بلگرام
بِلْگْرام، شهری کهن در بخش هاردویی ایالت او تارپرادش و یکی از قدیمترین مراکز فرهنگ اسلامی در شبه قارۀ هند. این شهر در °27 و ´11 عرض شمالی و °80 و ´2 طول شرقی و بر ناحیۀ مرتفع شیبداری واقع است (ندوی، 12؛ «فرهنگ...»، .(VIII / 235
بلگرام از شهرهایی است که در عهد سلطان محمود غزنوی به تصرف مسلمانان درآمد (409ق / 1018م)، اما دیری نپایید که بر اثر ضعف حکومت غزنویان هند، بار دیگر هندوان بر این شهر چیره شدند (.(EI2 در اوایل سدۀ 7ق یکی از راجهها شهری در کنار شهر کهن بلگرام ساخت و آنجا را به نام خود «سِریناگار» نامید. در دوران حکومت وی در 614ق / 1217م، سلطان شمسالدین التتمش (حک 607-633ق)، از ممالیک ترک دهلی، این شهر را به قلمرو خود افزود و بدین ترتیب، بلگرام بار دیگر به حاکمیت مسلمانان درآمد («فرهنگ»، همانجا؛ .(EI2
در دوران حکومت سلاطین مغول بر هند، بلگرام بر ناحیهای وسیع که شامل 5 سرکار و 138 پرگنه بود، اطلاق میشد (ابوالفضل، 1 / 434). در 947ق / 1540م میان سپاهیان شیرشاه سوری، از حکام افغانی هند و سپاهیان همایون در بلگرام جنگی رخ داد. شیرشاه که یک سال پیش از این تاریخ بر همایون پیروز شده، و در بلگرام موضع گرفته بود، همایون را شکست داد و وی ناگزیر به کابل گریخت (راس، 27؛ اسپیر، 124؛ لین پول، 2 / 638).
سادات بلگرام که در تاریخ مسلمانان هند به فضل و ادب اشتهار دارند، از اعقاب ابوالفرج واسطی هستند که پس از سقوط بغداد به دست هولاکوخان، به هندوستان مهاجرت کرده بود .(IA) از جملۀ این سادات میرعبدالجلیل بلگرامی (د 1138ق / 1726م) و میرغلامعلی آزاد بلگرامی (ه م) است. همچنین نوادۀ وی امیرحیدر حسینی نویسندۀ کتاب سوانح اکبری را میتوان نام برد؛ IA)؛ رضوی، .(II / 31 گفته شده است که اورنگ زیب، سادات بلگرام را به چوب منبر تشبیه کرده است که نه فروختنی هستند و نه سوزاندنی (.(EI2
امروزه در بخش قدیمتر شهر بلگرام قطعههایی بسیار از کندهکاریهای برجسته و پایهها و سرستونهایی که از بناهای قدیمی برجای مانده است، میتوان دید و همچنین مساجد و «درگاههای» بسیاری که قدمت برخی از آنها به سدۀ 7ق / 13م میرسد. از دیگر آثار دورۀ اسلامی در این شهر به مدفن خواجه مجدالدین میتوان اشاره کرد که متعلق به دوران پیش از غوریان است («فرهنگ»، همانجا؛ «تاریخ...»، .(V / 138
مآخذ
ابوالفضل علامی، آیین اکبری، به کوشش بلوخمان، کلکته، 1872م؛ لین پول، استنلی، الدول الاسلامیة، ترجمۀ محمد صبیحی فرزات و محمد احمد دهمان، دمشق، 1393ق / 1973م؛ ندوی، معینالدین، معجم الامکنة، حیدرآباد دکن، 1353ق؛ نیز:
A Comprehensive History of India, ed. M. Habib and Kh. A. Nizami, New Delhi, 1982; EI2; IA; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1981; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1983; Ross, E. D., «Babur», The Cambridge History of India, New Delhi, 1987, vol. IV; Spear, P., India, a Modern History, Ann Arbor, 1961.
پرویز امین
1. ... 2. ...