بسوس
بَسوس، یكی از جنگهای مشهور عرب در دورۀ جاهلی (= ایام العرب).
بسوس در اصل نام دختر مُنقِذ تمیمی، خاله جَسّاس بن مُرّه شیبانی است كه اشعار تحریكآمیز وی آتش جنگ و كشمكش طولانی را میان دو قبیله بكر و تغلب برافروخت. از اینرو، بد یمنی وی در میان اعراب به صورت مثل درآمد: اشأم من البسوس (حمزه، 205؛ مفضل، 93؛ قس: ضبی، 130: اشأم من ناقة البسوس). این اشعار كه خطاب به مردی از قبیله جَرْم به نام سعد ابن شمس سروده شده، به «ابیات فنا» معروف است و سراینده در آنها از ظلمی كه بر افراد قبیله رفته، سخن میراند تا روح انتقام را در كالبد مخاطبان خود بدمد (ثعالبی، 307- 308؛ زمخشری، 1 / 176-177).
كهنترین روایت درباره جنگ بسوس از آن ابن اسحاق (د 151ق / 768م) است. او در كتاب بكر و تغلب ضمن گردآوری حكایات پراكنده، گزارشهای مفصل و جامعی از چگونگی ماجرا تدارك دیده است. نویسندگان تاریخ ادب عربی در سدههای متأخرتر تنها به نقل پارهای اطلاعات مشابه بسنده كردهاند (به عنوان مثال، نك : ابن قتیبه، 605-606؛ یعقوبی، 1 / 225؛ ابن درید، 258). چون نوبت به ابوالفرج اصفهانی میرسد، در كتاب الاغانی خود با تلفیق آراء راویان مشهور به نقل داستان پرداخته، به گونهای كه هم حكایات كهنتر را در بر دارد و هم با مقدار قابل توجهی روایتهای تازه در آمیخته است (نكـ: 5 / 34- 64). این روایتها با اشعار دلآویزی در آمیخته، و فضای حاكم بر آنها همان فضای نیمهافسانهای حكایات مربوط به دیگر حوادث دوره جاهلی است.
در هر حال، آنچه به وقوع كشمكشی 40 ساله (نك : ابن قتیبه، 605) میان دو قبیلۀ بكر و تغلب كه با هم خویشاوندی نزدیك نیز داشتند، انجامید، كشته (یا زخمی) شدن ناقهای به نام سراب (نك : ضبی، همانجا) به دست كُلَیب بن ربیعه بود. وی ریاست قوم ربیعه را كه در بلاد نجد، حجاز و اطراف تهامه سكنی داشتند، برعهده داشت (یاقوت، 1 / 149-150). كلیب امیری قدرتمند و سختگیر بود و در بیرون راندن افراد یا چارپایان دیگر عشیرهها از سرزمینهایی كه غصب كرده بود، تردیدی به خود راه نمیداد. درباره او ضربالمثل «اعز من كلیب» در روایات وارد شده است (مفضل، همانجا). در پی كشته شدن این ناقه كه به بسوس تعلق داشت، جساس بن مره كلیب را از پا درآورد. چون برادر كلیب به نام مُهَلهِل بن ربیعه از ماجرا آگاهی یافت، به خونخواهی برخاست. تلاش سران قبیله با پیشنهاد پرداخت دیه برای فرونشاندن آتش فتنه، چندان سودی نبخشید. از اینرو، افراد دو قبیله به نبردی طولانی پرداختند (ابن عبدربه، 6 / 70-72؛ ابوالفرج، 5 / 36-41؛ ابن اثیر، 1 / 530 -531). این نبرد خود شامل جنگهای (= ایام) متعددی بوده كه مشهورترین آنها را ابن قتیبه (ص 605-606) نام برده است: یوم عُنَیزه، یوم واردات، یوم الحِنْو، یوم القُصَیبات، یوم قِضَه و یوم تحلاق اللِمَم. در این ایام چندین «واقعه» مهم میان دو قبیله به وقوع پیوست كه در بیشتر آنها پیروزی از آن تغلبیان بود (نك : ابوعبید، 2 / 615، 3 / 1079، 4 / 1337، 1362- 1363). با كشته شدن بُجَیر برادرزادۀ حارث بن عباد، رئیس قبیلۀ بكر به دست مهلهل، آتش جنگ شدت یافت. گویا بجیر از سوی پدر به عنوان سفیر صلح نزد مهلهل رفته بود. پس از این ماجرا حارث كه پیشتر دامن خود را به جنگ نیالوده بود، با تمام قوا به میدان آمد و با به اسارت گرفتن مهلهل، تغلبیان را منهزم ساخت (ابوالفرج، 5 / 46-49؛ آلوسی، 2 / 147- 148). سرانجام، با كشته شدن جساس بن مره (نك : ابن نباته، 95) آتش فتنه خاموش شد.
دربارۀ شمار كشته شدگان این جنگ هیچ نظری نمیتوان داد، زیرا روایات سخت با هم در تناقض است: از یك سو، برخی منابع عده آنان را 20 هزار بر شمردهاند (نك : الامثال، 12) و برخی دیگر (مثلاً ابوالفرج، 5 / 53 -56)، با استناد به اشعار مهلهل تنها نام 12 نفر را آوردهاند. بیتردید بخش اعظم این روایات و اشعار ساختگی است. همه اشعار، داستانها و ضربالمثلهایی كه درباره این جنگ پدید آمده، مواد و ابزارهای تكوین یك« روایت قهرمانی افسانهای» است كه به حكایات دیگر (مثلاً داحس و غبراء) سخت شبیه است.
روشن نیست كه داستان بسوس چقدر صحت دارد؟ آیا مواد اصلی آن از عصر جاهلی باقی مانده، و سپس در قرنهای نخستین اسلام سازمان روایتی یافته، یا سراسر در قرنهای 2 و 3ق، براساس تخیلات جاهلی ساخته شده است. در هر حال، آنچه بیش از همه در ماجرای جنگ بسوس جلب توجه میكند، اشعار تحریكآمیزی است كه مایه اصلی آنها را بیان مقدمات جنگ، ترسیم صحنههای نبرد، ستایش دلاوریها، برشمردن فضایل قهرمانان و ترغیب حس انتقامجویی تشكیل میدهد و زبان، شیوه گفتار و روح جاهلی بر سراسر آنها حكمفرماست (نك : ابوعبیده، 1 / 167- 170؛ مفضل، 94-96؛ ابن عبدربه، 6 / 71-73، 75-76؛ ابوالفرج، 5 / 37- 39، جم )؛ شاید مشهورترین آنها، همان 4 بیتی باشد كه بسوس برای تشویق جساس سروده، و سپس به «مُوَثّبات» شهرت یافته است (مفضل، 94؛ میدانی، 389؛ بغدادی، 2 / 167؛ نیز نكـ: ¹EI).
مآخذ
آلوسی، محمود، بلوغ الارب، به كوشش محمد بهجت اثری، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن درید، محمد، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1378ق / 1958م؛ ابن عبدربه، احمد، العقدالفرید، به كوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ ابن نباته، محمد، سرح العیون، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1383ق / 1964م؛ ابوعبید بكری، عبدالله، معجم مااستعجم، به كوشش مصطفی سقا، قاهره، 1366ق / 1947م؛ ابوعبیده، معمر، ایام العرب قبل الاسلام، به كوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی؛ الامثال، حیدرآباد دكن، 1351ق؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1404ق / 1981م؛ ثعالبی، عبدالملك، ثمار القلوب، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1985م؛ حمزه اصفهانی، سوائر الامثال علی افعل، به كوشش فهمی سعد، بیروت، عالم الكتب؛ زمخشری، محمود، المستقصی فی امثال العرب، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ ضبی، مفضل، امثال العرب، به كوشش احسان عباس، بیروت، دارالرائد العربی؛ مفضل بن سلمه، الفاخر، به كوشش عبدالعلیم طحاوی و محمدعلی نجار، قاهره، 1380ق / 1960م؛ میدانی، احمد، مجمع الامثال، به كوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، دارالمعرفه؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر؛ نیز: