بنگال
بَنْگال، یا بَنْگاله، ناحیه و ایالتی تاریخی در شمال شرقی شبه قارۀ هند كه بر اثر تجزیۀ هند و ایجاد پاكستان در 1326ش / 1947م به دو منطقه (بخش غربی در هند و بخش شرقی در پاكستان) تقسیم شد. جدایی بخش شرقی در 1349ش / 1971م از پاكستان آغاز گردید و در 1972م به عنوان جمهوری مستقل بنگلادش به رسمیت شناخته شد (بهاتاچاریا، 125-124؛ اسعدی، 2 / 3؛ دربارۀ بنگال شرقی پس از استقلال، نك : ه د، بنگلادش).
بر اساس یك افسانه كهن هندو، نام بنگال یا «بَنگا» برگرفته از نام «وَنگا» یكی از 5 پسر پادشاه بالی است («فرهنگ ...»، VII / 194). بنگا یا ونگا از اقوام غیرآریایی ساكن در این ناحیه بودند كه نامشان در متون ادبی سنسكریت و كتابهای مذهبی هندوان و ادبیات بودایی آمده است (اسعدی، 2 / 24؛ I / 1015 ,EI2). قسمت اعظم بنگال در دلتای رود گنگ و براهما پوترا، میان ایالات بهار و آسام واقع شده است ( آسیاتیكا، I / 320). امروزه بنگال غربی در هند، از شمال به بوتان و ایالت سیكیم، از شمال شرقی به ایالت آسام، از شمال غربی به كشور نپال، از شرق به بنگلادش، از جنوب به خلیج بنگال، از جنوب غربی به ایالت اُریسا و از غرب به ایالت بهار (بیهار) محدود است و وسعت آن به 752‘88كمـ 2 میرسد (بهاتا چاریا، 121؛ «بریتانیكا...»، V / 262؛ نیز نك : «اطلس ...»، 3). جلگه بنگال كه به جلگه سفلای هند و گنگ نیز شهرت دارد، بزرگترین دلتای جهان است («فرهنگ»، همانجا؛ اسعدی، 2 / 5). درگذشته سرزمین بنگال شامل 4 بخش بزرگ بنگال، بهار، چاتاناگپور و اُریسا بود ( آسیاتیكا، همانجا). نام بنگال به این شكل، گویا نخستین بار در تاریخ فیروزشاهی ضیاءالدین برنی (ص 108، 109) آمده است.
پیشینۀ تاریخی
دربارۀ تاریخ این سرزمین تا پیش از سدۀ 3ق م اطلاعی در دست نیست. در این سده بنگال جزو امپراتوری موریا و تحت تسلط اَشوكا (د ح 237 ق م) قرار گرفت. در سدۀ 4م بنگال در قلمرو امپراتوری خاندان گوپتا (حک 335-375م) واقع بود و آنان تا سدۀ 6م بر این سرزمین فرمان راندند. در 132ق / 750م خاندان بودایی پالا (پال) بر منطقه مستولی شدند و 400 سال آن را حفظ كردند. در این دوره بنگال به یك مركز بزرگ فرهنگ بودایی تبدیل شد (بها تاچاریا، 122؛ «فرهنگ»، VII / 209؛ اسعدی، 2 / 24).
وقتی محمد بختیار خلجی، سپهسالار دولت قطبالدین ایبك، در 597ق / 1201م بر بنگال مستولی شد، آن ولایت در قلمرو خاندان سین قرار داشت (بها تاچاریا، همانجا؛ نیز نک : منهاج، 1 / 424-426). دوره فرمانروایی مسلمانان بر بنگال از این تاریخ آغاز شد و تاشكست نواب سراجالدوله از انگلیسیهادر 1117ق / 1705م دوام یافت. تاریخ سیاسی این دورۀ طولانی را میتوان به 3 بخش تقسیم كرد:
1. نخستین حكمرانان مسلمان بنگال
(599-740ق / 1203-1339م): پس از استیلای محمد بختیار خلجی بر ندیا (ندیه) پایتخت سلسلۀ سین، حكومت مسلمانان بر بخشهایی از بنگال آغاز شد (سلیم، 59، 63-64؛ «فرهنگ»، VII / 211-212). محمد بختیار 12 سال بر بنگال حكم راند (سلیم، 69) و پس از درگذشت او امرای دیگری كه خود را پادشاه میخواندند، به قدرت رسیدند. حسامالدین خلجی، ملقب به سلطان غیاثالدین (مق 607ق / 1210م) قلمرو پادشاهی خود را در بنگال گسترش بسیار داد. از 624 تا 686ق / 1227-1287م حاكمان بنگال با عنوان «صوبهدار» از سوی فرمانروایان دهلی انتخاب میشدند كه از آن میان میتوان از ناصرالدین بغراخان پسر غیاثالدین بلبن نام برد («مقالات ...»، 188). مركز حكومت این حاكمان، لكهنوتی بود كه در زمان سلسلههای پال و سین مركز بنگال به شمار میرفت (سلیم، 70؛ رضوی، I / 256؛ «مقالات»، همانجا؛ نیز نک : هودی والا، 200).
2. دورۀ پادشاهان مستقل بنگال
این دوره با شورش فخرالدین مبارك در 739ق / 1338م و درهم شكستن قدرخان حكمران لكهنوتی آغاز میشود. فخرالدین مبارك اولین بار در بنگال سكه به نام خود زد (سلیم، 92). دولت الیاس شاهیان كه توسط حاجی شمسالدین الیاس شاه (حک 740-759ق) در بنگال بنیان نهاده شد، در 892ق / 1487م به روزگار حكومت فتح شاه به دست باربك از شاهزادگان مملوك منقرض شد. البته در دولت الیاس شاهیان از 812ق / 1409م فترتی چندساله پدید آمد و از این تاریخ تا 846ق / 1442م شهابالدین بایزید شاه و راجه كانس، پسر او جلالالدین محمد شاه كه به اسلام گرویده بود، و پس از او شمسالدین احمدشاه در بنگال حكومت یافتند (نک : «فرهنگ»، 216،VII / 212؛ زامباور، 427).
پس از الیاس شاهیان، علاءالدین حسین شاه (حک 899-925ق / 1494-1519م) كه در 901ق داكا را فتح كرده بود، در بنگال بر مسند حكومت نشست و سلسلۀ حسین شاهی را بنیاد كرد («مقالات»، همانجا؛ اسعدی، 2 / 24-25). بابر تیموری پس از برچیدن حكومت افغانها در دهلی (هاردی، 26)، قصد تسخیر بنگال كرد، ولی نصرت شاه، پسر علاءالدین حسین اظهار اطاعت كرد و ابقا شد (بابر،665؛ تتوی، 450، 452؛ سلیم، 137). در این میان شیرخان سوری بخشهایی از بنگال را گرفت (944ق / 1537م) و همایون شاه به تقاضای سلطان محمود شاه سوم، پسر دیگر علاءالدین برای مقابله با شیرخان رهسپار تسخیر جونپور شد و او را بیرون راند و در 945ق گور را گرفت و آنجا را «جنتآباد» نام نهاد (گلبدن بیگم، 40؛ لاهوری، 1 / 64؛ تتوی، 495). اندكی بعد شیرخان دوباره بنگال و بهار را تصرف كرد و در 947ق همایون را در ناحیه قنوج شكست داد و خود را شیر شاه (حک 947-952ق / 1540-1545م) خواند (همو، 528).
سلیمان كررانی در 972ق در بنگال به اطاعت از اكبرشاه تیموری به حكومت نشست (بهاتاچاریا، 123-122؛ بیات، 300، 302؛ ابوالفضل، اكبرنامه، 2 / 219)، اما پسر وی داوود شاه خود را مستقل خواند (همانجا؛ تتوی، 736). بدین سبب، به دستور اكبرشاه در 982ق بنگال و چند ناحیه دیگر تسخیر شد و در قلمرو تیموریان قرار گرفت (ابوالفضل، همان، 3 / 40-41، 70؛ تتوی، 751؛ شاهنوازخان، 2 / 124؛ سلیم، 168). بنگال در دورۀ اكبر یكی از 12 صوبۀ پادشاهی تیموریان بود (ابوالفضل، آیین ...، 48).
3. دورۀ نوابان بنگال
حاكمان بنگال پس از تسلط، تیموریان را «نواب» میخواندند. منعم خان خانان نخستین نواب بنگال از سوی اكبر بدین منصب گمارده شد (نک : زامباور، 443). طغیان دوبارۀ افغانها در دوره جهانگیر شاه (حک 1014-1037ق / 1605- 1628م) توسط اسلام خان، صوبه دار مشهور بنگال سركوب شد (كامگار، 150-152؛ سلیم، 180) این پیروزی اسلام خان چنان اهمیت داشت كه شاعر معروف این دوره، محمد قلی سلیم تهرانی، شرح فتوحات و عملیات نظامی او را در قالب مثنوی با عنوان جنگ اسلام خان، یا مثنوی در فتح بنگال سرود (آفتاب اصغر، 361؛ دربارۀ دیگر نواب و صوبهداران مشهور، نک : لاهوری، 2 / 130، 138؛ كنبو، 3 / 14، 16؛ روی،301-302). پس از درگذشت اورنگ زیب، مرشد قلی خان صوبه دار بنگال (1116- 1138ق / 1704-1726م) با استفاده از كشمكشهای دربار تیموری خود را مستقل خواند و دولتی شیعی در مرشد آباد ایجاد كرد («فرهنگ»، VII / 214).
انگلیسیها در بنگال
از سدۀ 10ق / 16م ثروت و اهمیت تجارتی بنگال، توجه اروپاییها را به خود جلب كرد. پرتغالیها، هلندیها، دانماركیها، فرانسویها و سرانجام انگلیسیها، اروپاییانی بودند كه به این سرزمین آمدند و به تجارت پرداختند (نک : «بریتانیكا»، V / 267). انگلیسیها اولین دفتر كمپانی هند شرقی را در 1052ق / 1642م، در نزدیكی بالاسور در بنگال تأسیس كردند ( آسیاتیكا، I / 321). در دورۀ نوابان مستقل بنگال، میرزا محمد سراجالدوله در 1169ق / 1756م، كلكته را از دست انگلیسیان به در آورد (اسعدی، 2 / 26)، اما رابرت كلایو در جنگ پلاسی (دهكدهای در جنوب بنگال غربی) در 1170ق / 1756م، آنجا را بازپس گرفت. انگلیسیان ضمن انتخاب میر جعفر علی خان به عنوان صوبهدار بنگال، یك فرماندار كل در رأس امور قرار دادند (همو، 2 / 26-27؛ آسیاتیكا، همانجا). با پیروزی هِكتورمونرو در جنگ باكْسار (دهكدهای در غرب ایالت بهار) در 1178ق / 1764م، ادارۀ امور دیوانی بهار، اریسا و بنگال از سوی شاه عالم دوم (حک 1173-1221ق / 1759-1806م) به كمپانی هند شرقی واگذار شد و از 1186ق / 1772م این كمپانی مستقیماً ادارۀ امور بنگال را در اختیار گرفت (بهاتاچاریا، 124؛ اسعدی، 2 / 27). در 1271ق / 1855م بنگال مستقیماً توسط نایبالحكومهای كه از سوی بریتانیا انتخاب میشد، اداره میگشت. از 1277ق / 1860م مذاكراتی برای ایجاد مرزهای جدید در بنگال به عمل آمد كه با اعتراض شدید بنگالی زبانها مواجه شد (هاردی، 205؛ اسعدی، 2 / 28).
در 1323ق / 1905م لرد كرزن نایبالسلطنۀ هند بنگال را به دو قسمت بنگال غربی (شامل بهار و اریسا) و بنگال شرقی و آسام تقسیم كرد كه هر كدام یك نایبالحكومۀ مستقل داشت. این اقدام موجب بروز جنبش فراگیر و گستردۀ هندوهای بنگال و تحریم كالاهای انگلیسی شد (بهاتاچاریا، همانجا) و دولت بریتانیا به ناچار در 1329ق / 1911م این تقسیمبندی را لغو كرد و سراسر بنگال را تحت نظارت یك فرماندار كل قرار داد. اما بهار، اریسا و آسام همچنان جداگانه اداره میشدند (هاردی، 244؛ بهاتاچاریا، همانجا؛ لاهوتی، 202).
در 1316ش / 1937م بنگال به صورت یك ایالت خودمختار درآمد (اسعدی، همانجا)، در 1947م، پایان سلطۀ انگلیسیان بر شبه قاره، بنگال دوباره به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم شد. در 1950م ایالت كوچ بِهار ضمیمه بنگال غربی شد و در 1956م، 177‘8كمـ 2 از ایالت بهار (بیهار) به آن اضافه گردید و به این ترتیب یك حلقه ارتباطی بین قسمتهای شمالی و جنوبی جدا شدۀ این ایالت به وجود آمد(«بریتانیكا»، V / 268).
مسلمانان در بنگال
حضور مسلمانان در بنگال به پیش از فتح آن سرزمین به دست محمد بختیار خلجی و به زمانی باز میگردد كه بازرگانان مسلمان برای تجارت به جنوب شرقی بنگال سفر میكردند. پس از تسلط سیاسی مسلمانان، گرایش مردم به اسلام بیشتر شد (اسعدی، 2 / 16؛I / 1167 ,EI2). گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی در بنگال بیشتر از طریق صوفیانی صورت میپذیرفت كه از ایران به این سرزمین مهاجرت میكردند (رضوی، I / 257-260؛ سركار، 78-76؛ محمدكلیم، 30-31). تشكیل حكومت شیعه مذهب مرشد قلی خان در فاصله سالهای 1131- 1138ق / 1719-1726م، مهاجرت شیعیان ایرانی را به بنگال افزایش داد كه از آن میان میتوان به ابوالحسن گلستانه مؤلف مجمل التواریخ و محمد خلیل مرعشی مؤلف مجمع التواریخ اشاره كرد (نک : ابوالحسن گلستانه، 3؛ مرعشی، 1-2؛ اقبال، «ج»).
در دورۀ تسلط انگلیسیان، بیشتر مسلمانان بنگال كشاورزان فقیر ساكن روستاها بودند (هاردی، 17، 19، 342، نقشۀ 3). ثروت
و قدرت زمینداران هندو و تسلط انگلیسیان، به بروز جنبشهایی میان مسلمانان بنگال منجر شد كه جنبش كشاورزان به رهبری تیتومیر از آن جمله بود (همو، 82-83). سیاست نادرست انگلیسیها در امور اداری و اقتصادی بنگال موجب ناخشنودی گروههایی از اشراف و نجبای بنگال و تشكیل احزاب مسلمانان شد كه بر اثر آن پس از چندی، بنگال به دو منطقه تقسیم شد (نک : صفیالله، 36-40؛ فرزیننیا، 148).
زبان و ادبیات بنگالی و نفوذ فارسی در بنگال
افزون بر زبان بنگالی كه از خانواده زبانهای هند و اروپایی و دارای گویشهای مختلف است («فرهنگ»، VII / 232-233؛ اسعدی، 2 / 14)، زبانهای هندی، اردو و نپالی نیز در ایالت بنگال غربی رواج دارد، اما زبان رسمی و اداری زبان بنگالی و انگلیسی است («بریتانیكا»، V / 264). نفوذ زبان فارسی در بنگال به سدههای نخستین اسلامی بازمیگردد. سفر بازرگانان و مبلغان مسلمان و صوفیان ایرانی موجب اشاعۀ زبان فارسی در بنگال شد (اسعدی، 2 / 15) و به ویژه پس از ایجاد حكومت مسلمانان، این زبان در بنگال رسمیت یافت. محمد بختیار خلجی نخستین مدرسۀ زبان فارسی را در شهر رنگپور در شمال بنگلادش كنونی تأسیس كرد (همانجا). از طریق زبان فارسی واژگان عربی و تركی نیز به زبان بنگالی راه یافت. با تسلط انگلیسیان در 1253ق / 1837م، زبان انگلیسی جایگزین زبان فارسی در امور اداری بنگال شد (همو، 2 / 16). در حال حاضر 40٪ لغات و اصطلاحات زبان بنگالی فارسی است و حدود 6 هزار واژه و اصطلاح فارسی و عربی در این زبان وجود دارد (همو، 2 / 15؛ نیز نک : ایرانیكا، IV / 140). ادبیات بنگالی نیز با حمایت و توجه سلاطین مسلمان كه خود به آثار ادبی علاقهای خاص داشتند، روی به رشد نهاد و آثاری از سنسكریت به بنگالی ترجمه شد (تاراچند، 274).
قاضی نذرالاسلام از شعرای معروف مسلمان بنگالی زبان، نخستین بار غزلیات فارسی را وارد زبان بنگالی كرد. از چهرههای معروف ادبیات بنگالی میتوان از رابیندرانات تاگور، ویدیاساگار، بَنکـیم چاندرا و میرمشرف حسین نام برد (اسعدی، 2 / 14- 15). بنگال یكی از مراكز مهم فرهنگی شبه قاره هند به شمار میرود. از جمله این مراكز میتوان از «انجمن آسیایی بنگال» در كلكته یاد كرد كه در 1784م توسط انگلیسیها تأسیس شد (آربری، 23) و تا كنون بسیاری از آثار ارزشمند علمی و فرهنگی توسط این انجمن به چاپ رسیده است (درباره تاریخ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بنگال شرقی پس از استقلال بنگلادش، نک : ه د، بنگلادش).
بنگال غربی اكنون دارای دانشگاهها، كالجها و مؤسسات متعدد آموزشی دیگری است كه رشتههای مختلف فنی و مهندسی، پزشكی و سایر رشتهها در آن آموزش داده میشود. بیشتر این مراكز آموزشی در كلكته پایتخت بنگال غربی متمركز است («بریتانیكا»، V / 266).
اقتصاد
بنگال غربی با وجود وسعت كم، حدود یك ششم فرآوردههای داخلی هند را تأمین میكند (همان، V / 264). این ایالت با شرایط خاص جغرافیایی، دارا بودن رودخانههای بزرگ و مهم مانند گنگ، براهماپوترا و مگنا، و خاك حاصلخیز، از نظر كشاورزی از اهمیتی خاص برخوردار است و بسیاری از ساكنان آنجا به كشاورزی یا امور مربوط بدان اشتغال دارند (همانجا). تولید ابریشم، پنبه و كنف در این ناحیه سابقهای كهن دارد (نک : «اطلس»، 159). محصولات كشاورزی بنگال بسیار متنوع است. از محصولات عمدۀ غذایی آن میتوان از برنج، گندم، جو، ذرت، نیشكر و دانههای روغنی گوناگون نام برد (همان، 163-160؛ «بریتانیكا»، همانجا). زغالسنگ، آهن و سنگ آهك از منابع معدنی بنگال است. كارخانههای پتروشیمی، كشتیسازی، اتومبیلسازی، تولید كودهای شیمیایی، واگنسازی، كاغذ سازی، بافت كتان و نساجی از صنایع مهم بنگال غربی است. این ایالت از طریق خطوط راهآهن كه نخستین بار در 1270ق / 1854م مورد بهرهبرداری قرار گرفت و همچنین از طریق كشتیهایی كه دررودخانههای آن تردد میكنند، با سایر نقاط هند در ارتباط است («همان»، V / 264-265). براساس سرشماری 1991م جمعیت بنگال غربی جمعاً 965‘077‘68تن بوده است كه 364‘370‘49تن از آنان روستایی و مابقی شهری بودند و حدود نیمی از جمعیت شهرنشین آن، در كلكته سكنا داشتند (همان، V / 263, 268). جمعیت بنگال غربی در 1383ش / 2004م حدود 100‘989‘84تن برآورد شده است.
مآخذ
آربری، آ. ج .، تحقیقات و مطالعات انگلیسیها در باب فارسی، ترجمۀ فرنگیس شادمان، لندن، 1943م؛ آفتاب اصغر، تاریخنویسی فارسی در هند و پاكستان، لاهور، 1364ش؛ ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به كوشش اسكارمان، لیدن، 1891م؛ ابوالفضل علامی، آیین اكبری، كانپور، 1893م؛ همو، اكبرنامه، به كوشش احمد علی و عبدالرحیم، كلكته، 1886م؛ اسعدی، مرتضی، جهان اسلام، تهران، 1369ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، مقدمه بر مجمع التواریخ (نک : هم ، مرعشی)؛ برنی، ضیاءالدین، تاریخ فیروز شاهی، به كوشش عبدالرشید، علیگره، 1957م؛ بیات، بایزید، تذكرۀ همایون و اكبر، به كوشش محمد هدایت حسین، كلكته، 1360ق / 1941م؛ تاراچند، تأثیر اسلام در فرهنگ هند، ترجمۀ علی پیرنیا و عزالدین عثمانی، تهران، 1374ش؛ تتوی، احمد و آصف خان قزوینی، تاریخ الفی، به كوشش سیدعلی آل داود، تهران، 1378ش؛ زامباور، نسب نامه خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمد جواد مشكور، تهران، 1356ش؛ سلیم، غلام حسین، ریاض السلاطین، به كوشش عبدالحق، كلكته، 1890م؛ شاهنوازخان، مآثر الامرا، به كوشش عبدالرحیم، كلكته، 1890م؛ صفیالله، محمد، «سهم مسلمانان سرزمین بنگاله در تشكیل پاكستان، هلال، كراچی، 1348ش / 1969م، س 17، شم 8؛ فرزیننیا، زیبا، بنگلادش، تهران، 1373ش؛ كامگار حسینی، مآثر جهانگیری، به كوشش عذرا علوی، علیگره، 1978م؛ كنبو، محمدصالح، عمل صالح (شاهجهان نامه)، به كوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، 1972م؛ لاهوتی، حسن، حاشیه بر مسلمانان هند بریتانیا (نک : هم ،هاردی)؛ لاهوری، عبدالحمید، بادشاه نامه، به كوشش كبیرالدین احمد و عبدالرحیم، كلكته، 1867- 1868م؛ محمدكلیم، «مبلغان اسلام در شبه قاره»، هلال، كراچی، 1349ش / 1970م، س 18، شم 6 و 7؛ مرعشی صفوی، محمد خلیل، مجمع التواریخ، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1362ش؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به كوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ هاردی، پ .، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمۀ حسن لاهوتی، مشهد، 1369ش؛ نیز:
Asiatica; An Atlas of India, Delhi, 1993; Babur, Z. M., Babur Nama, tr. A. S. Beveridge, New Dehli, 1979; Bhattacharya, S., A Dictionary of Indian History, New York,1967; EI²; Gul-Badan Begum, Humayun Nama, tr. A. S. Beveridge, Lahore, 1974; Hodivala , S. H., «Bangala», Journal and Proceedings of the Asiatic Society of Bengal Calcutta, 1920, vol. XVI, no. 5; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1981; Iranica; Research Articles in Epigraphy, Archaeology and Numismatics of India, Lahore, 1927; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986; Roy, A. C., History of Bengal, Calcutta, 1968; Sarkar, J. N., Hindu - Muslim Relations in Bengal, Delhi, 1985; Students' Britannica, India, New Delhi, 2000.
هدی سیدحسینزاده