زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه

بلغارستان

بُلْغارِسْتان‌، کشوری‌ در جنوب‌ شرقی‌ اروپا، و در بخش‌ شرقی‌ شبه‌ جزیرۀ بالکان‌. این‌ کشور با مساحت‌ 912‘110کمـ2، میان‌ °41 و ´14 تا °44 و ´12 عرض‌ شمالی‌، و °22 و ´21 تا °28 و ´36 طول شرقی‌ قرار دارد («دائرةالمعارف‌ اسلام‌...»، VI / 391؛ اطلاعاتی‌...، 1؛ نیز نک‍ : «بلغارستان‌») و مرکز آن‌ شهر صوفیه‌ است‌. این‌ کشور از شمال‌ به‌ رومانی‌، از غرب‌ به‌ صربستان‌ و مونتنگرو و مقدونیه‌، از شرق‌ به‌ دریای‌ سیاه‌، از جنوب‌ به‌ یونان‌ و از جنوب‌ شرقی‌ به‌ بخش‌ اروپایی‌ ترکیه‌ محدود است‌ (همانجا؛ شاملویی‌، 691؛ محجوب، 85؛ لویس‌، 110). مرز مشترک‌ بلغارستان‌ با یونان‌ 494 کمـ ، با مقدونیه‌ 148 کمـ ، با رومانی‌ 608 کمـ ، با صربستان‌ و مونتنگرو 318 کمـ ، و با ترکیه‌ 240کمـ است‌ («بلغارستان‌»). جمعیت‌ این‌ کشور را در تیر 1381 / ژوئیۀ 2002،337،621،7 نفر نوشته‌اند (همانجا). 
در اواخر سدۀ 19م‌ که‌ جمعیت‌ بلغارستان‌ اندکی‌ بیش‌ از 2 میلیون‌ نفر بوده‌، شمار مسلمانان‌ 060‘578 ذکر شده‌ که‌ اندکی‌ بیش‌ از یک‌ چهارم‌ کل‌ جمعیت‌ آن‌ کشور را تشکیل‌ می‌داده‌ است‌ (سامی‌، 2 / 1345؛ شاملویی‌، 693)، ولی‌ در 1373ش‌ / 1994م‌ نسبت‌ شمار مسلمانان‌ (با جمعیتی‌ حدود 000‘200‘1 نفر) به‌ کل‌ جمعیت‌ کشور به‌ 15٪ رسیده‌ (لویس‌، همانجا)، و در 1377ش‌ / 1998م‌ به‌ 1 / 12٪ کاهش‌ یافته‌ است‌ (نک‍ : «بلغارستان‌»). اقوام‌ مسلمان‌ بلغارستان‌ را گروهی‌ از بلغارهای‌ ساکن‌ اراضی‌ کوهستانی‌ رُدُپاخ‌ در جنوب‌ غرب‌ کشور تشکیل‌ می‌دهند. اینان‌ از اخلاف‌ بلغارهایی‌ هستند که‌ در دوران‌ حکومت‌ عثمانی‌ اسلام‌ آوردند. این‌ گروه‌ به‌ زبان‌ بلغاری‌ سخن‌ می‌گویند (نک‍ : ه‍ د، بلغار). گروه‌ دیگر ترکها، و گروه‌ سوم‌ کولیها هستند (BSE3, III / 477). افزون‌ بر اینها، علویان‌ در منطقۀ دُبروجا و دِلی‌اورْمان‌ سکنى دارند که‌ به‌ «علیجانی‌» یا «قزلباش‌» معروفند و شمارشان‌ بسیار اندک‌ است‌ (دانشنامه‌...، 4 / 63). 
بلغارهای‌ ساکن‌ بلغارستان‌ را شاخه‌ای‌ از بلغارهای‌ ساکن‌ اطراف‌ رود ولگا دانسته‌اند که‌ در سدۀ 1ق‌ / 7م‌ به‌ محدودۀ سواحل‌ رود دانوب‌ کوچ‌ کردند و راه‌ سرزمین‌ بالکان‌ را در پیش‌ گرفتند (نک‍ : ه‍ د، بلغار). فرمانروای‌ آنان‌ شخصی‌ به‌ نام‌ کووْرَت‌ (کوبرت‌) بود که‌ ظاهراً تا 59ق‌ / 679م‌ بر مسند قدرت‌ تکیه‌ داشت‌ (گومیلف‌، و توانست‌ 3 گروه‌ از بلغارها را متحد سازد و در رأس‌ هر یک‌ از این‌ گروهها، یکی‌ از فرزندان‌ خود ــ با نامهای‌ باتبای‌، کتراگ‌ و اَسپروخ‌ ــ را بگمارد (آرتامونف‌، 166؛ IA, II / 796). 
بنابر نوشتۀ تئوفانس‌، باتبای‌ در محل‌ بلغارهای‌ اطراف‌ رود ولگا باقی‌ ماند و تابعیت‌ خزران‌ را گردن‌ نهاد و در اواخر سدۀ 1ق‌ خراجگزار آنان‌ بود (نک‍ : آرتامونف‌، همانجا). گروه‌ تابع‌ باتبای‌ بلغارهای‌ ناحیۀ کوبان‌ را تشکیل‌ دادند و به‌ بلغارهای‌ سیاه‌ شهرت‌ یافتند (همو، 172)؛ اما اسپروخ‌ از چنگ‌ خزران‌ گریخت‌ و روانۀ سواحل‌ رود دانوب‌ شد. دربارۀ زمان‌ حرکت‌ گروه‌ تابع‌ اسپروخ‌، اختلاف‌نظر وجود دارد. بعضی‌ زمان‌ حرکت‌ آنان‌ را پس‌ از مرگ‌ کوورت‌ در 59ق‌ نوشته‌اند (گومیلف‌، (گومیلف‌، همانجا؛ IA, II / 796-797). به‌هرروی‌، آنان‌ که‌ شامل‌ سواران‌ زبدۀ بسیاری‌ بودند، از رود دانوب‌ گذشتند و در جزیره‌ای‌ که‌ میان‌ 6 شاخۀ رود پدید آمده‌ بود، مستقر شدند؛ سپس‌ از ساحل‌ راست‌ دانوب‌ نیز عبور کرده‌، در نزدیکی‌ کوسْتانْدین‌ استقرار یافتند. خزران‌ نیز که‌ از تعقیب‌ بلغارها عاجز مانده‌ بودند، به‌ سرزمین‌ خود بازگشتند و اراضی‌ بلغارهای‌ فراری‌ را به‌ تصرف‌ خود آوردند (آرتامونف‌، 172, 174-175, 472). 
کنستانتین‌ چهارم‌، امپراتور بیزانس‌ (حک‍ 48-65ق‌ / 668-685م‌) در آغاز به‌ مقابلۀ بلغارهای‌ تابع‌ اسپروخ‌ شتافت‌ و عرصه‌ را بر آنان‌ تنگ‌ کرد، ولی‌ پس‌ از مدتی‌ بیمار شد و سپاهیان‌ او بی‌سرپرست‌ ماندند؛ در نتیجه‌، بلغارها در 59ق‌ به‌ سپاهیان‌ وی‌ حمله‌ور شدند و آنان‌ را درهم‌ شکستند و تا دبروجای‌ کنونی‌ پیش‌ تاختند و سراسر اراضی‌ میان‌ رود دانوب‌ و شبه‌ جزیرۀ بالکان‌ را به‌ تصرف‌ آوردند و اسلاوهای‌ ساکن‌ این‌ سرزمین‌ را تابع‌ خود کردند (همو، .172-173)

اسپروخ‌ با 7 قبیله‌ از قبایل‌ اسلاو متحد شد و دیگر قبایل‌ اسلاو را نیز تابع‌ خود کرد. وی‌ از 60ق‌ در رأس‌ دولت‌ اسلاو ـ بلغار قرار گرفت‌ که‌ سرزمین‌ وی‌ به‌ بلغار یا (بلغارستان‌) شهرت‌ یافت‌. این‌ دولت‌ از سوی‌ امپراتوری‌ بیزانس‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شد و مرز آن‌ تا رود دانوب‌ و سواحل‌ دریای‌ سیاه‌ امتداد یافت‌ و شهر پلیسکا به‌صورت‌ تختگاه‌ آن‌ درآمد (BSE3، همانجا). هنگامی‌ که‌ یوستی‌ نیانوس‌ دوم‌، امپراتور بیزانس‌ از سوی‌ رقیبان‌ خود زیر فشار قرار گرفت‌، از بلغارهای‌ اطراف‌ رود دانوب‌ یاری‌ خواست‌ و با کمک‌ آنان‌ توانست‌ بر قسطنطنیه‌ مسلط شود و در 86ق‌ / 705م‌ به‌ پادشاهی‌ بازگردد (آرتامونف‌، .(196-197
از رویدادهای‌ مهم‌ سرزمین‌ بلغارستان‌ پس‌ از اسپروخ‌، حاکمیت‌ کروم‌ خان‌ (187- 198ق‌ / 803-814م‌) است‌. وی‌ آوارها را درهم‌ شکست‌ و اراضی‌ آنان‌ را در تراکیه‌، و نیز شهرهای‌ سِرْدیک‌ (در شمال‌ صوفیۀ کنونی‌) و آدریانوپولیس‌ را به‌ تصرف‌ آورد. در 197ق‌ بلغارها با تصرف‌ مقدونیه‌، حدود 12 هزار نفر از اهالی‌ آدریانوپولیس‌ (ادرنۀ کنونی‌) را اسیر کردند و به‌ نواحی‌ شمالی‌ رود دانوب‌ فرستادند و تا قسطنطنیه‌ پیش‌ تاختند (BSE3، همانجا؛ آرتامونف‌، .(341-342 در عهد فرمانروایی‌ بوریس‌ اول‌ (238-276ق‌ / 852-889م‌) مسیحیت‌ به‌ میان‌ بلغارها و اسلاوهای‌ متحد آنان‌ راه‌ یافت‌ و در 251ق‌ / 865م‌ به‌‌عنوان‌ دین‌ رسمی‌ شناخته‌ شد. در 281ق‌ / 894م‌ دو برادر به‌ نامهای‌ سیریل‌ و متودیوس‌ خط و کتابت‌ جدیدی‌ را برای‌ زبان‌ اسلاوی‌ ــ که‌ رو به‌ گسترش‌ داشت‌ ــ پدید آوردند و از آن‌پس‌، زبان‌ اسلاوی‌ به‌ زبان‌ کلیسایی‌ و دولتی‌ بلغارها بدل‌ گشت‌ (بریتانیکا، II / 358؛ BSE3، همانجا). 
در اواخر سدۀ 3ق‌ / 9م‌ لئون‌ ششم‌، امپراتور بیزانس‌ برای‌ مقابله‌ با بلغارها از سران‌ قوم‌ مجار کمک‌ خواست‌ و شماری‌ زورق‌ برای‌ آنان‌ فرستاد. مجارها در مسیر رود دانوب‌ دست‌ به‌ غارت‌ و کشتار زدند. سیمون‌ که‌ از 280ق‌ شاه‌ بلغارها شده‌ بود، به‌ مقابله‌ شتافت‌، ولی‌ مغلوب‌ شد. مجارها تا تختگاه‌ دولت‌ بلغار پیش‌ تاختند و غنایم‌ و اسیران‌ بسیار به‌ چنگ‌ آوردند. سپس‌ به‌ رومیان‌ حمله‌ور شدند. سیمون‌ با تقاضای‌ صلح‌ مجارها را آرام‌ کرد و در عین‌ حال‌، از طریق‌ آنان‌ از رومیان‌ انتقام‌ گرفت‌ (آرتامونف‌، .(347-348 آگاهیهایی‌ دربارۀ بلغارها، مجارها و روسها در دست‌ است‌ که‌ اغلب‌ مورد هجوم‌ پچناکها قرار می‌گرفتند. نخستین‌ آگاهی‌ در این‌ باره‌ مربوط به‌ سال‌ 302ق‌ / 915م‌، و خبر دیگر متعلق‌ به‌ 308ق‌ / 920م‌ است‌. دولت‌ بیزانس‌ در این‌ زمان‌ از وجود پچناکها برضد بلغارها و روسها بهره‌ می‌جست‌ (همو، 352، نیز حاشیۀ .(69 در 332ق‌ / 944م‌ گروهی‌ از پچناکها بار دیگر به‌ بلغارهای‌ ساکن‌ اطراف‌ رود دانوب‌ حمله‌ کردند (همو، .(380
نخستین‌ دورۀ دولت‌ بلغارستان‌ که‌ از 60ق‌ / 680م‌ آغاز شده‌ بود، تا 409ق‌ / 1018م‌ ادامه‌ یافت‌ (BSE3، همانجا). در دورۀ دوم‌ حکومت‌ بلغارستان‌ (اوایل‌ سدۀ 5ق‌ / 11م‌ تا اواخر سدۀ 6ق‌ / 12م‌)، این‌ کشور زیر سلطۀ امپراتوری‌ بیزانس‌ بود. در 582ق‌ / 1186م‌ دو برادر به‌ نامهای‌ کلوپیر و آسِن‌ دولت‌ بلغاری‌ اولاق‌ را تأسیس‌ کردند که‌ مرکز آن‌ شهر تیرنُوا بود. 10 سال‌ بعد، پیر کشته‌ شد و پس‌ از آن‌، آسن‌ به‌ قتل‌ رسید. دولت‌ اولاق‌ بلغار که‌ تراکیه‌ و مقدونیه‌ را در تصرف‌ داشت‌، در 638ق‌ / 1241م‌ به‌ سبب‌ جنگهای‌ داخلی‌ رو به‌ ضعف‌ نهاد و ناگزیر مناطق‌ یاد شده‌ را به‌ امپراتوری‌ ازنیق‌ روم‌ واگذار کرد (اوزون‌ چارشیلی‌، .(I / 188
در 639ق‌ باتو، فرزند جوجی‌ با لشکریان‌ مغول‌ از رود دانوب‌ گذشت‌ و وارد بلغارستان‌ شد (بروکلمان‌، .(249 پس‌ از آن‌ تا سدۀ 8ق‌ / 14م‌ گاه‌ خیزشهایی‌ در بلغارستان‌ برضد سلطۀ بیزانس‌ روی‌ می‌داد (BSE3, III / 478). از اوایل‌ سدۀ 8ق‌ رقابت‌ میان‌ بلغارها و صربها اوج‌ گرفت‌، چنان‌که‌ در 730ق‌ / 1330م‌ به‌ جنگ‌ منجر گردید (اوزون‌ چارشیلی‌، همانجا). در اواسط سدۀ 8ق‌ نواحی‌ شمال‌ شرقی‌ بلغارستان‌ از آن‌ سرزمین‌ جدا شد و به‌ صورت‌ شاه‌زاده‌نشین‌ دبروجا درآمد (BSE3، همانجا). 
آغاز تاریخ‌ اسلام‌ در بلغارستان‌ را سدۀ 8ق‌ دانسته‌اند (لویس‌، 110). نخستین‌ لشکرکشی عثمانیها به‌ تراکیۀ شرقی‌ و عبور از دریای‌ مرمره‌ در 721ق‌ / 1321م‌ روی‌ داد که‌ حدود 18 ماه‌ به‌ درازا کشید؛ سپس‌ مهاجمان‌ به‌ آناتولی‌ بازگشتند؛ متعاقب‌ آن‌ نیز ترکان‌ چند بار به‌ شبه‌ جزیرۀ بالکان‌ و اراضی‌ بلغارستان‌ حمله‌ کردند (اوزون‌ چارشیلی‌، .(I / 155
در 762ق‌ / 1361م‌ سلطان‌ مراد اول‌ شهر بیزانسی‌ آدریانوپولیس‌ را تصرف‌ کرد و جای‌ پایی‌ در رود ماریتْسا به‌ دست‌ آورد و راه‌ فتح‌ بلغارستان‌ و سرزمینهای‌ اطراف‌ آن‌ را هموار کرد. سپاهیان‌ عثمانی‌ در 764ق‌ شهر فیلیپوپولیس‌ (شهر پُلْودیوِ کنونی‌) در بلغارستان‌ را پس‌ از محاصرۀ طولانی‌ فتح‌ کردند (لویس‌، 111). در 766ق‌ آن‌ بخش‌ از اراضی‌ بلغارستان‌ که‌ در اختیار ایوان‌ الکساندر، شاه‌ آن‌ سرزمین‌ باقی‌ مانده‌ بود، با مرگ‌ وی‌ میان‌ دو فرزندش‌، ایوان‌ شیشْمان‌ و ایوان‌ اِستراتیسیمیر تقسیم‌ شد و دو دولت‌ پادشاهی‌ در آن‌ اراضی‌ برقرار گردید (اوزون‌ چارشیلی‌، I / 189-190؛ BSE3، همانجا). 
در 788ق‌ / 1386م‌ سپاهیان‌ عثمانی‌ شهر و ایالت‌ صوفیه‌ را فتح‌ کردند (فریدون‌ بک‌، 1 / 108-109). در سالهای‌ 790-791ق‌ / 1388- 1389م‌ لشکریان‌ عثمانی‌ چند شهر دیگر بلغارستان‌ ازجمله‌ پرُوادیا (پراوادی‌)، وِنْچَن‌، مادِرا، شومْنی‌ (شومِن‌)، و متعاقب‌ آن‌ وارْنا را به‌ تصرف‌ درآوردند. در نتیجۀ این‌ پیروزی‌، شیشمان‌ وادار به‌ اطاعت‌ شد (EI2, I / 1303). 
بایزید اول‌ (ایلدرم‌ بایزید) در 795ق‌ / 1393م‌ نیرویی‌ را به‌ فرماندهی‌ فرزند ارشدش‌، سلیمان‌ به‌ بلغارستان‌ فرستاد و در نتیجۀ پیکار او، وِلیکو تورنُوْ، تختگاه‌ قدیم‌ بلغارستان‌ پس‌ از محاصره‌ای‌ طولانی‌ سقوط کرد (لویس‌، همانجا؛ «دائرةالمعارف‌ اسلام‌»، .(VI / 397 3 سال‌ پس‌ از این‌ پیروزی‌، جنگ‌ دیگری‌ در 798ق‌ درگرفت‌ که‌ در نتیجۀ آن‌ ویدین‌ سقوط کرد و بلغارستان‌ ضمیمۀ دولت‌ عثمانی‌ شد (همان‌، نیز BSE3، همانجاها؛ سامی‌، 2 / 1346؛ اوزون‌ چارشیلی‌، .(I / 193-194
با سقوط دولت‌ بلغارستان‌ مهاجرت‌ شهروندان‌ مسلمان‌ آناتولی‌ به‌ سرزمین‌ بلغارستان‌ شدت‌ گرفت‌. گروه‌ کثیری‌ از این‌ مسلمانان‌، از جمله‌ کارمندان‌، سربازان‌، کشاورزان‌، دام‌پروران‌ و عشایر ترکمان‌ و تاتار به‌ بلغارستان‌ کوچ‌ کردند و در شهرها و شهرکهایی‌ چون‌ کارنوبات‌، پازارجیک‌ و نووی‌ خان‌ مستقر شدند. این‌ مهاجرت‌ وسیع‌ نیازمند پی‌ریزی‌ زندگی‌ به‌ شیوۀ اسلامی‌ بود. مسلمانان‌ به‌ احداث‌ مساجد، کاروان‌سراها و دیگر بناها دست‌ زدند که‌ سبک‌ بنای‌ آنان‌ متأثر از شیوۀ معماری‌ اسلامی‌ عهد سلجوقی‌ بود. نخستین‌ بناها، از جمله‌ مسجد تک‌گنبدی‌ «اسکی‌ جامع‌» در اِستارا زاگورا متعلق‌ به‌ سال‌ 812ق‌ / 1409م‌، مسجد جامع‌ 9 گنبدی‌ در پلودیو، و مسجد شریف‌ خلیل‌ پاشا (تومبول‌ جامع‌) در شومن‌ که‌ تا چندی‌ پیش‌ بزرگ‌ترین‌ مسجد اروپا در ادرنه‌ بود، نمودار گسترش‌ اسلام‌ در بلغارستان‌ است‌ (لویس‌، 111). به‌ عنوان‌ نمونه‌ در 859ق‌ / 1455م‌ در فیلیپه‌ در برابر 600 خانوار مسلمان‌ مقیم‌ این‌ شهر تنها 50 خانوار غیر مسلمان‌ وجود داشت‌ (EI2، همانجا). 
از سدۀ 9ق‌ / 15م‌ تا نیمۀ دوم‌ سدۀ 12ق‌ / 18م‌ بلغارستان‌ که‌ ضمیمۀ دولت‌ عثمانی‌ شده‌ بود، به‌ صورت‌ یکی‌ از بیگلربیگیهای‌ (استانهای‌) امپراتوری‌ عثمانی‌ درآمد. اراضی‌ بلغارستان‌ در تملک‌ دولت‌ عثمانی‌ قرار گرفت‌ و بخشی‌ از اراضی‌ آن‌ به‌ سپاهیان‌ واگذار شد. در سده‌های‌ 9-10ق‌، یک‌سوم‌ اراضی‌ بلغارستان‌ با عنوان‌ «خاص‌» در اختیار سلطان‌ قرار گرفت‌. مالکان‌ اراضیی‌ که‌ مسلمان‌ شده‌ بودند، همچنان‌ زمینها را در تملک‌ خود نگاه‌ می‌داشتند. کشاورزان‌ افزون‌‌بر بهرۀ مالکانه‌، یک‌دهم‌ (عشر) محصول‌ خود را به‌ دولت‌ می‌دادند. آن‌ گروه‌ از رعایا که‌ مسلمان‌ نبودند، جزیه‌ می‌پرداختند. در نتیجه‌، گروه‌ کثیری‌ از مردم‌ به‌ اسلام‌ روی‌ آوردند. به‌ ویژه‌ در ردپاخ‌، مقدونیه‌ و نواحی‌ شمال‌ شرقی‌ بلغارستان‌، مردم‌ به‌ صورتی‌ انبوه‌ اسلام‌ را پذیرا شدند (BSE3, III / 478). 
با ضعف‌ دولت‌ عثمانی‌ در نیمۀ دوم‌ سدۀ 10ق‌ / 16م‌ که‌ حاصل‌ پیکارهای‌ پی‌‌درپی‌ در اروپا و آسیا بود، در بلغارستان‌ خیزشهایی‌ برضد آن‌ دولت‌ روی‌ داد که‌ از آن‌ جمله‌ است‌: خیزش‌ تیرنُف‌ در 1006ق‌ / 1598م‌ و 1097ق‌ / 1686م‌، خیزش‌ چیپْرُف‌ در 1099ق‌ و قیام‌ کارْپوشُو در 1100ق‌ (همان‌، .(III / 479 پس‌ از انقلاب‌ سال‌ 1203ق‌ / 1789م‌ روحیۀ انقلابی‌ با سیاست‌ اسلاوگرایی‌ در آمیخت‌ و موجب‌ تشکیل‌ کمیته‌های‌ «عصیان‌» شد («دائرةالمعارف‌ اسلام‌»، همانجا). هدف‌ این‌ کمیته‌ها کسب‌ استقلال‌ بود که‌ از جانب‌ دولت‌ روسیه‌ حمایت‌ می‌شد. 
در 1257ق‌ / 1841م‌ در شهر نیش‌ مردم‌ به‌‌سبب‌ سنگینی‌ مالیاتها شوریدند. این‌ شورش‌ از سوی‌ دولت‌ سرکوب‌ شد، ولی‌ زمینه‌ را برای‌ شورش‌ سال‌ 1265ق‌ / 1849م‌ در شهر ودین‌ فراهم‌ آورد که‌ آن‌ نیز به‌ سختی‌ درهم‌ شکست‌ (همانجا). در 1287ق‌ / 1870م‌ حوزۀ کلیسایی‌ بلغارستان‌ پدید آمد که‌ از پشتیبانی‌ دولت‌ روسیه‌ برخوردار بود. در 1293ق‌ / 1876م‌ شورش‌ بزرگی‌ در بلغارستان‌ روی‌ داد که‌ با فرستادن‌ 18 هزار سپاهی‌ به‌ سختی‌ سرکوب‌ گردید (همان‌، IV / 397-398). همین‌ حادثه‌ مستمسکی‌ برای‌ جنگ‌ سالهای‌ 1294-1295ق‌ میان‌ روسیه‌ و عثمانی‌ شد. 
به‌ موجب‌ پیمان سان‌ استفانو در 1878م‌، «بلغارستان‌ بزرگ‌» امیرنشینی‌ خودمختار و مشتمل‌ بر قسمت بزرگی‌ از مقدونیه شد. این پیمان‌ بعدها در کنگرۀ برلین مورد تجدیدنظر قرار گرفت‌ (BSE3, III / 480؛ دایرةالمعارف‌...، 1 / 441؛ «دائرةالمعارف‌ جدید...»، .(II / 451 در حدود سال‌ 1293ق‌ در شهرهای‌ فیلیپه‌، ودین‌، شومن‌، 
روسْجوق‌، رازگراد، وارنا، پلِوْنه‌، عثمان‌ْ بازار، اسکی‌ جمعه‌ و ینی‌ زاغرا مسلمانان‌ اکثریت اهالی‌ را تشکیل‌ می‌دادند (EI2, I / 1304). کثرت‌ مهاجرت‌ ترکان‌ به‌ بلغارستان‌ به‌ اندازه‌ای‌ بود که‌ در 1294ق‌ از مجموع‌ اهالی‌ این‌ سرزمین‌ 55٪ ترک‌ و 45٪ بلغار بودند («دائرةالمعارف‌ جدید»، همانجا). پس‌ از پایان‌ جنگهای‌ روس‌ و عثمانی‌، حدود یک‌ میلیون‌ ترک‌ بلغارستان‌ را ترک‌ گفتند، ولی‌ چند صد هزار نفر از سوی‌ روسها و بلغارها به‌ آن‌ سرزمین‌ فرستاده‌ شدند (همانجا). 
در 1296ق‌ بر اساس‌ مفاد پیمان‌ سان‌ استفانو، شهر صوفیه‌ به‌ عنوان‌ تختگاه‌ شاه‌زاده‌نشین‌ بلغارستان‌ اعلام‌ شد. شاه‌زاده‌نشین‌ دیگری‌ نیز به‌ نام‌ روم‌ ایلی‌ شرقی‌ که‌ شهر پلودیو مرکز آن‌ بود، خودمختاری‌ یافت‌، ولی‌ همچنان‌ تابع‌ دولت‌ عثمانی‌ باقی‌ ماند (BSE3, III / 480). 
در 1266ق‌ / 1850م‌ یک‌سوم‌ جمعیت‌ سرزمین‌ بلغارستان‌ مسلمان‌ بودند که‌ حدود 500 هزار نفر آنان‌ را پوماکها (مسلمانان‌ بلغاری‌ زبان‌) تشکیل‌ می‌دادند. حتى در 1295ق‌ در بسیاری‌ از شهرهای‌ مهم‌ چون‌ وارنا، پلودیو و پلونه‌، اکثریت‌ با مسلمانان‌ بود. در صوفیه‌ نیز اقلیت‌ بزرگی‌ از مسلمانان‌ سکنى داشتند. پس‌ از جنگ‌ کریمه‌ دولت‌ عثمانی‌ گروه‌ کثیری‌ از مسلمانان‌ را در این‌ نواحی‌ اسکان‌ داد. جمعیت‌ اینان‌ به‌ 350 هزار تن‌ می‌رسید که‌ 100 هزار تن‌ از آنان‌ تاتار، و 90 هزار تن‌ چرکس‌ بودند (کتانی‌، 53). 
در 1302ق‌ / 1885م‌ در پلودیو شورش‌ بزرگی‌ از سوی‌ کمیتۀ مرکزی سری‌ انقلابی‌ بلغارستان‌ روی‌ داد که‌ زمینه‌ را برای‌ وحدت‌ روم‌ ایلی‌ شرقی‌ با بلغارستان‌ فراهم‌ آورد (BSE3, III / 481). پس‌ از استقلال‌ بلغارستان‌ در 1326ق‌ / 1908م‌ موج‌ جدیدی‌ از مسلمانان‌ کشور را به سوی‌ آناتولی‌ ترک‌ گفتند. این‌ امر سبب‌ کاهش‌ شمار مسلمانان‌ از 50٪ جمعیت‌ در 1303ق‌ / 1886م‌، به‌ 13٪ در 1318ش‌ / 1939م‌ (یعنی‌ حدود 858 هزار نفر) شد (کتانی‌، همانجا). 
در 1326ق‌ با خیزش‌ ترکان‌ جوان‌، دولت‌ بلغارستان‌ اعلام‌ کرد که‌ به‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ وابسته‌ نیست‌؛ سپس‌ بعد از جنگهای‌ بالکان‌ در 1330-1331ق‌ / 1912-1913م‌، استقلال‌ بلغارستان‌ استوارتر شد (BSE3، همانجا). در ذیقعدۀ 1333 / اکتبر 1915 بلغارستان‌ به‌ طرفداری از آلمان‌ به‌ صف‌ متحدین‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ برضد متفقین‌ پیوست‌ (همانجا؛ اطلاعاتی‌، 19)، ولی‌ با شکست‌ آلمان‌ به‌ موجب‌ پیمان‌ نویی‌2 در 1337ق‌ / 1919م‌ قسمت‌ جنوبی‌ِ دبروجا، و در نتیجه‌، دسترسی‌ به‌ دریای‌ اژه‌ را از دست‌ داد (همان‌، 19-20). 
در 1315ق‌ / 1897م‌ برای‌ نخستین‌بار رابطۀ سیاسی‌ و کنسولی‌ میان‌ بلغارستان‌ و ایران‌ برقرار گردید. پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ چون‌ بلغارستان‌ از متحدان‌ محور آلمان‌ ـ ایتالیا ـ ژاپن‌ بود، روابط سیاسی‌ دو کشور قطع‌ شد، ولی‌ بار دیگر در 1313ش‌ / 1934م‌ برقرار گردید (همان‌، 49-50). در 1323ش‌ / 1944م‌ نظام‌ حکومتی‌ بلغارستان‌ از پادشاهی‌ به‌جمهوری‌ تغییر یافت‌ و این‌ کشور «جمهوری‌ دموکراتیک‌ خلق‌ بلغارستان‌» نام‌ گرفت (BSE3, III / 483). در 1340ش‌ / 1961م‌ رابطۀ سیاسی‌ ایران‌ با دولت‌ جدید برقرار شد ( اطلاعاتی‌، 50). 
اختلاف‌ شدید بلغارها و ترکان‌، در روابطِ دولت‌ آن‌ کشور با ترکان‌ و ترکی‌ زبانان‌ِ مسلمان‌، و نیز مسلمانان‌ بلغار، بی‌تأثیر نبود. دشمنیهایی‌ که‌ طی‌ چند قرن‌ پدید آمده‌ بود، موجب‌ اعمال‌ فشار بر مسلمانان‌، و بعضی‌ محرومیتهای‌ اینان‌ شد (نک‍ : کتانی‌، 55) و برخی‌ از مؤسسات‌ اسلامی‌ از صورت‌ مذهبی خارج‌ شدند؛ به‌ عنوان‌ نمونه‌، می‌توان‌ از مسجد جامع‌ بزرگ‌ صوفیه‌ یاد کرد که‌ به‌ موزۀ باستان‌شناسی‌ ملی‌ بدل‌ شد (لویس‌، 112). 
امروزه‌ از دیدگاه‌ سیاسی‌، مسلمانان‌ وضع‌ روشنی‌ ندارند. دو حزب‌ سوسیالیست‌ (کمونیست‌ سابق‌) و جناح‌ راستگرای‌ اتحاد نیروهای‌ دموکراتیک‌ اغلب‌ علایق‌ نژادی‌ و مذهبی‌ اقلیتها را نادیده‌ می‌گیرند. در قانون‌ اساسی‌ جدید بلغارستان‌ نیز برای‌ احزاب‌ سیاسی‌ِ متکی‌ بر نژاد و مذهب‌، جایی‌ دیده‌ نمی‌شود؛ اما «نهضت‌ حقوق‌ و آزادی‌» که‌ سومین‌ حزب‌ بزرگ‌ کشور به‌ رهبری‌ احمد دوغان‌ است‌، از اقلیت‌ ترک‌ و مسلمان‌ کشور حمایت‌ می‌کند (همانجا، نیز 113). 
در شهریور 1372 / سپتامبر 1993 کتابخانۀ ملی‌ بلغارستان‌ نسخه‌هایی از قرآن‌ کریم‌ را که‌ برخی از آنها به‌ خط بلغاری‌ نوشته شده است‌، به‌ نمایش‌ گذاشت‌. گفتنی‌ است‌ که‌ قدیم‌ترین‌ نسخۀ ارائه‌ شده‌ در این‌ نمایشگاه‌ متعلق‌ به‌ 669ق‌ / 1271م‌ بود (همو، 112). 
از آثار معماری‌ اسلامی‌ بلغارستان‌ می‌توان‌ به‌ مسجد 400 سالۀ بانیاباشی‌، مسجد جامع‌ بزرگ‌ صوفیه‌ و جامع‌ محمدپاشا یا مسجد سیاه‌ اشاره‌ کرد (همانجا). 

مآخذ

اطلاعاتی‌ دربارۀ کشور جمهوری‌ مردم‌ بلغارستان، وزارت‌ امور خارجه‌، تهران‌، 1352ش‌؛ دانشنامۀ جهان‌ اسلام‌، تهران‌، 1377ش‌؛ دایرةالمعارف‌ فارسی‌؛ سامی‌، شمس‌الدین‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، 1306ق‌؛ شاملویی‌، حبیب‌الله‌، جغرافیای‌ کامل‌ جهان‌، تهران‌، 1367ش‌؛ فریدون‌ بک‌، منشآت‌ السلاطین‌، استانبول‌، 1274ق‌؛ کتانی‌، علی‌، اقلیتهای‌ مسلمان‌ در جهان‌ امروز، ترجمۀ محمدحسین‌ آریا، تهران‌، 1368ش‌؛ لویس‌، استفن‌، «اسلام‌ در بلغارستان‌»، ترجمۀ اعظم‌ هدایتی‌، میراث‌ جاویدان‌، تهران‌، 1373ش‌، س‌ 2، شم‍ 2؛ محجوب‌، محمود و فرامرز یاوری‌، گیتاشناسی‌ کشورها، تهران‌، 1366ش‌؛ نیز:

Artamonov, M. I., Istoriya Khazar, Leningrad, 1962; Britannica, micropaedia, 1978; Brockelmann, C., History of the Islamic Peoples, London, 1959; BSE3; »Bulgaria«, The World Factbook, www. cia. gov / cia / publications / factbook / print / bu.html; EI2; Gumilev, L. N., Drevnie Tyurki, Moscow, 1967; IA; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1992; UzunçarŞılı, İ. H., Osmanlı tarihi, Ankara, 1972; Yeni Türk ansiklopedisi, Istanbul, 1985.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.