بازگیر
بازْگیر، عنوان طوایفی از عشایر غرب ایران که در لرستان و ایلام و نیز کرمانشاهان پراکندهاند. چنانکه از نام این طایفه بر میآید، گویا نیاکانشان با شکار و خرید و فروش باز سروکاری داشتند (ﻧﻜ : مکری، 25).
علاوه بر نام طایفه، واحدهایی جغرافیایی با عناوین بازگِر، بازگیر، بازگیرخان میرزا، بازگیری، بازگیرکلا، بازگِرون و بازگیر قلعهپرور در فرهنگها و منابع آمده است (فرهنگ آبادیها...، 59؛ اسامی...، 9؛ پاپلی، 84؛ رزمآرا، پیشکوه، 191؛ فرهنگ جغرافیایی...، 52؛ مکری، 25؛ مفخم، 52).
خاستگاه قومی و نشان دودمانی
دربارۀ منشأ بازگیرها چند نظر وجود دارد، از جمله آنکه حدود 270 سال پیش شخصی به نام بازگیر در خرمآباد میزیسته، و پسری به نام کربلایی قربانعلی داشته است. کربلایی قربانعلی همراه شماری از فرزندان خود خرمآباد را ترک میکند و به تختان، محلی در آبدانان ایلام میرود و ساکن میشود (تحقیقات میدانی). دیگر آنکه بازگیرها، به صورت جمعی از میان ایل کلهر(ﻫ م) کرمانشاهان به لرستان آمده، و در قلمرو طایفۀ جودَکی بالا گِریوه، و سپس در مجاورت «دِرِکْوَند» (دیرکوند)ها سکنێ گزیدهاند (برزویی، 446).
بازگیرهای آبدانان ایلام که از بازماندگان کربلایی قربانعلی بهشمار میروند، از 3 تیرۀ اصلی شیر «صَی مامِی» (صید محمد)، شَپْکَۀ قربانعلی و جَوّار و تیرههای فرعی موسێ و داس مَکِش تشکیل شدهاند. تیرههای خَربوزانی و دشتی که از تیرههای اصلی بازگیرهای لرستان به شمار آمدهاند (دانشنامه...، 3/ 463)، از پیش از آمدن کربلایی قربانعلی به تختان آبدانان در آنجا ساکن بودهاند و هیچگونه وابستگی خونی با بازگیرها ندارند (تحقیقات میدانی).
بازگیرهای لرستان مشتمل بر دو شعبۀ «سی» (سیاه) و «اِسْپی» یا «اسبه» (سفید)اند. بازگیریهای سفید به دو تیرۀ «مَوَلی» (محمدولی) و «نُیْرالی» (نورعلی) تقسیم میشوند. تیرۀ محمدولی را 3 دودمان اولاد نظربگ، قنبرعلی و علی؛ م تیرۀ نورعلی را 3 دودمانِ مُرادخان، یاری و جوزالی (جوزعلی) تشکیل میدهند. بازگیرهای سیاه به دو زیر تیرۀ سبزعلی و سبزوار تقسیم میشوند که در بدو امر مشتملبر 5 دودمان سهراب، احمدخان، خانمیرزا، آغالی و محمد جافر بودهاند که امروز به دودمانهای بُرزو، نوروزی، ظُهراب بگ، خضربگ (حسن بگ) و کربلایی احمدخان شهرت دارند و جمعیتشان کمتر از بازگیرهای سفید است (برزویی، 447).
مهاجرت و پراکندگی
سرزمین اصلی بازگیرها خرمآباد و کرمانشاهان بود که پس از مهاجرت به آبدانان، بهصورت تیرهای از طایفۀ شَکربیگی ایل کرد آبدانان در آمدند (تحقیقات مؤلف، نیز ﻧﻜ : افشار سیستانی، 323-324؛ رزمآرا، پشتکوه، 22). گروه کوچکی از آنها که در سرشماری 1366ش، 739نفر (99 خانوار) برآورد شدهاند، هنوز کوچنشینی خود را حفظ کردهاند و در مناطقی از آبدانان و شهرستان دهلران، ییلاق و قشلاق میکنند (سرشماری اجتماعی...، 13).
بازگیرهای بالا گریوه (ﻧﻜ : پاپی، شناخت...، 2/ 14) بعد از مدتی اقامت در میان جودکیها در زیستگاههای طوایف میر و بهاروند پراکنده شدهاند. این گروه از استقلال نسبی برخوردارند و در بالاگریوه، درهشهر (ﻧﻜ : شاکرمی، 99) و روستاهای پلدختر چون هَلَوش، چَمْمهر، بابا خوارزم و جلوگیر پراکندهاند. همزیستی آنها با میرهای محمدخانی (میررضا و محمدطاهر) پیوندهای خانوادگی در میان آنها پدید آورده که همچنان تا این روزگار تداوم یافته است. بعدها کدورت بین بازگیرها و میرها و غارت اموال بازگیرها توسط میرعباس بزرگ، موجب کوچ بخشی از آنها از طاف به ایلام و دیگر نقاط لرستان شد. با پراکنده شدن بازگیرها در لرستان عدهای از آنها به بیرانوندها پیوستند و هنوز خانوارهایی از آنها با حفظ اصیلت قومی خود در میان بیرانوندها میزیند و برخلاف نظر برخی، وابسته یا متعلق به طایفۀ بیرانوند نیستند (ﻧﻜ : برزویی، 446-447؛ نیز والیزاده، 321).
شماری از بازگیرها نیز در همسایگی بهاروندها میزیند که آنها را به خطا از مرالیوندهای بهاروند قلمداد کرده اند (ﻧﻜ : اماناللهی، قوملر، 151، قس: «نظام...»، 113). برزویی شبهۀ وابستگی تیرهها و طایفهها را به یکدیگر نتیجۀ طبیعت و اقتضای زندگی ایلی در همسایگی یکدیگر دانسته است (ص 446). رزمآرا در جدول تقسیمبندی ایلی بهاروند نامی از بازگیر نمیبرد (ﻧﻜ : پیشکوه، 231) و پاپی نیز وابستگی آنها را تأیید نکرده است (ﻧﻜ : مقدمه...، 30-31).
با گذشت ایام، دوباره بخشی از بازگیرهای مهاجر از طاف، بعد از صلح با میرها به آنجا بازگشتند و در اواخر دورۀ قاجار ترک کوچنشینی کردند و در کُرّگاه ساکن شدند. بخشی از آنها نیز در وَیْسیان و بخش مرکزی خرم¬آباد، و در روستاهای سُهیل بیگی، تُلوری، دیناروند، دهباقر، دارایی، سرخده علیا، اَنگَز، سالی بزرگ و کوچک، جوپتراش، بیرجَدِ بازگیر و شهر خرمآباد اسکان یافتند (برزویی، 447؛ نیز ﻧﻜ : ساکی، 168).
بازگیر پیوسته به صورت طایفهای مستقل به شمار می¬آمده، و در مراسم مختلف از رئیس طایفۀ بازگیر مستقلاً دعوت میشده است (ﻧﻜ : یابود...، 771). بازگریرها مذهب تشیع دارند و به گویشهای لری، لکی وکردی سخن میگویند (ایزدپناه، 2/ 232).
مآخذ
اسامی مناطق و نقاط جغرافیایی...، استان باختران، جهاد سازندگی، تهران، 1360ش؛ افشار سیستانی، ایرج، شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، 1366ش؛ اماناللهی بهاروند، سکندر، قوملر، تهران، 1370ش؛ همو، «نظام اجتماعی ـ سیاسی ایل بهاروند»، ایلات و عشایر، تهران، 1362ش؛ ایزدپناه، حمید، آثار باستانی وتاریخی لرستان، تهران، 1363ش؛ برزویی، علیداد، «قوملر»، آینده تهران، 1372ش؛ س 19، ﺷﻤ 4-6؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367ش؛ پاپی، مرادحسین، شناخت ایل پاپی، قم، 1378ش؛ همو، مقدمه بر طایفۀ میر درگذر تاریخ تقی میرهاشمی، قم، 1375ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1362ش؛ رزمآرا، علی، پشتکوه، تهران، 1320ش؛ همو، پیشکو، تهران، 1320ش؛ ساکی، علی محمد، جغرافیایی تاریخی و تاریخ لرستان، خرمآباد، 1343ش؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده (1366ش)، نتایج تفصیلی، ایل کرد، مرکز آمار ایران، تهران، 1368ش؛ شاکرمی، عبدالحسین، فرهنگ و تاریخ درهشهر، قم، 1371ش؛ فرهنگ آبادیهای کشور (1355ش)، استان کرمانشاهان، مرکز آمار ایران، تهران، 1360ش، ج13؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (خرمآباد)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1373ش؛ ج 58؛ مکری، محمد، فرهنگ نامهای پرندگان، تهران، 1361ش؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ آبادیهای ایران، تهران، 1339ش؛ والی زادۀ معجزی، محمدرضا، «یا ایهاالناس...»، سالنامۀ بهار، 1347ش؛ یادبود اجتماع سران ایلات و عشایر در تهران، تهران، 1329ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف.