، 9؛ اعتمادالسلطنه‌، 11). 
نادرشاه‌ افشار در دوران‌ پادشاهی‌ خود در آبادانی‌ اشرف‌ كوشید. ازجمله‌ عمارت‌ چهل‌ ستون‌ را كه‌ هنگام‌ نابسامانیهای‌ دورۀ تهاجم‌ افغانها ویران‌ شده‌ بود، بازسازی‌ كرد (نامی‌، 83؛ ملگونف‌، 192). پس‌ از درگذشت‌ نادرشاه‌، محمد حسن‌ خان‌ قاجار بر استراباد و مازندران‌ مستولی‌ شد. كریم‌ خان‌ زند برای‌ مقابه‌ با او سپاهی‌ به‌ آن‌ ناحیه‌ فرستاد و در جنگی‌ كه‌ در حدود جركلباد در 1172ق‌ /1759م‌ روی‌ داد، محمد حسن‌ خان‌ قاجار كشته‌ شد و شهر اشرف‌ به‌ دست‌ سپاهیان‌ زندیه‌ افتاد و ویران‌ شد (نامی‌، 81؛ اعتمادالسلطنه‌، تاریخ‌ ...، 1375-1376). درنتیجۀ این‌ جنگها شهر اشرف‌ كه‌ در دوران‌ صفویه‌ پایتخت‌ دوم‌ ایران‌ به‌ شمار می‌رفت‌، آبادانی‌ خود را از دست‌ داد (نامی‌، همانجا). 
در آغاز قدرت‌ یافتن‌ آقامحمدخان‌ قاجار، ناوگان‌ جنگی‌ روسیه‌ برای‌ احداث‌ پایگاه‌ نظامی‌ در كناره‌های‌ جنوبی‌ دریای‌ مازندران‌، اشرف‌ را اشغال‌ كردند (رابینو، 112). جهانگردان‌ اروپایی‌ كه‌ در دورۀ قاجار از اشرف‌ دیدن‌ كرده‌اند، آنجا را شهری‌ نیمه‌ ویران‌ وصف‌ نموده‌اند (نک‍ : خانیكف‌، 81؛ مرگان‌، 1 /230-239). ناصرالدین‌ شاه‌ در سفر اول‌ خود به‌ مازندران‌ (1283ق‌) چند روزی‌ در اشرف‌ اقامت‌ كرد و دستور داد تا كاخهای‌ ویران‌ شده‌ را بازسازی‌ نمایند كه‌ در سفر دوم‌ خود در 1292ق‌ هنوز تعمیر و مرمت‌ آن‌ به‌ اتمام‌ نرسیده‌ بود (نک‍ : ناصرالدین‌ شاه‌، 197؛ عسكری‌، 173). در دورۀ پهلوی‌ نام‌ اشرف‌ به‌ بهشهر تغییر داده‌ شد (برزگر، 2(1) /34). 

مآخذ

ابن‌ اسفندیار، محمد، تاریخ‌ طبرستان‌، به‌ كوشش‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1320ش‌؛ اسكندربیك‌ منشی‌، عالم‌ آرای‌ عباسی‌، به‌ كوشش‌ محمد اسماعیل‌ رضوانی‌، تهران‌، 1377ش‌؛ اعتضادالسلطنه‌، علیقلی‌ میرزا، اكسیر التواریخ‌، به‌ كوشش‌ جمشید كیان‌فر، تهران‌،1370ش‌؛ اعتمادالسلطنه‌، محمدحسن‌، تاریخ‌ منتظم‌ ناصری‌، به‌كوشش‌ محمد اسماعیل‌ رضوانی‌، تهران‌، 1367ش‌؛ همو، مرآةالبلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌ و هاشم‌ محدث‌، تهران‌، 1367ش‌؛ اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، تاریخ‌ مفصل‌ ایران‌، تهران‌، 1341ش‌؛ بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، تهران‌، 1357ش‌؛ برزگر، اردشیر، تاریخ‌ تبرستان‌ پس‌ از اسلام‌، تهران‌، 1334ش‌؛ بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ انیس‌ طباع‌ و عمر انیس‌ طباع‌، بیروت‌، 1407ق‌ /1987م‌؛ جعفری‌، عباس‌، دائرةالمعارف‌ جغرافیایی‌ ایران‌، تهران‌، 1379ش‌؛ همو، رودها و رودنامه‌های‌ ایران‌، تهران‌، 1376ش‌؛ همو، كوهها و كوه‌نامه‌های‌ ایران‌، تهران‌، 1368ش‌؛ چكنگی‌، علیرضا، فرهنگ‌نامۀ تطبیقی‌ نامهای‌ قدیم‌ و جدید مكانهای‌ جغرافیایی‌، مشهد، 1378ش‌؛ حجازی‌ كناری‌، حسن‌، پژوهشی‌ در زمینۀ نامهای‌ باستانی‌ مازندران‌، تهران‌، 1372ش‌؛ حكیم‌، محمدتقی‌، گنج‌ دانش‌ (جغرافیای تاریخی‌ شهرهای‌ ایران‌ )،به‌ كوشش‌ محمدعلی‌صوتی‌ و جمشید كیان‌فر، تهران‌، 1366ش‌؛ خانیكف‌، نیكولای‌ ولادیمیرویچ‌، سفرنامه‌، ترجمۀ اقدس‌ یغمایی‌ و ابوالقاسم‌ بی‌گناه‌، مشهد، 1375ش‌؛ دلاواله‌، پیترو، سفرنامه‌، ترجمۀ محمود بهفروزی‌، تهران‌، 1380ش‌؛ رابینو، ی‌. ل‌.، سفرنامۀ مازندران‌ و استراباد، ترجمۀ غلامعلی‌ وحید مازندرانی‌، تهران‌، 1343ش‌؛ رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ بهمن‌ كریمی‌، تهران‌، 1338ش‌؛ زرین‌كوب‌، عبدالحسین‌، تاریخ‌ ایران‌ بعد از اسلام‌، تهران‌، 1343ش‌؛ ستوده‌، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران‌، 1375ش‌؛ سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسكن‌ (1375ش‌)، نتایج‌ تفصیلی‌، شهرستان‌ بهشهر، مركز آمار ایران‌، تهران‌، 1376ش‌؛ شایان‌، عباس‌، مازندران‌، تهران‌، 1364ش‌؛ شرف‌الدین‌ علی‌ یزدی‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ عصام‌الدین‌ اورونبایف‌، تاشكند، 1972م‌؛ صمدی‌، حبیب‌الله‌، «انسان‌ قدیم‌ غار هوتو»، مهر، تهران‌، 1331ش‌، س‌ 8، شم‍ 4؛ همو، «كشف‌ آثار انسانهای‌ قدیم‌ در ایران‌ ـ كنار دریای‌ خزر»، گزارش‌ دوماهۀ كمیسیون‌ ملی‌ یونسكو در ایران‌، تهران‌، 1330ش‌، ج‌ 4، شم‍ 1 و 2؛ عسكری‌، علی‌ بابا، بهشهر ( اشرف‌البلاد)، تهران‌، 1350ش‌؛ فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ كشور (ساری‌)، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، تهران‌، 1370ش‌، ج‌ 28؛ فره‌وشی‌، بهرام‌، فرهنگ‌ پهلوی‌، تهران‌، 1346ش‌؛ فلسفی‌، نصرالله‌، زندگانی‌ شاه‌ عباس‌ اول‌، تهران‌، 1369ش‌؛ قفس‌ اوغلی‌، ابراهیم‌، تاریخ‌ دولت‌ خوارزمشاهیان‌، ترجمۀ داوود اصفهانیان‌، تهران‌، 1367ش‌؛ قلعه‌بندی‌، حسن‌، تاریخ‌ و جغرافیای‌ شهرستان‌ بهشهر، ساری‌، 1347ش‌؛ مجموعه‌ قوانین‌ سال‌ 1316ش‌، وزارت‌ كشور، تهران‌، 1316ش‌؛ مرعشی‌، ظهیرالدین‌، تاریخ‌ طبرستان‌ و رویان‌ و مازندران‌، به‌ كوشش‌ عباس‌ شایان‌، تهران‌، 1333ش‌؛ مرگان‌، ژاك‌، ایران‌، مطالعات‌ جغرافیایی‌، ترجمۀ كاظم‌ ودیعی‌، تبریز، 1338ش‌؛ مشكوتی‌، نصرت‌الله‌، فهرست‌ بناهای‌ تاریخی‌ و اماكن‌ باستانی‌ ایران‌، تهران‌، 1349ش‌؛ مفتون‌ دنبلی‌، عبدالرزاق‌، مآثرسلطانیه‌، به‌ كوشش‌ غلامحسین‌ صدری‌ افشار، تهران‌، 1351ش‌؛ ملگونف‌، گ‌.، كرانه‌های‌ جنوبی‌ دریای‌ خزر یا استانهای‌ شمالی‌ ایران‌، ترجمۀ امیر هوشنگ‌ امینی‌، تهران‌، 1367ش‌؛ مهجوری‌، اسماعیل‌، تاریخ‌ مازندران‌، ساری‌، 1342-1345ش‌؛ میرجعفری‌، حسین‌، تاریخ‌ تحولات‌ سیاسی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌ و فرهنگی‌ ایران‌ در دورۀ تیموریان‌ و تركمانان‌، اصفهان‌، 1375ش‌؛ ناصرالدین‌ شاه‌، روزنامۀ سفر مازندران‌، تهران‌، 1356ش‌؛ نامی‌، ابراهیم‌، سفرنامۀ استراباد و مازندران‌ و گیلان‌، به‌ كوشش‌ مسعود گلزاری‌، تهران‌، 1355ش‌؛ نسوی‌، محمد، سیرت‌ جلال‌الدین‌ مینكبرنی‌، ترجمۀ كهن‌، به‌ كوشش‌ مجتبى‌ مینوی‌، تهران‌، 1365ش‌؛ نشریۀ دفتر تقسیمات‌ كشوری‌، معاونت‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ وزارت‌ كشور، تهران‌، 1379ش‌، شم‍ 2؛ نظام‌الدین‌ شامی‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ پناهی‌ سمنانی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ نقشۀ تقسیمات‌ كشوری‌، گیتاشناسی‌، تهران‌، 1377ش‌؛ نولدكه‌، تئودُر، تاریخ‌ ایرانیان‌ و عربها در زمان‌ ساسانیان‌، ترجمۀ عباس‌ زریاب‌، تهران‌، 1358ش‌؛ هدایت‌، رضاقلی‌، سفارت‌نامۀ خوارزم‌، به‌ كوشش‌ علی‌ حصوری‌، تهران‌، 1356ش‌؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.