زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

بنایی

بَنّایی، از مشاغل کهن و سنتی، شامل ساخت و تعمیر بنا. در فرهنگهای فارسی بنا را بناکار، بناگر، معمار یا گِل‌کار، گلگیر و پاخیره‌زن آورده‌اند (برهان ... ؛ لغت‌نامه ... ؛ معین؛ فلاح‌فر، 39). همچنین آن را دزار و زاو و زاویل نیز گفته‌اند (نفیسی، ذیل واژه؛ نیز نک‍ : تفضلی، 55: راز = بنا). در کتاب فرهنگ واژه‌های معماری سنتی ایران، بنا سفت‌کار قلمداد گشته، و سنگ‌کار، سازنده، کارگرِ مجری بخشهای باربرِ بنا مثل سقفها، جرزها و دیوارها وصف شده است (فلاح‌فر، همانجا؛ نیز نک‍ : سیاح، 1 / 133). ریشۀ واژۀ بنا از بنا آمده که منظور همان پی ساختمان است (غیاث ... ، 121). در ایران باستان نیز به بنایی که در سقف و بام تخصص داشته است، اشکوب‌کار می‌گفتند (تفضلی، 52).
براساس الواح کشف‌شده از تخت‌جمشید، وجود گروههای شغلی و سلسله‌مراتب صنفی در آن زمان قطعی است. براساس میزان دستمزدهای پرداختیِ تخت‌جمشید می‌توان دست‌کم به 3 رتبۀ شغلی استادکار، دستیار و کارگر ماهر پی برد. در این الواح به بنایان و مشاغل وابسته به آنها نیز اشاره شده است (رُف، 125-126؛ ریاضی، 356، 358).
در دوران ساسانی بنایان و معماران در شمار چهارمین گروه از گروههای چهارگانۀ روحانیان، سپاهیان، کشاورزان، و پیشه‌وران جامعۀ ساسانی شمرده می‌شدند (پیگولوسکایا، 387، 388؛ ریاضی، 359).
در دوران اسلامی بنایی از حمایت اصناف برخوردار بود. در دورۀ سلجوقی این پیشه و مشاغل وابسته به آن پیشرفت چشمگیری کرد (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : زمرشیدی، 342- 349؛ کیانی، 25-26، 54). در زمان تیموریان نیز وجود بناهای متبحری چون سازندگان مسجد جامع مشهد، نشان پیشرفت و ترقی کار بنایی در آن دوره است (نک‍ : گلمبک، 53-57).
ساختمانهای عصر صفوی میزان اهمیت و پیشرفت کار بنایان آن زمان را نشان می دهد (نک‍ : تحویلدار، 112). بنایان این دوره مانند صاحبان چندین حرفۀ دیگر از ادای حق معین (مالیات) معاف بودند، ولی آنها نیز بایستی برای شاه رایگان کار می‌کردند. وقتی شاه برای یک کار فوری شماری بنا به بیگاری می‌طلبید، معمارباشی همۀ بنایان را احضار می‌کرد و هرکس در این میان پول بیشتری می‌داد، از بیگاری معاف می‌شد. این روال تا دورۀ قاجاریه نیز ادامه داشت و همۀ بنایان و کارگران مطیع استادمعمار بودند و به دستور او کار می‌کردند (تاورنیه، 596؛ آلمانی، 147). در این دوره، از حرفۀ بنایی به‌عنوان یکی از 17 حرفۀ مقدس نزد مردم اصفهان نام برده شده است (جناب، 95).
برخی از ابزارهای کار بنایان اینها ست: 1. کمچه، وسیله‌ای فلزی است که با آن گل و آهک و سیمان را برداشته و بر روی کار می‌ریزند. 2. شاقول، گلوله‌ای آهنین و سنگین است که ریسمانی به آن می‌بندند و بنایان آن را از فراز دیواری که در کار بناکردن آن‌اند، آویزان می‌کنند تا کجی و راستی دیوار مشخص شود. 3. بیل، از ابزارهای فلزی است با سری پهن و دسته‌ای چوبین که با آن از زمین گل می‌کنند و یا برمی‌دارند. 4. کلنگ، وسیله‌ای است آهنین و نوک‌تیز که دسته‌ای چوبین دارد و با آن زمین یا دیوار را می‌کنند. 5. نردبان، وسیله‌ای چوبین یا فلزی است که ازطریق آن بنایان به بالای بنا می‌روند. 6. داربست، شماری چوب و یا فلز استوانه‌ای‌شکل که آنها را از طریق بند و یا پیچ و مهره به یکدیگر می‌بندند و بنایان و معماران بالای آن می‌نشینند و کار می‌کنند ( آنندراج، ذیل واژه؛ وولف، 111).
برخی از مصالحی که در کار بنایی به کار می‌روند، به این شرح است:
1. کاهگِل، مخلوطی از خاک نرم، آب و کاه است که کارگران با پا آن را به‌شدت لگد می‌کنند. بنا آن را با ماله بر روی دیوارها یا پشت‌بام اندود و صاف و تراز می‌کند، سپس دوسه روز آن را به حال خود می‌گذارند تا خشک شود ( ایرانیکا، III / 709؛ وولف، 108). چیدن دیوارهای گلی نیز از کارهای بنا ست. دیوارهای گلی عموماً شیب ملایمی دارند و برای حفاظت از باران، بالای آنها را با آجر یا بوته‌های خاردار می‌پوشانند، سپس یک لایه رس، ماسه و آهک به روی بوته‌ها می‌ریزند تا سخت گردد و در مقابل آب نفوذناپذیر شود (همو، 109). یکی دیگر از کارهای بنایی، کشیدن دیوار چینه‌ای گرداگرد باغهای میوه، حیاطها و حتى یخچالها بوده است (همو، 108؛ شاردن، 4 / 319).
2. خشت (آجر نپخته)، که در قالبهای چوبی شکل می‌گیرد، رایج‌ترین مصالحی است که در ساخت دیوارهای خانه‌ای سنتیِ شهرها و روستاها به کار می‌رفته است. خشت عموماً در اندازه‌های 20×20 تا 25×25 سانتی‌متر، و با ضخامت 4 تا 8 سانتی‌متر است و از ملاط گل ساخته می‌شود. سطح دیوار معمولاً با مخلوطی از خاک رس و کاه (گل پیل) به کمک ماله اندود می‌شود و نمای صاف و یکنواختی پیدا می‌کند. دیوارهای خارجی که تکیه‌گاه بام‌اند و کارکرد عایق را نیز دارند، بسیار قطورند (60-90 سانتی‌متر)، در حالی که دیوارهای داخلی غالباً به ضخامت یک خشت‌اند (همو، 4 / 316؛ آلمانی، 203-204).
3. ساروج، خاک معمولی را با مقداری پِهن و زباله‌های قابل سوخت و آب بدل به گل می‌کنند و به‌صورت قرصهایی به قطر نیم متر، و به کلفتی 20 سانتی‌متر درمی‌آورند و آنها را در آفتاب می‌گذارند تا خشک شوند؛ آن‌گاه قرصهای گلی را به‌صورت تلی بر روی خارهای پردوام در سوختن می‌چینند و سپس خارها را آتش می‌زنند. چون قرصهایِ گلیِ تهیه‌شده مقداری فضولات قابل سوخت دارند، درنتیجۀ آتش‌گرفتن خارها به‌تدریج گرم می‌شوند و شروع به سوختن می‌کنند. بعد از دو روز که این توده سرد شد، آن را با کلوخ‌کوب می‌کوبند و غربال می‌کنند؛ ساروج به دست آمده به‌صورت خاکی قرمزرنگ درمی‌آید و با آهک (به نسبت یک قسمت آهک، 5 قسمت ساروج) و آب مخلوط می‌کنند و برای ساختمان به کار می‌برند (طوفان، 35-36).
4. سنگ، که برای احداث پیِ دیوارها و ستونها و به‌ندرت برای احداث دیوارها به کار می‌رفته، اما در برخی از استانها نظیر فارس، یا در انواع کاملاً مشخصی از ساختمانها، مثلاً کاروان‌سراهای کوهستانی کاربردِ بیشتری داشته است. این ماده که در بنایی ایران باستان رواج بیشتری داشته، به‌تدریج و به‌ویژه پس از سدۀ 7 ق / 13 م جای خود را به آجر داده است (وولف، 113؛ پوپ، 899؛ شاردن، 4 / 315).
5. آجر، ماده‌ای است که معمولاً در ساختمانهای مهمی چون خانه‌های اعیان، کاروان‌سراها، مساجد و جز آنها از آن استفاده می‌شده است. ملاط آجرها مخلوطی است از آهک مرده و ماسه (شن آهک) که در روشهای ساختمان‌سازی مدرن، سیمان نیز بدان اضافه می‌کنند (برای نمونه، نک‍ : پولاک، 388؛ دروویل، 71؛ وولف، 112-113).
کارکنان برخی از پیشه‌های تخصصی بنایی عبارت‌اند از: 1. دیوارکش، کسی که خاک و آب و کاه را مخلوط کرده و با ملاط آن دیوار می‌سازد. 2. خشت‌کار، کسی که در ساختن سقف و گنبد و دیوارهای بیرونی و درونی ساختمان از خشت استفاده می‌کند. 3. آجرکار، کسی که از آجر در تزیینات بیرونی ساختمان استفاده می‌کند. 4. سفت‌کار، کسی که در شالوده و پی و پاچین دیوار و سقف و آهک‌کاری تخصص دارد. 5. گچ‌کار، کسی که از گچ در تزیینات داخلی ساختمان استفاده می‌کند (تحویلدار، 112؛ وولف، 119-121؛ ایرانیکا، III / 711؛ قاسمی، 117).
همان‌طور که گفته شد، در گذشته معمولاً از خشت و گل برای ساختن خانه‌ها استفاده می‌شد، اما اشخاص متمول در ساختن بناها و ساختمانهایشان از آجر و آهک و حتى سنگ استفاده می‌کردند. خانه‌ها با دیوارهای نسبتاً بلند محصور می‌شده‌اند، به طوری که نمای آنها کاملاً مانع نظر عابران به داخل حیاط می‌شده است. در نگاره‌ای از کمال‌الدین بهزاد در 900 ق / 1495 م نیز مراحل ساخت دیوارهای بلند کاخ خَوَرنَق و استفادۀ بنایان از مصالح و وسایلی چون خشت، ملاط، سنگ، بیل، تیشه، داربست، نردبان چوبی و وسایل حمل خشت و ملاط به تصویر کشیده شده است (کورکیان، 94، 187).
ساختمان خانه‌ها دارای اتاقهای متعددی بود و تالار وسیعی را که به دیوان‌خانه معروف بود، در میان اتاقها قرار می‌دادند تا اشخاص سرشناس همدیگر را در آنجا ملاقات کنند. دیوان‌خانه‌ها را نیز در میان حیاط و باغ و غالباً میان دو باغ می‌ساختند و دو پنجرۀ بزرگ هم در آن به کار می‌بردند. از آنجایی که داشتن حوض در خانه‌ها جزو نیازها محسوب می‌شده است، معمولاً در جلو خانه‌ها حوض بزرگی از مرمر و یا سنگ بنا می‌کردند و گاهی ثروتمندان در وسط حوض فواره‌ای کار می‌گذاشتند.
به طوری که گفته شد، خانه‌ها شامل قسمتهای دیگری نیز بودند. در خانه‌ها زیرزمینهایی با سقفهای نسبتاً کوتاه به شکل طاق می‌ساختند تا اتاقهای بالا را از آسیب رطوبت محفوظ بدارند. در گوشۀ حیاط چند بنای دیگر نیز ساخته می‌شد که از ساختمان اصلی جدا بودند؛ این بناها شامل آشپزخانه، حمام و جز آنها می‌شدند (شاردن، همانجا؛ دروویل، 71-75؛ آلمانی، 199 بب‍ ‍؛ دسمه ـ گرگوار، 71-74؛ انجوی، 108- 109؛ راوندی، 3 / 372؛ اسدی، 1 / 185-186).
در کل 3 نوع سقف وجود داشته است: سقف صاف که به نام سقف «تیری» معروف است؛ سقف از نوع طاق‌گهواره‌ای که به آن «سیزی» می‌گفتند؛ و سقف گنبدی. سقف گنبدی کمتر از دو نوع دیگر متداول بوده است. معمولاً از سقف طاق‌گهواره‌ای و گنبدی برای پوشانیدن آغلها، طویله‌ها و انبارها استفاده می‌شد. شکل خاصی از این سقفها بیشتر برای پوشش بناهای مذهبی به کار می‌رفته است. سقف طاق‌گهواره‌ای را بدون کمک‌گرفتن از وسایل خاصی مثل تویزه که وسیله‌ای هلالی است، می‌ساختند و برای این کار، خشتها را به طور مورب و لایه‌لایه پشت سر هم در طول بنا و روی دیوارهای متقابل می‌چیدند و بدین منظور، یکی از دیوارهای کوچک را تکیه‌گاه قرار می‌دادند. سقفهای طاق‌گهواره‌ای نیز گاه از دو طرف به حالت نیم‌‌گنبدی درمی‌آمدند (دسمه ـ گرگوار، 75-76؛ گدار، 3 / 11-20).
بنایان به غیر از ساخت خانه و دیگر ساختمانها در تعمیر بناهای فرسوده و فروریخته و تعویض تیرهای شکسته و حتى کاهگل‌کردن و اندودنِ پشت‌بامها هم سررشته داشته‌اند. مزد بنا به شمار روزهایی که بر روی ساختمانها کار می‌کرد، محاسبه می‌شد که به این روش، روزمزد می‌گفتند. صاحب کار نیز موظف بود تا غذای روزانۀ وی را بدهد (دسمه ـ گرگوار، 75؛ صفی‌نژاد، 153-154؛ ایازی، 695-696).
در فتوت‌نامه‌های دوران صفوی، این پیشه را در آغاز به حضرت آدم (ع) منسوب کرده‌اند: « ... که اول عملی که او بکرد کرباس‌بافی بود و تخم‌کاری و بنایی؛ برای آنک آدمی را از خوردن و پوشیدن و مقامی که در آنجا باشد ضروری است؛ پس کرباس بافت و تخم کشت کرد خوردن را و بنایی کرد نشستن را ... » (رسائل ... ، 192). اما در دیگر رسائل این پیشه را مانند چندین پیشۀ دیگر به ابراهیم (ع) نسبت داده‌اند ( فتوت‌نامه‌ها ... ، 228؛ نک‍ : دبا، 9 / 277). بنابر همین روایت آورده‌اند که: «خدای عزوجل مر آدم (ع) را بیت‌المعمور داده بود و آدم با فرزندان آنجا طواف کردندی، پس به وقت نوح (ع) چون طوفان آمد، خدای تعالى آن خانه را از زمین برداشت و جای وی خالی بماند ... و خدای تعالى خواست که فخر بناکردن آن خانه ابراهیم را بود؛ او را بفرمود که به مکه شو با اسماعیل و آن خانه را بنا کن» (بلعمی، 1 / 239).
گروهی دیگر از بنایان پیر صنف خود را به شخصی به نام کمیل بن زیاد می‌رسانند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : شیخلی، 151).
در کتاب آیین شهرداری آمده که بنایان کارها را همیشه سهل و آسان می‌گرفتند و چون آغاز به کار می‌نمودند، به هزینه‌ای بیش از آنچه پیش‌بینی کرده بودند، نیازمند می‌شدند و گاه محاسباتشان آن‌چنان غلط از آب درمی‌آمد که صاحب کار مجبور به قرض می‌شد و آخر کار متضرر می‌گشت؛ از این رو، محتسب به‌وسیلۀ سوگنددادن و ترسانیدن و پنددادن بنایان ایشان را از این قبیل کارها بازمی‌داشت. در جایی دیگر آمده که محتسب آنان را سوگند می‌داد تا از گچ‌فروشان رشوه نگیرند و گچ ناپخته و بد را نپذیرند و درنتیجه به کارفرما ضرر نرسانند؛ و سفیدکاران نیز به هنگام سفیدکردن جایی ساروج را به اندازه به گچ سفید بیامیزند تا نفع صاحب‌ کار حفظ شود (ابن‌اخوه، 229-230).
در امثال و حکم فارسی نیز به بنا و بنایی اشاراتی شده است: «ان‌شاء‌الله تیشۀ مالۀ بنا در خانه‌ات بیفتد» که نظر به خراب‌شدن خانۀ شخص دارد؛ «بنا در خانۀ خرابه زندگی می‌کند»؛ «بنا که خشت می‌خواهد باید دستش داد» که مضمونش این است که کار بدون اسباب انجام نخواهد گرفت (شهری، 90؛ عظیمی، 1 / 171؛ ذوالفقاری، 1 / 540؛ شکورزاده، 184).
اگر شخصی در خواب ببیند که خشت را پاره‌پاره می‌کند، تعبیرش این است که اموالش را به دیگران می‌بخشد و اگر کسی خانه‌ای نو بسازد، تعبیرش این است که سودی در این جهان شامل او می‌شود (خواب‌گزاری، 97).

مآخذ

آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1378 ش؛ آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1360 ش؛ اسدی، نوش‌آذر، نگاهی به گرمسار، تهران، 1378 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1354 ش؛ ایازی، برهان، آئینۀ سنندج، تهران، 1371 ش؛ برهان قاطع؛ بلعمی، تاریخ؛ پولاک، ی. ا.، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ پیگولوسکایا، ن. و.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1367 ش؛ تاورنیه، ژ. ب.، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران / اصفهان، 1363 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ تفضلی، احمد، «فهرستی از صنایع و پیشه‌های عصر ساسانی»، جامعه و اقتصاد عصر ساسانی، ترجمۀ حسین کیان‌راد، تهران، 1385 ش؛ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، به کوشش محمدرضا ریاضی، تهران، 1376 ش؛ خواب‌گزاری، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1385 ش؛ دبا؛ دروویل، گ.، سفر در ایـران، ترجمۀ منوچهر اعتمادمقدم، تهران، 1367 ش؛ دسمه ـ گرگوار، ه‍ . و پ. فونتن، اراک و همدان، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، 1370 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1357 ش؛ رسائل جوانمردان، به کوشش مرتضى صراف، تهران، 1352 ش؛ رُف، م.، نقش‌برجسته‌ها و حجاران تخت‌جمشید، ترجمۀ هوشنگ غیاثی‌نژاد، تهران، 1373 ش؛ ریاضی، محمد‌رضا، «صنف معمار در دوران اسلامی»، مجموعۀ مقالات کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران، 1374 ش، ج 2؛ زمرشیدی، حسین، طاق و قوس در معماری ایران، تهران، 1367 ش؛ سیاح، احمد، لغت‌نامه یا فرهنگ، تهران، 1364 ش؛ شاردن، ژ.، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، ده‌هزار مثل فارسی و بیست و پنج هزار معادل آنها، مشهد، 1372 ش؛ شهری، جعفر، قند و نمک، تهران، 1370 ش؛ شیخلی، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسی، ترجمۀ هادی عالم‌زاده، تهران، 1362 ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، 1345 ش؛ طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، بی‌جا، 1381 ش؛ عظیمی، صادق، فرهنگ مثلها و اصطلاحات متداول در زبان فارسی، تهران، 1372 ش؛ غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، بمبئی، 1349 ق؛ فتوت‌‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، به کوشش مهران افشاری، تهران، 1382 ش؛ فلاح‌فر، سعید، فرهنگ واژه‌های معماری سنتی ایران، تهران، 1379 ش؛ قاسمی، رضا، بررسی در پیشه‌ها و پیشه‌وران ایران، پایان‌نامۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، 1344 ش؛ کورکیان، ا. م. و ژ. پ. سیکر، باغهای خیال (هفت قرن مینیاتور ایران)، ترجمۀ پرویز مرزبان، تهران، 1377 ش؛ کیانی، محمدیوسف، تاریخ هنر معماری ایران در دورۀ اسلامی، تهران، 1374 ش؛ گدار، آ.، «طاقهای ایرانی»، آثار ایران، ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، 1367 ش، ج 3؛ گلمبک، ل. ، «معماری»، تیموریان، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1384 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1317- 1318 ش؛ نیز:

Iranica ; Pope, A. U., «Introduction», A Survey of Persian Art, eds. id and Ph. Ackerman, Tehran, vol. III; Wulff, H. E. The Traditional Crafts of Persia, Cambridge etc., 1966.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.