زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه

بغشور

بَغْشور، شهركی‌ كهن‌ كه‌ امروزه‌ خرابه‌های‌ آن‌ در نزدیكی‌ قلعه مور در افغانستان‌ قرار دارد. این‌ شهر در 31ق‌ / 652م‌ توسط احنف‌ بن‌ قیس‌ (هـ م‌) به‌ جنگ‌ گشوده‌ شد و وی‌ احشام‌ شهر را به غنیمت‌ با خود برد (بلاذری‌، 406؛ ابن‌اثیر، الكامل‌، 3 / 125-126). 
بغشور در سدۀ 4ق‌ / 10م‌ از توابع‌ گنج‌ رستاق‌ به‌شمار می‌رفته‌، و با آنکـه‌ در بیابانی‌ خشك‌ و بی‌آب‌ و علف‌ واقع‌ بوده‌، هوای‌ آن‌ معتدل‌ و خاكش‌ حاصل‌خیز وصف‌ شده‌ است‌. كشاورزی‌ در آن‌ به‌صورت‌ دیم‌ بوده‌، و كشتزارها، باغها و تاكستانهای‌ دیمی‌ بسیار داشته‌ است‌. آب‌ آشامیدنی‌ آن‌ نیز از چاهها تأمین‌ می‌شده‌ است‌ (اصطخری‌، 266؛ ابن‌حوقل‌، 2 / 441؛ حدود العالم‌، 93؛ ادریسی‌، 1 / 475؛ یاقوت‌، 1 / 694). 
این شهر همچون‌ پوشنگ‌ از ببـن‌ كوچك‌تر، و مساحت‌ آن‌ نیم‌ فرسنگ‌ در نیم‌ فرسنگ‌ بوده‌ است‌ (ابن‌حوقل‌، همانجا؛ اصطخری‌، 268-269). فاصله آن‌ تا هرات‌ 4 مرحله‌ بوده‌، و به‌ سبب واقع‌ شدن‌ میان‌ هرات‌ و مرورود (همو، 266، 285؛ مقدسی‌، 308، 349)، از مراكز بازرگانی‌ به‌ شمار می‌رفته‌ است‌ (ادریسی‌، همانجا). 
در 385ق‌ / 995م‌ به‌ فرمان‌ امیر نوح‌ دوم‌ سامانی‌ سبكتكین‌ برای‌ مقابله‌ با ابوعلی‌ سیمجور و ابوالحسن‌ فائق‌ تا ناحیۀ بغشور لشكركشی كرد (عتبی‌، 185؛ نیز نکـ: مدرس‌، 379). در 458ق‌ / 1066م‌ الب‌ ارسلان‌ سلجوقی‌ این‌ شهر را به‌ صورت‌ اقطاع‌ به‌ مسعود بن‌ ارتاش‌ واگذارد (ابن‌ اثیر، همان‌، 10 / 50). 
مقارن‌ حمله مغول‌ این‌ شهر از توابع‌ بادغیس‌ به‌ شمار می‌آمد و شهری‌ آباد بود (حافظ ابرو، 33)، اما به‌ گفته یاقوت‌ كه‌ آنجا را در 616ق‌ / 1219م‌ دیده‌ بوده‌، بغشور پیش‌ از حمله مغولان‌ رو به‌ خرابی‌ نهاده‌ بوده‌ است‌ (همانجا). تا پیش‌ از ویرانی‌، این‌ شهر در حدود 20 تا 30 هزار نفر جمعیت‌ داشته‌ است‌ (حافظ ابرو، همانجا). سپاهیان‌ مغول‌ بر سر راه‌ خود به‌ مرو، از بغشور گذشتند و كشتار و خرابی‌ بسیاری‌ به‌ بار آوردند (نکـ: همانجا؛ جوینی‌، 1 / 117- 118؛ رشیدالدین‌، 1 / 519). 
بغشور پس‌ از این‌ حملات‌ به‌ كلی‌ ویران‌ شد و امروزه‌ ویرانه‌های‌ آن‌ در ناحیه كشك‌، در نزدیكی‌ آبادی‌ قلعه مور در محوطه وسیعی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد كه‌ در وسط این‌ محوطه‌ بر روی‌ تپه مصنوعی‌ و بلندی‌ آثارقلعه‌ای‌ كهن‌ كه‌ با آجر ساخته‌ شده‌، نمایان‌ است‌ (مایل‌ هروی‌، 97؛ لسترنج‌، .(413 
منسوبان‌ به‌ این‌ شهر، معروف‌ به‌ بَغَوی‌ بوده‌اند (سمعانی‌، الانساب‌، 2 / 273؛ ابن‌ اثیر، اللباب‌، 1 / 133) و بزرگانی‌ از این‌ شهر برخاسته‌اند كه‌ از آن‌ جمله‌اند: ابومنصور بغوی‌، صاحب‌ برید نیشابور (ابن‌ حوقل‌، همانجا)، ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ ابی‌ بكر، مقری‌ و صوفی‌ بغوی‌ (سمعانی‌، التحبیر، 1 / 597)، ابومحمد حسین‌ بن‌ مسعود بغوی‌ (هـ م‌)، از محدثان‌ و فقهای‌ شافعی‌ اواخر سدۀ 5 و اوایل‌ سدۀ 6ق‌ (قزوینی‌، 330)، ابوالفضل‌ بغوی‌ و ابوالفتح‌ بغوی‌ (سمعانی‌، همان‌، 2 / 45، 350). 

مآخذ

ابن‌ اثیر، الكامل‌؛ همو، اللباب‌، قاهره‌، 1357ق‌؛ ابن‌ حوقل‌، محمد، صورة الارض‌، به‌ كوشش‌ كرامرس‌، لیدن‌، 1939م‌؛ ادریسی‌، محمد، نزهة المشتاق‌، بیروت‌، 1989م‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1927م‌؛ بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1865م‌؛ جوینی‌، عطاملك‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، 1911م‌؛ حافظ ابرو، عبدالله‌، جغرافیا، به‌ كوشش‌ غلامرضا مایل‌ هروی‌، تهران‌، 1349ش‌؛ حدود العالم‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1363ش‌؛ رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌ و مصطفی‌ موسوی‌، تهران‌، 1373ش‌؛ سمعانی‌، عبدالكریم‌، الانساب‌، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ معلمی‌ یمانی‌، حیدرآباد دكن‌، 1963م‌؛ همو، التحبیر، به‌ كوشش‌ منیره‌ ناجی‌ سالم‌، بغداد، 1975م‌؛ عتبی‌، محمد، «تاریخ‌ یمینی‌»، ضمن‌ شرح‌ الیمینی‌ ( الفتح‌ الوهبی‌ ) از منینی‌، قاهره‌، 1286ق‌؛ قزوینی‌، زكریا، آثار البلاد، بیروت‌، 1984م‌؛ مایل‌ هروی‌، غلامرضا، تعلیقات‌ بر جغرافیا (نکـ: همـ، حافظ ابرو)؛ مدرس‌ رضوی‌، محمدتقی‌، تعلیقات‌ بر تاریخ‌ بخارا ی‌ نرشخی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛ یاقوت‌، بلدان‌؛ نیز:

Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966.

احمد آرین‌نیا

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.