زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

بروکلمان

بُروكِلْمان، كارل (جمادی‌الاول 1285-25 رمضان 1375 / سپتامبر 1868-6 مۀ 1956)، مستشرق معروف آلمانی. كامل‌ترین زندگی نامه‌ای كه از وی در دست است، همان است كه او به مناسبت 79 سالگیش در 14 سپتامبر 1947 انتشار داد و زلهایم آن را در مجلۀ اُرینس (س 1981 م، شم‍ 27- 28) در 65 صفحه به چاپ رساند و سپس تسگلدی در 1957 م كلیاتی دربارۀ زندگی او انتشار داد (ص 105ff.). در 1958 م فوك نیز در شمارۀ 108 «مجلۀ انجمن خاورشناسان آلمان» زندگی‌نامۀ بسیار جامع و فشرده‌ای از وی در 13 صفحه انتشار داد؛ اشپولر نیز در همین سال مقاله‌ای در شمارۀ 33 «مجلۀ اسلام» نوشت. به زبان عربی نیز بهترین مقاله از آن بدوی است كه خود بر مقالۀ فوك استناد كرده است. به زبان انگلیسی، خلاصۀ مقالۀ زلهایم در ایرانیكا (IV / 456-457)، قابل یادآوری است. به زبان فارسی، علاوه بر دو مقالۀ كوچك در دایرۃالمعارف فارسی مصاحب و فرهنگ خاورشناسان، دانشنامۀ جهان اسلام نیز به وی پرداخته است. 
بروكلمان در رُستُك آلمان به دنیا آمد. پدرش میان آلمان و مستعمرات اروپا به كار بازرگانی مشغول بود و مادرش اولین كسی بود كه افقهای ادب آلمانی را به روی او گشود (زلهایم، 12؛ فوك، 1). از دوران دبیرستان به تحقیقات شرق‌‌شناسی بسیار علاقه‌مند شد و مجلۀ جغرافیایی آوسلند ازجمله مجلاتی بود كه او را با دنیای آسیا و افریقا بیشتر آشنا كرد (زلهایم، 20؛ فوك، همانجا). وی در نوجوانی آرزوی آن را در سر می‌پرورانید كه به‌عنوان طبیب یا مترجم یا مبلغ دینی بر روی كشتی در آن سوی دریاها به كار مشغول شود؛ به همین سبب، در همان دوران دبیرستان، به یادگیری زبان عربی، عبری، آرامی و سریانی همت گماشت (زلهایم، 21-20؛ فوك، 1-2). در 1886 م به دانشگاه رستك راه پیدا كرد و در رشته شرق‌شناسی نزد استادانی چون لئو و فیلیپی به تقویت زبان عربی، و یادگیری زبانهای حبشی، یونانی و لاتین پرداخت. یك سال بعد به توصیۀ فیلیپی به دانشگاه برسلاو رفت و به فراگیری علوم و زبانهای شرقی و نیز زبانهای هندی و ژرمنی مشغول شد (زلهایم، 21-23). دو سال بعد عازم استراسبورگ شد و در كلاسهای درس نولدكه حضور یافت و علاوه بر آن زبانهای سنسكریت و ارمنی را نزد هوبشمان، و مصری قدیم را نزد دومیشن فرا گرفت (همو، 25-21؛ تسگلدی، 105؛ فوك، 2). 
بروكلمان میان سالهای 1889-1890 م به پیشنهاد نولدكه، به تحقیق دربارۀ رابطۀ بین الكامل فی التاریخ ابن اثیر و اخبار الرسل و الملوك طبری پرداخت و در 1890م به دریافت جایزه‌ای نایل آمد و پس از آن، این اثر خود را به عنوان رسالۀ دكتری در استراسبورگ به چاپ رساند (زلهایم، 25-24؛ فوك، همانجا؛ بدوی، 59؛ عقیقی، 2 / 778). از كارهای دیگر وی با نولدكه، تحقیق دیوان لبید است. بروكلمان دیوان را همراه با اشعاری كه این سوی و آن سوی پراكنده بود، به همراه ترجمۀ آلمانی آن در دو جلد در 1891 م چاپ كرد (فوك، 3-2؛ بدوی، عقیقی، همانجاها). بروكلمان دو سال بعد، موفق به اخذ درجۀ استادی شد. موضوع رسالۀ وی تحقیق دربارۀ كتاب تلقیح فهوم اهل الآثار ابن جوزی براساس نسخۀ برلین بود (زلهایم، 28-27؛ فوك، 3؛ عقیقی، همانجا). از این زمان به بعد بود كه بروكلمان توانست تدریس در دانشگاه را آغاز كند. دانشگاههایی كه وی در آنها به تدریس پرداخت، به ترتیب عبارتند از: دانشگاه برسلاو (1893-1903م)، كونیگسبرگ (1903-1910م)، هاله (1910-1922م)، برلین (1922-1923م)، و مجدداً برسلاو (1923-1937م). او در 1935م رسماً از دانشگاه بازنشسته شد، اما به عنوان استاد مهمان در هاله (1937-1947 م) و دانشگاه برسلاو به تدریس ادامه داد. در 1945م برای بار دوم از دانشگاه برسلاو بازنشسته شد و مسئولیت ادارۀ كتابخانه «انجمن خاورشناسان آلمان» به او واگذار گردید (زلهایم، 27, 38, 39, 45, 53, 54, 57-58؛ اشپولر، 158-157؛ قس: عقیقی، همانجا). 
بروكلمان حدود 17 زبان شرقی و اروپایی را آموخته بود و در رشته‌های شرق‌شناسی، علوم شرقی، تاریخ، فلسفه و الهیات تحصیل كرده بود و علاوه بر تدریس در این زمینه‌ها، زبان تركی جدید، تاریخ قدیم عثمانی و زبانهای سریانی، اكدی، حبشی و قبطی را درس می‌داد و همین امر برای وی دست مایه‌ای بود تا بتواند به كارهای علمی خویش تنوع بخشد. وی در فرهنگستانهای علمی بسیاری از جمله برلین، لایپزیگ، بوداپست، بُن، دمشق و دیگر مجامع آسیایی عضو بود (بدوی، 65؛ عقیقی، همانجا). 
بروكلمان نمونۀ بارز آن دسته از خاورشناسان جامع قرن 19 و ابتدای قرن 20م است. این خاورشناسان در پژوهشهای خویش به محدوده‌های جغرافیایی، بیش از حوزه‌های تخصصی علم عنایت داشتند؛ به همین سبب، بروكلمان، هم در همۀ زبانهای سامی دست به تألیف می‌زد و هم در لهجه‌های گم شدۀ تركی. این شیوه كه امروز دیگر تقریباً به كلی منسوخ شده است، بی‌تردید خالی از فایده‌های فراوان نبود و از جهاتی، به نوعی از پژوهش تطبیقی در آداب وزبانهای گوناگون منجر می‌شد. شاید بتوان گفت كه پراكندگی و گسترش بی‌حساب اینگونه اطلاعات موجب آن می‌گشته است كه آثار این خاورشناسان گاه به كلیات منحصر گردد. ازهمین‌رو، دستور زبانهای سریانی، عبری و عربی بروكلمان شاید نیاز متخصصان را بر نیاورد، اما در عوض كاری كه وی تحت عنوان تاریخ ادبیات تدوین كرد، نقطۀ عطفی در تاریخ فرهنگ عربی بود. به همین سبب، در معرفی آثار وی، نخست به همین كتاب پرداخته شده، و دربارۀ كتابهای دیگر به توضیحاتی مختصر بسنده گردیده است. 

آثار

فهرست آثاربروكلمان بالغ بر 555 اثر است كه اوتواشپیس به مناسبت هفتادمین سال تولد وی در 1938 م گردآوری كرده، و در «مجلۀ علمی دانشگاه مارتین لوتر» (هاله ـ ویتنبرگ، مجموعۀ اقتصادی ـ اجتماعی، دورۀ 7، دفتر 4) به چاپ رسانده است. هلموت ریتر نیز فهرست دیگری از آثار بروكلمان را كه میان سالهای 1890-1954م چاپ شده بود، گردآوری كرد و یورگ كرمر این فهرست را به عربی ترجمه نمود، سپس صلاح‌الدین منجد در المنتقى من دراسات المستشرقین (قاهره، 1955م) آن را به چاپ رساند. عقیقی نیز در المستشرقون (2 / 778-783)، حدود 55 اثر را به همراه 128 مقاله كه از وی در «دائرة المعارف اسلام» چاپ شده، نام برده است. 
برخی از آثار او اینهاست: 
1. «تاریخ ادبیات عربی». بروكلمان در 1893م پس از چاپ عیون الاخبار تصمیم به تألیف این كتاب گرفت و پس از 5 سال جمع‌آوری منابع، در میان سالهای 1898-1902م كتاب خود را در دو جلد در برلین به چاپ رساند. سپس به علت آنكه این دو جلد، به اضافات و تصحیحات بسیاری نیاز داشت، به رفع نقایص و اشتباهات آن پرداخت و این اضافات و تصحیحات، خود در دو جلد فراهم شد؛ وی البته مایل بود كه این اضافات و تصحیحات در همان دو جلد نخست ادغام شود، اما به علت عدم قبول ناشر، این دو جلد به طور مستقل، با عنوان «ذیل»، در 1937 و 1938م در لیدن چاپ شد. در جلد سوم «ذیل» (چ 1942م )، بروكلمان به نوشته‌های عربی از زمان اشغال مصر توسط انگلیس (1882 م) تا زمان خود پرداخته است. به همین سبب، محتویات جلد سوم «ذیل» در واقع ادامۀ مطالب دو جلد اول است (اشپولر، 158؛ فوك، 4-5؛ تسگلدی، 106؛ بدوی، 60-62). 
آنچه بروكلمان «ادبیات» خوانده است، بی‌تردید با آنچه امروز از آن لفظ استنباط می‌كنیم، تفاوت فاحش دارد؛ زیرا وی هرآنچه را كه در هر علمی از علوم به زبان عربی نگاشته شده، در كتاب خود گردآورده است و بدین‌سان، بهتر آن است كه ما آن را نه به «ادبیات»، بلكه به «نوشته‌های عربی» ترجمه كنیم. به عبارت دیگر، مفهوم این كلمه با آنچه از «ادب» (ه‍ م) فهمیده می‌شود، نزدیك‌تر است، تا ادبیات (قس: بدوی، 61). این تاریخ ادبیات در درجۀ اول فهرست نسبتاً جامعی از همۀ نوشته‌های عربی، خواه خطی و خواه چاپی به دست داده است. با آنكه در زمان بروكلمان هنوز انبوه عظیمی از نسخه‌های خطی كشف نشده بود، باز كتاب چنان اعتباری یافت كه هیچ پژوهشگری از آن بی‌نیاز نمی‌ماند و هنوز هم به‌رغم تدوین فهرستهای گوناگون و به خصوص مجموعۀ سزگین، اثر بروكلمان مورد استفادۀ پژوهشگران است؛ هرچند كه شرح حالها در آن از حداقل ممكن فراتر نمی‌رود. 
محتویات این اثر عبارت است از: جلد 1 (676 صفحه): سرآغاز نوشته‌های عربی تا زمان حضرت محمد (ص)، امویان، دورۀ كلاسیك، مبحث قرآن، و نیز دورۀ بعد از كلاسیك دورۀ اسلامی از 400 ق / 1010 م تا 656 ق / 1258 م كه شامل شاعران فارسی، سریانی، عربی، مصری، و شاعران شمال افریقا و سیسیل و اسپانیا می‌شود. كتاب در مجموع به دو قسم و 5 بخش تقسیم شده است و 66 فصل دارد. جلد 2 (686 صفحه): شامل یك قسم (= قسم سوم كه دنبالۀ قسم اول و دوم مجلد 1 است) و 3 بخش می‌شود: 1. از زمان مغول تا فتح مصر در زمان پادشاهی سلطان سلیم (1517 م)؛ 2. از زمان فتح مصر تا زمان حملۀ ناپلئون به مصر (1798 م)؛ 3. از زمان ناپلئون تا زمان حاضر. این مجلد در مجموع شامل 34 فصل است. 
بروكلمان جلد اول «ذیل» (973 صفحه) و جلد دوم آن را (1045 صفحه)، دقیقاً برحسب دو جلد چاپ اول تنظیم كرده است. جلد سوم «ذیل» از دو بخش تشكیل شده: بخش اول از آثار عربی مصری در زمان اشغال نظامی انگلیس شروع شده، به آثار كشور مغرب پایان می‌یابد؛ و بخش دوم شامل فهرست عناوین و اعلام است. 
این كتاب دوبار به عربی در قاهره ترجمه شده است: نخست عبدالحلیم نجار به همراهی یعقوب بكر و رمضان عبدالتواب، جلد اول و قسمتی از جلد دوم را (دورۀ كلاسیك، بخش فقه، قسم حنفیان) ترجمه كرده، در اثنای كار، «ذیل»ها را نیز بدان اضافه كردند. ترجمۀ بعدی از آن محمود فهمی حجازی، عمر صابر عبدالجلیل و گروهی از مترجمان است. در این ترجمه نیز همانند ترجمۀ قبل، «ذیل»ها در حین ترجمه به اصل اضافه شده‌اند. این ترجمه شامل جلد 1 و 2 است، اما جلد 2 ناقص ماند و تنها تا مبحث عصر عثمانی از فتح مصر [به دست عثمانیان] تا حملۀ ناپلئون در 1798م را در بر می‌گیرد. در 1379 ش نیز چنگیز پهلوان بخش اول از جلد اول را با عنوان شعر عربی در عهد جاهلی همراه با افزوده‌هایی به فارسی ترجمه و چاپ كرده است. 
2. «تاریخ ادبیات عرب» (لایپزیگ، 1901م، 264 صفحه، در 1 جلد). كتاب در 8 قسمت تألیف شده كه عبارت است از: بخش ادبیات عرب قبل از اسلام؛ ادبیات عرب در زمان حضرت محمد (ص) و 3 خلیفۀ پس از او و ... ؛ و سرانجام آخرین قسمت آن كه بخش هشتم كتاب است، به ادبیات عرب از حملۀ ناپلئون به مصر تا زمان حاضر می‌پردازد. 
3. «تاریخ اقوام و دولتهای اسلامی»، كه شامل تاریخ كامل دولتهای اسلامی از آغاز تا 1939م است. بروكلمان این اثر را براساس كار چند تن دیگر ازجمله ولهاوزن، بارتولد و مینورسكی نوشته است. وی در این كتاب علاوه بر بیان سرگذشت ملل اسلامی، تاریخ اجتماعی، سنن و آداب و رسوم نهضتهای مذهبی و سیاسی، اوضاع ادبی و علمی و صنعتی آنان را در گذشته و حال بیان كرده است. كتاب در 5 بخش تنظیم شده است: بخش اول آن شامل ظهور اسلام و رسالت حضرت محمد (ص) و شرح دورۀ خلفای راشدین و بنی امیه، و بخش آخر آن دربارۀ تجدید سازمان ملل اسلامی پس از جنگ جهانی اول، سیاست داخلی و خارجی، نفوذ تمدن اروپا و سلطۀ بیگانگان در این كشورهاست. در خاتمه نیز شرحی دربارۀ افغانستان و ایران و سلسلۀ قاجاریه و خاندان پهلوی آورده است. این كتاب در 1939م به عنوان جلد اول از سری كتابهای «تاریخ دول» به كوشش الدنبرگ چاپ شد (تجدید چاپ، 1947 م)، و سپس به زبانهای انگلیسی (1947 م، همراه با اضافات پژوهشگر یهودی پرلمان بدون اطلاع بروكلمان)، عربی (بیروت، 1949 م، مترجم منیر بعلبكی و نبیه فارس)، فرانسه، تركی و هلندی ترجمه شد. هادی جزایری نیز در 1346ش این كتاب را با نام تاریخ ملل و دول اسلامی در تهران به فارسی ترجمه و چاپ كرده است. 
در زمینۀ دستور زبان، این كتابها نیز از آن اوست: 1. «گرامر زبان عربی». 2. «گرامر زبان سریانی». 3. «فرهنگ زبان سریانی». 4. «گرامر زبانهای سامی». 5. «گرامر تطبیقی زبانهای سامی». 6. «گرامر زبان تركی شرقی» كه در شمار زبانهای نوشتاری اسلامی در آسیای میانه درآمده است. وی در این كتاب به صرف و نحو، تاریخ و تنظیم لهجه‌های اقوام ترك در آسیای میانه از زمان پذیرش اسلام در قرن 10م تا زمان نابودی آن لهجه‌ها، پرداخته است. 7. تصحیح دیوان لغات الترك كاشغری. 8. «نحو زبان عبری»، آخرین كتاب بروكلمان است كه پس از وفات وی به كوشش یكی از شاگردانش به نام رابناو به طبع رسیده است. 

مآخذ

بدوی، عبدالرحمان، موسوعة المستشرقین، بیروت، 1984 م؛ عقیقی، نجیب، المستشرقون، قاهره، 1965 م؛ نیز:

Czeglédy, K., «Carl Brockelmann», Acta Orientalia, 1957, vol. VII; Fück, J., «Carl Brockelmann», ZDMG, 1958, vol. CVIII; Iranica; Sellheim, R., «Autobiographische Aufzeichnungen und Erinnerungen von Carl Brockelmann», Oriens, Leiden, 1981, vols. XXVII-XXVIII; Spuler, B., «Carl Brockelmann», Der Islam, Berlin, 1958, vol. XXXIX.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.