زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

بالس

بالِس، شهری کهن در سوریه که به سبب موقعیت خاص نظامی و اقتصادیش پپیش و پس از ظهور اسلام، در حوادث تاریخی منطقه، نقش قابل توجهی داشت. رومیان این شهر را باربالیسوس می‌خواندند و به بیت‌بلس نیز شهرت داشت که در منابع رومی و در تاریخ جنگهای ایران و روم از آن یادشده است (مثلاً ﻧﮑ: پروکوپیوس، VII/ 159، I/ 363؛ نیز پاولی، V/ 2854؛ لسترنج، «سرزمینها...»،EI2, I/ 995; 107).
شهر کهن بالس به فاصلۀ 2 روز راه از حلب، در ساحل غربی فلات و نخستین شهر شام از سوی عراق، و بزرگ‌ترین بندرگاه رودخانه‌ایِ سوریه بوده، و به سبب همین موقعیت، اهمیت بازرگانی خاصی داشته است. جغرافی‌دانان عصر اسلامی بالس را در اقلیم چهارم قرار می‌دادند (ابن رسته، 97). در تقسیمات کشوری سده‌های نخستین اسلامی نیز آن را در زمرۀ شهرهای «چندقنسرین»، و در سلسلۀ دژهای معروف به «ثغور بین‌النهرین» که مرزهای شمالی سوریه را محافظت می‌کرد، به‌شمار آورده‌اند؛ گویا سپس هارون‌الرشید آن را از توابع «چند عواصم» گردانید (ابن‌حوقل، 180؛ ابن‌خردادیه، 75؛ ابن عدیم، 1/ 119؛ لسترنج، «فلسطین...»، 39، 36، 27-26). منحنی جغرافیایی مقدسی (ص 204-206) و نیز از ویله بر کرانۀ شهرهای لوط تا بالس، بخش عمده‌ای از فرات بالا تا بصره و آبادان را دربر دارد (نیز ﻧﮑ: ابن‌فقیه، 89؛ قس: لسترنج، همان، 417، که از بزرگ‌راههای منشعب از بالس یاد کرده است). با آنکه بالس را مانند دیگر شهرهای غرب فرات در قلمرو سوریه و اولین شهر شام از سی عراق دانسته‌اند (همان، 27؛ ابن‌عدیم، ابن‌حوقل، همانجاها). بعضی آن را در زمرۀ بلاد جزیره نیز قرار داده، و چنانکه گفته شد از ثغور بین‌النهرین هم خوانده‌اند (لسترنج، «سرزمینها»، همانجا، «فلسطین»، 27-26). رود فرات روزگاری متصل به دیوار گرداگرد بالس بوده، ولی بعدها بسیار عقب رفته، دوباره به آن نزدیک شده است (یاقوت، 1/ 478؛ ابن عدیم، همانجا). این دیوار که از آثار عصر رویمان بود، ظاهراً در سدۀ 7ق/ 13م ویران شد (همانجا). از مهم‌ترین مناطق اطراف بالس می‌توان به منبع و سمیساط اشاره کرد که همه حاصل‌خیز و ثروتمند بودند. صفین نیز که پیکار معروف میان امام علی(ع) و معاویه در آنجا رخ داد، از توابع مهم بالس بود (ابن‌حوقل، 180-181؛ اصطخری، 25؛ ابوعبید، 233؛ دمشقی، 205).
بالس در نخستین دورۀ فتوحات شامی به دست ابوعبیدۀ جراح به روزگار عمر خطاب به صلح فتح شد و بسیاری از ساکنانش به دیگر شهرهای روم کوچیدند. ابوعبیده پادگانی در آنجا نهاد و گروهی از اعراب بدوی و شامی را همانجا اسکان داد. این شهر پس از فتح به یکی از اردوگاههای نظامی تبدیل شد، چنانکه مسلمة بن عبدالملک نیز در جنگ با روم‌شرقی آنجا را لشکرگاه خود کرد. همو به درخواست مردم، نهری از فرات به بالس آورد و دیوار شهر را مرمت کرد و استوار گردانید و ظارهاً آنجا را به اقطاع گرفت. پس ازابوعبیده، بالس و روستاهای آن در دست فرزندان او بود، اما سفاح آن را به اقطاع مأمون کرد (بلاذری، 205-206). در 269ق/ 882م بالس مورد هجوم لؤلؤ غلام ابن‌طولون واقع شد (طبری، 9/ 614) و آنگاه که معتضد عباسی روی به جنگ با خمارویه بن طولون نهاد، در کنار بالس اردو زد. مورخان آن عصر بالس را شهری کوچک با قلعه و دیوار و حومه وصف کرده، و آورده‌اند که بعضی بناهایش چسبیده به فرات است (ابن‌عدیم، 1/ 120). درجنگهای سیف‌الدوله حمدانی با رومیان، بالس از شهرهایی بود که در مسیر تاخت وتازهای دو طرف قرار داشت (انطاکی، 98، 115، 125) و ظاهراً از همین ایام به تدریج اهمیت تجاری خود را از دست داد (لسترنج، «فلسطین»، 417). این شهر به سبب موقعیت نظامیش از مناطق مورد مناطعۀ بنی مرادس و فاطمینان و برخی امرای محلی بود و تصرف آنجا می‌توانست راه هجوم به روم و ورود به عراق را باز کند (زکار، 46-47؛ انطامی، 220، 402، 412، 418؛ مقریزی، اتعاظ...، 2/ 176، 187، 3/ 318).
از بالس در حوادث خطیر قرن 5ق/ 11م داستان بساسیری و استیلای سلاحقه بر عراق و نزاعهای امرای شام و عراق بسیار یادشده است (سبط ابن جوزی، 22، 68، 133، 220). از اواخر این قرن بالس مورد نزاع سلاحقۀ وشام و امرای دیگر بود. در 502ق در جریان نزاع بین سلطان محمد سلجوقی و برخی امرای عراق، جاوولی سفابالس را از دست کارگزاران ملک رضوان گرفت و دست به قتل و غارت زد (ابن‌اثیر، الکامل، 10/ 464؛ ابن‌قلانسی، 114).
در 508ق/ 1114م بخش بزرگی از بالس بر اثر زلزله ویران شد (ابن‌اثیر، همان، 10/ 508). در همین دوران در عرصۀ جنگهای صلیبی، بالس از شهرهایی بود هکه امرای فرنگی و مسلمان بر سر آن نزاعها داشتند و هموران دست به دست می‌شد و مورد هجومِ و تخریب واقع می‌گرددی (مثلاً ﻧﮑ: ابن اثیر، التاریخ...، 17-18؛ ابن‌عدیم، 8/ 3858؛ رانسیمان، 149، 134، II/ 113). در نیمۀ اول سدۀ 7ق این شهر مورد هجوم و غارت خوارزمیان واقع شد (مقریزی؛ السلوک، 1(2)/ 302). در همین سده بیشتر ساکنان بالس و اطارف آن را اعراب بنی کلاب و بنی فزاره تشکیل می‌دادند (ابن‌عدیم، 1/ 119). سرانجام، تهاجمات گوناگون به بالس بیش از پیش موجب ویرانی آن گردید و به ویژه طاعون سال 813ق/ 1410م (ﻧﮑ: مقریزی، همان، 4(1)/ 132 را باید از عوامل مهم این ویرانی به شمار آورد.

امروزه ویرانه‌های شهر کهن بالس نزدیک اسکی کسکنه در سوریه دیده می‌شود (EI2, I/ 996). در سالهای اخیر به کوشش «مؤسسۀ فرانسوی تحقیقات عربی دمشق» کاوشهای باستان‌شناسانه در بالس کهن انجام شده، و به اطلاعات مهمی دربارۀ تاریخ پیش و پس از اسلام ایرن شهر به دست آمده است (ﻧﮑ: ریموند، 159، ﺟﻤ). مختصات معماری اسلامی بالس نیز جالب توجه است (کونل، 82) و کتیبه‌ها و برخی بناهای عصر اسلامی به‌ویژه دورۀ ایوبیان آن از اهمیت خاصی برخوردار است (برخم، 3-2؛ هرتسفلد، 129-123، 114).
برخی مورخان از مشهد امام علی(ع) و بعضی مشاهد دیگر در بالس یاد کرده‌اند (ابن شداد، 178). در تاریخ فرهنگی منطقه، دانشمندان بسیاری به بالس منسوبند و ظاهراً چند تن از دانشمندان ایرانی مانند محمدبن حسن شیرازی و ابوعوانۀ اسفراینی نیز در بالس ساکن و به آنا منسوب شدند (دربارۀ رجال دیگر، ﻧﮑ: یاقوت، 1/ 479؛ ابن عدیم، 1/ 119، 3/ 1279؛ سمعانی، 2/ 56-57).
آنچه اکنون در سوریه به نام بالس وجود دارد، شهرکی است در جبال حارم در منطقۀ اریحا (طلاس، 2/ 223) که ارتباطی به بالس کهن ندارد.

مآخذ

ابن اثیر، التاریخ الباهر، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، 1963م؛ همو، الکامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن‌خردادبه، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1899م؛ ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن،1891م؛ ابن شداد، محمد، الاعلاق‌الخطیرة، به کوشش یحیی زکریا عباره، دمشق،1991؛ ابن عدیم، عمر، بغیةالطلب فی تاریخ حلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1988م؛ ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ ابن قلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، بیروت، 1908م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک وممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ انطاکی، یحیی، تاریخ، به کوشش عبدالسلام تدمری، طرابلس، 1990م؛ بلاذری، احمد، فتوح‌البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ دمشقی، محمد، نخبة‌الدهر، به کوشش عبدالله مرن، لایپزیک،1923م؛ زکار، سهیل، امارة حلب، دمشق، دارالکتاب العربی؛ سبط ابن‌جوزی، یوسف، مرآة‌الزمان، به کوشش علی سویم، آنکارا، 1968م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد‌دکن، 1383ق/ 1963م؛ طبری، تاریخ؛ مصطفی، المعجم‌الجغرافی للقطر العربی السوری، دمشق، 1992م؛ مقدسی، احمد، احسن التقاسیم، به کوش محمد مخزوم، بیروت، 1408ق؛ مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به کوشش محمد حلمی محمد احمد، قا‌هره، 1971؛ همو، السلوک، به کوشش محمد مصطفی زیاده، قا‌هره، 1957م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.