بادسی
بادِسی، عنوانی منسوب به شهر بادس (ﻫ م) که دستکم 3 تن از بزرگان و مشاهیرمراکش بدان منسوب بودهاند:
1. یعقوب یوسف زهیلی بادسی (زنده در اوایل سدۀ 8ق/ 14م)
صوفی و عارف. وی از قبیلۀ زهیله بود که گروهی از بازماندگان آن طی سدههای 8 و 9ق در حدود بادس میزیستند (ﻧﻜ : ابنخلدون، 6(1)/ 234). گرچه روزگار او نزدیک به زمان تاریخنگاران بزرگی همچون ابن خطیب (ﻣﻘ 776ق/ 1374م) و ابنخلدون (د 808ق/ 1405م) بوده، از زندگی او جز مطالبی اندک و نیز شرح حالی که در المقصدالشریف عبدالحق بادسی (ﻧﻜ : دنبالۀ مقاله) آمده است، چیز دیگری در دست نیست. ابنخطیب از او با القابی همچون ولیالله، امام کبیر و عارف شهیریاد میکند (نفاضة...، 253)، و ابنخلدون او را بزرگترین و آخرین ولی سرزمین مغرب و یکی از صوفیانی معرفی میکند که به مهدویت و انتظار ظهور عقیده داشتهاند (1(3)/ 588، 6(1)/ 234). ابویعقوب و نوادگان او پیوسته مورد احترام سلاطین و بزرگان سرزمین مغرب بودند (ﻧﻜ : ابنخطیب، همانجا؛ ابنخلدون، 1(3)588؛ مراکشی، 9/ 183)؛ عالمان و عارفان معاصر وی برای آموزش و نیز تبریک نزد او میرفتند، و کراماتی را نیز به او نسبت دادهاند (ابنخطیب، الاحاطة...، 3/ 133-134؛ ابنقاضی، 1/ 223). مزار ابویعقوب در کنار رودبادس، در خارج شهر، مأمن و زیارتگاه مریدان بود و لئون افریقی (حسن بن محمدوزان زیارتی) از این مکان به صورت «مزار سیدی بویعقوب» نام برده است (ﻧﻜ : EI2, I/ 860 ).
2. عبدالحق بادسی
ابومحمد ابن اسماعیل بن احمد (د پس از 722ق/ 1322م)، فاضل و تذکرهنویس مراکشی، از زندگی او اطلاعی در دست نیست؛ با این حال، از نسبتهای چون غرناطی و خزرجی که در پی نام او آمده است، میتوان حدس زد که به خزرجیان منسوب است و خاندانش از غرناطه برخاستهاند.
المقصدالشریف و المنزع اللطیففی ذکر صلحاء الریف که شهرت عبدالحق مرهون آن است، در 711ق و به شیوۀ التصوف تادلی (ﻫ م) تألیف شده است. وی در این اثر شرح احوال عارفان و بزرگان ریف، در مغرب اقصى را گرد آورده است و در ضمنِ آن به برخی از عارفان و شخصیتهای علمی و دینی و مؤلفانی که در جای دیگر ذکری از آنان نیست و ظاهراً معاصی او بودهاند، اشاراتی دارد. محمد بن جعفر کتانی در سلوة الانفاس از این کتاب مطالبی نقل کرده است و از کلام وی چنین برمیآید که در هنگام تألیف کتاب خود، چند نسخه از آن را در دست داشته است (ﻧﻜ : ابنسوده، 72)؛ اما امروزه نسخههای شناخته شدۀ کتاب، منحصر به نسخۀ کتابخانۀ رباط (ﺷﻤ 1419) و نیز نسخۀ متعلق به کتابخانۀ شخصی کتانی است (ﻧﻜ : همانجا، نیز GAL, S, II/ 337). به گفتۀ کولَن این دو نسخه اختلاف بسیار با یکدیگر دارند (ﻧﻜ : EI2، همانجا). این اثر توسط لوی پرووانسال به فرانسه ترجمه شد و در «تاریخ شرفا» به چاپ رسید. کولن نیز تعلیقات با ارزشی شامل نکات مفید جعرافیایی و جامعهشناسی دربارۀ کتاب دارد که همراه با ترجمۀ پرووانسال در پاریس (1926م) به چاپ رسیده است، اما متن اصلی کتاب هنور به چاپ نرسیده است (ﻧﻜ : کرد، علی، 600).
3. ابوحسون علی بن محمد وطاسی
آخرین امیر سلسلۀ بنیوطاس (دربارۀ شرح زندگی و احوال او، ﻧﻜ : ﻫ د، وطاس، بنی).
مآخذ
ابنخطیب، محمد، الاحاطة فی الاخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1395ق/ 1975م؛ همو، نفاضة الجراب، به کوشش احمد مختار عبادی و عبدالعزیز اهوانی، قاهره، دارالمتاب العربی؛ ابنخلدون، العبر؛ ابنسوده، عبدالسلام، دلیل مورخ المغرب الاقصِى، تطوان، 1369ق/ 1950م؛ ابن قاضی مکناسی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1973م؛ کردعلی، محمد، «مجموعة الرقم العربیة»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1932م، ﺷﻤ 12؛ مراکشی، عباس، الاعلام لمن حل مراکش و اغمات من اعلام، به کوشش عبدالوهاب بن منصور، رباط، 1980م؛ نیز: