بهبهان
بِهْبَهان، شهر و شهرستانی در استان خوزستان.
نامگذاری
دربارۀ نام بهبهان نظرها گوناگون است. برخی در اینباره میگویند: گروهی از مردم در زمستان و بهار به آنجا میآمدند و چادرهایی برپا میكردند و به هنگام گرم شدن هوا به جای دیگر میرفتند. طایفهای را زیستن در آن سرزمین خوش آمد و سراهایی ساختند. در وقت معین كه مردمان به آنجا آمدند و آن خانهها را دیدند، گفتند: «بهبهان»، بدین معنا كه آن خانهها از چادر بهترند، زیرا به زبان ایشان «بهان»، چادر را گویند و این نام به همین صورت باقی ماند (مستوفی، 332). برخی دیگر نوشتهاند كه پس از خرابی شهر ارّجان (ه م) مردم آن در چادرهای ایلاتی منزل كردند (اهالی كهگیلویه چادر سیاه را «بهان» میگویند). آنان چون از باران زمستان و گرمای تابستان در رنج بودند، چند خانه از خشت و گل ساختند و آسوده شدند. گروهی كه هنوز در چادرها بودند، از خانههای خشتی جویا شدند و پاسخ شنیدند كه به از بهان است. پس آنجا به بهبهان معروف شد (فسایی، 2 /1474). در برخی از مآخذ كلمۀ بهبهان را برگرفته از واژۀ «بهو» به معنی كوشك دانسته، و نوشتهاند كه پس از خرابی ارجان، مردم آن كه به دشت آمده بودند، خانههایی مانند خانههای ارجان ساختند كه بهتر از «بهو» بود. از اینرو، آن را «بهبهو» گفتهاند كه به تدریج به بهبهان تبدیل شده است؛ چنان كه به گویش محلی، امروزه نیز بهبهان را «بهبهو» مینامند (جغرافیا...، 1 /673؛ افشار، 2 /856-857).
شهرستان بهبهان
این شهرستان با مساحت 516‘ 3 كمـ 2 در جنوب شرقی استان خوزستان قرار گرفته، و مركز آن شهر بهبهان است. شهرستان بهبهان دارای 3 بخش به نامهای آغاجاری، زیدون و مركزی است كه شامل 3 شهر، 5 دهستان و 220 آبادی دارای سكنه است ( آمارنامه ...، 13؛ سرشماری ...، پانزده؛ نشریه ...، 24-25). این شهرستان از شمال باختری به شهرستان رامهرمز، از شمال خاوری به شهرستان كهگیلویه، از خاور به شهرستان گچساران، از جنوب به بندر دیلم، و از باختر به هندیجان (از بخشهای بندر ماهشهر) محدود است ( فرهنگ...، 50).
ویژگیهای طبیعی
شهرستان بهبهان دارای موقعیت كوهستانی و جلگهای است ( آمارنامه، همانجا). اراضی این شهرستان را كوههای نه چندان بلندی كه ارتفاع آنها از 300‘2 متر تجاوز نمیكند، پوشانیده، و دشت كمارتفاع بهبهان را در میان خود جای داده است (جعفری، 218). عمدهترین ارتفاعات آن عبارتند از كوههای پسشانه، سردوك و سفید؛ و مهمترین رودهای آن مارون و خیرآبادند (اقتداری، «بهبهان»، 276). این شهرستان در منطقهای گرمسیر واقع است و آب و هوای نیمهبیابانی دارد، چنانكه تابستان آن گرم و سوزان است و دورۀ گرما 5 تا 7 ماه به طول میانجامد و زمستانها معتدل است. مدت بارندگی در بهبهان حداكثر 30 روز است كه بیشتر آن در زمستان روی میدهد. پوشش گیاهی كوههای شمالی و شمال شرقی از گونۀ استپ كوهی و كوهپایهای است و درختانی مانند بلوط، بَن، انجیر، بادام كوهی و كُنار (سدر)، و بوتههایی از نوع گَوَن دارد و در جنوب و جنوب غربی آن نوعِ پوشش گیاهی از گونۀ استپ كوهپایهای است كه بوتههایی به صورت پراكنده در آن دیده میشود (جغرافیا، همانجا).
ویژگیهای اجتماعی ـ اقتصادی
در 1375ش جمعیت شهرستان بهبهان 074‘164 نفر بوده است (سرشماری، شانزده). این شهرستان یكی از مناطق مهم نفت و گاز استان خوزستان، و دارای منابع مهم نفت، تلمبهخانهها و تأسیسات بهرهبرداری از نفت و گاز است. پالایشگاه مهم گاز بید بلند در 32 كیلومتری شمال باختری شهر بهبهان قرار دارد. افزون بر منابع نفت و گاز، از معادن سنگ گچ و خاك رُس در شمال خاوری بهبهان نیز میتوان نام برد كه از آنها بهرهبرداری میشود. مهمترین فرآوردههای كشاورزی این شهرستان عبارت است از گندم، جو، برنج، خرما و مركبات. صنایع دستی كه بیشتر در روستاهای آن رواج دارد، شامل پشمریسی، قالیبافی، سفالسازی، و بهویژه عبابافی است كه جنبۀ صادراتی دارد ( فرهنگ، 51-52).
شهر بهبهان
این شهر در 50 و 15 طول شرقی و 30 و 36 عرض شمالی، در ارتفاع 320 متری قرار گرفته است و با اهواز (مركز استان) 212 كمـ فاصله دارد. بهبهان در جلگهای واقع شده است كه كوههای پراكندهای در 15 كیلومتری آن قرار دارد؛ آب و هوای آن گرم و خشك است و تابستانها گرمای آن به 50+ میرسد (همان، 53). شهر بهبهان در 1375ش دارای 642‘ 87 نفر جمعیت بوده است (سرشماری، چهل و دو).
پیشینۀ تاریخی
بهبهان در گذشته دهی در یك فرسنگی شهر ارجان كهن بوده كه پس از خرابی آن شهر، رو به آبادی گذاشته است (اقتداری، خوزستان ...، 224). شهرستان بهبهان كنونی تقریباً منطبق با استان ارجان تاریخی است (گاوبه، 1).
نام این شهر نخستینبار در تاریخ آل مظفر دیده میشود، به هنگامی كه در 757ق /1356م امیر مبارزالدین از فرمانروایان آن سلسله برای سركوب اتابك نورالورد، حاكم لرستان آهنگ تسخیر آن سرزمین كرده بود، از راه بهبهان به لرستان رفت (كتبی، 72-73). در 786ق /1384م پس از درگذشت شاه شجاع (حك 759-786ق)، شاه منصور والی شوشتر از اختلافاتی كه میان سلطان زینالعابدین و شاه یحیى فرزند و برادرزادۀ شاه شجاع بر سر جانشینی او درگرفته بود، استفاده كرد و به قصد تسخیر فارس بر سر راه خود، بهبهان و شولستان تا حدود كازرون را دستخوش ویرانی كرد (فسایی، 1 /318-319). در 795ق /1393م امیر تیمور گوركانی در هنگام یورش به شیراز، بهبهان را لشكرگاه خویش ساخت (شرفالدین، 1 /427- 428). در 955ق / 1548م القاس میرزا ــ برادر شاه طهماسب یكم كه از او رویگردان شده بود ــ بهبهان را به آتش كشید (قاضی احمد، 1 /334-335؛ حسینی، 74)، زیرا مردم هنگام ورود او شهر را تخلیه كرده، به كوهستان رفته بودند (فسایی، 1 /399-401).
محمود افغان در 1136ق /1724م با 30 هزار سپاهی بهبهان را در محاصره گرفت، اما پایداری مردم به سرپرستی میرزا قوامالدین طباطبایی كلانتر شهر و نیز هوای گرم منطقه، او را نومید، و مجبور به بازگشت به اصفهان كرد (امام، 371، 384-385). در 1142ق /1729م نادر كه در آن هنگام سپهسالار شاه طهماسب دوم صفوی بود، به بهبهان رفت و خوانین كهگیلویه و نیز میرزا قوامالدین طباطبایی كلانتر بهبهان را به سبب پایداری در برابر افغانها مورد عنایت قرار داد (فسایی، 1 /515-516). نادر بار دیگر در 1146ق /1733م برای سركوب فتنهای كه محمدخان بلوچ در منطقه پدید آورده بود. به بهبهان رفت و محمدخان ناگزیر به شیراز گریخت (همو، 1 /527).
در بهار 1170ق /1757م كه كریمخان زند آهنگ سركوب طایفۀ بنیكعب را داشت، جبهۀ دومی نیز به سوی بهبهان گشود، زیرا پس از مرگ نادرشاه كوهنشینان آن دیار حكومتها را به مبارزه طلبیده بودند. كریمخان دژ شهر را محاصره كرد و در پایان كار مخالفان حاكم شورشی شهر درهای دژ را به روی سپاهیان كریمخان گشودند و شهر به تصرف او درآمد (رستمالحكما، 336-337؛ نیز نک : پری، 113-114).
در 1258ق /1842م (هنگام سلطنت محمدشاه قاجار) بهبهان و كهگیلویه یك ایالت را تشكیل میدادند. در آن سال شكرالله خان نوری (امیرالامرا) فرمانروای این ایالت گردید و چندی نیز، فرزند او مهرعلی خان شجاعالملك والی این سرزمین شد (فسایی، 2 /976-977). در 1282ق /1865م (زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار) شاهزاده حسامالسلطنه (فرمانروای فارس) احتشامالدوله، برادرزاده و داماد خویش را بر ایالت بهبهان و كهگیلویه گمارد. از كارهای مهم او در بهبهان احداث قناتی (به نام قنات ناصری) بود كه آب رود كردستان را از دو فرسنگی به بهبهان میآورد (همو، 1 /827 - 828).
در 1291ق /1874م حكومت بهبهان و كهگیلویه به محمدتقی خان از خویشان شاهزاده حسامالسلطنه واگذار گردید، ولی به سبب روی دادن آشوبهایی كه وی نتوانست آنها را آرام سازد، بار دیگر احتشامالدوله بر این ایالت گمارده شد و او توانست نظم را برقرار سازد (همو، 1 /845-846).
در 1303ش /1925م كه رضاخان مقام رئیسالوزرایی و فرماندهی كل قوا را داشت و برای سركوب شیخ خزعل به خوزستان میرفت، بهبهان چندی پایگاه نیروهای وی بود (رضاشاه، 117- 118).
آثار تاریخی
در دشت بهبهان و نیز در درههای كوهستانی آن، آثار شهرهای فراوانی دیده میشود كه بازگوكنندۀ پیشینۀ بسیار شكوفای این سرزمین است (دوبُد، 188) كه در گذشته، به نام «كورۀ قباد»، یكی از 5 ناحیۀ پارس باستان بوده است (همو، 185). برخی از این آثار تاریخی اینهاست: بازماندههای شهر باستانی «به از آمِدِ كواد» و ارجان در شمال شهر بهبهان؛ آثاری در تنگ تكاو، در 9 كیلومتری شمال بهبهان؛ آثار یك پل باستانی و یك آتشكده در روستای خیرآباد؛ بازماندۀ دژی به نام «قلعۀ دختر» در كنارۀ رود شیرین؛ ویرانههایی در زیدون و سردشت؛ دژهای كلات و گُلاب ( ایرانیكا، IV /95)؛ قلعۀ ده مرده در راه بهبهان ـ سردشت، و قلعههای بهرام، بهمن و گُل در سردشتِ زیدون كه از روزگار پیش از اسلام بازماندهاند (مخلصی، 2 /152).
از دورۀ اسلامی بهبهان نیز آثاری بر جای مانده كه از جملۀ آنهاست: مسجدسلطان محراب، بقعۀ سبزپوش، شاهزاده فضل، مسجد امامزاده حیدر، بقعۀ امامزاده شاه میرعلی حسین، امامزاده شاه محمد، شاه احمد و شاه حمزه (اقتداری، خوزستان، 312).
از جاهای دیدنی بهبهان پارك جنگلی آن است كه بهویژه از نظر پرورش گل نرگس یكی از پاركهای كمنظیر ایران به شمار میرود ( فرهنگ،54). این نرگسزار طبیعی از دیرباز معروف بوده، چنانكه زینالعابدین شیروانی (د 1253ق /1837م) آن را ستوده است (ص 168). برخی از اروپاییان نیز در سفرنامههای خود از زیبایی آنجا سخن گفتهاند (لایارد، 155؛ دوبد، 187).
از بهبهان دانشمندان و بزرگان بسیاری برخاستهاند (دربارۀ دانشمندان این شهر، نک : ركنزادۀ آدمیت، 1 /47- 48، 266-267، 424- 425، 477-484) كه نامیترین آنها سیدعبدالله بهبهانی (1256- 1328ق /1840-1910م) است. او فقیه، مجتهد و یكی از پیشوایان بزرگ آزادیخواه ایران در دورۀ انقلاب مشروطیت بود (همو، 1 /477-481).
مآخذ
آمارنامۀ استان خوزستان (1375ش)، سازمان برنامه و بودجه، تهران، 1375ش؛ افشار سیستانی، ایرج، خوزستان و تمدن دیرینۀ آن، تهران، 1373ش؛ اقتداری، احمد، «بهبهان»، شهرهای ایران، به كوشش محمدیوسف كیانی، تهران، 1366ش؛ همو، خوزستان و كهگیلویه و ممسنی، تهران، 1359ش؛ امام، محمدعلی، تاریخ خوزستان، تهران، 1379ش؛ جعفری، عباس، دائرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ جغرافیای كامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی ( تاریخ سلطانی)،به كوشش احسان اشراقی، تهران، 1364ش؛ دوبُد، س.، سفرنامۀ لرستان و خوزستان، ترجمۀ محمدحسین آریا، تهران، 1371ش؛ رستمالحكما، محمدهاشم، رستمالتواریخ، به كوشش محمد مشیری، تهران، 1348ش؛ رضاشاه، یادداشتها، تهران، 1335ش؛ ركنزادۀ آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران، 1337ش؛ زینالعابدین شیروانی، بستانالسیاحۀ، تهران، 1315ق /1897م؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1375ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان بهبهان، مركز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به كوشش محمد عباسی، تهران، 1336ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور (بهبهان)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1370ش، ج 91؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصۀالتواریخ، به كوشش احسان اشراقی، تهران، 1359ش؛ كتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1364ش؛ گاوبه، ه.، ارجان و كهگیلویه، ترجمۀ سعید فرهودی، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1359ش؛ لایارد، ا. ه.، سفرنامه، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، 1367ش؛ مخلصی، محمدعلی و دیگران، معماری ایران، به كوشش محمد یوسف كیانی، تهران، 1368ش؛ مستوفی یزدی، محمد مفید، مختصر مفید، ویسبادن، 1989م؛ نشریۀ دفتر تقسیمات كشوری، معاونت سیاسی اجتماعی وزارت كشور، تهران، 1379ش، شم 2؛ نیز: