زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

بلی

بَلیّ، تیره‌ای از قبیلۀ بزرگ قضاعه. بلی نام نیای این قبیله است (كلبی، 2 / 705؛ ابن‌قتیبه، 104؛ همدانی، الاكلیل، 1 / 188-189؛ ابن حزم، 478). خاستگاه نخستین قبیلۀ بلی را جنوب عربستان و تهامه یمن و مأرب دانسته‌اند. به روایتی چون در تهامه، میان قضاعه و نزار بن معد اختلاف و كشمكش افتاد، گروههایی از قضاعه از جمله بلی به همراه خویشاوندانشان، بهراء و خولان به داخل یمن كوچیدند و پس از مهاجرت ازدیها از مأرب، در منزلگاههای آنان استقرار یافتند و چندی بعد به‌سبب بروز اختلاف متفرق و پراكنده شدند (یاقوت، 4 / 386-387). 
بنا بر روایت مشهوری در تاریخ كهن عرب، بر اثر ویرانی سد مأرب كه موجب ركود اوضاع اقتصادی یمن شد، بسیاری از قبایل جنوبی مانند ازد (ه‍ م) ناچار به نواحی مركزی و شمالی شبه جزیره عربستان كوچیدند (نک‍ : ه‍ د، بادیه الشام). گفته‌اند: اعضای قبیله بلی نیز در پی مهاجرت به نجد، در نواحی میان تیماء و مدینه، خیبر، فدك، شَحر و حِجر یا مداین صالح (سرزمین ثمود) به صورت پراكنده ساكن شدند (همدانی، صفه...، 244، 285؛ ضیف، 18، 56؛ علی، 4 / 420، 423؛ عابدین، 88؛ زیدان، 10 / 235-237؛ جبوری، 15، 42). گروههایی از آنان نیز به صحرای سینا كوچیدند و رومیان از ایشان در كار تجارت و تقویت استحكامات خود در این منطقه استفاده می‌كردند (عابدین، 88- 89؛ جبوری، 15). 
شاخه‌هایی از بلی كه در شمال عربستان و نواحی نزدیك به رومیان می‌زیستند، به مسیحیت گرویدند و گروهی از آنان كه در تیماء و نواحی اطراف مدینه ساكن بودند، به سبب هم‌جواری باقبایل یهودی بنی قینقاع، بنی قریظه، بنی ثعلبه و بنی نضیر به دین یهود درآمدند (علی، 4 / 243، 246، 262-263، 6 / 519، 525). 
در هنگام ظهور اسلام، عشایری از قبیلۀ بلی ساكن حجاز و نواحی مدینه، گر چه هنوز بر آیین بت‌پرستی بودند، با پیامبر اكرم (ص) روابط دوستانه و صلح‌آمیز داشتند. حتی برخی از افراد این قبیله در زمان هجرت پیامبر (ص) به مدینه، هم پیمان انصار شدند و همراه آنان اسلام آوردند، و در زمره نخستین اصحاب پیامبر (ص) درآمدند، مانند كعب بن عجره،مُجَذَّر بن ذیاد، ابوالهیثم بن تیهان، طلحةبن بَراءبن عُمیر، ابوبرده بن نیار و رُوَیفَع بن ثابت بلوی (واقدی، 1 / 385؛ ابن هشام، 2 / 282؛ ابن‌سعد، 3 / 607، 4 / 354؛ سمعانی، 1 / 395-396؛ ابن‌عبدالبر، 122؛ مقریزی، 1 / 164). برخی از این افراد در غزوه‌های بدر، احد و خندق در كنار پیامبر (ص) با مشركان جنگیدند. از این میان، مجذر بن ذیاد بلوی كه ابوالبختری (ه‍ م) از سران قریش و دشمن كینه‌توز پیامبر (ص) را در جنگ بدر به قتل رساند، از شهرت بیشتری برخوردار است (نک‍ : كلبی، 2 / 710؛ ابن‌سعد، 3 / 426؛ زبیری، 213-214؛ بلاذری، 1 / 146). 
چنین می‌نماید كه لهجۀ بلی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است؛ چنان‌كه گفته‌اند قرآن به لهجۀ 40 قبیله كه یكی از آنها بلی بود، نازل شده است (نک‍ : علی، 8 / 603). 
گروهی از بلویان ساكن شمال شبه جزیرۀ عربستان كه هم پیمان رومیان بودند، از آغاز دعوت پیامبر (ص) به مخالفت با اسلام برخاستند و آن حضرت پس از استقرار در مدینه بر آن شد تا قبایل شمال حجاز و جنوب سوریه كنونی را به اسلام دعوت كند. ازاین‌رو، در سریه معروف ذات اطلاح (8ق / 629م)، عمروبن کـعب غفاری را به همراه تنی چند از اصحاب خود روانه جنوب شام ساخت تا قبایل قضاعه و از جمله بلی را به اسلام فرا خواند. اما آنان از پذیرفتن اسلام سرباز زدند و همۀ یاران عمرو را به قتل رساندند. ‌اندكی پس از این حادثه، آن حضرت زید بن حارثه را با سپاهی روانۀ شام كرد. اما قبیلۀ بلی به فرماندهی مالك بن رافله (زافله) با هم‌پیمانان خود، بهراء، لخم، جذام و بلقین به رومیان پیوستند و در موته سپاه مسلمانان را به سختی درهم شكستند (ابن‌اسحاق، 3 / 831؛ واقدی، 2 / 760؛ ابن‌كثیر، 4 / 242؛ دباغ، الموجز...، 9؛ عاقل، 260). 
پس از سریۀ موته، پیامبر (ص) عمرو بن عاص را كه با قبیلۀ بلی خویشاوندی داشت، در رأس سپاهی روانۀ شام كرد و سپس ابوعبیدۀ جراح (ه‍ م) را نیز با سپاهی به یاری او فرستاد. مسلمانان در این جنگ كه به ذات السلاسل معروف شد، با قبایل بلی و بنی‌عذره به نبرد پرداختند و آنان را شكست داده، پراكنده ساختند (واقدی، 2 / 770-771؛ یعقوبی، 2 / 75؛ طبری، 3 / 32). 
در ربیع‌الاول 9 / ژوئیۀ 630 نمایندگان بلی در مدینه به حضور پیامبر (ص) رسیدند. آن حضرت ایشان را با احترام و اكرام بسیار پذیرفت و به آنان پاداشی درخور داد (ابن سعد، 1 / 330؛ طبری، 3 / 96). گفته‌اند: برخی از افراد قبیلۀ بلی در بیعت شجره (نک‍ : دباغ، بلادنا، 1(2) / 395) و بیعت عقبه شركت داشتند (طبری، 2 / 355؛ بلاذری، 1 / 240، 241). به گفته واقدی، بلی و جهینه در فتح مكه از متحدان اوس بودند (1 / 385). 
پس از رحلت پیامبر (ص)، بلویان مستقر در شمال عربستان از اطاعت خلیفه سرپیچی كردند و بار دیگر با رومیان هم‌پیمان شدند. به همین سبب، در 11ق ابوبكر عمرو بن عاص را برای جنگ با قبایل بنی سعد و بلی روانۀ شام كرد (نک‍ : طبری، 3 / 305). رومیان از این قبایل برای حفظ مرزها و تقویت قلمرو خود در برابر ایرانیان و اعراب بدوی استفاده می‌كردند و در مقابل امتیازاتی به آنان می‌دادند، از جمله آنکـه حقوقی برای آنان مقرر كرده، و دست آنان را در تجارت با شام باز گذاشته بودند (علی، 4 / 243؛ عاقل، 262). 
بنا به برخی گزارشها میان سالهای 13 تا 15ق، بلی و دیگر بطون قضاعه در شام از جمله لخم، جذام و بلقین در كنار رومیان با مسلمانان می‌جنگیدند (طبری، 3 / 570). طبری به حضور بلویها در سپاه روم درجنگ یرموك كه در 15ق / 636م میان مسلمانان به فرماندهی ابوعبیده بن جراح و رومیان رخ داد، اشاره دارد (3 / 570-571). 
برخی قبایل بلی هم زمان با فتوحات اسلامی ‌به فلسطین و مصر كوچیدند (سمعانی، 1 / 396؛ ابن فضل‌الله، 157). به روایتی، حاكم شام به دستور خلیفه عمر عشایر بلی و جهینه را كه در شام مستقر بودند، به مهاجرت به مصر واداشت (سمعانی، همانجا؛ عابدین، 29؛ دباغ، بلادنا، 1(2) / 395). 
در مصر میان بلویان و جهینه بر سر منزلگاهها و محل استقرار آنان اختلاف و كشمكش درگرفت و سرانجام به موجب پیمانی، بلویان در نواحی شرق اسوان مستقر شدند و سپس گروههایی از آنان به مناطق جنوبی مصر كوچیدند و در صعید مصر و حبشه پراكنده شدند و به تدریج بر تمام سرزمین نوبه دست یافتند (كحاله، 1 / 105؛ بری، 187). 
برخی نیز برآنند كه عشایری از بلی قبل از ظهور اسلام در مصر و شمال افریقا مستقر بوده، و به تجارت اشتغال داشته‌اند و زبان عربی توسط هم اینان در این مناطق گسترش یافت (زیدان، 10 / 238، 239؛ عابدین، 142). به گفتۀ مقریزی (1 / 164، 190، 209)، به هنگام فتح مصر، بلویها یكی از 6 قبیلۀ معروف صعید مصر به شمار می‌رفتند كه در جنگها و فتوحات، به ویژه در فتح اسكندریه نقش بسزایی داشته‌اند و از برخی افراد این قبیله از جمله زهیر بن قیس بلوی و عبدالرحمان بن عدیس بلوی به‌عنوان فرمانده و سردار سپاه یاد شده است (نک‍ : دباغ، همانجا). گروهی از این افراد در ماجرای قتل عثمان نقش داشته‌اند. ازهمین‌رو، برخی از محققان معاصر، بلویان ساكن مصر را دارای گرایشهای شیعی دانسته‌اند (بری، همانجا). پس از فتح ‌اندلس، بلویان ازجمله عربهایی بودند كه به این دیار رفتند و به خصوص در اشبیلیه سكنی گزیدند (مقری، 1 / 297). 
منابع موجود، بنی‌هُنَی، بنی‌هَرْم، بنی‌سَواده، بنی‌خارفه (حارثه)، بنی‌رایس، بنی‌ناب و بنی‌شاد را از بطون بلی در مصر دانسته‌اند (ابن فضل‌الله، 158؛ قلقشندی، نهایة...، 170-171، قلائد...، 46؛ نیز نک‍ : عابدین، 30). شاخه‌هایی از بلی تا زمان فاطمیان در اشمونین و صحراهای شرقی مصر مستقر بوده‌اند. به روایتی برخی عشایر قریش ازجمله بنی جعفر، بنی‌سلمه و بنی‌عسكر كه از حمایت فاطمیان برخوردار بودند، به یاری سپاهیان فاطمی ‌بر قلمرو بلویان تجاوز كردند و منزلگاههای آنان را تصرف نمودند. به دنبال آن، قبیلۀ بلی به صعید علیا كه ناحیه‌ای ثروتمند و دارای اهمیت اقتصادی بسیار بود، كوچیدند (ابن فضل‌الله، 159؛ عابدین، 105-106، 122). در دو سدۀ 7 و 8ق / 13 و 14م برخی از این عشایر از صعید مصر به مغرب و شمال افریقا مهاجرت كردند (قلقشندی، صبح ...، 1 / 316؛ عابدین، 131). 
در سده‌های بعد برخی رجال فرهنگی، ادبی و سیاسی از قبیلۀ بلی در شام زندگی می‌كردند كه از احوال آنها اطلاعاتی در دست است (ابن‌عدیم، 1474، 3608). برخی از اعضای این قبیله در شعر و ادب نیز شهره بودند (مثلاً نک‍ : ابوالفرج، 6 / 103، 24 / 195). 
در 1305ش / 1926م عربستان سعودی به 7 امارت تقسیم شد كه یكی از آنها امارت وجه بود و تمام قبایل بلی ازجمله الجواهره، القُرعان، الوابِصه و عرادات تابع آن شدند (حمزه، 80؛ زركلی، 3 / 882). در همین زمان، رئیس قبیله بلی در وجه، حامدبن سالم بن رفاده، معروف به اعور بر حكومت مركزی عربستان شورید و در این شورش افراد بسیاری از قبیله بلی كشته شدند. پس از حامد، ریاست قبیلۀ بلی را ابراهیم بن سلیمان بن رفاده بر عهده گرفت (خطیب، 201؛ سعید، 1 / 302-303؛ زركلی، 1 / 557 - 558). 
بازماندگان بلی هنوز در یمن، حجاز، مصر، سودان، فلسطین و اردن ساكنند (دباغ، همانجا؛ عمله، 1 / 172). برخی از عشایر بلی در فلسطین عبارتند از سهامه، وحشه، حروف و زباله (قطب، 50، 250؛ عمله، 1 / 172، 335). بلی امروزه به 3 قبیله تقسیم می‌شود: بلی حجاز، بلی مصر، و بلی بئرالسبع (كحاله، 1 / 106-107). به گفتۀ بلادی خندف و شبابه از قبایل معروف حجازند كه بلی از تیره‌های شبابه به شمار می‌رود (ص 225) و خود به 12 شاخه تقسیم می‌شود (نک‍ : حمزه، 139).

مآخذ

ابن اسحاق، محمد، سیرة النبی، به كوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1971م؛ ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1983م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دار صادر؛ ابن عبدالبر، یوسف، «القصد و الامم»، همراه الانباه، به كوشش حسام‌الدین قدسی، قاهره، 1350ق؛ ابن عدیم، عمر، بغیة الطلب، به كوشش سهیل زكار، دمشق، 1409ق / 1988م؛ ابن فضل‌الله عمری، احمد، مسالك الابصار، به كوشش دُرتئا كراوولسكی، بیروت 1406ق / 1985م؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ ابن‌كثیر، البدایة؛ ابن‌هشام، عبدالملك، السیرة النبویة، به كوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1355ق / 1936م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، 1407ق / 1986م؛ بری، عبدالله خورشید، القبائل العربیة فی مصر، قاهره، 1967م؛ بلادی، عاتق، نسب حرب، مكه، 1399ق / 1979م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1379ق / 1959م؛ جبوری، یحیی، الجاهلیة، بغداد، بیروت، 1968م؛ حمزه، فؤاد، قلب جزیرة العرب، ریاض، 1388ق / 1968م؛ خطیب، محمد عوض، صفحات من تاریخ الجزیرة العربیة الحدیث، قم، 1416ق / 1996م؛ دباغ، مصطفی مراد، بلادنا فلسطین، عمان، 1985م؛ همو، الموجز فی تاریخ الدول العربیة و عهودها فی بلادنا فلسطین، بیروت، 1980م؛ زبیری، مصعب، نسب قریش، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، 1953م؛ زركلی، خیرالدین، شبه الجزیرة فی عهد الملك عبدالعزیز، بیروت، 1985م؛ زیدان، المؤلفات الكاملة، بیروت، 1402ق / 1982م؛ سعید، ناصر، تاریخ آل‌سعود، مكه، 1404ق؛ سمعانی، عبدالكریم، الانساب، به كوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، 1960م؛ طبری، تاریخ؛ عابدین، عبدالمجید، «دراسات فی تاریخ العروبة فی وادی النیل»، همراه البیان و الاعراب، اسكندریه، دارالمعرفة الجامعیه؛ عاقل، نبیه، «فلسطین من الفتح العربی الاسلامی ‌الی اواسط القرن الرابع»، موسوعه خاص، ج 2؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1971م؛ عمله، محمد یوسف، انساب العشائر الفلسطینیة، عمان، 1991م؛ قطب، سمیرعبدالرزاق، انساب العرب، بیروت، 1968م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، 1383ق / 1963م؛ همو، قلائد الجمان، به كوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، 1383ق / 1963م؛ همو، نهایة الارب، بیروت، 1405ق / 1984م؛ كحاله، عمر رضا، معجم قبائل العرب، بیروت، 1402ق / 1982م؛ كلبی، هشام، نسب معد و الیمن الكبیر، به كوشش ناجی حسن، بیروت، 1408ق / 1988م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق / 1968م؛ مقریزی، احمد، الخطط، قاهره، 1274ق / 1857م؛ واقدی، محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1386ق / 1966م؛ همدانی، حسن، الاكلیل، به كوشش محمدبن علی اكوع، قاهره، 1383ق / 1963م؛ همو، صفة جزیرة العرب، به كوشش محمد بن علی اكوع، بیروت، 1403ق / 1983م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.