بقیع
بَقیع، كهنترین و مشهورترین گورستان دورۀ اسلامی در شهر مدینه كه به «بقیع الغَرقَد»، یا به ویژه در زمان متأخر به «جنة البقیع» نیز شهرت داشته است.
با توجه به اقوال لغتشناسان در توضیح «بقیع الغرقد»، چنین به نظر میرسد كه محل گورستان بقیع، در دورۀ پیش از اسلام خارستانی در اطراف شهر یثرب یا مدینه بعدی بوده است (ابوعبید، 1 / 265؛ یاقوت، 1 / 703؛ برای رواج این نام در اخبار سالهای نخستین هجری، نکـ: واقدی، 1 / 190، 2 / 462؛ ابن سعد، 2 / 204). این بقیع غیر از مواضع دیگری در مدینه، چون بقیع زبیر و بقیع الخیل (حازمی، 133؛ یاقوت، 1 / 704) بوده است.
گورستان بقیع در شرق مدینه و به فاصلۀ اندكی از مزار حضرت رسول (ص) واقع شده، و در روزگاران دور، خارج از حصار قدیم مدینه كه اكنون تقریباً از میان رفته، قرار داشته است و مساحت آن در حال حاضر به 180 هزار م 2 میرسد (هاجری، 36-37؛ نیز نکـ: «البقیع»).
در روایات افسانه مانندِ ایام العرب (هـ م) پیش از اسلام، از «یوم البقیع» به عنوان یكی از جنگهای اوس و خزرج (هـ م) نام برده شده است و در اشعار منسوب به این روز از آن یاد كردهاند (یاقوت، 1 / 703؛ ابن اثیر، 1 / 673؛ نیز نکـ: نجفی، 320؛ هاجری، 33). پس از مرگ عثمان بن مظعون در 3ق / 624م، پیامبر اكرم (ص) كه گویا در جست و جوی جای خاصی برای دفن پیكر اصحاب خویش بودند، ناحیۀ بقیع را پسندیدند. نیز گفتهاند: نخستین كسی كه در بقیع دفن شد، عثمان بن مظعون بود (ابن سعد، 1 / 141، 3 / 397؛ نیز نکـ: ابنقتیبه، 422)؛ گر چه در این باره میان مهاجران و انصار اختلاف نظر وجود داشت و به ویژه انصار از اسعد بن زراره (هـ م) به عنوان نخستین مدفون بقیع نام میبردند (ابنسعد، 3 / 612؛ ابن شبه، 1 / 96).
مشهورترین مدفون بقیع در عهد رسول اكرم (ص)، ابراهیم فرزند خردسال آن حضرت بود (ابن سعد، 1 / 141). پیامبر (ص) در اواخر عمر شریف نیز چنانکـه خود به تصریح فرمودند، به امر پروردگار برای طلب غفران و بخشایش الهی برای اموات بقیع، به آنجا رفتند (همو، 2 / 203-205؛ بلاذری، 2 / 213-214؛ ابنشبه، 1 / 86-91؛ نیز نکـ: شیخ مفید، الارشاد، 1 / 181). پس از وفات پیامبر (ص)، برخی از اصحاب، به دفن پیكر آن حضرت در گورستان بقیع نظر داشتند (ابن سعد، 2 / 292؛ نیز نکـ: شیخ مفید، المقنعة، 457).
این گورستان در طول سالهای بعد مدفن بسیاری از نامآوران از اصحاب و دیگر مسلمانان بود، از آن جمله ابن مسعود (هـ م)، صهیب رومی، مقداد بن اسود و سعد بن ابی وقاص (ابن سعد، 3 / 160، 163، 230، 6 / 13) را میتوان نام برد. برخی از همسران رسول خدا (ص) همچون ام سلمه، صفیه، حفصه و عایشه نیز در همانجا به خاك سپرده شدند (همو، 8 / 77، 86، 96، 129)؛ حتی بنا بر برخی روایات، پیكر حضرت فاطمه زهرا (ع) در بقیع دفن شد (همو، 5 / 238، 8 / 30)، گرچه شماری از علمای شیعه این احتمال را بعید دانستهاند (نکـ: شیخ طوسی، 1 / 386؛ صاحب جواهر، 20 / 86؛ قس: مجلسی، 43 / 171؛ برای زیارتنامۀ آن حضرت در بقیع، نکـ: شیخ مفید، المزار، 178؛ برای تفصیل در این باب، مثلاً نکـ: نجمی، 92 ببـ).
گورستان بقیع همچنین به سبب دفن پیكر 4تن از ائمه، امام حسن مجتبی (دینوری، 221؛ یعقوبی، 2 / 267؛ شیخ مفید، الارشاد، 2 / 19)، امام سجاد (ابن سعد، 5 / 221؛ ابن قتیبه، 215)، امام باقر (شیخ مفید، همان، 2 / 158) و امام صادق (همو، 2 / 180) علیهمالسلام، نامبردار بوده، و به همین سبب، بر استحباب زیارت بقیع تأكید بسیار شده است (نکـ: ابن براج، 1 / 279-280؛ ابن قولویه، 53-55؛ محقق حلی، 1 / 210؛ برای معاصران، مثلاً نکـ: حکـیم، 262؛ برای تفصیل، نکـ: هاجری، 65 ببـ).
گوشههایی از بقیع، به سبب دفن اعضای مشهور از یك خانواده، اندكاندك صورت مقبرۀ اختصاصی یافت، مانند قطعهای كه مدفن امامان چهارگانه و عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) بود و ظاهراً مقبرۀ بنیهاشم شمرده میشد (ابن سعد، 4 / 31؛ اخبار...، 24)؛ یا مدفن عثمان بن عفان در بستان حَش كوكب، در كنار بقیع كه جزو این گورستان گردید و بعدها به صورت مقابر بنیامیه درآمد (ابن سعد، 3 / 77؛ بلاذری، 6 / 205؛ برای فهرستی از مشاهیر مدفون در بقیع، نکـ: سخاوی، 1 / 71-73؛ هاجری، 53 ببـ).
بهرغم شهرت سزاوار بقیع، آگاهیهای ما از نشانههای ظاهری و تحولات این گورستان در طول تاریخ اندك، و بسی پراكنده است. یكی از كهنترین توصیفات از اوضاع ظاهری مدفن مشاهیر در بقیع از آن مسعودی (د 346ق / 957م) است كه در كتاب خویش خطوط منقور بر سنگ مزار ائمه را ثبت كرده است (4 / 132-133). ابناثیر ضمن وقایع سال 495ق از قتل معماری كه مجدالملك قمی (مقـ 492ق / 1099م) وزیر بركیارق برای تعمیر و ترمیم قبۀ مزار ائمه و عباس بن عبدالمطلب، به مدینه گسیل كرده بود، سخن به میان آورده است (10 / 352). بسیار محتمل است كه این قبه را خلفای بنی عباس برای بزرگداشت نیای خویش در تاریخی اینکـ نامعلوم، برپا كرده باشند. ابن جبیر (هـ م) در اوایل سدۀ 7ق قبههای موجود در بقیع را وصف كرده است (ص 173-174). وصف این قبهها در سخن ابن نجار (د 643ق / 1245م) و پس از او، ابنبطوطه (هـ م)، در سدۀ 7ق، نیز كمابیش با وضع مشابه آمده است (1 / 143). این گورستان به گفته ابن نجار دو در داشته كه یك در برای رفتوآمد زوار همواره باز بوده است (ص 231-234). اولیا چلبی كه در 1082ق / 1671م به حج رفته، قبۀ مقبرۀ ائمه و عباس را وصف كرده، و از تجدید بنای مزار همسران حضرت رسول (ص) به دست سلطان سلیمان قانونی در 950ق، بنا بر كتیبه موجود در آنجا، سخن به میان آورده است (ص 149-150).
در 1221ق / 1806م كه وهابیان بر مدینه دست یافتند، به بقیع هجوم بردند و كلیۀ قبههای موجود در آنجا را تخریب، و اموال و تزیینات را دستخوش غارت كردند (علی بن موسی، 65 - 66؛ امین، 34-35؛ نیز نکـ: هاجری، 79 ببـ)؛ اما پس از آنکـه ابراهیم پاشا (هـ م) برای مقابله با وهابیان به حجاز لشكر كشید و ایشان را به سختی شكست داد، به امر سلطان محمود عثمانی، بار دیگر قبههای بقیع را تجدید بنا كرد (علی بن موسی، همانجا؛ نیز نکـ: امین، 45 ببـ؛ برای عباراتی از كتیبه سلطان محمود، نکـ: معصوم علیشاه، 227). برخی از رجال و دولتمردان ایرانی كه در اواخر سدۀ 13ق به حج رفتهاند، در سفرنامههای خود، وصفی از اوضاع آن دورۀ بقیع به دست دادهاند (مثلاً نکـ: فرهاد میرزا، 170 ببـ؛ حسام السلطنه، 151-152؛ هدایت، 167- 168).
تسلط مجدد وهابیها در 1343ق / 1924م بر حجاز، تهاجم دیگری را از سوی آنها بر گورستان بقیع در پی داشت (امین، 60؛ هاجری، 107 ببـ). خبر این ویرانی و هتك حرمت از مقابر ائمه و دیگر نام آوران تاریخ صدر اسلام، در ایران و برخی كشورهای اسلامی موجی از نگرانی و نفرت پدید آورد (امین، همانجا)؛ بهویژه در ایران موضوع مذكور در مجلس شورای ملی مطرح شد («مذاكرات...»؛ نیز نکـ: هاجری، 147 ببـ) و سپس هیأتی رسمی برای تحقیق در این موضوع، در 1304ش به حجاز رفت (محقق، 26-27؛ نیز نکـ: اسناد...، 46 ببـ). در طول سالیان بعد نیز علما و رجال سیاسی ایران از پیگیری موضوع تجدید بنای گورستان بقیع چنانکـه شایستۀ آن است، باز نایستادهاند (برای اسناد رسمی، نکـ: همان، 249 ببـ؛ برای كوششهای علمی دایر بر لزوم تجدید بنای بقیع و زیارت آنجا، نکـ: امین، 357 ببـ؛ سبحانی، 53 ببـ).
باید گفت: در مجامیع حدیثی هم فضایل منسوب به بقیع به تفصیل آمدهاست (مثلاًنکـ: مراغی، 125؛ فاسی،2 / 401 ببـ؛ سمهودی، 3 / 888- 889). همچنین دربارۀ بقیع پارهای آثار اختصاصی نگارش یافته كه از آن جمله است: البقیع قصه تدمیر آل سعود للاثار الاسلامیة، نوشته یوسف هاجری (بیروت، 1411ق / 1990م)؛ قبور ائمه البقیع قبل تهدیمها، اثر عبدالحسین حیدری موسوی (بیروت، 1420ق / 1999م)، و البقیع الغرقد، از محمد حسینی شیرازی (بیروت، 1420ق / 1999م).
مآخذ
ابناثیر، الكامل؛ ابنبراج، عبدالعزیز، المهذب، قم، 1406ق / 1986م؛ ابنبطوطه، رحلة، به كوشش علی منتصر كتانی، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ابنجبیر، محمد، رحلة، بیروت، 1384ق / 1964م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر؛ ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به كوشش فهیم محمد شلتوت، قم، 1410ق / 1990م؛ ابن قتیبه، محمد، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ ابن قولویه، جعفر، كامل الزیارات، به كوشش عبدالحسین امینی تبریزی، نجف، 1356ق / 1937م؛ ابن نجار، محمد، الدرة الثمینة، به كوشش محمد زینهم محمد عزب، قاهره، 1416ق / 1995م؛ ابوعبید بكری، عبدالله، معجممااستعجم، به كوشش مصطفی سقا، قاهره، 1364ق / 1945م؛ اخبار الدولة العباسیة، به كوشش عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت، 1971م؛ اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (1304- 1357ش)، به كوشش علی محقق، تهران، 1379ش؛ امین، محسن، كشف الارتیاب، تهران، كتابخانۀ بزرگ اسلامی؛ اولیاچلبی، الرحلة الحجازیة، ترجمۀ احمد مرسی، قاهره، 1420ق / 1999م؛ «البقیع» (نکـ: ملـ ، امارة)؛ بلاذری، احمد، جمل من انساب الاشراف، به كوشش سهیل زكار و ریاض زركلی، بیروت، 1996م؛ حازمی، محمد، الاماكن، به كوشش حمد جاسر، حجاز، 1415ق؛ حسامالسلطنه، سلطانمراد، سفرنامۀ مكه، به كوشش رسول جعفریان، قم، 1374ش؛ حکـیم، محسن، دلیل الناسك، تهران، 1389ق؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1959م؛ سبحانی، جعفر، الوهابیة فی المیزان، قم، 1407ق؛ سخاوی، محمد، التحفة اللطیفة، به كوشش اسعد طرابزونی، 1399ق / 1979م؛ سمهودی، علی، وفاء الوفا، به كوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1404ق / 1984م؛ شیخ طوسی، محمد، المبسوط، به كوشش محمد تقی كشفی، بیروت، 1412ق / 1992م؛ شیخ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413ق؛ همو، المزار، به كوشش محمدباقر ابطحی، قم، 1409ق؛ همو، المقنعة، قم، 1410ق؛ صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الكلام، به كوشش عباس قوچانی، تهران، 1392ق؛ علیبن موسی، «وصف المدینة المنورة»، رسائل فی تاریخ المدینة المنورة، به كوشش حمد جاسر، ریاض، دارالیمامه؛ فاسی، محمد، شفاء الغرام، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ فرهاد میرزا قاجار، سفرنامه، به كوشش اسماعیل نواب صفا، تهران، 1366ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ محقق، علی، «بررسی تطبیقی شكلگیری دو نظام جدید»، «اسناد روابط ایران...» (همـ )؛ محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، به كوشش صادق شیرازی، تهران، 1409ق؛ «مذاكرات مجلس شورای ملی»، اطلاعات، 31 شهریور 1305ش، س1، شم 35؛ مراغی، ابوبكر، تحقیق النصرة، به كوشش محمد عبدالجواد اصمعی، بیروت، 1401ق / 1981م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش شارل پلا، بیروت، 1973م؛ معصوم علیشاه، محمد معصوم، سفرنامه، تهران، 1362ش؛ نجفی، محمدباقر، مدینهشناسی، كلن، 1364ش؛ نجمی، محمد صادق، «تاریخ حرم ائمه بقیع»، میقات حج، 1373ش، س 2، شمـ 7؛ واقدی، محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ هاجری، یوسف، البقیع، بیروت، 1411ق / 1991م؛ هدایت، مهدیقلی، سفرنامه، تهران، مطبعه مجلس؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به كوشش هوتسما، لیدن، 1969م؛ نیز:
Imarat..., www. imaratalmadinah. gov. sa / fadealwamaalim2. html.
علی بهرامیان