بثنیه
بَثَنیّه، ناحیهای درجنوب درۀ حوران درسوریه. این ناحیه از شمال به لَجا و جَیدور، از جنوب به ارتفاعات جُمَل، از شرق به جبلالدروز و از غرب به بلندیهای جولان محدود است. مرکز آن اَذرِعات (دِرعای کنونی) است که در فاصلۀ 106 کیلومتر دمشق قرار دارد.
پیشنیۀ تاریخی این منطقه که به النقره (میانتهی) نیز معروف است، به پیش از میلاد مسیح(ع) باز میگردد (EI2؛ الیسیف، I/ 266). به گفتۀ ابوعبیدبکری (المسالک...، 151)، بثنیه سرزمین داسم بن عملیق از فرزندان سامبن نوح بوده است. گفتهاند که ایوب پیامبر(ع) قلمرو فرمانروایی خود را تا بدانجا بگستراند (بلعمی، 1/ 324) و حضرت زکریا (ع) در جستوجوی فرزندش یحیى(ع) به آن منطقه گام نهاد (ابنکثیر، 1/ 47). این ناحیه را بر بتنیۀ باستانی که به عنوان بخشی از مملکت قدیم باشان به شمار میرفت، تطبیق دادهاند. گویا هردوس در 24ق بثنیه را به امپراتوری خود افزوده و یهودیان بابل را در آنجا سکنى داد (جونز، 84، 105). این منطقه در دورۀ پادشاهان اشکانی خسارت فراوان دید (علی، 3/ 63). بثنیه در 13ق به دست مسلمانان گشوده شد. در این سال ابوزهرا قشیری به فرمان یزیدبن ابی سفیان به آنجا تاخت و ساکنانش سرانجام به صلح تن در دادند (طبری، 3/ 440-441). پس از پیروزی سپاه اسلام بثنیه ضمیمۀ «جند دمشق» شد (اصطخری، 65). در 14ق که خالدبن ولید حوران را درنوردید، آن سرزمین خراجگزار دولت اسلامی گشت (بلاذری، 172).
در 132ق حبیببنمُرّۀ مَرّس بر عباسیان شورید و به کمک اهالی بثنیه و حوران خلیفۀ عباسی را خلع کرد (طبری، 7/ 445-446). در176ق میان قبیلۀ مضر و یمن در بثنیه جنگی درگرفت که پس از دو سال خونریزی، دو طرف به صلح تن دادن (ابناثیر، 6/ 127-128).
در سدۀ 3ق سرزمین بثنیه از کورههای دمشق بهشمار میآمد (ابنخردادبه، 74) و از آنجا تا دمشق یک منزل راه بود (ادریسی، 1/ 376). نخست قبیلۀ قیس (یعقوبی، 326) و بعدها لخمیان (همدانی، 243) در آنجا اقامت گزیدند. در 274ق/ 887م بثنیه شاهد وقوع نبردی میان ابن ابی الساج فرمانروای آذربایجان و خُمارویه، امیر مصر بود که به شکست ابن ابی الساج انجامید. در 293ق/ 906م نیز عبدالله بن سعید که بر برزابوقه از توابع فَلَوجه حکم میراند، درگیری میان امیران شام و مصر را غنیمت شمرد و به اذرعات در سرزمین بثنیه یورش برد (طبری، 10/ 121-122؛ مسعودی، 373).
بثنیه از رهگذر جنگهای سیفالدولۀ حمدانی با رومیان آسیب فراوان دید و قحطی و گرسنگی در آنجا شیوع یافت. از اینرو، ساکنانش به حمص کوچیدند. در 373ق که بکجور زمام امور را در دست گرفت و به آبادانی آن همت گماشت، جمعیت آن رو به افزونی نهاد (ابن قلانسی، 49). این منطقه آبادیهای متعددی داشت و بر سر راه اصلی دمشق ـ اردن قرار گرفته بود که برید ممالیک و کاروانهای حجاج شام از آن ناحیه میگذشت. بثنیه در تقسیمات اداری دورۀ فاطمیان از توابع شام علیا به شمار میآمد. بعدها حملههای پی در پ قبایل بادیه-نشین این منطقه را دستخوش ناآرامیهایی ساخت که تا پایان سدۀ13ق ادامه یافا (EI2؛ ابوشقرا، 187).
بثنیه از دیرباز به عنوان منطقۀ مهم غلهخز دمشق و مرکز بزرگ گندم و حبوبات شناخته میشد (مقدسی، 160) و نام بثنیه که مشق از «بَثنه»، به معنی دشت هموار و حاصلخیز و یا غلۀ مرغوب، دانسته شده (یاقوت، 1/ 494؛ ابوعبید، معجم...، 1/ 226)، مؤید این معنی است. همچنین رودی که از تلاقی دو رودخانۀ اردن و یرموک پدید میآمد، مزارع آن را مشروب میساخت (مرمرجی، 6).
امروزه بثنیه در مسیر بزرگراهی قرار دارد که در دمشق را به رودخانۀ اردن و دریای سرخ متصل میسازد و از اینرو، از موقعیت ممتاز تجاری برخوردار است (الیسیف، همانجا).
مآخذ
ابناثیر، الکامل، ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1988م؛ ابن قلانسی، حمزه، تاریخ دمشق، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1983م؛ ابن کثیر، البدایة، ابوشقرا، یوسف خطار، الحرکات فی لبنان الى عهد المتصرفیة، به کوشش عارف ابوشقرا، بیروت، مطبعة الاتحاد، ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک الممالک، به کوشش وان لون و ا.فره، بیروت، 1992م؛ همو، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1983م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، قاهره، مکتبة الثقاقة الدینیه، اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، 1341ش؛ جونزه، ا. ﻫ .م.، مدن بلاد الشام حین کانت ولایة رومانیة، ترجمۀ احسان عباس، عمان، دارالشروق؛ طبری، تاریخ؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1969م؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، لیدن، 1893؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، لیدن، 1906م؛ همدانی، حسن، صفة جزیرة العرب، به کوشش محمد بن علی اکوع، بیروت، 1983م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفسیۀ این رسته، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ نیز: