زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

برازجان

بُرازْجان، شهر و مركز شهرستان دشتستان در استان بوشهر.

این شهر كه در گویش محلی، برازگون نیز گفته می‌شود، در°51 و ´13طول شرقی و°29 و´16 عرض شمالی واقع شده است. برازجان در شمال شرقی بندر بوشهر و به فاصلۀ 72كیلومتری از آن و ارتفاع 65 متری از سطح دریا قرار دارد(مفخم، 61؛ فرهنگ...، 20).
راه بوشهر به شیراز كه مردم بومی به آن راه شاهی گویند، از برازجان می‌گذرد. كوهستان گیسكان كه دنبالۀ سلسله جبال زاگرس است و به ضورت دیوارۀ ممتدی به ارتفاع بیش از 500‘1 متر در فاصلۀ حدود 10كیلومتری شرق برازجان كشیده شده، با شیب ملایمی به خاك نرمی منتهی می‌شود كه شهر برازجان و زمینهای كشاورزی آن در آنجا واقع شده‌اند. از كوهستان گیسكان، جریانهای سیلابی فصلی پرشماری سرازیر می‌شود كه مهم‌ترین آنها موسوم به دِره آردو، از قسمت جنوبی شهر می‌گذرد، اما سفره‌های آب زیرزمینی كه به وسیلۀ قنات و چاه مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، منبع اصلی تأمین آب آشامیدنی و كشاورزی است. در سالهای اخیر تأمین قسمتی از آب‌آشامیدنی اهالی به وسیلۀ خطوط لولۀ انتقال آب از شاپور كازرون صورت می‌گیرد (تحقیقات میدانی؛ نیز ﻧﻜ : اتابك‌زاده، 28-29). هوای برازجان گرم‌وخشك است؛ دمای آن در زمستانها به حداقل °5 و در تابستانها به حداكثر°48 می‌رسد، همچنین حداكثر میزان بارندگی سالیانۀ این شهر از 200 میلی‌متر تجاوز نمی‌كند (فرهنگ، همانجا). در ماههای تیر و مرداد بادهای گرم از سمت جنوب می‌وزد كه با گردو خاك همراه است.
معیشت اصلی و اولیۀ مردم برازجان كشاورزی است. اگر چه كشت گندم و خرما از مهم‌ترین فعالیت‌های كشاورزی در منطقه است، اما تقریباٌ تمامی انواع سبزیجات در آنجا كشت می‌شود كه از آن میان تنباكو و كاهو دارای اهمیت خاصی است. همچنین كشت كنجد، گوجه‌فرنگی و سیب‌زمینی نیز از رونق برخوردار است (سعیدیان، 1246).
جز هستۀ اولیۀ ساكنان شهر كه كشاورزان هستند، بقیۀ جمعیت را مهاجرانی تشكیل می‌دهند كه در دو قرن اخیر در آنجا سكنى گزیده‌اند و زندگی اجتماعی آنان براساس نظام طایفه‌ای است (تحقیقات میدانی؛ برای نام و شمار آنها، ﻧﻜ : عرفان، 21-22). بنابر سرشماری عمومی آبان 1375جمعیت این شهر 190‘79 نفر بوده است (سرشماری ...، چهل).

بافت شهری

هستۀ اصلی و اولیۀ شهر برفراز تپۀ كم‌ارتفاعی نهاده شده كه موسوم به محلۀ قلعه است. در اینجا قلعه‌ای ود، كه حكمران(خان) و انباعش در آن سكنى داشته‌اند؛ سپس با افزوده شدن شمار كویهای شهر گردبه‌گرد شهر حصاری در دامنۀ همان تپه ساخته شده است. با ورود مهاجرانی از نواحی كوهستانی، شهر در سمت شرق توسعه یافت، اما با شكل‌گیری بازار روز و بازار سرپوشیده، در سمت شمال گسترش اصلی شهر آغاز گردید. ادامۀ گسترش شهر به طرف شمال تحت تأثیرساخت كاروانسرای مشیرالملك، تأسیس ادارۀ پست انگلیس در مجاورت آن، و نیز كشیده شدن راه شوسۀ شیراز- بوشهر بدان سمت همچنان ادامه یافته است (تحقیقات میدانی).

پیشینۀ تاریخی

شهر كنونی برازجان سابقه‌ای 250 ساله دارد، اما آثار باستانی و نیز اخبار تاریخی از قدمت آن سخن می‌گویند. بجز آثار ماقبل تاریخی موجود در تپه‌های اطراف شهر، آثار مربوط به دورۀ هخامنشی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. در فاصلۀ 3كیلومتری شهر و در محلی موسوم به چرخاب، آبثار قابل توجهی از كاخ زمستانی كورش شامل ته ستونها و برخی اشیاء به‌دست آمده است. 3محوطۀ دیگر نیز متعلق به دورۀ هخامنشی، در سمت شمال شهر و در فاصلۀ دیگر حدود 10كیلومتری وجود دارد(سرفراز، 25-32؛ ﻧﻜ : اتابك‌زاده، 29، 70). از دورۀ سل.كی هم بقایای گستردۀ شهری در فاصلۀ 8 كیلومتری اشكانیان و ساسانیان آثاری در شرق برازجان موسوم به تُنْب گورو به دست آمده است(سرفراز، همانجا).
برازجان در اصل كلمه‌ای پهلوی مربوط به دوران آشكانی و ساسانی است. واژۀ«براز» در زبان پهلوی به معنای برازندگی و بلندمرتبگی است كه در دوران ساسانی به صورت پسوند و پیشوند در نامهای اشخاص دیده می‌شود. مانند شهر براز و برازه حكیم (ﻧﻜ : نولدكه، 169، 1694؛ قس: سرفراز، 26). پس از اسلام قدیم‌ترین متنی كه نام برازجان در آن آمده، تذكرۀ شاه زندوست (وثوقی، 42): سپس در اشكال العالم (ص 110) نام برازجان در كنار نام دیگر شهرهای فارس در سدۀ 4ق/ 10م دیده می‌شود.
از سدۀ 4تا12ق از براجان ـ كه ظاهراٌ می‌ایستی روستایی كوچك بوده باشد ـ نامی در منابع دیده نمی‌شود؛ تا آنكه در 1176ق/ 1762م سلسلۀ خوانین برازجان كه مهاجرانی از كامفیروز فارس و به روایتی از میمندبویراحمد بوده‌اند، بنای برازجان جدید را می‌گذراند. سلسله جنبان خوانین میمتدی را شاه منصورگپ (بزرگ) برعهده داشت؛ او موفق شد زنگنه‌های حاكم بر منطقه را شكست دهد و با ساختن قلعه‌ای، موقعیت خود را تثبیت كند. ظاهراٌ پس از چندبار جابه‌جایی برای استقرار شهر، سرانجام محلۀ كنونی «قلعه» مناسب تشخیص داده شد. در آن قلعه علاوه بر خاندان شاه منصور، كروهی از كشاورزان، طوایف سادات و رؤسا نیز سكنى داشته‌اند (ﻧﻜ : اتابك‌زاده، 122-123؛ تحقیقات میدانی). پس از منصورخان، فرزندش سالم‌خان (ﺣﻜ 1218-1246ق) به قدرت رسید. او برای رشد و رونق شهر تلاش بسیار كرد و حمام و یك رشته قنات برای جبران كم‌آبی برازجان احداث كرد و توانست آبادانی و اقتصاد شهر را دو چندان كند(خیراندیش، 189؛ ابتابك‌زاده، 129-131). از آنجا كه سالم‌خان و خوانین اطراف در مجموعۀ مسائل اداری و اقتصادی با شیخ عبدالرسول‌خان، حاكم بوشهر اختلاف داشتند، در 1246ق/ 1830م به بوشهر یورش بردند و آن بندر را غارت كردند، حاكم بوشهر به دریا پناه برد، اما چندی بعد با كمك فرمانروای فارس دشمنان خود، از جمله سالم‌خان را اسیر كرد و به قتل رساند(فسایی، 1/ 746-747).
پس از سالم‌خان برادرش حاج محمدخان حاكم برازجان شد (1246-1260ق). او توانست با غافلگیر كردن وكشتن شیخ عبدالرسول‌خان، انتقام برادر خویش را بگیرد، اما در مجموع مرگ سالم‌خان به صورت ضایعه‌ای غیرقابل جبران برازجان باقی ماند (اتابك‌زاده، 139ﺑﺒ ). سرانجام با به قدرت رسیدن محمدحسن‌خان پسر سالم‌خان (ﺣﻜ 1260-1293ق) بار دیگر برازجا رشد و رونق را از سر گرفت و مهاجران جدیدی را پذیرفت و مشاغل شهری نیز توسعه یافت خیراندیش، همانجا)؛ در این دوره بود كه جنگ ایران و انگلیس (1273ق/ 1857م) رخ داد.
در پی لشكركشی نیروهای انگلیسی به بوبشهر به دلیل اختلاف ایران و انگلیس بر سر هرات، محمدحسن‌خان برازجانی به همراه دیگر خوانین منطقه به مقابله با آنان شتافت، اما نیروهای انگلیسی توانستند بوشهر را تصرف كنند و به طرف برازجان حركت نمایند. درنتیجه محمدحسن‌خان به برازجان بازگشت (فسایی، 1/ 812-815). در این احوال نیروهای ایرانی در روستای ننیزك در 15 كیلومتری جنوب شرقی برازجان مستقر شده بودند، به سوی بوشهر بازگشتند، اما مورد تعقیب و حملۀ نیروهای ایرانی قرار گرفتند. نبرد در روستای خوشاب در 5 كیلومتری غرب برازجان روی داد كه با پیروزی ایرانیان به پایان رسید و انگلیسیها شتابان خود را به بوشهر رساندند (همو، 1/ 815 ﺑﺒ ؛ اعتمادالسلطنه، 4/ 2055؛ پولاك، 283-288؛ حكیم، 692). دورۀ حكومت محمدحسن‌خان با بروز مشكلاتی در امور مالیاتی همراه بود كه سرانجام به دستگیری او منجر شد (خورموجی، 81؛ اتابك‌زاده، 149).
با ساخته‌شدن كاروانسرای مشیرالملك در 1288ق ـ كه به‌طوركلی صورت دژ دارد ـ برازجان عملاً دارای دو قلعه شد. از این تاریخ به بعد كسانی كه از این شهر عبور كرده‌اند، به‌سبب عظمت و اهمیت بنا، در نوشته‌های خود از آن یاد كرده‌اند (فرصت‌الدوله، 366-367؛ سدیدالسلطنه، 29-30؛ كرزن، 2/ 277-278).
پس از درگذشت محمدحسن خان، پسرش علی‌خان مدت كوتاهی بر برازجان حكومت كرد و پس از او نیز یكی از عموزادگان وی به نام میرزا حسین‌خان جانشینش شد. دورۀ كوتاه حكومت علی‌خان توأم با كشمكش بود (اتابك‌زاده، 158، 161ﺑﺒ ). حكومت میرزاحسین‌خان نیز خالی از ناآرامیها نبود، چنانكه در 1315ق/ 1897م دالكی عرصۀ جدال شد (وقایع...، 529). بااین‌حال میرزا حسین‌خان در جهت راحتی و رفاه اهالی برازجان گام برداشت، اما سرانجام مشكلات داخلی و اقتصادی مربوط به حكومت كوتاه‌مدت علی‌خان باعث شد میرزا حسین‌خان جای خود را به پسرش میرزا محمدخان، ملقب به غضنفرالسلطنه بسپارد (ﻧﻜ : اتابك‌‍زاده، 166-169).
غضنفرالسلطنه از 1323 تا 1348ق/ 1905-1929م حاكم برازجان بود، اما به سبب منازعات داخلی، چندین نوبت مجبور به جلای وطن شد و آقاخان ضرغام‌السلطنه مدتی به جای او نشست (فراشبندی، جنوب...، 89 ﺑﺒ ). آغاز حكومت غضنفرالسلطنه همزمان با بالاگرفتن انقلاب مشروطه بود و او خود از طرفداران مشروطه به شمار می‌آمد. در همان حال اوضاع فارس، از جمله دشستان، به دلیل تنازعات خوانین آشفته شد (برای نمونه، ﻧﻜ : اتابك‌زاده، 190ﺑﺒ ). غضنفرالسلطنه نیز در این مبارزات به همراه شیخ محمدحسین برازجانی، رئیس علی دلواری، ‌شیخ حسین‌خان چاه كوتاهی و زائر خضرخان اهرمی نقش مهمی ایفا كرد (ﻧﻜ : فرامرزی، 65؛ فراشبندی، تاریخچه...، 72). وی در قضایای مربوط به حمایت از واسموس و دیگر مسائل جنوب ایران به طور كامل حضور یافت (فن میكوش، 293-294؛ فرامرزی، 12-13). سرانجام در 1337ق/ 1297ش مقاومتی كه از ابتدا یجنگ جهانی بر ضد نیروهای انگلیسی در این منطقه شروع شده بود، در هم شكست. غضنفرالسلطنه پس از مدتی مقاومت در كوه‌های شیرق برازجان، ‌به شیراز رفت و آقاخان ضرغام السلطنۀ زیارتی حاكم برازجان گردید (مابرلی، 506-509؛ اتابك‌زاده 268). او دو سال حكومت كرد و سپس بار دیگر غضنفرالسلطنه در 1339ق به برازجان بازگشت و به حكومت ر سید (همو، ‌268-271). در این فاصله راه‌آهن به طول 50كمـ از بوشهر به برازجان توسط انگلیسیها كشیده شد كه عمر چندانی نداشت (ایرانشهر، 2/ 1476-1477؛ محبوبی، 2/ 336-337). غضنفرالسلطنه 9 سال دیگر بر برازجان حكومت كرد، اما دورانی پر كشمكش هم در داخل قلمرو خود و هم با حكومت مركزی آغاز گردید و در نتیجۀ سركوبهای عمومی اوایل سلطنت رضاشاه در 1308ش در نبردی كه بین وی و افرادش از سویی و قوای دولتی درگرفت، كشته شد (بیات، 91-92؛ بامداد، 6/ 194-195).
در دورۀ رضاشاه برازجان از نظر اداری شروع به رشد كرد و مؤسسات جدید اداری مانند شهرداری، دارایی و نیز كارخانۀ برق تأسیس شد (محبوبی، 3/ 442). در 1316ش بنا بر اصلاح قانون تقسیمات كشوری، برازجان بخشی از شهرستان بوشهر از استان هفتم گردید (ﻧﻜ : مجموعۀ قوانین...، 81، 88-89).
با خروج رضاشاه از ایران خوانین جنوب بار دیگر به جنبش درآمدند. در 1325ش كه در تاریخ جنوب موسوم به «سال نهضتی» است، ابراهیم‌خان پسر غضنفرالسلطنه مدت یك‌سال حكومت كرد. او آخرین خان برازجان بود كه در 1355ش در گذشت (تحقیقات میدانی).
در 1333ش فرمانداری دشتی و دشستان، تابع فرمانداری كل بنادر و جزایر خلیج‌فارس تأسیس گردید و در 1358ش، برازجان مركز شهرستان دشستان شد.

مآخذ

اتابك‌زاده، سروش، جایگاه دشستان در سرزمین ایران، شیراز، 1373ش؛ اشكال‌العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی ‌بن ‌عبدالسلام كاتب، به كوشش فیروز منصوری، مشهد، 1368ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة‌البلدان، به كوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1368ش؛ ایرانشهر، كمیسیون ملی یونسكو در ایران، تهران، 1343ش/ 1964م؛ بامداد، ‌مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1351ش؛ بیات، كاوه، شورش عشایری فارس، تهران، 1365ش؛ پولاك، یاكوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1361ش؛ حكیم، محمدتقی، گنج دانش (جغرافیای تاریخی شهرهای ایران)، به كوشش محمدعلی صوتی و جمشید كیانفر، تهران، 1366ش؛ خورموجی، محمدجعفر، تاریخ قاجار (حقایق‌الاخبار ناصری)، به كوشش حسین خدیوجم، تهران، زوار؛ خیراندیش، عبدالرسول، «زمینه‌های اداری و اقتصادی قیام...»، رئیس علی دلواری، بوشهر، 1373ش؛ سدیدالسطنه، محمدعلی، ‌سفرنامه، به كوش احمد اقتداری، تهران، 1362ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1375ش)، نتایج نفصیلی، استان بوشهر، شهرستان دشستان، مركز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ سرفراز، علی‌اكبر، «كشف كاخی از عهد كورش كبیر در ساحل خلیج‌فارس»، باستان‌شناسی و هنر ایران، تهران، 1350ش، ﺷﻤ 7-8؛ سعیدیان، عبدالحسین، دایرة‌المعارف سرزمین و مردم ایران، تهران، 1360ش؛ عرفان، حیدر، كارنامۀ دشستان، شیراز، ‌1379ش؛ فراشبندی، علیمراد، تاریخچۀ حزب دمکرات فارس، شیراز، 1359ش؛ همو، جنوب ایران در مبارزات ضداستعماری، تهران، 1365ش؛ فرامرزی، احمد، شیخ حسین‌خان چاه ـ كوتاهی در جنگ مجاهدین دشستان و تنگستان با دولت انگلیس، به كوشش قاسم یاحسینی، ‌تهران، 1377ش؛ فرصت، محمدنصیر، آثار عجم، به كوشش علی دهباشی، تهران، 1353ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور (كازرون)، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1362ش، ج 102؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ فن‌ میكوش، داگوبرت، واسموس‌، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، قم، 1377ش؛ كرزن، جرج، ن.، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1367ش؛ مابرلی، جیمز فردریك، عملیات در ایران، ترجمۀ كاوه بیات، تهران، 1369ش؛ محبوبی اردكانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، 1357ش؛ مجموعۀ قوانین سال 1316ش، وزارت كشور، تهران، 1316ش؛ مفخم پایان، لطف‌الله، فرهنگ آبادیهای ایران، تهران، 1339ش؛ نولدكه، تئودر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، 1358ش؛ وثوقی، محمدباقر، بیرم دارالاولیای لارستان، قم، 1375ش؛ وقایع اتفاقیه (مجموعۀ گزارشهای خفیه‌نویسان انگلیس)، به كوشش سعیدی سیرجانی، تهران، 1362ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.