بانتو
بانْتو، گروهی از زبانهای افریقایی که بخشی از متکلمان آن در حوزۀ جهان اسلام جای گرفتهاند. بانتو در بردارندۀ شمار کثیری از زبانهاست که با توجه به اختلافات موجود در گویش شمردن، یا مستقل انگاشتن برخی از گونههای زبانی، شمار آنها میان 300 تا 500 تخمین زده شده است. این زبانها که متکلمان آنها طوایفی گوناگون از قبایل سیاهپوست بانتو (مهمترین شاخه نژاد زنگی) هستند، در بخش وسیعی از افریقای مرکزی و جنوبی پراکندهاند، به طوری که در ثلث جنوبی قاره، تنها صحرای کالاهاری و شمال تانزانیا زبانهایی غیربانتو را در خود دارد.
زبانهای بانتو در دهههای پیشینبه عنوان یک خانوادۀ مستقل زبانی شناخته میشدند (مثلاً ﻧﻜ : بولک، 896)، اما در ردهبندیهای امروزی بیشتر به عنوان بخشی از گروه بنوئه ـ کنگو از زبانهای نیجر ــ کنگو شناخته میشوند. باید یادآور شد که از نظر جمعیت متکلمان و گسترۀ جغرافیایی، گروه بنوده ـ کنگو تقریباً همان بانتو است؛ اینکه دایرۀ این گروه وسیعتر از بانتو دانسته شده، و برخی زبانهای غیربانتوی رایج در بخشهایی محدود از نیجریه را نیز دربرگرفته است، تنها از حیث جنبههای نظری ردهبندی زبانها حائز اهمیت است. در میان زبانهای بانتو برخی زبانهای پراهمیت چون سواحلی، رواندا و زولو وجود دارد.
در دهۀ 1890م، کارل ماینهوف مقدمات بازسازی زبان پیش- بانتو را آغاز کرد و از آن پس کسانی چون گائری این کار را ادامه دادند (ﻧﻜ : گاثری، «فرهنگ...»، سراسر کتاب؛ نیز بولک، 897-896؛ کمبل، 31؛ دربارۀ پیشینۀ آشنایی ملل مشرق با زبانهای زنگی، ﻧﻜ : ﻫ د، 9/ 460). از جدیدترین کوششها دربارۀ زبانشناسی تاریخی بانتو میتوان اثر مشترک هومبرت و هایمن (1999م) را برشمرد.
زبانهای بانتو دارای ویژگیهایی در خور توجه زبانشناسان هم در آوا شناسی و هم در سازهشناسی است. دربارۀ آواشناسی بانتو، گفتنی است که آمیزش نژاد افریقایی کوتولهها با قبایل زنگی مهاجر، در طی قرون زمینهای را فراهم آورده است تا برخی زبانهای بانتو از نظر نظام آوایی از زبانهای خویسان تدثیر پذیرند؛ بهخصوص باید به «کلیک»هایی اشاره کرد که از زبان هوتنتوت به طیفی از زبانهای بانتو، از جمله زولو راه یافته است (سویت، 10؛ کمبل، 72). از مطالعات جامع دربارۀ آواشناسی تاریخی بانتو، اثری از هُمبورگر (1914م) است.
همنوایی میان اصواتِ کلمات پیاپی از ویژگیهای زبان بانتوست که از میانۀ سدۀ 20م، به عنوان زبانی الگو مورد توجه فِرث (ﻧﻜ : ص 20، ﺟﻤ ) در طرح خود پیرامون رابطۀ صداها و نوای گفتار قرار گرفته اس. از پژوهشهای مهم دهۀ 30سدۀ 20م باید به اثر اَشتن اشاره کرد که درصدد بررسی ساختار زبانهای بانتو با تکیه بر سواحلی به عنوان زبان الگو بوده است، چنانکه خود میگوید، «صورت و نقش را از دریچۀ چشمان بانتو»بررسی کرده است ( ص. 1111ff).
در دهۀ 40 گاثری در کنار مطالعات خود در تاریخ زبان، برخی ویژگیهای دستوری بانتو چون جنس، عدد و شخص را مورد مطالعه قرار داد (مثلاً ﻧﻜ : «جنس...»، 847 ff.). در دهۀ60 مطالعۀ خود را در زمینۀ زبانشناسی تطبیقی بانتو و مباحث مربوط به سختار جمله در بانتو بسط داد. در دهههای 50 و60 همچنین باید از مطالعات دامان یاد کرد که جنبههای گوناگونی از عوامل دستوری بانتو چون «مفاهیم تقابلی» را مورد بررسی قرار داد (ﻧﻜ : آثار دامان در مآخذ). از جدیدترین مطالعات در باب سازهشناسی، باید به مطالعۀ هایمن و کاتامبا دربارۀ بنهای فعلی بانتو و «سیکلی بودن» آنها (1992م)، اشاره کرد (نیز ﻧﻜ : کاتامبا،279-285 ) وجود برخی علامات «جداساز» میان واژهها در زبانهای بانتو توجه برخی زبانشناسان را به خود جلب کرده، و زمینۀ برخی مطالعات گونه شناختی، نظیر کارِ ملنیکوف در مقایسه با زبانهایی از دیگر خانوادهها گشته است.