برقه
بَرْقه، ناحیهای با تاریخی کهن در شمال افریقا، و امروزه شهر و استانی در کشور لیبی. برقه (یونانی= بارکه) از نخستین شهرهای یونانی است که در منطقۀ سیرنائیک بنیاد نهاده شد. تاریخ زیستگاهی انسان در این سرزمین، بنابر آثار مکشوفه دست کم به دورۀ دوم عصر پارینه سنگی میرسد و دانشمندان برآنند که صحرای سرنائیک در هزارۀ 7قم حاصلخیز و پرجمعیت بوده است (وارد، 13-14). پس از آنکه یونانیان در سدۀ 7قم 4شهر دیگر را نیز در کنار برقه پدید آوردند، مجموع آنها را پنتاپولیس خواندند و از آنجاست که در برخی آثار اسلامی نام این منطقه، انطابلس یا بناطابلس آمده است (ابوالفدا، 127؛ مراکشی، 347؛ یاقوت، 1/573؛ ابوعبید، 2/649؛ لیبی...، 7-8).
جغرافیدانان و نویسندگان مسلمان، برقه را در اقلیم سوم جای میدادند (مثلاً یعقوبی، 97؛ ابوعبید، 1/183؛ ابوالفدا، 148؛ یاقوت، همانجا؛ ادریسی، 1/310). کوهستان آهکی شمال برقه این منطقه را به جبل الخضر متصل میگرداند (اوانس پریچارد، 29).
برقه در سدۀ 6قم در تصرف ایرانیان، و از سدۀ 4 تا 74قم در قلمرو بطالسه، و از این تاریخ جزو متصرفات دولت روم بود (هرودت، II/17؛ لیبی، 8). در عصر طالسه گروه بزرگی از یهودیان اخراج شده از دیگر کشورها در برقه (سیرنائیک) سکنى گزیدند (همان، 10). مسیحیت از اواخر سدۀ 4م به این منطقه راه یافت (وارد، 15). در آغاز فتوح اسلامی (634ق) مسلمانان با گرفتن جزیه آنجا را به صلح گشودند (ابنعبدالحکم، 170؛ خلیفه، 1/138). در اوایل خلافت مروانیان برقه جزو ولایت افریقیه بود که خود از توابع حکومت مصر به شمار میرفت (بلاذری، 321؛ اصطخری، 38). در 300ق مهدی فاطمی سپاه مقتدر عباسی را شکست داد و بر آنجا چیره شد (انطاکی، 68). پس از فاطمیان برقه به دست ایوبیان و ممالیک مصر افتاد؛ تا اینکه در سدۀ 10ق/16م عثمانیان برقه را تسخیر کردند (همو، 260-262؛ لیبی، 18). از همان سالها تا اوایل سدۀ 12ق/18م از طرف دولت عثمانی، طرابلس دارای نایبالسلطنه شد و برقه که جزو قلمرو آن بهشمار میرفت، مانند دیگر ولایت این ناحیه استقلال نسبی داشت (کوک، 60).
در سدۀ 13ق/19م شهر جدید برقه (مرج) در کنار شهر قدیم شکل گرفت (بریتانیکا، VII/857). در همین سالها سنوسیها اولین زاویۀ خود را در برقه تأسیس کردند و از اینجا کوشیدند تا اسلام را به افریقای مرکزی بسط دهند (اوانس پریچارد، 111؛ زیاده، 247(، چنانکه در آغاز سدۀ 14ق/20م بخش مهمی از مراکز تبلیغی سنوسی در برقه قرار داشت (همانجا). نهضت سنوسی توانست با متحد گردانیدن قبایل منطقه، نیرویی بزرگ پدید آورد که همواره در اندیشۀ استقلال داخلی بود (حمیده، 138؛ لیبی، 3-4). محمد ادریس نوادۀ مهدی سنوسی که در 1916م حاکم برقه شد، شاید در اندیشۀ تحقق این هدف بود، ولی اندک بعد توسط نیروهای ایتالیا اخراج گردید (کوک، 61-62). با اینهمه، سیطرۀ ایتالیا بر برقه بدون نگهای سنگین با رهبران محلی چون عمر مختار میسر نگردید (رایت، 33). برقه در دورۀ تسلط ایتالیا مشتمل بر دو کرسی بنغازی و درنه بود و بعداً به یک کرسی تبدیل شد (خدوری، 45). در 1949م/1328ش محمدادریس امیر مستقل برقه، و در 1952م/1331ش فرمانروای پادشاهی لیبی شامل برقه، طرابلس غرب و فزان شد (کوک، 62). جمعیت شهر برقه (مرج) در برآورد سال 1972م/1351ش حدود 15 هزار نفر بود (بریتانیکا، همانجا).
در برقه، بهرغم معمول بودن کشاورزی، گرایش همگانی به گلهداری است (اوانس، پریچارد، 34). در این منطقه انواع غلات، بهویژه جو به عمل میآید و انگور نیز تولید میشود (همو، 38؛ لیبی، 8). از صادرات برقه عسل، شمع، روغن، پوست دباغی شده، پشم و چهارپایان را میتوان نام برد (ﻧﻜ : ابوعبید، 2/650؛ ابنحوقل، 67؛ لیبی، همانجا؛ اوانس ـ پریچارد، 37). در سدههای گذشته زندگی مردم برقه بیشتر از طریق زائرانی که بدانجا میآمدند و کاروانهای تجارتی میان مغرب و مصر تأمین میشد (ﻧﻜ : لیبی، 18). در دهۀ 1960م یک حوزۀ نفتی در این منطقه کشف گردید (افریقا، 38).
در برقه خرابههای شهرهای باستانی یونانی و رومی وجود دارد (ﻧﻜ : ابوالفدا، 127؛ ویلارد، 98-99؛ نیز ﻧﻜ : وارد، 44، که به قصرهایی هم اشاره کرده است). مزار رویفع، صحابی پیامبر(ص) (ابوعبید، همانجا) نیز در این شهر است. برقه یکی از مراکز مهم فرهنگی ـ هنری یونان بود و از جملۀ دانشمندان قدیم آنجا از کالیماخوس (فکاهی نویس و منتقد) و اراتسن (جغرافیاییدان) نام بردهاند (لیبی، 8). دانشمندان مسلمان بسیاری از برقه برخاسته، و یا منسوب به آنجا بودهاند (ﻧﻜ : بن ماکولا، 1/480؛ سمعانی، 2/171-172؛ یاقوت، 1/574).
مآخذ
ابن حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن عبدالحکم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، بغداد، 1920م؛ ابم ماکولا، علی، الاکمال، حیدرآباد دکن، 1962م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ادریسی، محمد، نزهةالمشتاق، بیروت، 1409ق/1989م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه ، لیدن، 1927م؛ انطاکی، یحیى، تاریخ، طرابلس، 1990م؛ بلاذری، احمد، فتوحالبلدان، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ حمیده، علی عبداللطیف، المجتمع و الدولة و الاستثمار فی لیبیا، بیروت، 1995م؛ خلیفه بن خیاط، تاریخ، دمشق، 1968م؛ زیاده، نقولا، افریقات، لندن، 1991م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، 1383ق/1963م؛ کوک، ژرف م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهر، 1373ش؛ مراکشی، عبدالواحد، المعجب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، 1368ق/ 1949م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ نیز: