بلوک
بُلوك، يا بولوگ، اصطلاحی در تقسيمات كشوري در ايران در سدههاي گذشته، نيز اصطلاحی نظامی در سازمان لشكري دولت عثمانی.
بلوك (جمع: بلوكات، نک : برهان ...، 1 / 302؛ آنندراج، 1 / 766) واژهاي است تركی، مشتق از مصدر بولمَك به معناي تقسيم كردن كه در معانی بخش، قسمت، رسته، گروه و جماعت به كار میرود (پاكالين،I / 242 ؛ باربيه دومنار، I / 346؛ كلاوسن، 339).
1. در ايران
كاربرد اين واژه بهعنوان اصطلاحی در تقسيمات لشكري ايران به دوران فرمانروايی ايلخانان در سدههاي 7 و 8ق / 13 و 14م باز میگردد (رشيدالدين، 1 / 195). در منابع اين دوره، بلوك به معناي تقسيم نيز آمده است؛ چنانکـه رشيدالدين فضلالله در تقسيم اقطاعات به مأموران وصول ماليات دستور داد كه اقطاعات را در ميان صده و دهه بلوك نمايند (2 / 1484). در تقسيمات كشوري به صورت جمع و مفرد به معنی نواحی حومۀ شهر و آباديهاي «متصل شهر» (حافظ ابرو، قسمت ربع خراسان،15-17، 2 / 271، 3 / 163؛ روملو، 443-444)، محل زراعت (نخجوانی، 1(1) / 353؛ عالم آرا...، 69-70)، نيز به معنی ناحيۀ تحت حكومت (آقسرايی، 154، 219؛ نخجوانی، 2 / 50) كاربرد داشته است. در دوره صفويان در سدههاي 10-12ق / 16- 18م، كاربرد آن تحت عنوان «بلوكات خاصه» رايج بوده است (ميرزا سميعا، 1 / 55). پس از صفويه در دورۀ قاجاريه اين اصطلاح همچنان به كار برده میشد. در اين دورۀ از اجتماع چند بلوك يك ايالت تشكيل میشد. اداره اين بلوكات كه بلوك ناصري در مشهد (اعتمادالسلطنه، مرآة...، 4 / 2372)، بلوك فشافويه در اطراف تهران (هدايت، 9 / 721)، بلوك اهرم و گاوبندي (اعتمادالسلطنه، تاريخ ...، 1 / 467، 3 / 1732) از آن جملهاند، توسط نايبالحكومهها و ضابطان حكومت انجام میگرفت (ورهرام، 134؛ كيهان، 2 / 136-137). امروز نيز برخی نواحی همچنان بلوك خوانده میشود، مانند بلوك زهرا (آل احمد، 10، جم). پس از اصلاح تقسيمات كشوري در 1316ش اين واژه منسوخ شد (دايرةالمعارف ...، 1 / 445).
2. در عثمانی
در سازمان سپاه عثمانی «بلوك» عموماً گروه و دسته و به طور ويژه بر واحدهاي خاص نگهبانان (قاپی قولی اجاق لاري) و همچنين سپاه ايالات اطلاق میشد (پاكالين، I / 242؛ I / 1256, 2EI؛IA, II / 739). در دورۀ سلطنت بايزيد دوم و سپس پسرش سليم اول در سدۀ 10ق در ميان سپاه ينیچري تشكيلات جديدي به وجود آمد كه «آغابلوك لري» ناميده میشد و اختصاراً به آنها بلوك میگفتند (اوزون چارشيلی، I / 169؛ «دائرةالمعارف ...»، (.VI / 324
شمار نفرات و نام واحدها برحسب شرايط زمان متفاوت بوده است. نخستين اجاق ــ واحد ــ ينیچريها شامل هزار نفر بود كه به 10 بلوك 100 نفري تقسيم میشد (پاكالين، نيز IA، 2EI، همانجاها). بعدها شمار بلوكها به 101 بلوك افزايش يافت كه «جماعت» و «اورتا» ناميده میشدند. آنان بر حسب نوع وظيفه، نامهاي خاص داشتند؛ مثلاً 5 واحد اول از آنان را «جماعت شتربانان»، بلوك بيست و هشتم را بلوك «امام حضرت آغا» و بلوكهاي 60-63 را «صولاق اورتاسی» ــ محافظان شاه ــ میناميدند («دائرةالمعارف»، IA، پاكالين، همانجاها). فرماندهان بلوكها را «ياياباشی» يا سر پياده میناميدند (اوزون چارشيلی، I / 217). همچنين اعضا و فرماندهان اجاق ــ واحد ــ مبتديان شبه جزيرۀ گاليپولی را كه شمار آنها 400 نفر بود و به 8 واحد 50 نفري تقسيم میشدند، «چورباجی» میناميدند (پاكالين، همانجا).
در رأس بلوكها، بلوكباشيها قرار داشتند. از آنجا كه سلطان سليمان قانونی عضو افتخاري بلوك اول از آغابلوك لري بود، به همين سبب بر اهميت آغابلوك لري افزوده شد («دائرةالمعارف»، همانجا). قاپی قوليهاي سوار نيز وجود داشتند. اينان مركب بودند از سپاهی، سلاحدار، علوفه چيان يمين و يسار، و غرباي يمين و يسار (مجموعهاي از واحدهاي سپاه عثمانی) كه آنها را خلق بلوك سوار (آتلی بلوك خلقی) میگفتند (نک : همانجا). گاه شماره بلوكها به نام خاص آنها تبديل میشد، مانند «بلوكات اربعه» كه جزو سواران قاپی قولی بودند و نيز «بلوكات سبعه» كه عنوان 7 واحد نظامی و عثمانی مستقر در مصر بود (پاكالين، همانجا).
با انحلال سپاه ينیچري در 1242ق / 1826م كه در تاريخ عثمانی به «واقعۀ فرخنده» معروف است (شاو، II / 20-21) و تشكيل سپاه جديد به نام عساكر منصورۀ محمديه (همو، II / 22-23) كه براساس اصول فرانسوي شكل گرفته بود («دائرةالمعارف»، VI / 325؛ شاو،II / 21, 83)، به تدريج واژۀ بلوك به جاي صف انتخاب شد كه در رأس آن يك يوزباشی (معادل سروان) قرار داشت. در تقسيم ساختمانها نيز محل اقامت مردان را بلوك سلام (سلاملق بلوكی) وساختمان مسكونی بانوان را بلوك حرم میناميدند (پاكالين، همانجا).
مآخذ
آقسرايی، محمود، مسامرة الاخبار و مسايرة الاخيار، به كوشش عثمان توران، آنکـارا، 1943م؛ آل احمد، جلال، تاتنشينهاي بلوك زهرا، تهران، 1352ش؛ آنندراج، محمد پادشاه، به كوشش محمد دبيرسياقی، تهران، 1335ش؛ اعتمادالسلطنه، محمد حسن، تاريخ منتظم ناصري، به كوشش اسماعيل رضوانی، تهران، 1367ش؛ همو، مرآة البلدان، به كوشش عبدالحسين نوايی و هاشم محدث، تهران، 1368ش؛ برهان قاطع، محمد حسين بن خلف تبريزي، به كوشش محمد معين، تهران، 1330ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافيا (قسمت ربع خراسان، هرات)، به كوشش غلامرضا مايل هروي، تهران، 1341ش، ج و 3، به كوشش صادق سجادي، تهران، 1378ش؛ دايرةالمعارف فارسی؛ رشيدالدين فضلالله، جامع التواريخ، به كوشش محمد روشن و مصطفی موسوي، تهران، 1373ش؛ روملو، حسن، احسن التواريخ، به كوشش عبدالحسين نوايی، تهران، 1357ش؛ عالم آراي شاه طهماسب، به كوشش ايرج افشار، تهران، 1370ش؛ كيهان، مسعود، جغرافياي مفصل ايران، تهران، 1311ش؛ ميرزا سميعا، تذكرة الملوك، به كوشش محمد دبيرسياقی، تهران، 1332ش؛ نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الكاتب به كوشش علیزاده، مسكو، 1964م؛ ورهرام، غلامرضا، نظام سياسی و سازمانهاي اجتماعی ايران در عصر قاجار، تهران 1367ش؛ هدايت، رضا قلی، روضه الصفا، تهران، 1339ش؛ نيز:
Barbier de Meynard, C. A., Dictionnaire Turc-Francais, Amsterdam, 1971; Clauson, G., An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish, Oxford, 1972; EI²; IA; Pakalin, M. Z., Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul, 1946; Shaw, S.J. and E.K. Shaw, History of the Ottoman Emprie and Modern Turkey, London, 1985; Turkiye diyanet vakf o Islam ansiklopedisi, Istanbul, 1992; Uzuncarsili , I. H., Osmanli devleti teskilatindan Kapukulu ocaklari, Ankara, 1984.
علیاكبر ديانت