زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

بحرالمیت

بَحْرُالْمَیِّت، دریاچه‌ای در فلسطین که به واسطۀ فقدان حیات جانوری، به این‌نام (دریای‌مرده مشهور شده است؛ اما در منابع مختلف و در میان اقوام گوناگون اسامی و القاب دیگری هم یافته است، چنانکه در تورات نام آن دریای نمک (بحرالملح) و دریای عربه و دریای شرقی (سفرتثنیه، 17:3؛ صحیفۀیوشع، 16:3، نیز 3:12؛ کتاب دوم پادشاهان، 25:14؛ کتاب حزقیال نبی، 18:47) آمده است، و رومیان و یونانیان آن را به سبب وجود قیر در جای‌جای دریاچه، دریای قیر (بحرالزفت) می‌نامیدند (اروین، 430؛ «دائرةالمعارف...»، II/ 547). جغرافی‌دانان مسلمان آن را بحیرةالمُنْتِنه (متعفن، بویناک) و بحیريالمقلوبة (یاقوت، 1/ 516؛ ابن‌خردادبه، 79؛ مقدسی، 178، 183)، و به سبب آبادی زُغَر در نزدیکی آن (یاقوت، 2/ 934)، بحیرةزُغَر خوانده (ابوالفدا، 39؛ دشمقی، 268، 279)، و با انتساب به سدوم، مسکن قوم لوط آن را بحیرۀ سدوم، و با انتساب به قوم لوط آن را دریاچه یا دریای لوط هم گفته‌اند (قلقشندی، 4/ 86؛ ناصرخسرو، 29-30؛ برای برخی اطلاعات دیگر، ﻧﻜ : حدودالعالم، 56؛ ابن‌عبدالمنعم، 431؛ یعقوبی، 74؛ آغا، 119؛ دباغ، 1(1)/ 83).
این دریاچه مستطیلشکل (همانجا) بین °31و ´5 تا °31 و´45 عرض و °35 و´21 تا °35 و ´35طول جغرافیایی قرار دارد (خمار، 51) و از لحاظ ساختار زمین متعلق به سیستم گسترده‌ای است که از انتهای شمال غربی دریاچۀ سرخ تا خلیج عقبه، و در طول محور وادی عربه ـ بحرالمیت ـ درۀ اردن ـ درۀ بقاع (در لبنان) تا شمال غربی سوریه امتداد یافته است. این سیستم را گسل بحرالمیت نیز نامیده‌اند (هلد، 34؛ نیز ﻧﻜ : هریس، جرج، 21). بیابان یهودیه در شرق، و صحرای نقب در جنوب این دریاچه واقع است (رایش، 7). بیابان یهودیه بیشتر حاوی تشکیلات سنونین است که از گچ و مارنهای سفیدرنگ همراه با رگه‌هایی از سنگ آتش‌زنه تشکیل شده، و بیشتر پوشش تراسها را به خود اختصاص داده است. درمحل پیوستن این بیابان به بحرالمیت، رسوبات جدیدتر کاملاً از میان رفته، و بیرون زدگیهای آهکی و دولومیتی متعلق به سنومانین زیرین و بالایی قابل رؤیت است؛ به واسطۀ وجود چنین ساختاری، آب‌بارانی که در آهکهای این بیابان نفوذ می‌کند، از زیر زمین به سمت بحرالمیت جریان می‌یابد (کارمُن، 332).
بحرالمیت که پیدایش آن را در حدود 100 هزار ق‌م تخمین می‌زنند، درگذشته وسعتی به مراتب بیشتر داشته است و در حدود 20 هزار ق‌م شروع به خشک‌شدن کرد، تا سرنجام در 10هزار ق‌م شروع به خشک شدن کرد، تا سرانجام در 10 هزار ق‌م به دو 
دریاچۀ طبریه و بحرالمیت تقسیم شد. درحال حاضر، فاصلۀ این دو دریاچه حدود 104 کـﻤ است («راهنما...»، 10؛ خوری، 49، 23). از سمت ساحل شقی؛ زبانه‌ای تا وسط بحرالمیت امتداد یافته که آن را در این قسمت به دو بخش تقسیم می‌کند (گلوک، 20؛ «دائرةالمعارف»، همانجا).
بحرالمیت آبریز رود اردن به شمار می‌آبد (هریس، جرج، 11؛ نیز ﻧﻜ : بونه، 263، قلقشندی، 4/ 86-87) که با گل‌ولای فراوان (گلوک، 26) به این دریاچه می‌ریزد. علاوه بر این، اب بحرالمیت توسط 14 خشکه رود از جمله وادی‌النار، وادی‌التعامره و ودای حساسه ـ که بیشتر از کرانۀ غربی به سوی آن جریان دارند ـ تأمین می‌گردد («راهنما»، 24، نقشه؛شراب، 144؛ خوری، 24؛ دباغ، 8(2)/ 32). از این‌رو، سطح آب بحرالمیت به حجم آبهای ورودی به آن بستگی دارد و پیوسته در نوسان است (خوری، همانجا؛ هلد، 238؛ «سطح آب»، 179).
مساحت این دریاچه حدود 050‘1 کـﻤ2 است (نحال، جغرافیة...، 46). بیشترین طول آن از شمال به جنوب 80 کـﻤ و عرض آ« از شرق به غرب 18 کـﻤ است (همان، 33)؛ عمق آن بین 383متر در شمال تا حدود یک متر در جنوب در نوسان است (خمار، همانجا). این دریاچه که در پست‌ترین سطح خشکیهای جهان قرار گرفته (گوبزر، 7)، در حدود 397 متر پایین‌تر از سطح دریا واقع است («دائرةالمعارف»، همانجا) و باتوجه به نوسان سطح آب6، تا 432 متر زیر سطح دریا نیز می‌رسد (خوری، 49). بحرالمیت هیچ‌گونه خروجی ندارد (هلد، 41).
این دریاچه در 1301ش/ 1922م (در دورۀ قیمومت انگلستان) به عنوان حد شرقی سرزمین فلسطین با کرانۀ شرقی (ترانس جُردن) در نظر گرفته شد. امروز این دریاچه از جنوب غربی با اسرائیل، از شمال عربی با کرانۀ باختری (جزئی از قلمرو دولت خودگران) و از شرق با کشور اردن همجوار است («دائرةالمعارف»، همانجا) و حدود دو سوم از آن به اردن تعلق دارد (هریس، جرج، 161). به واسطۀ تبخیر شدید آب که تا 74/ 2 میلیون مترمکعب در روز برآورد می‌شود. آب این دریاچه که ابن فقیه (ص 112) آن را از عجایب چهارگانۀ سرزمین شام برشمرده، شورترین آبهای جهان به حساب می‌آید (هلد، همانجا) و هیچ جانداری نمی‌تواند در آن زندگی کند (همانجا؛ یاقوت، 1/ 516؛ عبدالمؤمن، 1/ 169؛ قلقشندی، همانجا). درجۀ شوری بحرالمیت با نسبت 35٪، 10برابر متوسط شوری آب دریاهاست (هلد، همانجا)؛ در هر لیتر از آب سطحی این دریاچه حدود 227 تا 275 گرم نمک غیرمحلول وجود دارد و در عمق 110 متری آن، آب با 327 گرم نمک در هر لیتر، ازلحاظ شیمیایی به حالت اشباع درمی‌آید (فیشر، 435).
حجم آب این دریاچه رو به کاهش است (خوری، 41)، تا جایی که حوضۀ جنوبی آن به نیمی از وسعت پیشین خود رسیده است و تنهات حدود ک متر عمق دارد (هلد، همانجا). تبخیر شدید و جنگل‌زدایی در حوضۀ آبگیر آن از علل خشکیدن این دریاچه به‌شمار رفته است، به نحوی که گفته می‌شود تا حدود هزار سال دیگر، بحرالمیت به کلی از میان برود (خوری، 24). به منظور پیشگیری از فرو افتادن سطح این دریاچه، طرح پیشنهادی ایجاد آبراهه‌ای بین مدیترانه و بحرالمیت ــ که مطالعات اولیۀ آن به دهه‌های 1950 و 1960م بازمی‌گردد ــ مطرح شده که اجرای آن به علت موانع موجود، ازجمله کمبود منابع مالی، به آینده موکول شده است (گارفینکل، 83-80؛ آغا، 121).
شواهدی ازجمله سنگهای آتش‌زنۀ متعلق به دورۀ میان یعصر دیرینه سنگی (ح 000‘20ق‌م) در ساحل جنوبی، نشان می‌دهد که اطراف بحرالمیت از لحاظ زندگی و فعالیت انسانی دارای اهمیت و قدمت زیادی است (خوری، 23). دشتهای کوچک و حاصل‌خیز موسوم به «غور» در اطراف این دریاچه یادآور آبادانی شهرهایی همچون سدوم و گومور است (اسپافُرد، 38؛ پرلمن، 197)، همچنین نوشته‌اند که تجارت املاح این دریاچه در دورۀ نوسنگی موجب شکوفایی شهر کهن اریحا شده است (مزار، 45-44). ناصرخسرو که این منطقه را دیده بوده، تصریح کرده که شهر لوط بر کنار بحرالمیت قرار داشته است (ص 30)؛ نیزآورده‌اند که در کرانۀ غربی بحرالمیت، در محلی به نام مزادا واقع در ارتفاع 400متری، دژی مستحکم به همین نام قرار داشت (هریس، رابرت، 129) که یوسفوس آن را مأمن قوم سیکاری می‌داند و برپایی آن را به «پادشاهان کهن» نسبت می‌دهد (III/ 117). همو گزارش می‌دهد که این قوم تمامی آبادیهای منطقه را مورد تعرض قرار می‌دادند (III/ 119). هرود پس از فتح آن دژ به دست رومیان استحکامات آن را با ایجاد یک دیوار دفاعی مضاعف تقویت کرد (هریس، رابرت، همانجا؛ نیزﻧﻜ : یوسفوس، III/ 591؛ پرلمن، 198)؛ این دژ از شبکۀ آبرسانی قابل توجهی برخوردار بود (کارمن، 46 ).
در 1947م دست‌نوشته‌های باستانی موسوم به «طومارهای بحرالمیت» در محلی به نام «خربةقمران»، واقع در حدود 5/ 1 کیلومتری غرب این دریاچه و حدود 12 کیلومتری (جنوب) شهر اریجا، توسط چوپانان فلسطیمی یافت شد که به پیروان اولیۀ عیسى (ع) تعلق دارد (پرلمن، 254-253؛ کارمن، 332؛ «باستان‌شناسی»، 169)؛ گرچه بعضی این طومارها را به فرقه‌ای یهودی نسبت داده («دائرةالمعارف»، II/ 548؛ راپس، 398)، و گروهی حتى آنها را متعلق به جماعتی از «آتش‌پرستان» ایران‌باستان به‌شمار آورده‌اند (هریس، رابرت، 124؛ قس: «باستان‌شناسی»، 163). در 73م قیامی توسط این مردمان بر ضد رومیان برپا شد که محل آن را در کرانۀ غربی بحرالمیت و حدود 32 کیلومتری شمال سدوم باستان دانسته‌اند (پرلمن، 198؛ نیز ﻧﻜ : هریس، رابرت، 125).
از همان آغاز اسلام، مسلمانان قصد بیرون راندن رومیان از فلسطین را داشتند (رانسیمان، I/ 15)؛ درواقع، هم مسلمانان صدر اسلام و هم ساکنان قدیمی فلسطین، پیروزی بر رومیان را نوعی بازپس‌گیری سرزمین خودی از بیگانگان به شمار می‌آوردند (حتی، 143). از این‌رو، هرقل (هراکلیوس) در 8ق/ 629م بعد از غلبه بر سپاه کوچکی که به فرمان پیامبر(ص) گسیل شده بود، کمکهای خود به طوایق جنوب بحرالمیت و ساکنان درکنار مسیر مدینه- غزه را قطع نمود. این درگیری درموته، واقع در منتهى‌الیه جنوب شرقی بحرالمیت رخ داد و طی آن، زیدبن حارثه جان خود را از دست داد (همو، 147، 143؛ طبری، 2/ 36ﺑﺒ ؛ نیز ﻧﻜ : ابن اثیر، 2/ 234ﺑﺒ؛ بروکلمان، 43).
کمی پس از آن، در 13ق/ 634م و در زمان ابوبکر، مسلمانان با گذشتن از پترا در طول مسیر تجاری منتهی به ساحل جنوبی، سرگیوس، حکمران رومی فلسطین را در وادی عربه، واقع در جنوب بحرالمیت، شکست داده، سپاهیان رومی را ازمیان برداشتند (رانسیمان، همانجا؛ حتی، 148).
الحُمَیمه آبادی کوچکی در جنوب بحرالمیت، به واسطۀ قرار گرفتن بر سرراه قدیمی تجاری و نزدیکی به محل تلاقی مسیرهای حجاج، یکی از کانونهای اصلی تبلیغات بنی‌عباس بر ضد امویان به شمار می‌رفت (همو، 283). در دورۀ جنگهای صلیبی، دیگر آبادیها پیرامونی بحرالمیت نیز به‌سبب استقرار در مجاورت شبکۀ قدیمی راهها که شهرها و آبادیهای مختلف را از جهات گوناگون به یکدیگر متصل می‌ساخت (رانسیمان، II/ 5)، شاهد کشاکشهای فراوان بود؛ به همین سبب، بدوئن ــ شاه صلیبی ــ پس از سوزاندن و از میان برداشتن آبدیهای این ناحیه (همو، II/ 72)، در 509ق/ 1115م دژی مستحکم در جنوب بحرالمیت برپا داشت، تا بر راههایی که دمشق را به حجاز و مصر متصل می‌ساخت، تسط داشته باشد (حتی، 641؛ رانسیمان، 230-229، II/ 98). این ناحیه و دژ مزبور در 583ق/ 1187م توسط صلاح‌الدین به تصرف مسلمانان درآمد (بروکلمان، 321).
آب بحرالمیت حاوی کانیهایی ازجمله کلریدهای کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم و برومید منیزیم است (آغا، 120؛ نحال، جغرافیة، 33-34؛ کارمن، 130). قیر (زفت) این دریاچه از دوران کهن مورد بهره‌برداری بوده است (هلد، 111؛ بونه، 265؛ نیزﻧﻜ : ابن‌خردادبه، 79)؛ از این ماده درگذشته به عنوان دفع آفات در تاکستانها و نیز برای مقاصد درمانی استفاده می‌کردند (EI2, I/ 933). انگلستان در دورۀ قیمومت و در ژانویۀ 1930م طی قراردادی 75 ساله، استخراج ذخایر کانی این دریاچه را به شرکتی صهیونیستی به نام «شرکت پتاس فلسطین» واگذار کرد («کمیته...»، II/ 974؛ نیز قهوجی، 16؛ یاغی، 78؛ لوکاس، 121). این شرکت در این ناحیه که بخش عمدۀ آن در اختیار اعراب قرار داشت (کوئن، 341)، نخست در قسمت شمالی بحرالمیت، و از 1937م در منتهى‌الیه جنوبی آن به استخراجِ پتاس پرداخت («راهنما»، 258؛ سلیم، 426-428). در همین دوره، کوششهایی برای اکتشاف نفت در پیرامون بحرالمیت به انجام رسید (شوادران، 452).
در جریان شکل‌گیری دولت صهیونیستی و زمینه‌سازیهای انگلستان به منظور سیطره بر دو عامل مهم اقتصادی در فلسطین، یعنی آب و کانیها (نحال، سیاسة...، 93-94)، برنامه‌هایی برای تصرف صحاری نقب و دست‌یابی به بحرالمیت آشکار در دستور کار قرار گرفت (شلائیم، 376). به این ترتیب، در 1331ش/ 1952م به منظور بهره‌برداری از پتاس این دریاچه، «کارخانه‌های بحرالمیت» به عنوان بزرگ‌ترین کارخانۀ صنعتی اسرائیل در شهر نوبنیاد سدوم، در مجاورت سدوم باستان، توسط این دولت راه‌اندازی شد (کارمن، 282، 130؛ پرلمن، 197). علاوه بر پتاس، مقادیری فسفات، مس، رس («دائرةالعمارف»، II/ 548-549) برُم و منگنز (هلد، 235، 132) از بحرالمیت استخراج می‌شود. پتاس استخراجی از این دریاپه یک سوم تولید جهانی را تشکیل می‌دهد (همو، 132). علاوه بر بهره‌برداریهای اسرائیل از این دریاچه، مهم‌ترین صنایع اردن به استخراج پتاس و فسفات از بحرالمیت وابسته است (گارفینکل، 82، 79؛ گوبزر، 68).
اطراف بحرالمیت از کانونهای گردشگری داخلی و خارجی محسوب می‌شود (کارمن، 283) و هر ساله گردشگران بسیاری برای بهره‌گیری از خواص درمانی آبهای آن به این ناحیه سفر می‌کنند (خضر، 55). اهمیت اقصتادی این دریاچه و فعالیتهای وابسته به آن، موجب شکل‌گیری راههای ارتباطی و برپایی شهرکهایی در اطراف آن و قسمتهایی از نقب، و از این طریق غلبه بر بیابان شده است (کارمن، همانجا). بحرالمیت بجز اهمیت اقتصادی و گردشگری، دارای ارزش زیست محیطی فراوانی است (توما، 58).

مآخذ

آغا، مدائن فلسطین، بیروت، 1993م؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق؛ ابن عبدالنمعم حمیری، الروض المعطار، بیروت، 1984م؛ ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، بیروت، 1988م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو ودوسلان، پاریس، 1840م؛ بروکلمان، کارل، تاریخ ملل و دول اسلامی، ترجمۀ هادی جزایری، تهران، 1346ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ خضر، محمد، «قطاع السیاحة فی اسرائیل»، مجلةالارض، 1955م؛ س 22؛ ﺷﻤ3؛ خمار، قسطنطین، موسوعة فلسطین الجغرافیة، بیروت، 1969م؛ مصطفى مراد، بلادنا فلسطین، بیروات، 1974م؛ دمشقی، محمد، نخبةالدهر، بیروت، 1988م؛ سلیم، محمد عبدالرئوف، نشاط‌ الوکالة الیهودیة لفلسطین، بیروت، 1982م؛ شراب، محمدمحمد، معجم‌بلدان فلسطین، دمشق، 1987م؛ طبری، تاریخ؛ عبدالمؤمن بن عبدالحق، مراصدالاطلاع، بیروت، 1954م؛ عهد عتیق؛ قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشى، به کوشش محمدحسین شمس‌الدین، قاهره، 1963م، قهوجی، حبیب، استراتیجیة الصهیونیة و اسرائیل، دمشق، 1982م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، لیدن، 1906م؛ ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، 1356ش؛ نحال، محمدسلامه، جغرافیة فلسطین، بیروت، 1966م؛ همو، سیاسة الانتداب البریطانی، بیروت، 1981م؛ یاغی، اسماعیل احمد، الارهاب و العنف فی الفکر الصهیونی، بیروت، 1986م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، بیروت، 1988م؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.