بدلیس
بِدلیس، شهر و مرکز استانی به همین نام در آناتولی شرقی در مشرق ترکیه.
موقعیت جغرافیایی
این شهر در °38 و´20 عرض شمالی و °42 و´5 طول شرقی، در فاصلۀ 25 کیلومتری بندر تاتوان، در جنوب غریی دریاچۀ وان و در کنار رودخانۀ بدلیس قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا 400، 1-1، 450 متر است (IA. II/ 657-658). رودخانۀ بدلیس، از ریزآبهای حوضۀ علیای دجله است که از به هم پیوستن دو نهر کوچک- یکی از جانب شمال فو دیگری از جانب شرق- تشکیل میشود (همانجا؛ لینچ، 146). شهر در درۀ این رود واقع شده، و به عنوان گذرگاه بسیار مهم میان کوههای ارمنستان و جلگههای بینالنهرین ــ یا به سخن دیگر میان قفقاز تا سواحل خلیج فارس و مدیترانه ــ از دیرباز دارای اهمیت ویژهای بوده است؛ چنانکه به نوشتۀ بدلیسی (در سدۀ 11ق/ 16م)، قصبۀ بدلیس دربدنی بوده است میان آذربایجان و دیار بکر و ربیعه و ارمن... که حاجیان ترکستان و هند و ایران و... و بازرگانان ملل مختلف از روس و اسلاو و عرب و عجم میبایست از آن بگذرند (ص 445). عبور سپاه 10هزار نفری در سدۀ4ق م که گزنفنون از آن یاد میکند، از همین گذرگاه بوده است (IA, II/ 658). به سبب موقعیت و اهمیت بازرگانی بدلیس، فرمانروایان آن در تأمین آزوقه و امنیت راهها کوشش میکردند (همان، II/ 659).
ناحیۀ بدلیس دارای تابستانهای گرم و زمستانهای سرد و پربرف است (همان، II/ 658)، چنانکه بازرگانان و نیزی آنجا را «در حکم منبع و مخزن برف» دانستهاند (سفرنامهها...، 371). بنابر آمار 1376ش/ 1997م جمعیت شهر بدلیس ــ که بیشتر کرد هستند ــ 927، 51نفر، همراه با روستاهای تابع 308، 68 نفر، و جمعیت استان بدلیس شامل شهرهای اخلاط، عادلجواز، گوراویماق، خیران، موتکی و تاتوان، بالغ بر 645، 339 نفر بوده است DIE, npn).). ترکیب جمعیت شهر در سدههای گذشته شامل ارامنه و مسلمانان (کرد و ترک) بوده است (سامی، 2/ -1239؛ هوانیسان، 35؛ سفرنامهها، همانجا).
نامگذاری
به نوشتۀ بدلیسِف بدلیس جای خوش آب و هوا را گویند (ص 440). همچنین گفتهاند که اسکندر هنگام لشکرکشی به شرق در آنجا توقف کرد و به سبب آب و هوای نیکوی آنجا به یکی از غلامانش که بدلیس نام داشت، فرمان داد در این محل قلعهای غیرقابل نفوذ بسازد، وی آن را بنا کرد و نام خود را بر آن نهاد (برای تفصیل مطلب، ﻧﻜ : همو، 440-443؛ اولیا چلبی، 4/ 85). این شهر که در منابع ارمنی از آن بهصورت پاقیش یا باگش یاد شده (IA,II/ 658)، در مآخذ اسلامی به صورتهای بِدلیس، بَدلیس، بُدلیس و بتلیس نیز آمده است.
پیشینۀ تاریخی
تاریخ دقیق شکلگیری هستۀ شهر نامعلوم است. در آثار جغرافیانگاران مسلمان مانند اصطخری (ص 159). مقدسی (ص 374)، مؤلف حدودالعالم (ص 160)، یاقوت (1/ 526)، ابوالفدا (ص 394)، ابن بیبی (ص 185-186)، بدلیس یکی از شهرهای ارمینیه شمرده شده است. بعدها برخی نیز آن را از شهرهای آذربایجان دانستهاند (بدلیسی، 440) که در دوران حکومت ساسانیان چندین بار میان این دولت و دولت روم شرقی دست به دست شده است و پس از تجزیۀ امپراتوری روم شرقی در 395م؛ در قلمرو آن دولت قرار گرفت («دائرةالمعارف...» VI/ 226).
پیش از فتح بدلیس به دست مسلمانان، فرمانروایان آنجا از ارامنه بودند (بدلیسی، 446). در زمان خلافت عمر، در 17ق/ 638م، و بنا به روایتی در 19ق (همو، 445-446؛ ابناثیر، 2/ 534-535؛ ابنشداد، 3(2)/ 537)، عیاض بن غَنم بعد از فتح جزیره، اخلاط و بدلیس را فتح کرد؛ بطرکهای هر دو شهر حاکمیت مسلمانان را پذیرفتند و با عیاض صلح کردند؛ اما حاکمیت مسلمانان دیری نپایید و بدلیس بار دیگر زیر فرمان بیزانس درآمد و موقعیت شهری مرزی میان مسلمانان و مسیحیان یافت («دائرةالمعارف»، همانجا). بعدها، مروانیان، عباسیان و امرای بنی حمدان بر آنجا فرمان راندند (همانجا). در زمان متوکل عباسی موسی بن زَراره در بدلیس بر خلیفه شورش کرد (یعقوبی، 2/ 489). در 316ق/ 928م دو مستوک با سپاهی گران به ارمنستان آمد و اخلاط و بدلیس را تصرف کرد و منابر را از مساجد خارج ساخته، به جای آنها صلیب نصب کرد. ساکنان آنجا نیز از این وضع به خلیفه شکایت بردند (ابناثیر، 8/ 198-199).
تسلط رومیان بر این شهر دیری نپایید، چون اندکی پس از این تاریخ، بدلیس زیر فرمان بنی حمدان درآمد. در 369ق/ 979م عضدالدولۀ دیلمی برای مقابله با ابوتغلب، امیر حمدانی که در جنگهای داخلی آل بویه از بختیار حمایت کرده بود، به قلمرو حمدانیان لشکر کشید. ابوتغلب که تاب مقاومت نداشت، به سوی بدلیس گریخت؛ عضدالدوله در پی او به بدلیس وارد شد و این شهر را تصرف کرد. با تشعیف بین حمدان، حکومت این ناحیه به دست بنیمراون ــ که از کردان بودند و از دیرباز در دیار بکر استقرار داشتند ــ افتاد. حاکمیت بنی مراون بر بدلیس تا 477ق/ 1084م ادامه یافت. در این سال فخرالدولة بن جهیز از فرماندهان نظامی سلطان ملکشاه سلجوقی به نواحی شرقی آناتولی لشکر کشید و این ناحیه از جمله بدلیس را به تصرف سلجوقیان بزرگ درآورد (ابناثیر، 10/ 134-135؛ بازورث، 97-98؛ «دائرةالمعارف»، همانجا). پس از آن، ملکشاه بدلیس را به اقطاع دیلماج اوغلو محمدبیک داد و این ناحیه مرکز خاندان بین دیلماج یا طغانیان شد (همانجا).
مدنی نیز بدلیس در قلمرو قزل ارسلان بود (بدلیسی، 480). به هنگام هجوم مغولان، جلالالدین خوارزمشاه سپاه خود را به این ناحیه آورد (نسوی، 212-213، اقبال، 1/ 138)؛ مغولان در پی او به بدلیس وارد شدند و شهر را ویران کردند (همو، 1/ 143). سپس علاءالدین کیقباد اول از سلجوقیان آُسیای صغیر، آنچا را از تصرف مغولان بیرون آورد و ضمیمۀ قلمرو خود کرد (ابنبیبی، 185-186).
از سدۀ 8ق/ 14م امیران کُرد که از خاندان شرفالدین بدلیسی بودند، بر این ناحیه مسلط شدند (برای تفصیل مطلب، ﻧﻜ : بدلیسی، 439 ﺑﺒ؛ مردوخ، 3(2)215). پس از آن تیمویان و سپس فرمانروایان قراقویونلو و آققویونلو بر این ناحیه فرمان راندند (ابوبکر طهرانی، 1/ 84، 96، 2/ 543، 559؛ بدلیسی، 128؛ حافظ ابرو، 1/ 484؛ روملو، 1/ 88) و اوزون حسن، سلیمان بیک را مأمور فتح قلعۀ بدلیس کرد (بدلیسی، 505-507).
در 913ق/ 1507م شاه اسماعیل، بدلیس را متصرف شد. امیر شرفالدین حاکم بدلیس اظهار اطاعت کرد و شاه اسماعیل او را بار دیگر به حکومت بدلیس گماشت (همو، 530-531). شاه اسماعیل در بازگشت خود از کردستان در خوی، قشلاق کرد. امیر شرفالدین به اتفاق 10 تن دیگر از احکام کردستان برای اظهار اطاعت مجدد نزد شاه اسماعیل آمد. شاه اسماعیل به تحریکخان محمد استاجلو حاکم دیار بکر که با کردان دشمنی داشت، 9 تن از آنان از جمله امیر شرفالدین را به زندان افکند و پس از آن، چاپان سلطان را مأمور تصرف بدلیس کرد. ایمر ابراهیم که پس از امیر شرفالدین حاکم بدلیس شده بود، با وجود حملههای مکرر قزلباشان مدت دو سال پایداری کرد و پس از آن بدلیس به تصرف چاپان سلطان درآمد (همو، 526-527). پس از ندی میرشرفالدین از زندان گریخت و به محاصرۀ بدلیس پردخت، ولی از کردبیک شرفلو که از جانب شاه اسماعیل حاکم بدلیس و عادلجواز و ارجیش بود، شکست خورد و متواری شد (پارسا دوست، 400). وی به هنگام جنگ چالداران (920ق/ 1514م) همراه برخی از حکام کردستان به سلطان سلیم پوست و سلطان سلیم پس از پیروزی در جنگ، حکومت بدلیس را به وی واگذارد (بدلیسی، 537-540).
در زمان سلطنت شاه طهماسب، اولمه تکلو حاکم آذربایجان به مخالفت با شاه طهماسب برخاست و به سلیمان قانونی، سلطان عثمانی پناهنده شد. وی سلطان عثمانی را به حمله به ایران تشویق کرد. اولمه در دیدار خود با سلطان سلیمان از شرف خان حاکم بدلیس نیز سعایت کرد و سلطان سلیمان تحت تأثیر حرفهای وی، شرف خان را معزول، و اولمه را به حکومت بدلیس منصوب کرد و فیل پاشا را با 50هزار سوار همراه اولمه به بدلیس گسیل داشت. شرف خان به شاه طهماسب پئاه برد؛ شاه طهماسب نیز سپاهیانی را به بدلیس روانه کرد. با شنید خبرآمدن سپاهیان ایران به سوی بدلیس، نیروهای عثمانی متواری شدند (همو، 540-548؛ رولمو، 314-315؛ قاضی احمد، 1/ 217).
با انعقاد عهدنامۀ آماسیه میان ایران و عثمانی در 963ق/ 1556م، بدلیس به عثمانی واگذار شد («دائرةالمعارف»، VI/ 227). در اوایل سدۀ 13ق19م عباس میرزای قاجا رولیعصد فتحعلی شاه به آناتولی شرقی از جمله بدلیس لشکر کشید. پس از انعقاد عهدنامۀ اول ارزنةالروم در 1239ق/ 1824م، مرزهای دو دولت تشبیت شد (همانجا). در جریان جنگ جهانی اول، بدلیس بر سر راه آناتولی ـ بغداد از اهمیت بسیاری برخوردار بود (لانگ، 36). طرفداران ارمنستان بزرگ بر 7 ایالت از شرق ترکیه که بدلیس را نیز شامل میشود، ادعای ارضی دارند (کاظمزاده، 255). اولیا چلبی سیاح ترک در سدۀ 11ق/ 17م، از قلعل بدلیس، مدارس، کاروانسراها، مساجد و... آنجا تفسیل یاد کرده است (ﻧﻜ : 4/ 85-99). تاورنیه (ص 272-273) و همچنین بازرگانان و نیزی در سدۀ 9ق/ 15م (سفرنامهها، 371) از استقلال امیر آنجا و خصوصیات ساکنان کرد آن یاد کردهاند. از دانشمندان معروف بدلیس، از ادریس بدلیسی مؤلف کتاب هشت بهشت که به زبان فارسی دربارۀ 8 تن از پادشاهان عثمانی نشوته است، میتوان نام برد (بدلیسی، 448-449).
در میان آثار باستانی بدلیس اولو جامع که در 455ق/ 1063م بازسازی شده است (اصلان آیا، 95) و همچنین مجموعۀ شرفیه («دائرةالمعارف»، VI/ 228) شایان ذکرند.
مآخذ: ابن اثیر، الکامل؛ ابن بیبی، حسین، سلجوقنامه، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1350ش؛ ابن شداد، محمد، الاعلاقالخطیرۀ، به کوشش ﭔﺤﭕﻰ عباره، دشمق، 1978م؛ ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، 1962-1964م؛ ابوالفدا، تقومالبلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمل کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، تهران، 1312ش؛ اولیا چلبی، سیاحتنامه، استانبول، 1314ق؛ بدلیسی، شرفخان، شرفنامه، به کوشش محمد عبسی، تهران، 1343ش؛ پارسادوست، منوچهر، شاه اسماعیل اول، تهران، 1357ش؛ حافظ ابرو، زیدةالتواریخ، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران، 1372ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ روملو، حسن، احسنالتواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1357ش؛ سامی، شمسالدی، قاموسالاعلام، استانبول، 1306ق؛ سفرنامههای و نیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1349ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصةالتواریخ، به کوشش احسان اشرافی، تهران، 1359ش؛ مردوخ روحانی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، به کوشش ماجد مردوخ روحانی، تهران، 1371ش؛ مقدسی، محمد، احسنالتقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ نوی، محمد، سیرت جلالالدین مینکبرنی، به کوشش ﻣﺠﺘﺒﻰ مینوی، تهران، 1344ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر؛ نیز: