برانس
بَرانِس، عنوان یكی از دو شعبۀ اصلی بربر، و از ساكنان كهن مغرب، علمای نسبشناس بربر و عرب برآنند كه بربران به دو شاخۀ اصلی برنس و مادغس (یا ماذغیس ملقب به ابتر) تقسیم میشوند. در منابع اسلامی شكل جمع این دو نام برانس وبُتْر آمده است (ابن خلدون، 6(1)/ 176؛ ابن حزم، 495).
اطلاعات در مورد برانس بسیار محدود، پراكنده و در برخی موارد متناقض است. نسب برانْس را كه از قبایل سلحشور (ابنخلدون، 6(2)/ 301، 296) و متمدن مغرب بودهاند (دبوز، 1/ 36-37)، به مازیغ بن كنعان بن حام بن نوح میرسانند (ابنخلدون، 6(1)/ 177؛ سلاوی، 164-65؛ دبوز، 1/ 28). مورخان دربارۀ انتساب هر یك از قبایل متعدد بربر به برنس یا بتر، با هم اختلاف نظر دارند. اصطخری 5 قبیلۀ كتامه، زنانه، مصموده، ملیله و صنهاجه (ص 51)، و ابن خلدون 7قبیلۀ اوریه، ازداجه، مصموده، كتامه، صنهاجه، عجیسه و اوریغه را از برانس دانسته است. ابن خلدون همچنین آورده است كه برخی از نسب شناسان بربر3 قبیلۀ لمطه، هسكوره و كزوله رانیز از برانس میدانند (همانجا)، برخی نیز در عرب یا بربربودن دو قبیلۀ مهم كتامه و صنهاجه باهم اختلافنظر دارند و گروهی، آنان را عرب و از اخلاف حمیر دانستهاند (همو، 6(1)/ 192؛ سلاوی، 1/ 65؛ حسن، 294). علت اختلاف آن است كه اكثر مورخان، قبایل بربر شهرنشین را زیر عنوان برانس، و قبایل بیابانگرد و چادرنشین را زیر مجموعۀ بتر آوردهاند، حال آنکه خلاف آن نیز صادق است (بهعنوان نمونه، ﻧﻜ : ابنخلدون، 6(1)/ 239، 6(2)/ 311).
موطن اصلی برنس كوههای اوراس (همو، 6(2)/ 302) در 80میلی بجایه و 60میلی قسنطینه (لئون افریقی، 1/ 102)بوده است؛ لیكن به سبب گستردگی و پراكندگی شعوب و قبایل آن دبر مغرب اوسط و اقصى، میتوان ردپای آنان را در منابع اسلامی در سواحل دریای محیط (ابن خلدون، 6(1)/ 201) و به خصوص دریای روم در شهرهایی چون قسنطینه و بجایه (زیستگاه كتامه، عجیسه و هواره، ﻧﻜ : همو، 6(1)/ 204)، نواحی طرابلس (ابنخردادبه، 91) و سرزمینهای همجوار آن چون برقه (زیستگاه هواره: ابنخلدون، 6(2)/ 284)، الجزایر، ملیانه و مدیه (مسكن صنهاجه: همو، 6(2)/ 312)، و هران (جایگاه قبیلۀ ازداجه: همو، 6(2)/ 293)، شامل تاهرت تا وهران (مسكن قبیلۀ اوربه) و در كوههای غرب مراكش (مساكن مصامده: دبوز، 1/ 37) نیز یافت.
به هنگام پیشروی مسلمانان در خاك افریقیه، ابوالمهاجر انصاری در 55ق/ 674م، كسیله رئیس قبیلۀ اوریه از بزرگترین و قدرتمندترین قبای برنس را در نزدیكی تلمسان شكست داد. كسیله اسلام آورد و فرمانده مسلمانان نیز او را آزاد كرد (ابنخلدون، 6(2)/ 297). در 62ق/ 682م همزمان با حكمرانی یزید بن معاویه، كسیله با یاری بربرها و فرنگان، عقبة بن نافع و همراهانش را در تهوده شكست داد و بلافاصله بر قیروان دست یافت (همو، 6(2)/ 297-298). عبدالملك مروان ب جبران این شكست، زهیربن قیس بلوی را به ولایتداری افریقیه برگزید. زیر در 66ق/ 686م نیروی كسیله را در ممس نزدیك قیروان شكست داد و كسیله و بسیاری از یارانش كشته شدند (همو، 6(2)/ 299).
برانس نقش انكارناپذیری در شكلگیری و حمایت دولتهای بزرگی چون ادریسیان، فاطمیان و زیریان داشتند. قبیلۀ اوریه از بزرگترین حامیان ادریسیان بودند و شاید اگر كمكهای ابولیلى اسحاق بن محمد ابن عبدالحمید اوربی (رئیس قبیلۀ اوربه) نبود، دولت ادریسین در مغرب پانمیگرفت. وی در 172ق788م ادریس بن عبدالله را كه در جریان فخ از مدینه گریخته بود. به گرمی پناه داد و بربرها را به سوی او فراخواند. به این ترتیب، قبایل متعددی چون زُواغه، لُواته، سُدرانه، غیاته، نفره، مكناسه و غُماره با او بیعت كردند و به فرمان او گردن نهادند (همو، 6(2)/ 300؛ سلاوی، همانجا). قبیلۀ كتامه نیز با حمایت از ابوعبدالله شیعی نقش مؤثری در برپایی نظام فاطمی در مغرب داشتند (همانجا).
ازجمله دولتهای بزرگی كه از میان برانس برخاستند، میتوان از بنی زیری و مرابطون كه از قبیلۀ صنهاجه، و نیز از موحدون كه از قبیلۀ مصامده برخاستهاند، نام برد (همو، نیز حسن، همانجاها).
كوهی به نام برانس در مغرب اقصى در 15میلی شمال تازا وجود داشته (لئون افریق 1/ 357؛ نیز ﻧﻜ : اطلس...، 167) كه نام خود را از این طایفۀ بربر گرفته است. علاوه بر این، كوه دیگری نیز به نام جبل برانس در اندلس (یاقوت، 1/ 733) بوده كه نام خود را از بربرهای برانس ــ اوریه كه در فتوحات اندلس شركت داشته، و در این ناحیه مستقر شدهاند، برگرفته است. امِروزه این كوه سیرا دِ آلماذن خوانده میشود (EI2, I/ 1037).
مآخذ
ابنحزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1306ق/ 1889م؛ ابنخلدون، العبر؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك و ممالك، ترجمۀ كهن فارسی، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1373ش؛ اطلس تاریخ الاسلام حسین مونس، قاهره، 1407ق/ 1987م؛ حسن، علی حسن، الحضارة الاسلامیة فی المغرب، قاهره، 1980م؛ دبوز، محمدعلی، تاریخ المغرب الكبیر، 1384ق/ 1964م؛ سلاوی، احمد، الاستقصاء، به كوشش جعفر ناصری، دارالبیضا، 1954م؛ لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1983م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: