برس
بِرْس، یا بُرْس، نام شهری باستانی بر کرانۀ رود فرات، نزدیک محل شهر باستانی بابل، و اکنون در جنوب شرقی کربلا و شمال نجف. در وجه تسمیۀ آن گفتهاند که چون در آنجا پارچههایی کتانی میبافتند، آن را برس (پنبه) خواندهاند. برخی آن را مأخوذ از بلوس، الٰهۀ باستانی که حدس زده میشود معبدش در برس بوده، دانستهاند (باکینگم، 487؛ استرابن، VII/203؛ نیز ﻧﻜ: ابوعبید، 1/241).
آثار باستانی این محل، بهرغم برخی اشارات، کهنتر از عصر بخت نصر نیست و این آثار یاد شده را در محل شهر کلدانی بورسیپا دانستهاند (مایرز، 240؛ لایارد، 500، 493-496؛ قس: استرابن، همانجا؛ نیز یاقوت، 1/565). باکنیگم (ص 476) که به استناد تلفظ مردم محلی، هر دو ضبط بِرس و بُرس را درست دانسته، احتمال دادهاند که «بوسیپا»ی استرابن، به عنوان شهر مقدس آرتمیس و آپولو، و «بارسیتا»ی بطلیموس، و «بیرسیا»ی یوستینوس همه بر محل واحدی دلالت دارند. در این صورت مراد از بورسیا در برخی گزارشهای مربوط به دورۀ هخامنشیان و اسکندر همان برس است (یوسفوس، I/223؛ دامندامایف، 46؛ واکس، 197).
در منابع اسلامی، کهنترین یادکرد از برس به عصر ضحاک باز میگردد (ابن اثیر، 1/74). در فتوح اسلامی هم از این شهر یاد شده (ابن جوزی، 4/164)، و بلاذری در سدۀ 3ق از بقایای قصر آجری نمرود بن کنعان یاد کرده که در جنگل بیانتهای برس قرار داشته است (ص 273). مالیات این جنگل به روزگار امام علی(ع) 4 هزار درهم بوده است (ابویوسف، 87-88). در همین دوره نیز مانند عصر باستان، پارچههای کتانی برس معروف بوده، و مسعودی از جامههای ساخت آنجا مرسوم به خطرنیه یاد کرده است (4/78؛ استرابن، همانجا). کاغذ هم از محصولات صنعتی برس به شمار میرفته، و چون این شهر در کنار فرات بوده، کشاورزی قابل توجهی داشته است، اما از اواخر عصر عباسی که بستر قدیم فرات خشک شد، کشاورزی نیز به تدریج از میان رفت؛ تا آنکه در زمان شاه طهماسب اول صفوی نهر طهمازیه را برای آبرسانی به نجف حفر کردند (قدامه، 238؛ لایارد، 495-496؛ امین، 5/449).
آثار تاریخی برس که بخشی از آن طی حفریات سدۀ 19م پدیدار شد، مشتمل است بر یک معبد و یک برج با اتاقهای متعدد که شباهت زیادی با دیگر ابنیۀ بابل در دورۀ بخت نصر دارد. این بنای رفیع بر بالای تپهای واقع است و در نزدیکی آن تپۀ دیگری وجود دارد که خرابههای موجود بر فراز آن، به حضرت ابراهیم(ع) منسوب است. دو معبد کوچک در آنجا قرار داشته است که گفتهاند یکی از آنها در نقطهای واقع شده که نمرود حضرت ابراهیم(ع) را به آتش افکند. بخش مهمی از نوشتههای بابلی در همین خرابههای برس یافت شده است (کینگ، 75؛ هَندکوک، 51؛ گارِلی، 109؛ لایارد، 497؛ مایرز، 226؛ امین، 5/448). برس گویا از مراکز ستارهشناسی نیز بوده است و مطابق برخی منابع، ستاره شناسانِ برسی در بابل خدمت میکردند (استرابن، VII/203).
از شخصیتهای منسوب به برس، در دورۀ اسلامی، میتوان به عبدالله بن حسن برسی، از دبیران معروف عهد ععتضد عباسی و رئیس دیوان بادوریا، و رجب بن محمد بن رجب، معروف به حافظ برسی که به حله رفت و از دانشمندان نامدار عصر شد، اشاره کرد (یعقوبی، 1/118؛ یاقوت، 1/566).
مآخذ
ابناثیر، الکامل؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412ق/1991م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1403ق/1983م؛ ابویوسف، یعقوب، الخراج، بیروت، 1399ق/1979م؛ امین، حسن، دائرةالمعارف الاسلامة الشیعیة، بیروت، 1406ق/1986م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، بیروت، 1413ق/1991م؛ قدامة بن جعفر، الخراج، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ کینگ، لئوناردو، تاریخ بابل، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1378ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1973م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، محمد علی، البابلیات، نجف، 1370ق/1951م؛ نیز: